آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی

آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی

نویسندگان: محمد کرمانی کجور/ رسول چگینی

آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام با قید کیفی همگون و همراه با آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله، از موارد کاربرد واژگانی نور در میراث مکتوب اسلامی بوده و داده های آن در میراث مکتوب امامی در دو ساحت کلان گزارشهای مأثور و رویکردهای عالمان آن، جلوه گر گشته است. گزارش های مربوط به این موضوع را – که حدیث نور نیز خوانده شده – در بسیاری از معتبرترین میراث های مکتوب امامی – با وجود جریان های متنوع حدیثی و کلامی در میان مؤلفان آن ها – می توان مشاهده کرد. تنها مسندهای آن با دست کم هجده طریق، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز برخی امامان معصوم علیه السلام قابل دسترسی است که بر پایه معیارهای سنجش اعتبار حدیث، در دسته ی والاترین گونه ی حدیثی یعنی « احادیث متواتر» طبقه بندی می کردند. در ساحت رویکردهای عالمان امامی در میراث مذکور، علاوه بر همگرایی با ساحت گزارش ها، کارکردهایی نیز از آن به ثبت رسیده که از آن جمله می توان به کارکردهای تاریخی، کلامی و تفسیری اشاره کرد.

مقدمه
واژه ی نور در ادبیات ادیان آسمانی سهم به سزایی در ساحت داده های وحیانی آن ها داشته است؛ به گونه ای که حتی با نگاهی گذرا به ادبیات مکتوب این ادیان،(1) به آسانی رهیافت این واژه و گونه های متنوع آن در سطحی گسترده قابل احصاست. اگرچه این گستره ی وسیع واژگانی در میراث مأثور اسلامی و نیز دشواری خاص مباحث این چنینی در مجموعه ی گزاره های وحیانی، افق روشنی را فراروی پژوهش های این ساحت قرار نداده و پرداخت عالمانه بدان را، در راستای تعریف مفهومی و ارائه ی گونه ها و طبقه بندی داده ها و حتی کارکردهای آن، با کندی و گاه ایستایی، همراه نموده است، اما داده های کلان آن ارزش ویژه ای دارند؛ تا جایی که دست کم پاره ای از داده های آن، کارکردهای خاصی را در منظومه دانش های اسلامی، رقم زده اند.(2)
نوشتار حاضر با توجه به خلأ یاد شده، در راستای ورود منطقی به داده های اصیل خود، در گستره ی نیازمندی نوشتار خویش و بر منطق داده های بازیافته در میراث مکتوب اسلامی، ابتدا به کارکرد واژگانی نور از منظر دوگانگی پدیده های نوری و نیز تنوع موطنی آن ها و سپس سطح فضیلت نمایانی گونه ی مورد نظر آن در منظومه فضایل معصومان علیه السلام می پردازد. آنگاه این داده های اصیل را در دو ساحت گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام و رویکرد عالمان امامی بدان ها، به سامان خواهد رساند.

الف) پاره ای از کارکردهای واژگانی نور در میراث مکتوب اسلامی
این واژه در میراث مکتوب اسلامی – بر پایه ی کاوش های نگارنده – دست کم در دو گونه ی وجود نوری غیر وابسته (3) مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله، (4) امام (5) و قرآن (6) که می توان نام آفرینش نوری بر آن نهاد و نیز وجود نوری وابسته همچون امامت در امام، (7) نور ولادت امام (8) علیه السلام، نور اسلام، (9) نور حج (10) نور نمازگزار در گستره ی حیات این جهانی (11) و نور ابوطالب علیه السلام در قیامت، (12) به کار رفته است. بر این پایه، آفرینش نوری، خود گونه ای وجود غیر وابسته است و در میراث مکتوب اسلامی با عبارتی مانند:« فکنّا نحن خلقا و بشراً نورانیین لم یجعل لأحد فی مثل الذی خلقنا منه نصیباً (13)»، « کنت أنا و علی نوراً بین یدی الله» (14) ( یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراء کم فالتمسوا نورا) (15)، ( و الذین آمنوا بالله و رسله أولئک هم الصّدیقون و الشّهداء عند ربّهم لهم أجرهم و نورهم) (16)، ( یوم تری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورهم بین أیدیهم و بأیمانهم) (17)، ( و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین أیدیهم و بأیمانهم یقولون ربّنا أتمم لنا نورنا) (18)، « إن نورأبی طالب یوم القیامه لیطفیء أنوار الخلائق إلا خمسه أنوار»، (19)، « الا بشر المشائین فی الظلمات إلی المساجد بالنور الساطع یوم القیامه» (20) و « إن المؤمن لیزهر نوره لأهل السمآء کما تزهرنجوم السماء لأهل الأرض» (21) انعکاس یافته است.

ب: تنوع موطنی پدیده های نوری
داده هایی که وجودهای نوری غیروابسته را پوشش می دهند، تنوعی را از منظر موطن این وجودها نیز انعکاس داده اند؛ زیرا برخی از آن ها مربوط به وجودی نوری پیش از ظهور این جهانی آن هستند که می توان آن را وجود نوری پیشین نامید؛ همچون آفرینش نوری امام. (22) بخشی دیگر نیز وجود نوری کنونی را گزارش می کنند که می توان نام وجود نوری جاری بر آن گذارد؛ از جمله امام عصر علیه السلام. با توجه به آنکه امام در میراث مأثور امامی در تعامل با سایرین، نور خوانده شده است (23) و پاره ای نیز از برخی وجودهای نوری پس از این جهان (24) خبر می دهند، می توان این دسته ی دوم را وجود نوری پسین نام نهاد.

ج: سطح فضیلت نمایی آفرینش نوری
از سوی دیگر با توجه به نمود ویژه ی فضیلت نمایی هر دو گونه ی وابسته و غیروابسته و برتری نمایان آفرینش غیر وابسته بر گونه ی وابسته و همچنین ملاحظه اینکه بر پایه ی داده های موجود، رسول خدا و امامان علیه السلام، علاوه بر برخورداری از گونه ی وابسته، از گونه ی غیروابسته نیز بهره مند بوده اند، واکاوی سطح فضیلتی آفرینش نوری ایشان، ضروری به نظر می رسد؛ اگرچه امروزه داده های خرد آفرینش نوری غیروابسته ی معصومان علیه السلام، پیش از آفرینش آدم و نیز همگن و همگام با آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله، (25) دشوار و گاه دست نیافتنی می نماید، دست کم پاره ای از داده های کلان آن، از جمله سطح فضیلت نمایی، از منظر کمی و نیز کیفی شفاف بوده و سطوحی از بررسی را بر می تابد.
بر این اساس به نظر می رسد، از کلان ترین منظر، بر پایه ی داده های منعکس در قرآن و احادیث مأثور معتبر، می توان تقسیمی ثنایی از فضایل معصومان علیه السلام، ارائه نمود و آنها را به طور مشترک در میان همه معصومان (26) علیه السلام یا تعدادی از ایشان (27) و یا اختصاصی هر معصوم (28) علیه السلام طبقه بندی کرد و آنگاه از قسم نخستین، از زاویه ی مطالعه تطبیقی با اعضای خارج از این مجموعه، اعم از پیامبران، اوصیای پیشین و سایرین و نیز سطح کیفی این ویژگی ها، تقسیمی ثلاثی، باز بر منطق داده های انعکاس یافته، ارائه و چنین گزارش نمود:
نخست: فضایل مشترکی که امکان برخورداری سایرین از هیچ سطحی از آن وجود ندارد؛ (29) دوم: فضایلی که برخی پیامبران پیشین و یا اوصیای آنان از سطحی از آن بهره مند بوده اند؛ (30) سوم: فضایلی که برخی از غیر پیامبران و اوصیای ایشان که از برجستگی ایمانی مشهودی برخوردارند، از سطحی از آن بهره مندند. (31)
بر این اساس سطح آفرینش نوری امامان علیه السلام با قید کیفی وحدت (32) در آفرینش نوری با رسول خدا صلی الله علیه و آله و یا دست کم، همراهی در آفرینش نوری با آن حضرت و نیز قید کمی پیشگامی چشمگیر بر آفرینش آدم علیه السلام، بر پایه تقسیم اول، در دسته ی فضایل مشترک معصومان علیه السلام جای گرفته و بر پایه تقسیم دوم، سطحی دست نیافتنی را رقم زده است؛ اگرچه امکان برخورداری برجستگانی را در سطحی نازل تر – و البته بدون قید کیفی فوق – بر می تابد.
نتیجه اینکه بر پایه ی دوگانگی پدیده های نوری و تنوع مواطن آن ها در داده های مأثور و نیز تقسیم طولی ارائه شده از فضایل معصومان علیهم السلام و بررسی سطوح آن ها، می توان آفرینش نوری معصومان علیهم السلام را آفرینشی غیروابسته، پیشینی و برخوردار از سطحی دست نیافتنی، تعریف و طبقه بندی نمود.
این نوشتار از میان آفرینش نوری معصومان علیهم السلام، نگاه خویش را به طور خاص به بررسی آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در گستره ی میراث مکتوب امامی معطوف کرده است؛ زیرا:
1- ساحت گزارش های مأثور آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی، از گونه ای همگرایی با میراث مکتوب اهل سنت برخوردار است؛ (33)
2- تنوع محتوایی گزارش های مأثور در آن میراث – چنانکه خواهد آمد – در راستای اتقان حداکثری آن ها محسوس است؛
3- تدوین کامل (34) و سنجش اعتبار این گزارش ها به عنوان عرصه ای نو شناسایی شده و کارکردهای ویژه ای را در ساحت رویکردهای عالمان امامی، به خویش اختصاص داده است. این تحقیق، همچنین، داده ها و یافته های خود را نخست در ساحت گزارش های مأثور و آنگاه در ساحت رویکرد عالمان امامی، نظام بخشیده است.

گزارش ها
گزارش های مأثوری که دست کم آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام را پیش از آفرینش این جهانی، پوشش داده و داده های آن از رسول خدا صلی الله علیه و آله و یا امامی معصوم، نشر یافته (35) و امروزه حدیث نور خوانده می شوند، (36) در حجم وسیعی در میراث مکتوب امامی به گونه مسند (37) و غیر مسند ( حدیث غیر مسند اصطلاحاً در دانش حدیث شناسی مرسل (38) شمرده می شود) انعکاس یافته اند که با توجه به رویکرد این نوشتار، تنها آن بخش از این میراث که به انعکاس مسند آن اهتمام ورزیده، مورد نظر قرار گرفته و به طور خاص گزینش گزارش های مأثور و مسند آن، در دستور کار بوده است؛ گزارش های مسندی که به تنهایی حجم درخوری را به خود اختصاص داده اند و در بسیاری از میراث های معتبر امامیه از سوی عالمان برجسته ای چون محمدون ثلاث، (39) از سال های آغازین تدوین میراث های حدیثی، جایگاه خویش را در مجموعه ی میراث مکتوب امامی بازیافته اند.
گفتنی است در ساحت محتوای گزارش های گزینش شده، اگرچه همگی تصریح دارند و در دلالت بر آفرینش نوری آن حضرت، اصطلاحاً از نصوص (40) به شمار می روند، تنوع محسوسی از منظر سطح پوشش در آن ها به چشم می خورد؛ زیرا پاره ای از آن ها، آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام را پوشش می دهند؛ مانند: « خلقت أنا و علی بن أبی طالب من نور واحد نسبح الله یمنه العرش قبل أن یخلق آدم بألفی عام» (41) و غالب گزارش های نبوی این ساحت، از این دست می باشند؛ (42) تعدادی آفرینش امیرالمؤمنین علیه السلام را در جمع خمسه طیبه معرفی می کنند؛ همچون: « إن الله عزوجل خلقنی و علیاً و فاطمه و الحسن و الحسین قبل أن یخلق الدنیا بسبعه آلاف عام»؛ (43) برخی نیز در مجموعه کامل معصومان علیهم السلام انعکاس داده اند؛ همانند:
« و الذی بعث محمداً بالحق نبیاً، إن نور أبی طالب یوم القیامه لیطفیء أنوار الخلق إلا خمسه أنوار: نور محمد، و نوری، و نور فاطمه، و نوری الحسن و الحسین و من ولده من الأئمه، لان نوره من نورنا الذی خلقه الله عزوجل من قبل خلق آدم بألفی عام.» (44)
ناگفته نماند در فضای آفرینش نوری معصومان علیهم السلام، گزارش هایی نیز در پاره ای از جوامع حدیثی اولیه ی امامی یافت می شود که علاوه بر گویایی آن ها نسبت به آفرینش نوری، داده هایی را از کیفیت آفرینش نوری معصومان علیهم السلام با عبارتی چون: « خلقنا الله من نور عظمته ثم صور خلقنا من طینه مخزونه مکنونه من تحت العرش فأسکن ذلک النور فیه» انعکاس می دهند (45) که اگرچه در طبقه بندی مرحوم میرحامد حسین ( متوفای 1360 هق) (46)، از زمره احادیث نور، در میراث مکتوب امامی شمرده شده اند، (47) اما وقتی به احادیث نور در میراث مکتوب اهل سنت می پردازد، آن ها را کنار احادیثی همچون حدیث « شجره»، خارج از مجموعه ی احادیث نور لحاظ می کند؛ هر چند از آن ها به عنوان تأیید احادیث نور چشم پوشی نشده است. (48) مرحوم کلینی نیز نمونه ای از آن ها را، در فضای حدیث نور سامان نداده؛ بلکه پیش از آن و در باب « خلق أبدان الأئمه و أرواحهم و قلوبهم علیهم السلام» از کتاب الحجه چینش نموده است. (49)
همچنین برخی گزارش ها از واژه ی نور تهی بوده و تنها وجود امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز همراهی ایشان با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از حیات این جهانی را پوشش می دهند؛ مانند طریق نصربن مالک از رسول خدا صلی الله علیه و آله که با متن « کنت أنا و علی عن یمین العرش نسبح الله قبل أن یخلق آدم بألفی عام» (50) منعکس شده است که اگر چه میرحامد حسین، دو گزارش از این دست را در مجموعه احادیث نور جای داده است، (51) اما به دلیل فقدان واژه ی نور، از ضمیمه ی آن ها در مجموعه گزارش های مسند آفرینش نوری اجتناب نموده ایم.
در مورد کتاب شناسی و نیز جایگاه شناسی این گزارش های مسند نیز باید گفت که در میان میراث مکتوب امامی، جوامع حدیثی اولیه، نخستین نمود شایان تر این گزارش ها بوده اند و به نظر می رسد در این میان، کهن ترین و معتبرترین میراث مکتوبی که امروز انعکاس بسیاری از این گزارش های مسند را می توان در آن به نظاره نشست، بصائرالدرجات اثر صفار، الکافی اثر کلینی و دوامالی آثار شیخ صدوق و شیخ طوسی (52) می باشند؛ اگرچه برخی از آنها در کتاب منسوب به سلیم بن قیس هلالی (53) – از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام – (54) و اصل ابوسعید (55) ( متوفای 250ق) (56) نیز یافت می شوند.
صفار، در قرن سوم، طریقی از آن ها را منعکس نمود و کلینی، در اوایل قرن چهارم، علاوه بر انعکاس طریق صفار، چهار طریق از آن ها را برای کتاب خویش برگزید. ابن بابویه نیز همزمان با کلینی طریقی از آن را در الامامه و التبصره، به ثبت رساند و شاید مقارن کلینی و ابن بابویه بود که ابن جریر طبری در المسترشد به ارائه طریقی نو همت نهاد. پس از ایشان، صدوق در خصال، امالی، کمال الدین، معانی الاخبار و علل الشرائع، به ارائه هشت طریق – که تنها یکی از آنها با طرق پیشین یکسان بود – پرداخت. هم زمان با وی خزاز، شاگرد صدوق (57) نیز در کفایه الاثر، طریق جدیدی بر مجموعه گزارش های مسند فوق افزود؛ سپس ابن شاذان در مائه منقبه و کراجکی در کنزالفوائد، طریق دیگری ارائه و شیخ طوسی نیز چهار طریق را در امالی خویش بر شاگردان املا نمود که دو طریق از آن میان، منحصر به فرد بود. بالاخره طریق جدید دیگری را طبری – مؤلف بشاره المصطفی – به این مجموعه افزود (58) که با توجه به تنوع این منابع از جهت گرایش های مختلف حدیثی و کلامی مؤلفان آن ها، می توان شیوع و نیز عدم اختصاص گزارش های آفرینش نوری را به یک منطقه جغرافیایی و یا یک گرایش خاص درون امامی، استفاده نمود. محدوده ی زمانی ارائه و ثبت طریق جدید تا ربع اول قرن ششم – که می توان از آن به دوره ی تولید یاد کرد – ادامه یافت و بر همین اساس به نظر می رسد نویسندگان امامی پس از این دوره، به انعکاس طرق پیشین اکتفا نموده باشند. (59)
در مورد جایگاه شناسی و موطن این گزارش ها در مجموعه ی میراث مکتوب امامی نیز باید گفت: این گزارش ها – در این میراث – بیشتر در فضای فضایل نویسی رسول خدا (60) صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام (61)، منقبت نویسی (62)، معجزه نگاری (63) و تاریخ معصومان (64) علیهم السلام و گاه نیز به گونه ی متفرق (65) ارائه شده و رهیافت آن در فضاهای تخصصی دو دانش کلام (66) و تفسیر (67) نیز انعکاس دیگری در این میراث به شمار می آید.
چنان که گفته شد پس از ربع اول قرن ششم، ارائه ی طرق جدید از گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف گشته و روایت پاره ای از گزارش های پیشین، با همان اسناد و یا اسنادی دیگر، سهم عمده ی پرداخت عالمان بدان – در هفت قرن پس از آن تا اواسط قرن سیزدهم – بوده است؛ بدون آنکه تک نگاری را در این میراث به خود اختصاص دهد و یا دست کم همه و یا بیش تر طرق و اسناد آن، حتی در بخشی از یک میراث، جمع آوری و تدوین گردد؛ تا آنکه میرحامد حسین لکنهوی در راستای پاسخ علمی به تعجب ابن روزبهان از علامه حلی ( مبنی بر اینکه تمام احادیثی که بدان استناد نموده از اهل سنت بوده؛ چون کتاب و عالمی در میان شیعیان یافت نمی شود و علامه حلی در اثبات مدعای خود عیال اهل سنت می باشد)، (68) گامی نو به این وادی نهاد و با پرداختی ستودنی، به جمع آوری و چینش تعدادی از گزارش های مأثور آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی دست یازید؛ اما با صرف نظر از عدم تعهد ایشان نسبت به ارائه ی تمامی طرق (69) – که بر اساس آن عدم ارائه برخی طرق، توجیه پذیر گشته است – (70) رویکرد غالب بر فضای آن نیز، کتاب شناسانه و البته غیر تام بوده است. (71) برخی گزارش های آن نیز اساساً در منبع مورد نظر ایشان، مسند نبوده (72) و گویا چنین رویکردی را نیز اساساً در نظر نداشته است. همچنین در بیشتر موارد، از اسناد و نیز گاه حتی از راوی متصل به معصوم، سخنی به میان نیامده و به عبارت « بسنده»، از آن یاد نموده است. (73) در پاره ای موارد نیز طرقی را که فاقد واژه ی نور بوده و تنها از وجود معصومان پیش از حیات این جهانی و نه آفرینش نوری ایشان، سخن گفته اند، در مجموعه گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام ارائه نموده است. (74)
به نظر می رسد، الگو و چیدمان مناسبی در جمع و چینش گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام – در راستای تأمین پاره ای از غرض های یاد شده در آغاز مقاله؛ از جمله جمع آوری مسانید و نیز بررسی سنجش اعتبار آن ها – نبوده و شیوه ای غیر از آنچه میرحامد حسین، ارائه نموده، ضروری می نماید.
بر پایه آنچه گفته شد، ابتدا نگاهی آماری از دورنمای گزارش های مسند مورد نظر، ارائه و پس از آن به نمونه هایی از آن پرداخته خواهد شد.
در نگاهی آماری، داده های مسند به دست آمده در میراث مکتوب امامی، دست کم با هجده طریق مستقل از معصومان علیهم السلام قابل مشاهده است که از آن میان، طرق ابوذر، (75) سلمان، (76) جابربن عبدالله (77)، انس بن مالک، (78) معاذ بن جبل (79) و واثله بن اسفع (80) به رسول خدا صلی الله علیه و آله، طریق اصبغ بن نباته (81) به امیرالمؤمنین علیه السلام، طریق عبدالله به امام مجتبی علیهم السلام (82)، طریق ابوحمزه (83) به امام زین العابدین علیه السلام، طریق جابر بن یزید (84) به امام باقر علیه السلام، طرق محمد بن حرب هلالی، (85) فضل بن ربیع (86)، مرازم (87)، محمد بن مسلم، (88) شهاب بن عبد ربه، (89) احمد بن علی (90) و مفضل بن عمر (91)، به امام صادق علیه السلام و طریق عیسی بن احمد (92) به امام هادی علیه السلام ختم می شود.
شایان ذکر است که با توجه به حجم گسترده ی طرق مسند یاد شده و پرهیز از طولانی شدن نوشتار، تنها پنج نمونه – که در گزینش آن ها همگرایی با میراث مکتوب اهل سنت و نیز تنوع پوششی سه گانه ای که پیش تر بدان اشاره شد، لحاظ گشته – ارائه می گردد که به ترتیب عبارتند از: سه طریق ابوذر، سلمان و معاذ از رسول خدا صلی الله علیه و آله، طریق ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام و طریق مفضل از امام صادق علیه السلام.
طریق ابوذر: شیخ صدوق این گزارش را از طریق ابوذر از رسول خدا صلی الله علیه و آله با این متن انعکاس داده است:
« سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله، و هو یقول: خلقت أنا و علیّ بن أبی طالب من نور واحد نسبح الله یمنه العرش قبل ان یخلق آدم بألفی عام…» (93)
طریق سلمان: ابن بطریق، با سلسله ی راویان خود، گزارش سلمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله را در مورد آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام چنین منعکس می کند:
« کنت أنا و علیّ نوراً بین یدی الله عزّوجلّ، یسبّح الله ذلک النور و یقدسه قبل أن یخلق الله آدم بألف عام.» (94)
اگر چه گزارش های نبوی و مسند آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب اهل سنت – دست کم – از طریق سلمان با دو متن:
« کنت أنا و علی نورا بین یدی الله عزوجل قبل أن یخلق آدم بأربعه عشر ألف عام فلما خلق الله آدم قسم ذلک النور جزئین؛ فجزء أنا و جزء علی» (95) و « کنت أنا و علی نورا بین یدی الله مطیعا یسبح الله ذلک النور و یقدسه قبل أن یخلق ادم بأربعه عشر ألف عام فلما خلق الله آدم، رکز ذلک النور فی صلبه فلم نزل فی شیء واحد حتِّی افترقنا فی صلب عبد المطلب فجزء أنا و جزء علی» (96)
و از طریق ابوذر با متن: « خلقت أنا و علی من نور واحد و کنا عن یمین العرش قبل أن یخلق الله آدم بألفی عام» (97) و از طریق ابن عباس با محتوایی مشابه (98) انعکاس یافته (99) و عالمان معدودی از اینان بر پایه ی این گزارش ها، اقرب الناس بودن امیرالمؤمنین علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله را مطرح کرده اند، (100) اما عالمان اهل سنت معمولاً رویکرد شایسته ای به آن ها نداشته و حتی برخی مانند: ابن جوزی، (101) ابن روزبهان، (102) ذهبی، (103)، شوکانی (104) و دهلوی (105) رویکردی انتقادی به این گزارش ها از خود به ثبت رسانده اند و چالش های علمی آن نیز از سوی عالمان امامی ارائه گردیده است. (106)
طریق معاذ بن جبل: شیخ صدوق با سلسله ی راویان خود این گزارش را از رسول خدا صلی الله علیه و آله به واسطه ی معاذ بن جبل – که در آن از داده های خردتر آفرینش نوری نیز سخن به میان آمده است – چنین انعکاس داده است:
« أن الله عزّوجلّ خلقنی و علیّاً و فاطمه و الحسن و الحسین قبل أن یخلق الدنیا بسبعه آلاف عام. قلت فأین کنتم یا رسول؟ قال: قدام العرش نسبح الله تعالی و نحمده و نقدّسه و نمجده.
قلت: علی أی مثال؟ قال: أشباح نور حتی أذا أراد الله عزوجل أن یخلق صورنا صیرنا عمود نور.» (107)
طریق ابی حمزه: کلینی رحمه الله صدوق رحمه الله و طبرسی این گزارش را با سلسله ی کامل راویان از طریق ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام با این متن انعکاس داده اند:
« أن الله خلق محمداً و علیاً و أحد عشر من ولده من نور عظمته، فأقامهم أشباحا فی ضیاء نوره یعبدونه قبل خلق الخلق، یسبحون الله و یقدّسونه و هم الأئمه من ولد رسول الله صلی الله علیه و آله» (108).
طریق مفضل بن عمر: شیخ طوسی این گزارش مسند را با ذکر سلسله راویان به واسطه ی مفضل از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر و اجداد معصومش علیه السلام و در نهایت از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین منعکس می نماید:
« و الذی بعث محمداً صلی الله علیه و آله، أن نور أبی طالب یوم القیامه لیطفیء أنوار الخلق الا خمسه أنوار: نور محمد صلی الله علیه و آله و نوری و نور فاطمه و نور الحسن و الحسین و من ولده من الأئمه، لأنّ نوره من نورنا الذی خلقه الله ( تعالی) من قبل أن یخلق آدم بألفی عام.» (109)
توجه به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که عددهای موجود در برخی گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام – که از هزار سال (110) تا چهارده هزار سال (111) پیش از آفرینش آدم را نشان می دهند – از منظر ادبی تاب حمل بر معنای کثرت و فقدان خصوصیت عددی را دارا هستند؛ چنانکه امروزه نیز در فضای محاورات، چنین منطقی بسیار رواج دارد.
در پایان بخش گزارش ها در مورد سنجش گزارش های منعکس در میراث مکتوب امامی هم باید بگوییم که بر پایه ی دانش حدیث شناسی در سنجش اعتبار گزارش ها، حدیثی این چنین که هجده طریق را در طبقه ی نخست و نیز وفور راویان را در سایر طبقات به سامان رسانده باشد، همچون حدیث غدیر، (112) در والاترین گونه ی حدیثی طبقه بندی می گردد و قطعیت صدور آن از معصوم – و نه یک معصوم خاص – را نتیجه می دهد و در اصطلاح این دانش، متواتر معنوی خوانده می شود (113) و بدین جهت از بررسی توثیق و تضعیف راویان بی نیاز است؛
زیرا فراوانی راویان که عامل کمّی بسیار مهمی در گونه متواتر است، نشان دهنده ی قطعیت و یا دست کم اطمینان به صدور و نوعی استحاله تواطؤ و توافق بر کذب است.

رویکرد عالمان امامی
علاوه بر انعکاس گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی، رویکردهای عالمان امامی نیز به این گزارش ها درخور توجه است. این رویکرد که همواره اثباتی بوده و به نظر می رسد با فراغت از اعتماد وثیق سندی صورت پذیرفته باشد، بیشتر در قالب کارکردهای تاریخی، تفسیری و کلامی رخ نمایانده است.

کارکرد تاریخی
این کارکرد که می توان آن را از منظر کمی کارکرد شایعی از احادیث نور در رویکرد عالمان امامی دانست – و حتی به نظر می رسد کارکرد رایج پاره ای از این گزارش ها در میراث مکتوب اهل سنت نیز ارائه ی بخشی از تاریخ رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد (114) – در پرداخت تاریخی به زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله (115) و یا معصومین علیه السلام، به عنوان بخشی از تاریخ، نمود می یابد. کلینی رحمه الله آن را با عنوان « ابواب التاریخ» در کتاب کافی انعکاس داده است. (116) همچنین پاره ای از این گزارش ها، ماده ای برای تاریخ نگاری به شمار رفته است؛ (117) همچنان که حلبی (118) کارکرد این چنینی را برای گزارش های آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله به ثبت رسانده و تاریخ نگارانی چون طبری، (119) مسعودی (120) و ابن اثیر (121)، از وقایع مربوط به پیش از آفرینش آدم علیه السلام به عنوان ماده ی تاریخی در تاریخ نگاری خویش بهره برده اند.

کارکرد کلامی
این کارکرد، در محدوده ی میراث مکتوب کلام امامیه – در ساحت کلام نقلی – با توجه به انعکاس برخی طرق آن در میراث مکتوب اهل سنت و عمدتاً در راستای اثبات برخی باورهای مربوط به ساحت امامت مانند: افضیلت همگانی امیرالمؤمنین علیه السلام بر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله (122)، شایستگی جانشینی بلافضل آن حضرت، (123) الهی بودن مسأله ی امامت، (124) ثبوت امامت الهی بلافضل برای امیرالمؤمنین (125) علیه السلام از راه ملازمه اعلمیت، افضیلت و عصمت با امامت (126) و حتی به جهت ذیل برخی گزارش های آفرینش نوری، در وصایت پیش از عالم، (127) رخ نمایانده است. بر پایه کاوش های ما، طرق و اسناد ارائه شده، منحصر و یا دست کم با تأکید بر میراث اهل سنت و در راستای استناد فرامذهبی، گزینش و ارائه شده است و به نظر می رسد علاوه بر گویایی منطقی آن در ساحت کلام، بن مایه های خود را از احتجاج کلامی برخی امامان معصوم علیهم السلام در برتری امیرالمؤمنین علیه السلام بر خلفا، (128) دریافت کرده است.
در میان متکلمان امامی، می توان به علاوه حلی اشاره نمود؛ وی در پرداخت به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، پس از طرح مستندهای عقلی مسأله و نیز ارائه ی آیات هشتاد و چهارگانه قرآنی، آنگاه که به بخش « تعیین امامه علی علیه السلام بالسنه» می رسد، نخستین داده های خود را در این ساحت، به گزارش های آفرینش نوری آن حضرت اختصاص می دهد و کارکردی در راستای تعیین امامت امیرالمؤمنین علیه السلام می بیند. (129) سید هاشم بحرانی در کنار کارکرد کلامی مربوط به مباحث امامت، (130) با استفاده از طفیلی بودن آفرینش سایر موجودات در نسبت با خمسه طیبه، از گزارش های مورد نظر (131) کارکردی هستی شناسانه نیز از گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام به ثبت رسانده است.

کارکرد تفسیری
جلوه گاه کارکرد تفسیری گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در تفسیرنگاری عالمان امامی، در خور توجه است. برخی از اینان، ذیل بعضی آیات با ضمیمه ساختن پاره ای گزارش های مأثور آفرینش نوری رسول خدا و امیرالمؤمنین علیه السلام، کارکردی تفسیری را نمایان ساخته اند؛ از جمله آنگاه که در واکاوی سبب نزولی برآمده اند (132) یا آنگاه که در تأویل آیاتی کوشیده اند (133) و یا آن زمان که در فضای کاوش مصداق بارزی به سر برده اند، (134) توجه خویش را به این سنخ گزارش ها، معطوف داشته اند.
تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی – مفسر برجسته امامی در سده چهارم هجری – نمونه ی مناسبی برای کارکرد تفسیری است؛ وی کارکرد نخست تفسیری را در این اثر از خود به ثبت رسانده است. (135) مؤلف ذیل آیه های ( سأل سائل بعذاب واقع * للکافرین لیس له دافع * من الله ذی المعارج) (136) در بیان چرایی سبب نزول این آیه در مورد عمرو بن حارث فهری، پس از اعلان امامت امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر، آفرینش نوری آن حضرت را محور کذاب و ساحر خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله از سوی وی – که به بدفرجامی سخت وی و همراهانش انجامید – معرفی می کند؛ زیرا آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله از آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام و همراهی خویش در آفرینش نوری با آن حضرت این گونه یاد نمود: « لقد خلقنا الله نوراً تحت العرش» عمرو بن حارث بر آشفت و به تکذیب آن حضرت پرداخت و گفت: « الان علمت أنک ساحر کذاب یا محمد، ألستما من ولد آدم؟». رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در پاسخ به وی، داده های بیش تری در مورد آفرینش نوری ارائه فرمود و عدم تنافی آن را با آنچه وی می پنداشت، نشان داد؛ که البته سودی نبخشید. (137)
گفتنی است که اگر چه مفسران امامی، گونه ای کارکرد تفسیری را از گزارش های مورد نظر در فضای آیه ی مباهله – که از امیرالمؤمنین علیه السلام به نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله یاد می نمایند – (138) به ثبت نرسانده اند، اما به نظر می رسد بتوان هم گرایی و ارتباط معناداری را از یکسانی – یا دست کم همراهی – نوری این دو معصوم علیهم السلام را در این آیه به تصویر کشید. (139)

نتیجه
پس از واکاوی برخی کارکاردهای واژگانی نور، به این نتیجه رسیدیم که آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام آفرینشی غیروابسته و پیشینی است و از لحاظ سطح فضیلت نمایی، در دسته ی فضایل مشترک معصومان علیه السلام و دست نیافتنی، طبقه بندی می گردد. انعکاس در خور گونه مسند آن در پاره ای از آثار مکتوب محمدون ثلاث و نیز بسیاری از میراث های کهن امامی و پویایی طرق آن تا ربع اول قرن ششم، علاوه بر حکایت رواج آن در میراث مکتوب امامی و اهتمام عالمان برجسته ی مکاتب متنوع امامی – از جمله قم و بغداد – بدان سطحی از اتقان را نیز رقم زده است؛ اگرچه هجده طریق مجزا، از منظر دانش حدیث شناسی، خود تواتر واضحی از معصوم را در راستای قطعیت صدور، نتیجه داده است. همچنین میراث مکتوب امامی، علاوه بر انعکاس گزارش های مورد نظر و نیز ارائه ی رویکرد اثباتی عالمان امامی بدان ها، جلوه گاه کارکردهایی چون کارکرد تاریخی، کلامی و تفسیری از سوی عالمان آن، بوده است.
منابع :
قرآن کریم
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1386ق.
ابن بابویه، علی بن حسین، الامامه و التبصره من الحیره، تحقیق مدرسه الامام المهدی عجل الله تعالی، اول قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی، 1404 ق.
ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، تحقیق مالک محمودی، اول، قم، دارالقرآن الکریم، 1417ق.
ــــــــــ العمده، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1407ق.
ابن جبر، علی بن یوسف، نهج الإیمان، تحقیق سید احمد حسینی، اول، قم، مجتمع إمام هادی علیه السلام، 1418ق.
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، الموضوعات، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، اول، مدینه، المکتبه السلفیه، 1386ق.
ابن حنبل، احمد بن محمد، فضائل الصحابه، تحقیق وصی الله محمد عباس، اول، بیروت، مؤسسه الرساله، 1403ق.
ابن داود، حسن بن علی، رجال، تحقیق سید محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، منشورات مطبعه الحیدریه، 1392ق.
ابن دمشقی، محمد بن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی علیه السلام، تحقیق محمد باقر محمودی، اول، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1415ق.
ابن سلامه، محمد، مسند الشهاب، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، اول، بیروت، مؤسسه الرساله، 1405ق.
ابن شاذان، محمدبن احمد، مائه منقبه، تحقیق مدرسه الامام المهدی عجل الله تعالی اشراف سید محمد باقر موحد ابطحی، اول، قم، مدرسه الامام المهدی عجل فرجهم، 1407ق.
ابن شهردار، شیرویه بن شهردار ( الکیا)، الفردوس بمأثورالخطاب، تحقیق سعید بن بسیونی زغلول، اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406ق.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل آبی طالب، تصحیح و شرح لجنه من اساتذه النجف الأشرف، نجف، المکتبه الحیدریه، 1376ق.
ابن طاووس، علی بن موسی حلی، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، اول، قم، چاپخانه خیام، 1399ق.
ــــــــــ ، الیقین، تحقیق: انصاری، اول، قم، ناشر: مؤسسه دارالکتاب، 1413ق.
ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی، تحقیق عبدالوارث محمدعلی، اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1422ق.
ابن عساکر، علی بن حسن بن هبه الله، تاریخ مدینه دمشق و ذکر فضلها و تسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق محب الدین أبی سعید عمربن غرامه العمری، بیروت، دارالفکر، 1995ق.
ابن فتال، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات الشریف الرضی، بی تا.
ابن مردویه، احمد بن موسی، مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام، دوم، دارالحدیث، 1424ق.
ابوسعید، عباد بن یعقوب عصفری، اصل ابی سعید، ( چاپ شده در مجموعه الأصول السته عشر)، دوم، 1405ق.
ابویعلی، احمدبن علی، مسند ابی یعلی، تحقیق حسین سلیم اسد، دمشق، دارالمأمون للتراث، بی تا.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، دوم، بیروت، دارالأضواء، 1405ق.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، غایه المرام و حجه الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص و العام، تحقیق سید علی عاشور، بی جا، بی تا، بی نا.
بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الصغیر، تحقیق محمود ابراهیم زاید، اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.
ـــــــــ، التاریخ الکبیر، دیاربکرترکیه، المکتبه الاسلامیه، بی تا.
برقی، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، تحقیق سید جلال الدین حسینی، طهران، دارالکتب الاسلامیه، 1370ق.
بروجردی، سید علی، طرائف المقال فی معرفه طبقات الرجال، اول، تحقیق سید مهدی رجائی، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی العامه، 1410ق.
حسینی، سید شرف الدین علی، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، اول، قم، مدرسه الامام المهدی عجل التعالی، 1407ق.
حسینی میلانی، سیدعلی، تفضیل الأئمه علی الانبیاء علیه السلام، اول، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه، 1421ق.
ـــــــ، الشوری فی الإمامه، اول، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه، 1421ق.
ــــــــــ ، محاضرات فی الاعتقادات، اول، قم، مرکز الابحاث العقائدیه، 1421ق.
ـــــــــــ ، نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار، اول، بی جا، چاپخانه مهر، 1414ق.
حکیم، سید محمد تقی، الاصول العامه للفقه المقارن، ج دوم، بی جا، مؤسسه آل البیت علیه السلام، 1979م.
حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه ( انسان العیون فی سیره الامین المأمون)، بیروت، دارالمعرفه، 1400ق.
حلی، حسن بن سلیمان، المحتضر، تحقیق سید علی اشرف، نجف، المکتبه الحیدریه، 1424ق.
ـــــــــ مختصر بصائر الدرجات، اول، نجف، المطبعه الحیدریه، بی تا.
حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، تحقیق حسین درگاهی و حسن حسین آبادی، اول، بی جا، بی نا، 1411ق.
ـــــــــ نهج الحق و کشف الصدق، قم، مؤسسه دارالهجره، 1421ق.
حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، چ چهارم، قم، مؤسسه اسماعیلیان،1412 ق.
خزاز، علی بن محمد، کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
خصیبی، حسین بن حمدان،الهدایه الکبری، چهارم، بیروت، مؤسسه البلاغ، 1411ق.
خواجویی مازندرانی، محمد اسماعیل بن حسین، جامع الشتات، تحقیق سید مهدی رجائی، اول، بی جا، بی نا، 1418ق.
خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، دوم، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1414ق.
جدیدی نژاد، محمدرضا، معجم مصطلحات الرجال والدرایه، دوم، قم، دارالحدیث للطباعه و النشر، 1424ق.
ذهبی، محمد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، اول، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر، 1382ق.
راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، تحقیق مؤسسه الامام المهدی عجل التعالی، با اشراف محمد باقر موحد ابطحی، اول، قم، مؤسسه الامام المهدی، 1409ق.
ری شهری، محمد، الحج و العمره فی الکتاب و السنه، اول، قم، دارالحدیث، 1376ق.
سبحانی، جعفر، دروس موجزه فی علمی الرجال و الدرایه، بی نا، نشر المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، بی تا.
شوکانی، محمد بن علی، الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، تحقیق عبدالرحمن عوض، اول، بیروت، دارالکتب العربی، 1406ق.
صالحی، شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، اول، قم، مرکز الطباعه و النشر فی مؤسسه البعثه، 1417ق.
ـــــــــ الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1403ق.
ــــــــ عللل الشرایع، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه و مطبعتها، 1385ق.
ــــــــ فضائل الشیعه، تهران، کانون انتشارات عابدی، بی تا.
ــــــــــــــــــــ کمال الدین و تمام النعمه، علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1405ق.
ــــــــــ معانی الأخبار، اول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1403ق.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تصحیح حسن کوچه باغی، طهران، منشورات الأعلمی، 1404ق.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین، 1374ش.
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، دوم، بی جا، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
طبرسی، احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، تحقیق سید محمد باقر الخرسان، نجف، دارالنعمان، 1386ق.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام، لإحیاء التراث، اول، قم، 1417ق.
طبرسی، علی، مشکاه الأنوار، تحقیق مهدی هوشمند، اول، بی جا، دارالحدیث، 1418ق.
طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق نخبه من العلماء الأجلاء، چهارم، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1403ق.
طبری، محمد بن جریر بن رستم دلائل الامامه، تحقیق مؤسسه البعثه، اول، قم، 1413ق.
ــــــــ المسترشد فی امامه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، تحقیق احمد محمودی، اول،قم، الثقافه الاسلامیه، 1415ق.
طبری، نوادر المعجزات، تحقیق: مؤسسه الإمام المهدی عجل التعالی، اول، قم، مؤسسه الإمام المهدی عجل تعالی ، 1410ق.
طبری، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، تحقیق جواد قیومی، اول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1420ق.
طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، اول، قم، دارالثقافه، 1414ق.
ــــــــــ اختیار معرفه الرجال ( معروف برجال الکشی)، تحقیق میرداماد استرآبادی و سید مهدی رجائی، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1404ق.
طهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، سوم، بیروت، دارالاضواء، بی تا.
طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، پانزدهم، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش.
عاصمی، عبدالملک بن حسین مکی، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل و التوالی، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق.
عاملی، الانتصار، اول، دارالسیره، بیروت، 1422ق.
عاملی، زین الدین بن علی ( شهید ثانی)، الرعایه فی علم الدرایه، تحقیق عبدالحسین محمد علی بقال، دوم، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، 1408ق.
عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.
غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایه تلخیص مقباس الهدایه، اول، تهران، جامعه الامام الصادق علیه السلام، 1369ش.
فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، دوم، طهران، مکتبه الصدر، 1416ق.
قمی، شاذان بن جبرئیل، الروضه فی فضائل امیرالمؤمنین، تحقیق علی شکرچی، اول، ایران، بی نا، 1423ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق سید طیب موسوی جزائری، دوم، قم، مؤسسه دارالکتاب للطباعه و النشر، 1404ق.
قمی، محمد بن احمد معروف به شاذان، مأه منقبه، تحقیق مدرسه الإمام المهدی عجل تعالی، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل فرجهم، 1407ق.
قمی، محمد طاهر شیرازی، الاربعین، تحقیق سید مهدی رجائی، اول، قم، المحقق، 1418ق.
کتانی، محمدجعفر، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، دوم، مصر، دارالکتب السلفیه، بی تا.
کراجکی، محمد بن علی، کنزالفوائد، دوم، قم، مکتبه المصطفوی، 1369ش.
کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، سوم، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1403ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، پنجم، طهران، دارالکتب الإسلامیه، 1363ش.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تحقیق محمد الکاظم، اول، طهران، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزاره الثقافه و الارشاد الإسلامی، 1410ق.
مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، تحقیق محمدرضا مامقانی، اول، قم، دلیل ما، 1428ق.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه أطهار، دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
مجمع الکنائس الشرقیه، الکتاب المقدس، بیروت، دارالمشرق، 1988م.
مرعشی، سید شهاب الدین، شرح احقاق الحق، تصحیح سید ابراهیم میانجی، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، بی تا.
مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
مشهدی، محمد، کنزالدقائق، اول، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1410ق.
مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الإمامیه، تحقیق حسین درگاهی، دوم، بیروت، دارالمفید، 1414ق.
ــــــ رساله فی معنی المولی، تحقیق مهدی نجف، دوم، بیروت، دارالمفید للطباعه و النشر و التوزیع، 1414ق.
موسوی هندی، سید ناصر حسین، افحام الأعداء و الخصوم بتکذیب ما افتروه علی سیدتنا ام کلثوم علیها سلام الملک الحی القیوم، طهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی تا.
نجاشی، أحمد بن علی، رجال، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، پنجم، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1416ق.
نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینه البحار، تحقیق حسن نمازی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1418ق.
نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، اول، بیروت، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، 1408ق.
ـــــــــــ نفس الرحمن فی فضائل سلمان، تحقیق جواد قیومی، اول، بی جا، مؤسسه الأفاق، 1411ق.

پی نوشت ها :

1. مثلاً ر.ک: مجمع الکنائس الشرقیه، الکتاب المقدس، انجیل یوحنا، 331 و اعمال الرسل، 437.
2. ر.ک: همین مقاله، بخش رویکرد عالمان امامی.
3. ر.ک: خواجویی، جامع الشتات، 108.
4. کلینی، کافی، 185/1.
5. همان، 194/1و 195.
6. مائده/ 15؛ اعراف/ 157؛ نساء/ 174؛ التغابن/ 8.
7. کلینی، کافی، 196/1.
8. همان، 388/1.
9. همان، 376/1.
10. برقی، محاسن، 71/1؛ کلینی، همان، 255/4.
11. ابویعلی، مسند، 330/6؛ طبرانی، معجم الکبیر، 141/19؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، 118/1.
12. طوسی، امالی، 702.
13. کلینی، کافی، 389/1.
14. راوندی، الخرائج و الجرائح، 838/2؛ حلی، مختصر بصائر الدرجات، 116.
15. حدید/ 13.
16. حدید/ 19.
17. حدید/ 12.
18. تحریم/ 8.
19. قمی، مائه منقبه، 174؛ کراجکی، کنز الفوائد،80؛ طوسی، امالی، 305.
20. برقی، محاسن، 47/1.
21. حسین بن سعید، کتاب المؤمن، 29.
22. نک: همین مقاله بخش گزارش ها.
23. کلینی، کافی، 194/1و 195.
24. قمی، مائه منقبه، 174؛ کراجکی، کنزالفوائد،80؛ طوسی، امالی، 305.
25. نک: همین مقاله بخش گزارش ها.
26. به عنوان نمونه می توان به گونه خاص ولادت معصومان علیهم السلام اشاره نمود ( کلینی، کافی، 388/1).
27. به عنوان نمونه می توان از اخوت رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهم السلام در دنیا و آخرت یاد کرد که بنا بر برخی از احادیث از آن به عنوان خصوصیت انحصاری این دو معصوم یاد شده است ( طبری، بشاره المصطفی، 129).
28. از جمله می توان به ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه و ورود اعجاز گونه مادر ایشان به این مکان مقدس اشاره نمود ( صدوق، امالی، 195؛ صدوق، علل الشرائع، 135/1؛ صدوق، معانی الأخبار، 63؛ طبری، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، 27؛ قمی، الفضائل، 54).
29. کلینی، کافی، 389/1.
30. همچون عصمت حداقلی که لازمه اساس پیامبری و وصایت است.
31. در این باره می توان به آفرینش شیعیان از طینت معصومان علیهم السلام اشاره نمود ( کلینی، کافی، 389/1).
32. حسینی میلانی، محاضرات فی الاعتقادات، 482/2؛ حسینی میلانی، تفضیل الأئمه علی الأنبیاء علیهم السلام 13.
33. ر.ک: بخش گزارش های همین مقاله.
34. میرحامد حسین، در عبقات الانوار، بر حسب نیاز علمی خویش، تدوینی کتاب شناسانه و ناقصی از طرق گزارش های مورد نظر در میراث مکتوب امامی ارائه نموده که در آغاز بخش گزارش های همین مقاله، به طور مختصر بدان پرداخته شده است.
35. در دانش « مصطلح الحدیث» حدیث مرفوع نامیده شده و چنین تعریف می گردد: « ما أضیف إلی المعصوم من قول أو فعل أو تقریر، یأی وصل آخر السند إلیه، سواء اعتراه قطع أو إرسال فی سنده أم لا، فهو خلاف الموقوف»( غفاری، دراسات فی علم الدرایه، 37). ناگفته نماند معنای دیگری نیز از مرفوع در این دانش وجود دارد که در دسته مرسل جای دارد و استعمال این معنا در فقه رایج است؛ اگرچه اصطلاح نخست در دانش حدیث بیشتر رواج دارد ( همان).
36. میلانی، نفحات الأزهار، 24/5؛ طهرانی، الذریعه، 215/15؛ عاملی، الانتصار، 85/6.
37. سبحانی، دروس موجزه فی علمی الرجال و الدرایه، 177؛ بروجردی، طرائف المقال، 251.
38. عاملی، الرعایه فی علم الدرایه، 136؛ جدیدی نژاد، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، 155.
39. ر.ک: بخش گزارش های همین مقاله.
40. برای تعریف « نص» ر.ک: حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، 102.
41. ابن بابویه، علل الشرائع، 135/1.
42. محتوای تمامی و یا دست کم اکثر قریب به اتفاق گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب اهل سنت، از این دست می باشد ( ر.ک: همین مقاله، پایان بخش گزارش ها).
43. ابن بابویه، علل الشرائع، 209/1.
44. طوسی، امالی، 305.
45. صفار، بصائرالدرجات، 40؛ کلینی، کافی، 389/1.
46. طهرانی، الذریعه، 214/15.
47. حسینی میلانی، نفحات الأزهار، 148/5.
48. همان، 135/5.
49. کلینی، کافی، 389/1.
50. طوسی، امالی، 183.
51. ر.ک: حسینی میلانی، نفحات الأزهار، 143/5.
52. ر.ک: بخش گزارش های همین مقاله.
53. ر.ک: سلیم بن قیس، کتاب سلیم، 196 و 379.
54. طوسی، اختیار معرفه الرجال، 321/1.
55. ابوسعید، « اصل ابوسعید»، مجموعه الأصول السته عشر، 15. اعتبار اصل ابوسعید نیز برای نگارنده – دست کم به جهت ضعف ابوسمینه در طریق اصل مذکور- احراز نشده است ( ر.ک: نجاشی، رجال، 293)؛ اگرچه تلاش هایی در راستای اعتبار آن نیز به عمل آمده است ( ر.ک: نوری، خاتمه المستدرک، 55/1-58).
56. بخاری، تاریخ الصغیر، 360/2؛ همو، تاریخ الکبیر، 44/6.
57. طهرانی، الذریعه، 298/1؛ 312/2؛ 489/2و 87/18.
58. ر.ک: بخش گزارش های همین مقاله.
59. طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، 171/2؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، 838/2؛ ابن طاووس، الیقین، 227؛ حویزی، نورالثقلین، 439/4.
60. ابن بابویه، خصال، 640؛ عاملی نیز در راستای معناشناسی بشری بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله از این گزارش ها بهره برده است ( ر.ک: عاملی، انتصار، 225/4) برای نمونه در میان اهل سنت نیز ر.ک: صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، 69/1.
61. اربلی، کشف الغمه، 292/1؛ ابن مطهر، کشف الیقین، 11؛ مرعشی، شرح احقاق الحق، 1/5؛ از اهل سنت نیز ر.ک: خوارزمی، مناقب، 145؛ابن دمشقی، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی علیه السلام، 61/1.
62. قمی، مائه منقبه، 174.
63. راوندی، الخرائج و الجرائح، 838/2.
64. کلینی، کافی، 440/1.
65. نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، 434. وی پاره ای گزارش های آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام را منعکس نموده است.
66. ر.ک: طبری، دلائل الامامه، 57؛ ابن البطریق، العمده، 91؛ ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، 15.
67. ر.ک: فرات کوفی، تفسیر، 552؛ مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، 524/2؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، 20/4.
68. حسینی میلانی، نفحات الأزهار، 152/5.
69. همان، 141/5.
70. از جمله ایشان طریق مرازم از امام صادق علیه السلام را ارائه ننموده است ( ر.ک: کلینی، کافی، 440/1).
71. از بسیاری از میراث مکتوب امامی از جمله بصائر الدرجات، معانی الاخبار، کفایه الاثر، کنز الفوائد، المسترشد و بشاره المصطفی، در این مجموعه یادی نشده است.
72. از جمله سند ابن حجام و سند فرات کوفی ( میلانی، نفحات الأزهار، 144/5).
73. همان، 142/5-149. البته این احتمال وجود دارد که در تلخیص عبقات الانوار، اسناد حذف شده باشند.
74. ایشان طریقی از مفضل و همچنین از محمد بن سنان ارائه نموده که از واژه نور تهی می باشد ( همان، 143/5)؛ در صورتی که چنان که خواهد آمد، صدوق در کمال الدین، ابن شاذان در مائه منقبه، کراجکی در کنزالفوائد و طوسی در امالی، طریق مفضل با واژه نور را گزارش کرده اند.
75. ابن بابویه، علل الشرائع، 135/1؛ همو، معانی الأخبار، 56؛ طبری، بشاره المصطفی، 361.
76. طبری، المسترشد، 629؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، 838/2؛ حلی، مختصر بصائر الدرجات، 116؛ ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، 95.
77. طبری، بشاره المصطفی، 292.
78. طوسی، امالی، 204/1 و 354.
79. ابن بابویه، علل الشرایع، 209/1؛ طبری، نوادر المعجزات، 81.
80. خزاز کفایه الأثر، 109.
81.ابن بابویه، کمال الدین، 669.
82. همو، خصال، 640؛ طوسی، امالی، 305.
83. کلینی، کافی، 531/1؛ صدوق، کمال الدین، 319؛ طبرسی، إعلام الوری، 171/2.
84. کلینی، همان، 442/1.
85. ابن بابویه، علل الشرائع، 174/1؛ صدوق، معانی الأخبار، 351.
86. طبری، دلائل الامامه، 57؛ ابن طاووس، الیقین، 227.
87. کلینی، کافی، 440/1.
88. ابن بابویه، الإمامه و التبصره، 132.
89. قمی، تفسیر، 228/2؛ حویزی، نورالثقلین، 439/4.
90. کلینی، کافی، 442/1.
91. صدوق، کمال الدین، 335؛ ابن شاذان، مائه منقبه، 174؛ کراجکی، کنزالفوائد، 80، طوسی، امالی، 305 و 702.
92. طوسی، امالی، 332/1.
93. ابن بابویه، علل الشرائع، 134/1.
94. طبری، المسترشد، 629؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، 838/2؛ حلی، مختصربصائر الدرجات، 116؛ ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، 95.
95. احمدبن حنبل، فضائل الصحابه، 662/2؛ ابن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، 283/3؛ خوارزمی، مناقب، 145؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 67/42؛ عاصمی، سمط النجوم العوالی، 67/3.
96. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 67/42
97. ابن جوزی، موضوعات، 340/1.
98. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 67/42.
99. میرحامد حسین، هشت طریق از اهل سنت به همراه کتابشناسی آن ارائه کرده است ( ر.ک: میلانی، نفحات الأزهار، 19/5-24). عاملی نیز ده کتاب از اهل سنت را در این باره بر شمرده است ( عاملی، انتصار 85/6).
100. خوارزمی، مناقب، 145؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب، 61/1.
101. ابن جوزی، موضوعات، 14/1.
102. حسینی میلانی، نفحات الأزهار، 164/5.
103. ذهبی، میزان الاعتدال، 523/4.
104. شوکانی، فوائد المجموعه، 368. عبدالرحمن عوض، محقق کتاب شوکانی نیز از گزارش های مأثور آفرینش نوری با عباراتی چون «فکره مسیحیه»- و اینکه مسیحیت نیز در این اندیشه، وامدار ادیان وثنی است – یاد نموده و آنها را با آیاتی که بشری بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله را با گونه ای حصر بیان می نمایند، در تعارض یافته است ( همان).
105. حسینی میلانی، نفحات الأزهار، 13/5و 14.
106. جلد پنجم نفحات الأزهار، نمونه ای است که تلاش عالمانه میرحامد حسین در پاسخ به این رویکرد را بازگو می کند.
107. ابن بابویه، علل الشرائع، 209/1.
108. کلینی، کافی، 531/1؛ ابن بابویه، کمال الدین، 319؛ طبرسی، إعلام الوری، 171/2.
109. طوسی، امالی، 702.
110. ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، 95.
111. کلینی، کافی، 442/1.
112. مفید، رساله فی معنی المولی، 8؛ موسوی هندی، إفحام الأعداء و الخصوم، 19. در میان عالمان اهل سنت، محمد جعفر الکتانی نیز حدیث غدیر را متواتر معرفی نموده است ( کتانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، 194).
113. مامقانی، مقباس الهدایه، 80/1.
114. ابن حنبل، فضائل الصحابه، 662/2؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 67/42؛ عاصمی، سمط النجوم العوالی، 67/3؛ عجلونی، کشف الخفاء، 130/2.
115. کلینی، کافی، 440/1.
116. همان.
117. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیه السلام، 27/1.
118. حلبی، سیره الحلبیه، 48/1.
119. نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 21/1.
120. مسعودی، مروج الذهب، 38/1.
121. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، 16/1.
122. عاملی، انتصار، 85/6.
123. ابن جبر، نهج الإیمان، 392.
124. بحرانی، غایه المرام، 113/1؛ میلانی، الشوری فی الإمامه، 9؛ میلانی، محاضرات فی الاعتقادات، 527/2.
125. حسینی، میلانی، الشوری فی الإمامه، 9.
126. همو، نفحات الأزهار، 11/5.
127. همو، الشوری فی الإمامه، 10.
128. کلینی، کافی، 442/1؛ ابن بابویه، علل الشرائع، 174/1؛ صدوق، معانی الأخبار، 351؛ فرات کوفی، تفسیر، 255؛ طوسی، امالی، 503.
129. ابن مطهر، نهج الحق و کشف الصدق، 212؛ مرعشی، شرح احقاق الحق، 390/7.
130. بحرانی، غایه المرام، 113/1.
131. همان، 27/1.
132. فرات کوفی، تفسیر، 504.
133. حسینی، تأویل الأیات، 288/1و 592/2. ابن عربی نیز در میان مفسران اهل سنت در تفسیر ( و جعلناهم ائمه یهدون بأمرنا) ( انبیاء/ 73). گزارش آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان احتمالی در تأویل ابراهیمی بودن امامان علیه السلام مطرح نموده است ( ابن عربی، تفسیر، 41/2).
134. مثلاً ر.ک: مشهدی، کنزالدقائق، 524/2.
135. فرات، کوفی، تفسیر، 505.
136. معارج/ 1-3.
137. فرات کوفی، تفسیر، 504.
138. آل عمران/ 61.
139. ر.ک: میلانی، تفصیل الأئمه علی الأنبیاء علیهم السلام، 13.
منبع مقاله :
فصلنامه تخصصی امامت پژوهی سال دوم تابستان 91

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید