از گذشته های دور تا به امروز ” امنیت ” از مقوله های مهم و رایج زندگی بشر بوده است و گذشت زمان نه تنها از اهمیت آن نکاسته، بلکه روز به روز بر اهمیت آن افزوده و ابعاد وسیع تری پیدا کرده است؛ به طوری که انجام هر کاری به روش درست و کامل بدون وجود امنیت متصوّر نیست و در فقدان امنیت، واژه های مهم دیگری همچون عدالت و آزادی و… قابل تحقق نیست، به هر جهت، نعمت امنیت از نعمت های بزرگ و ارزشمندی است که هیچ کس از آن غافل نیست.
هر انسانی در هر مذهب و آیینی دوست دارد که مال و جان و ناموس و آبرویش از خطر و آسیب محفوظ باشد. اگرچه این آرزو هنوز برای جوامع بشری به طور کامل و درست تحقق نیافته است و ما در اعتقادات خود اجرای کامل آن را در عصر حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) می دانیم. و بشارت آیات و روایات اسلامی درباره آینده، از امنیتی عظیم و فراگیر است آن چنان که انسان ها بدون هیچ خوفی و هراسی به زندگی خود ادامه می دهند.
آری، امنیت و صلح واقعی و آرامش که همان گوهر نایاب زندگی انسان هاست از ویژگی های جهانی و فراگیر حکومت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است، اما در این نوشتار سخن از امنیت و فلسفه ی آن در عصر غیبت و ارتباط آن با آموزه ی انتظار است. به عصری که از شاخصه های اصلی آن ظهور و بروز ناامنی و چیره شدن آن بر جهان است.
این مطلب در بسیاری از روایات منقول از پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله ) و ائمه معصومین ( علیه السلام ) وجود دارد. و از بروز ناامنی، بی عدالتی، جنگ های متعدد، هرج و مرج ها و فتنه های فراوان به عنوان یکی از ویژگی های عصر غیبت یاد شده است. در این عصر مؤمنین و منتظران ظهور به اموری چون ترس، گرسنگی، مال و جان مورد آزمایش و امتحان قرار می گیرند. (1) با قطع نظر از روایات، در تاریخ جهان اسلام تا به امروز مشاهده می شود تهدیدها، حملات پی در پی علیه دین، کینه توزی ها و درگیری با معارضان و مخالفان، کم نبوده اند. و تهاجم مغول، جنگ های تحمیلی صلیبی، هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربی به جهان اسلام و اشغال مستقیم بلاد اسلامی، تثبیت ناامنی، تخریب بنیان های فرهنگی و اجتماعی و… فقط نمونه هایی از آن است.
امروزه نیز سلاح های اتمی، درگیری های نظامی، ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمین و جنگ شیعه و سنّی از مظاهر ناامنی است. و اما وجود مشتاقان و منتظران ظهور حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و نیز تعالیم دینی، در این میان نورافشانی می کنند. و با وجود تاریکی ها و ظلمت ها در پی زمینه سازی ظهورند.
بدین جهت در این نوشتار پس از مفهوم شناسی امنیت و فلسفه ی آن آموزه ی انتظار و بیان جایگاه امنیت در اسلام و ذکر فلسفه امنیت به تبیین رابطه یا ترابط فلسفه امنیت با آموزه ی انتظار خواهیم پرداخت.
واژگان کلیدی: امنیت، فلسفه امنیت، انتظار، عصر غیبت، منتظران.
امنیت
امنیت یکی از مقوله های اساسی است که وجودش در تمام ابعاد زندگی انسان قابل لمس است و از دیرباز تاکنون در حیات انسانی منشأ تحولات فراوانی شده است.
ریشه لغوی این واژه از ثلاثی مجرد « امن » و با مشتقاتی مانند: ایمان، ایمنی و استیمان است. که به مفهوم اطمینان و آرامش در برابر خوف، ترس و اضطراب و نیز مترادف با آرامش قلب است. مفهوم امنیت شامل دو بُعد ایجابی و سلبی است؛ یعنی از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دلهره و نگرانی است.
این واژه که در فارسی و عربی به صورت امنیت و امنیه کاربرد دارد در متون اسلامی موجود نیست بلکه به شکل ثلاثی مجرد و مشتقات آن استعمال شده است. از سوی دیگر امنیت دارای دو بُعد ذهنی و عینی است. به عبارت دیگر، امنیت هم شامل اطمینان و آرامش فیزیکی می شود و هم آرامش روحی و روانی را دربر می گیرد.
به همین جهت برخی در تعریف امنیت آورده اند: « امنیت عبارت است از: حفاظت در برابر خطر و احساس ایمنی و رهایی از تردید ». (2) نیز برخی معتقدند: امنیت درواقع توقع یک شهروند از نظام سیاسی و دولت است. و به مفهوم گسترده آن به معنای حفظ جان، مال و حیثیت تک تک افراد و تأمین آزادی فردی و اجتماعی، داشتن شغل و مسکن و… است. (3)
گرچه امنیت در این نوشتار شامل آرامش عینی و ذهنی افراد جامعه و فراغت از جنگ و درگیری مسلحانه و فقدان برخوردهای خشونت آمیز و درنهایت دست یابی به صلح است. که بدون تردید، شامل وجود امنیت و فراگیری تمام ابعاد و اقسام آن در زندگی انسان می شود.
به عبارت دیگر، امنیت عمومی، قضایی، شخصی و فردی، اجتماعی و سیاسی و… همه را دربرمی گیرد. چرا که امنیت در یک جامعه به صورت جهانی، اجتماعی، فردی و منطقه ای قابل تصور است. البته امنیت مطلق در عصر غیبت دست یافتنی نیست، زیرا هیچ نوع نظم اجتماعی نمی تواند تمام بی ثباتی ها، خطرها، و ناامنی ها را از بین ببرد، ولی شرایط متفاوت می تواند امنیت نسبی کمتر یا بیشتری را به وجود آورد.
از سوی دیگر، تحقق امنیت بستگی دارد به پیروی مردم از مرام و عقیده واحد و پای بندی به اخلاق و ارزش ها و گسترش جریان عدالت در جامعه (4) که به هر مقدار بیشتر باشد زمینه ی تحقق امنیت بیشتر خواهد بود.
نکته دیگر این است که با مطالعه روایات درباره ظهور حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و تشکیل حکومت مهدوی و شاخصه های آن و فراگیر شدن امنیت و آرامش، می توان به مفهوم امنیت در عصر غیبت با توجه به فرهنگ مهدویت پی برد، چرا که براساس روایات، امنیت و آرامش واقعی در دولت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به معنای زایل شدن خوف، حفظ جان، مال و آبروی اشخاص و ریشه کن شدن اختناق، استبداد، استکبار و استضعاف و برچیده شدن حکومت های طاغوتی و رفع ستم و ایمنی تمام راه ها و فقدان آزار و اذیت است. (5) به گونه ای که حتی ضعیف ترین مردم اگر از مشرق به مغرب سفر کند از احدی آزار و اذیت نبیند. (6)
بنابراین امنیت در عصر غیبت ( پیش از ظهور ) باید دارای چنین خصوصیاتی باشد. البته به طور نسبی و در حد توان و ظرفیت، با عنایت به عوامل ایجاد امنیت ( فردی و اجتماعی ) بدیهی است که امنیت کامل و واقعی وعده ی الهی است و با مجری عادل و کامل در زمان معین به اذن خداوند متعال، محقق می شود. و این از ویژگی های زمان ظهور امام ( علیه السلام ) است.
اما امنیت پیش از ظهور نسبی است؛ یعنی گرچه دورنمای آن با نگاهی کلی و اجمالی همان گسترش ظلم و ناامنی و هرج و مرج است، ولی امنیت دارای شدت و ضعف است و ممکن است در بعضی نقاط امنیت بیشتر از دیگر نقاط باشد. و زمینه برای رشد و پرورش منتظران ظهور وجود خواهد داشت.
جایگاه امنیت
امنیت در منابع اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و آیات و روایات زیادی درباره ی اهمیت و جایگاه آن در تمام ابعاد زندگی بشر وارد شده است و می توان آن را یکی از نعمت های الهی به شمار آورد. امنیت ریشه همه نعمت ها و بزرگ ترین پاداشی است که به اهل حق داده می شود. (7) امنیت گواراترین نعمت (8) و اساسی ترین نیاز مردم است. (9) اگر امنیت از میان برود مواهب مادی و معنوی نیز به خطر می افتد در یک محیط ناامن نه اطاعت خداوند مقدور است، نه زندگی همراه با عزت و سربلندی و نه تلاش و جهاد در جهت پیشبرد اهداف اجتماعی. (10)
مفهوم امنیت در منابع اسلامی، دارای قلمرو و عرصه ی وسیعی است و شامل امنیت فردی، اجتماعی، داخلی، خارجی، فکری و روحی، اخلاقی و اعتقادی، دنیوی و آخرتی می شود.
در آیات قرآن کریم امنیت، نعمت بی بدیل الهی (11) و منتّی بزرگ بر مؤمنان تحت ستم (12) و نعمتی بزرگ که قیامت از آن سؤال خواهد شد (13)، محسوب می گردد.
قرآن یکی از اهداف برقراری حاکمیت خدا و جانشینی صالحان و طرح کلی امامت را تحقق امنیت معرفی کرده است (14). و نیز امن دانستن خانه کعبه توسط خداوند متعال بیانگر اهمیت امنیت است که این بنای مقدس با آن توصیف شده است. این صفت در آیات زیادی تکرار شده است مانند، سوره تین که از مکه و شهر کعبه به ” بلد امین ” یاد شده است. هم چنین در قرآن، شهری که برخوردار از امنیت باشد به عنوان سرزمینی آرمانی و مثالی معرفی شده، که از نظر خداوند متعال الگو و نمونه است، زیرا از امنیت و آرامش و اطمینان برخوردار است. (15)
قرآن در بیان داستان حضرت یوسف ( علیه السلام ) می گوید: هنگامی که خانواده ی آن حضرت وارد مصر شدند، یوسف ( علیه السلام ) به پدر و مادر و برادرانش می گوید: « ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ » داخل مصر شوید که ان شاءالله در امنیت خواهید بود. (16) با عنایت به آیه شریفه، در میان تمامی مواهب و نعمت های موجود در مصر، یوسف ( علیه السلام ) به امنیت اشاره می کند و این نشان می دهد که نعمت امنیت ریشه همه نعمت هاست. و نیز در روایات از امنیت به عنوان امری لازم یاد شده است به گونه ای که فقدان آن باعث پریشانی خاطر و نوعی کمبود تلقی شده است.
در حدیثی از امام صادق ( علیه السلام ) چنین نقل شده است: پنج چیز است که اگر کسی فاقد آن باشد زندگی اش دچار کمبود و قلبش پریشان و ناآرام خواهد بود:
سلامت بدن، امنیت، روزی وسیع، همدم همراه و آسودگی. (17)
و نیز در روایتی از پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله ) نقل شده که فرمود: « نعمتان مکفورتان الأمن و العافیه؛ دو نعمت پوشیده شده اند: یکی امنیت و دیگری سلامتی ». (18) و در جای دیگر فرمود: امنیت و سلامت دو نعمتی هستند که بسیاری از مردم در آن مغبونند. (19)
در روایتی دیگر از امنیت در کنار عدالت و فراوانی به عنوان سه نیاز اساسی مردم یاد شده است. (20) هم چنین از امام علی ( علیه السلام ) در بیان نقش و اهمیت امنیت نقل شده است که فرمود: « رفاهیه العیش فی الامن »؛ رفاه زندگی در امنیت است و « لا نعمه أهنأ من الأمن »؛ هیچ نعمتی گواراتر از امنیت وجود ندارد.
بنابراین با عنایت به آیات و روایات فوق، جایگاه والا و بالای امنیت در اسلام، مشخص و نمایان می گردد. و به همین جهت است که فراگیری امنیت در زمان ظهور امام مهدی ( علیه السلام ) یکی از وعده های خداوند و نعمتی از نعمت های او و هدیه ای برای بشریت به واسطه وجود آن حضرت و انسان های مؤمن و صالح خواهد بود.
امنیت در عصر غیبت
در عصر غیبت به ویژه در جهان معاصر جوامع انسانی در شرایط سختی از نظر فقدان امنیت و آرامش زندگی می کنند. سرقت اموال و جنایات و فقدان آرامش و آسایش تنها نمونه ای کوچک از ناامنی های اجتماعی است و زورگویی ها و جنگ های کشورهای قوی علیه کشورهای ضعیف و اسلامی و ایجاد ناامنی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نمونه های بارز ناامنی در عصر غیبت است.
با نگاهی گذرا به روایات اسلامی، خصوصاً روایات مهدوی که بیانگر اوضاع و احوال جوامع انسانی در عصر غیبت است، معلوم می گردد که بروز ناامنی و بی عدالتی و فراگیر شدن آن یکی از شاخصه های اصلی دوره پیش از ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ) می باشد. همان طور که فراگیری امنیت و عدالت در تمام ابعاد زندگی بشر از شاخصه های حکومت آن حضرت پس از ظهور ایشان است.
پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله ) در تبیین اوضاع اجتماعی پیش از ظهور فرمود: « ظهور مهدی ( علیه السلام ) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و هرج و مرج گردد. و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند بر ضعیف ترحم نماید ». (21) این هرج و مرج در اثر تجاوز قدرت های بزرگ و تجاوز آن ها به حقوق ملت هاست.
دامنه هرج و مرج به راه ها نیز کشیده خواهد شد و راه ها ناامن و بی رحمی گسترش خواهد یافت. و با این که ستمگران در طول تاریخ دست به جنایت بی شمار زده اند، جنایات پیش از ظهور از هولناک ترین جنایاتی است که می توان تصور کرد. سوزاندن کودکان و دریدن شکم زنان باردار توسط سفیانی، فقط نمونه ای از آن است که امام علی ( علیه السلام ) آن را در عباراتی ترسیم کرده است. (22)
ناامنی و خوف و ترس و فتنه ها در این عصر به قدری خواهد بود که امام باقر ( علیه السلام ) در توصیف آن فرمود: به گونه ای این مصائب و بلایا بر جامعه حاکم می گردد که هرکس از آنچه می بیند هر شب و روز آرزوی مرگ می کند. (23)
در روایتی دیگر، حذیفه بن یمان می گوید: « پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) ضمن برشمردن مشکلاتی که مسلمانان با آن رو به رو خواهند شد فرمود: ای حذیفه! گرفتاری بر اهل آن دوران ادامه می یابد به گونه ای که مأیوس می شوند و به فرج و گشایش گمان بد می برند. در این موقع خداوند مردی از پاکان عترت من و نیکان فرزندانم را می فرستد تا… ». (24)
به هر جهت با عنایت به روایات فوق و نشانه های ناامنی در عصر غیبت همچون مرگ های ناگهانی، ناامیدی مردم از نجات، جنگ و کشتار (25) و…، امنیت در عصر غیبت حاکم نیست و درواقع امنیت در عصر انتظار یعنی قبل از ظهور ( که مورد بحث ما می باشد ) دچار چالش است و در نظر بدوی با آموزه انتظار رابطه ای ناسازگار دارد. ولی در ادامه این نوشتار به چگونگی سازگاری آن با آموزه ی انتظار و مؤلفه هایش اشاره کرد و به بررسی آن خواهیم پرداخت.
از سوی دیگر حوادث فوق به طور قطع معلول، عللی است که سبب بروز ناامنی و فراهم شدن زمینه های آن در جهان اسلام شده است. انحراف از مسیر ولایت اهل بیت ( علیه السلام ) و وجود حرکت های منافقانه و ریاکارانه که همواره مایل نگرانی پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) بود و نیز ماجرای سقیفه و تبدیل خلافت به ملوکیت و شرایط نامساعدی که منجر به غیبت امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) گردید. هم چنین تهدیدها و حملات علیه اسلام و عدم اتحاد مسلمین، مواردی است که در آسیب شناسی و مباحث تاریخ تحلیلی مورد بحث قرار می گیرد، ولی از جهت کلامی و اعتقادی اراده و اختیار انسان را سلب نمی کند و درواقع این انسان است که می تواند در مسیر امنیت، موانع را اصلاح و آن را تقویت کند. (26)
فلسفه امنیت
اولین سؤالی که در این قسمت به ذهن می رسد سؤال از معنا و مفهوم فلسفه امنیت است؛ به عبارت دیگر، فلسفه امنیت به چه معنایی است؟ و مراد از فلسفه در این عنوان چیست؟ آیا ترکیب فلسفه با امنیت ترکیب عطفی است یا وصفی یا اضافی؟ آیا مفهوم فلسفه همان چرایی است یا برای چه؟
فلسفه امنیت در مقابل فلسفه مطلق است، زیرا از نوع اضافی است و به معنای پژوهشی درباره امنیت است. بدون این که در مقام اثبات یا نفی باشد. مانند این که می گوییم امنیت یعنی چه؟ امنیت برای چیست؟ البته عنوان فلسفه در این جا که به صورت مضاف است بیشتر ناظر به روش و متدلوژی است؛ یعنی یک روش آزاد، همان گونه که در فلسفه تاریخ، حقوق و فلسفه فقه سخن از روش بررسی مسائل است. بنابراین ترکیب دو واژه ی فلسفه و امنیت عطفی نیست، زیرا در صدد مقایسه کردن این دو واژه با هم نیستیم و نیز ترکیب وصفی نیست، زیرا فلسفه ی امنیت غیر از فلسفه امنیتی است. یعنی قصد نداریم نگاه امنیتی به جهان داشته باشیم. هم چنین ترکیب اضافی نیست، زیرا در این نوع ترکیب کلمه « فی » در تقدیر است و معنایش چنین می شود: فلسفه ای که به بحث درباره مفاهیم امنیت و دلایل آنها می پردازد.
بنابراین منظور از فلسفه امنیت، بحث در امنیت و مسائل آن با روش آزاد و عقلی است که در آن از غایت و غرض یا فایده امنیت و آثار آن بحث می شود. مثل: فلسفه روزه و حج در این نوشتار نیز مراد از فلسفه امنیت، همان غرض و غایت است یعنی سخن از علت غایی است. گرچه در بحث از رابطه ی فلسفه امنیت با انتظار، به علت فاعلی نیز اشاره خواهد شد.
اما با این که امنیت خود از اهداف تشکیل حکومت ها شمرده می شود با نگاهی اجمالی و گذرا از موارد ذیل به عنوان فلسفه ی امنیت یاد شده است و آنها عبارتند از:
1. رسیدن به تکامل و سعادت همه انسان ها.
2. تعلیم، تعلّم و تربیت انسان های مستعد و پیشرفت در زمینه های علمی، اقتصادی و… .
3. ایجاد و فراهم ساختن فرصت های یک سان برای همه، جهت برخورداری و بهره مندی بهتر و انجام امور فرهنگی، سیاسی و… .
4. ایجاد رفاه و آسایش و آرامش که در سایه آن، تشکیل حکومت اسلامی میسّر شود تا حدود و قانون خداوند جای گیرد.
5. زمینه سازی در جهت رسیدن همه انسان ها به عدالت و آزادی.
موارد فوق و دیگر موارد که به جهت اختصار ذکر شده اند، همه بر اثر وجود امنیت حاصل می گردند.
و از آن جا که عوامل امنیت و ایجاد آن یا فردی است و یا اجتماعی و حکومتی، تلاش در هریک، امنیت و آرامش متناسب با آن را به وجود می آورد. در زمینه عوامل فردی اگر بر انسان، خشم، شهوت، حرص، طمع، بخل و دیگر صفات رذیله، حکومت کند هرگز به امنیت و آرامش دست نمی یابد و از سوی دیگر این امنیت است که زمینه ی پرواز انسان را در عالم ملکوت مهیا می سازد و انسان می تواند در سایه ی امنیت به دستورها و قوانین الهی عمل کند و به سعادت برسد. و نیز در سایه امنیت می توانند در زمینه های علمی و تربیتی پیش بروند و به طور قطع انسان هایی که ناامنی درونی دارند و اسیر و وابسته هستند در این مسیر درمانده اند.
اسلام معتقد است کمترین عامل و کارکرد امنیت، تربیت انسان است در فرهنگ قرآن امنیت خالص از آن مؤمنین است. همان گونه که فرمود:
« فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ » (27)؛ اگر می دانید بگویید که کدام یک از این دو گروه به ایمنی سزاوارترند؟ کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به شرک نمی آلایند، ایمنی از آن ایشان است و ایشان هدایت یافتگانند.
امام علی ( علیه السلام ) می فرماید: « من آمن أمن »؛ کسی که ایمان داشته باشد امنیت دارد.
بدیهی است که ایمان امنیت می آورد ولی از سوی دیگر امنیت عامل تقویت و استحکام ایمان نیز می شود. اما در زمینه ی امنیت اجتماعی و حکومتی که می تواند به موارد یاد شده در فلسفه امنیت کمک کند و آن را در ابعاد وسیع تری گسترش دهد و به عبارت دیگر غرض و غایت امنیت ایجاد و تقویت و گسترش موارد مذکور باشد.
قرآن کریم مثالی از یک قریه می زند و می فرماید:
« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ » (28)؛
خداوند قریه ای را مثال می زند که امن و آرام بود و روزی مردمش به فراوانی از هرجا می رسید، اما کفران نعمت کردند و خداوند به کیفر اعمالشان به گرسنگی و وحشت مبتلایشان ساخت.
وجود امنیت در یک کشور و جامعه باعث اطمینان خاطر، سرمایه گذاری، رفاه اقتصادی و پیشرفت است. حکومت ها با وجود امنیت می توانند به عدل و قسط در میان مردم و نهادینه کردن آزادی بر اساس قانون الهی برسند. امنیت است که توانایی ارائه ی نمونه ای از حکومت الهی موعود را دارد و می تواند زمینه ساز و مقدمه ای برای امنیت کامل و واقعی باشد.
از این جاست که فلسفه ی امنیت در عصر غیبت براساس تعالیم اسلامی و فرهنگ مهدویت چهره ی خود را نشان می دهد و پرسش، فلسفه ی امنیت چیست را به خوبی پاسخ می دهد.
انتظار
برای واژه انتظار تعاریف و معانی گوناگونی نقل شده است. ولی چون فهم معنای انتظار وجدانی است و تا کسی به آن مبتلا نشود به واقع آن را درک نمی کند. غالباً این تعاریف، لوازم و یا ملزومات مفهوم انتظار است و معنای « چشم به راه بودن » که در اکثر کتاب ها برای واژه ی انتظار آمده است صرفاً ترجمه ی لفظ از عربی به فارسی است، و نمی تواند به عنوان تعریف تلقی شود. و اساساً امری که کاملاً وجدانی است هرگز با توصیفات ذهنی، حقیقت آن فهمیده نمی شود. مانند: گرسنگی و تشنگی، شادی و خشم، حب و بغض که تنها راه درک آنها، داشتن آن حالات است در انتظار نیز تا کسی حالت انتظار را نچشیده باشد نمی تواند آن را درک کند. البته توصیفات متعدد، زمینه سازی می کند تا شخص به حقیقت معنا نزدیک شود به هر جهت ما نیز با ذکر اوصاف و لوازمات و یا ملزومات انتظار، به واقعیت آن نزدیک می شویم.
انتظار در برخی عبارت ها به یک حالت قلبی و نفسانی معرفی شده است. و یکی از مهم ترین لوازم آن تهیو و آماده شدن ذکر شده است. این نوع آماده شدن یک حالت قلبی است ولی دارای آثار خارجی نیز می باشد؛ مثلاً آراستن خود و منزل و تهیه ی غذای مطلوب و مورد علاقه ی کسی که انتظار آمدنش را می کشیم.
صاحب مکیال المکارم در این باره می گوید:
معنای انتظار… هو کیفیهٌ نفسانیهً ینبعث منها التّهیّؤ لما تنتظره… فکلّما کان الانتظار أشدٌّ کان التهیؤ آکدَ. الاتری إنّه اذا کان لک مسافرٌ تتوقّع قدومه ازداد تهیُّوک لقدومه کلّما قَرُب حینه (29)؛
معنای انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی برمی آید… پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر می شود آیا نمی بینی که وقتی مسافری داشته باشی که منتظر آمدنش هستی هرچه زمان آمدنش نزدیک تر می شود آمادگی تو برای این امر بیشتر می شود.
برخی دیگر نیز انتظار را این گونه معنا کرده اند: انتظار به حالت کسی گفته می شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتر تلاش می کند؛ مثلاً بیماری که انتظار بهبودی می کشد و از وضع فعلی خود ناراحت است.
پس انتظار دارای دو عنصر نارضایتی از وضع موجود و تلاش و امید برای دگرگون شدن این وضع است. بدون تردید، انتظار در فرهنگ مهدویت به معنای عام آن یعنی انتظار فرج از خدا به معنای امید و انتظار گشایش کار و امداد الهی نیست که ضدّ آن یأس و ناامیدی از خداست که از گناهان کبیره شمرده شده است بلکه به معنای خاص آن یعنی انتظار فرج ظهور امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است.
گرچه غیبت امام زمان ( علیه السلام ) خود بزرگ ترین گرفتاری عصر برای بشریت به ویژه برای مشتاقان و عاشقان آن حضرت است، لذا به معنای عام نیز دارای معنا و مفهوم است به هر جهت اگر آن دو جنبه ی نفی و اثبات که در مفهوم انتظار است در روح انسان جای گزین شود. منشأ دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.
این دو رشته اعمال عبارتند از: ترک هرگونه همکاری با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه با آنها از یک طرف و خودسازی و کسب آمادگی های جسمی و روحی، مادی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت موعود جهانی از سوی دیگر که هر دو قسمت، سازنده و عامل تحرک و آگاهی و بیداری است.
بنابراین درست است که انتظار یک حالت قلبی و درونی است، ولی دارای آثار خارجی است و یک بعد آن در صحنه عمل ظهور و بروز می کند. از این روست که روایات در بیان جایگاه انتظار و ترغیب و تشویق به آن، انتظار را از سنخ عمل دانسته و آن را افضل عبادات معرفی کرده اند. (30)
بدین جهت انتظار در عالم خارج و با توجه به متعلّق خود که انسان منتظر می باشد. ابعاد و زوایا و آثار خود را نشان می دهد که از آنها به مؤلفه های انتظار نیز یاد می شود. و از این جاست که جایگاه و مقام و شأن منتظران آن گونه که در روایات آمده، نمایان می شود. (31)
ابعاد و آثار انتظار
از آن جا که آموزه ی انتظار یکی از تعالیم اساسی و مهم در فرهنگ مهدویت است. و انتظار ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ) انتظار مصلح جهانی، و تحقق همه ی خوبی ها و امنیت و صلح فراگیر به معنای واقعی آن است. این انتظار به همراه خود، شور و نشاط، شوق یاری و همراهی، تحرک و پویایی، ظلم ستیزی و حرکت به سوی کمال و سعادت انسانی و ایجاد امنیت فردی و اجتماعی را دارد، چرا که ابعاد مختلف انتظار آن حضرت منتظران را در ابعاد متفاوت هدایت می کند و عاملی مهم و تأثیر گذار در همه ابعاد زندگی منتظران است که نتیجه ی آن آثار و برکات فراوان در زندگی و جامعه منتظران است.
انتظار در بُعد فکری و نظری که زیربنای اعمال و رفتار انسان است، باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ می کند و باعث تقویت و استحکام بنیان های اعتقادی و فکری منتظران می شود. به طوری که دچار انحرافات فکری نشده و دچار یأس و ناامیدی نگردند.
امام باقر ( علیه السلام ) در این زمینه فرموده است: « روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد. پس خوشا به حال آنان که در آن زمان بر امر ما ثابت و استوار بمانند ». (32)
انتظار در بُعد عملی نیز به اعمال و رفتار انسان جهت می دهد. و باعث می شود که منتظران در بُعد فردی و اجتماعی تلاش کنند. از نظر فردی به حیات روحی و روانی و کسب فضائل اخلاقی و تقویت بنیه ی جسمی و روحی بپردازند و به عبارت دیگر خودسازی را سرلوحه کار خود قرار دهند. و از نظر اجتماعی مراقب حال دیگران بوده، و علاوه بر اصلاح خود در اصلاح دیگران نیز کوشا باشند. چرا که آن نهضت جهانی و برنامه ی عظیم که همه ی برنامه های آن مانند امنیت، عدالت و… در حدکمال است یک برنامه ی فردی نیست بلکه جمعی و همگانی است. از این رو برای تحقق چنین انقلابی، مردانی بزرگ، مصمّم، شکست ناپذیر و پاک و دارای بینش عمیق و گرایش های متعالی لازم است.
بنابراین انتظار یک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی در تمام ابعاد آن برای گسترش عدل و امنیت و اصلاح همه ی جهان است.
بدین جهت در روایات ما برای منتظران واقعی اوصافی نظیر، یقین، ایمان، معرفت و شناخت، تقوا، خودسازی و دگرسازی و… گفته شده است. و منتظران را به سوی کسب آن صفات تشویق کرده اند. (33) هم چنین مواردی مانند: ورع، حسن خلق، امر به معروف و نهی از منکر، عمل به آداب و تعالیم دینی و… را به عنوان وظایف منتظران برشمرده و امر به عمل کردن به آنها کرده اند. (34)
به هر جهت روشن و واضح است که اگر به درستی مفهوم انتظار درک شود و به آن عمل شود، آثار و برکات فراوانی از آن به دست می آید که امنیت فردی و اجتماعی برای رسیدن به غایات و اهداف عالی، تنها یکی از ثمرات آن می باشد.
فلسفه امنیت و آموزه ی انتظار
پس از بیان مفهوم امنیت، جای گاه آن در اسلام است و فلسفه امنیت و نیز انتظار و ابعاد و آثار آن، می توان به رابطه یا ترابط فلسفه ی امنیت با آموزه ی انتظار پی برد. و این ارتباط به دو صورت متصوّر است:
1. میان آنها ترابط و رابطه ی دو طرفی است و این رابطه از دو طرف از نوع علت و معلول است. به این بیان که با عنایت به مفهوم و آثار انتظار، انتظار بستری است، برای ایجاد امنیت، چرا که امنیت یکی از ثمرات آموزه ی انتظار است و نسبت به آن در حکم معلول است. بدین صورت که آموزه ی انتظار به منتظران می آموزد که باید نسبت به منتظر ایمان قوی داشته باشند و برای داشتن لیاقت و صلاحیت و حضور در گروه منتظران باید به دستورهای و تعالیم دینی عمل کنند، و این امر در جای خود ثابت شده است که ایمان برای فرد و جامعه امنیت می آورد.
چگونه ممکن است کسی که عامل به احکام و دستورهای اسلام است به خود و دیگران ظلم کند و در درون خود و جامعه ای که زندگی می کند اختلال به وجود آورد و ایجاد ناامنی کند و دست به شرارت و زورگویی و سلب آسایش از دیگران بزند؟ و یا در زمینه ی اقتصادی مرتکب احتکار، گران فروشی، خیانت در امانت، رانت خواری و در یک کلام ناامنی اقتصادی شود؟ و موجبات انحراف دیگران را فراهم کند؟ و یا اشاعه فساد و فحشا و ترغیب دیگران به منکرات شود؟
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ… وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً » (35)؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند وعده داده که در روی زمین آنها را جانشین دیگر انسان ها کند، هم چنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد. و وحشتشان را به ایمنی بدل کند.
در این آیه ایمان و عمل صالح سبب امنیت و آرامش است و آموزه ی انتظار بستر مناسبی است برای تجدید و تقویت ایمان و عمل به تعالیمی که شخص به آن ایمان آورده است. و از سوی دیگر ممکن است امنیت در حکم علت برای انتظار و آثار آن باشد به این بیان که تا امنیت نباشد، تربیت انسان های مؤمن و مذهبی و تعلیم آنها به نحو احسن امکان ندارد.
جامعه ای که در آن مشکلات متعددی از جمله ناامنی وجود داشته باشد نمی تواند انتظار « یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً » را داشته باشد، خداوند در آخر آیه ی فوق می فرماید: « اگر حکومتی الهی بود و امنیت ایجاد شد و کسی عبادت خدا را نکرد، زیان کار هستند »: « وَ مَنْ کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الفاسِقُونَ »، پس زمینه ساز عبودیت و سیر در مسیر انتظار، با امنیت امکان پذیر است. البته اگر کسی اشکال کند که سخن ما از امنیت و فلسفه ی آن در عصر غیبت است و در این دوران امنیت کامل و واقعی ممکن نیست علاوه بر این که روایات وارده ویژگی این عصر را هرج و مرج، جنگ و خونریزی، اختلاف و درگیری و ناامنی، دانسته و از حوادث هولناک آن خبر داده است.
در جواب می گوییم: سخن از امنیت در عصر غیبت، امنیت نسبی است؛ به گونه ای که امکان حرکت در راه خدا و کسب فضائل و تعلیم و تعلم برای پیروان و منتظران امکان داشته باشد. و اگر روایات، دلالت بر هرج و مرج و ناامنی در این عصر را دارند، منظور ناامنی مطلق و فراگیری نیست که امکان زندگی و عمل به دستورهای الهی برای تمام انسان ها نباشد.
تاریخ این مسئله را به خوبی نشان داده است که با وجود حکام ظالم و سلاطین جور، کم نبوده اند کسانی که در مسیر عبودیت پیشرفته و به قلّه های کمال و سعادت رسیده اند و از منتظران واقعی امام ( علیه السلام ) بوده اند. از سوی دیگر روایات موجود در این باب در مقام بیان علائم و خصوصیات چنین دوره ای است که تمام آنها منوط به خواست و اراده ی انسان هاست. و به عنوان مثال اگر مردمی تصمیم گرفتند که حکومتی الهی و اسلامی تشکیل دهند تا زمینه ی کمال و پیشرفت برای آنها هموار گردد و در مسیر معرفت و شناخت خداوند براساس قوانین اسلامی حرکت کنند « مانند انقلاب اسلامی ایران »، و زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باشند، که به طور طبیعی امنیت لازم برای رسیدن به اهداف نیز به وجود می آید، اینها منافاتی با آن روایات ندارند. و از جهت کلامی امکان بداء در این گونه گزارش ها و اخبار وجود دارد.
2. صورت دوم این است که: امنیت و انتظار هر دو علت هستند و ثمرات و غایات آنها معلول، به عبارت دیگر هر دو، کارکردشان یکی است؛ یعنی همان گونه که فلسفه ی امنیت، سعادت انسان ها و آرامش روحی و روانی فرد و جامعه و آسایش آنها و فراهم شدن زمینه های تعلیم و تعلّم و معرفت و… است.
ثمره ی انتظار و کارکرد آن نیز همین موارد است. به عبارت سوم، همان طور که فلسفه ی امنیت زمینه سازی برای خودسازی و دگرسازی است، آموزه ی انتظار نیز این گونه است. بنابراین میان فلسفه امنیت و آموزه ی انتظار همراهی و هماهنگی است.
نتیجه گیری
امنیت در این نوشتار با توجه به ویژگی ها و خصوصیات آن در زمان پس از ظهور به این معناست که آرامش و آسایش افراد جامعه و فقدان جنگ و خونریزی و نبود برخوردهای خشونت آمیز البته به طور نسبی نه مطلق، به گونه ای که زمینه تکامل و رسیدن به سعادت برای مشتاقان و منتظران وجود داشته باشد. و چون سخن از امنیت در عصر غیبت است از ظهور این معنا با روایاتی که هرج و مرج و ناامنی در عصر پیش از ظهور می دهند منافات ندارد، زیرا اولاً: مراد روایات، ناامنی به طور مطلق به گونه ای که سدّ راه منتظران شود نیست و ثانیاً: این روایات سلب اختیار از انسان نمی کنند و انسان می تواند به قدر توان خود ایجاد امنیت کند. ثالثاً: از نظر کلامی و اعتقادی امکان بداء در چنین روایاتی که از آینده گزارش می دهند وجود دارد.
اما فلسفه امنیت به معنای بحث درباره ی امنیت و مسائل آن با روش آزاد و عقلی است و مراد از آن همان غرض وغایت از امنیت است؛ یعنی ناظر به علت غایی است، لذا اضافه ی واژه ی فلسفه به امنیت نه عقلی است و نه وصفی و نه اضافی مصطلح.
به هر جهت با نگاه اجمالی مواردی را می توان به عنوان فلسفه ی امنیت برشمرد و آنها عبارتند از:
1. رسیدن به تکامل و سعادت انسان ها.
2. تعلیم، تعلّم و تربیت انسان های مستعد و پیشرفت در عرصه های علمی، اقتصادی، فرهنگی و…
3. ایجاد و فراهم ساختن فرصت های یک سان برای همه جهت برخورداری و بهره مندی بهتر در انجام امور فرهنگی، سیاسی و…
4. ایجاد رفاه و آسایش و آرامش که در سایه ی آن تشکیل حکومت اسلامی میسّر شود تا قانون خداوند در جامعه جاری گردد.
5. زمینه سازی برای رسیدن همه ی انسان ها به عدالت و آزادی و… .
این امور در زمینه های فردی و اجتماعی و حکومتی امکان پذیر است.
از سوی دیگر انتظار که یک حالت قلبی است دارای آثار خارجی نیز می باشد. و به همین اعتبار روایات، آن را از سنخ عمل دانسته اند. لذا آثار آن در دو بعد نظری و عملی آشکار می شود و تمام آثار انتظار در دو محور خودسازی و دگرسازی خلاصه می گردد. و از درون این محور امنیت فردی و اجتماعی بیرون می آید و به عبارت دیگر یکی از ثمرات آن امنیت است.
و از آن جا که فلسفه ی امنیت با آثار و نتیجه ی انتظار صحیح و واقعی قرین هم هستند. ارتباط آنها به دو صورت متصور است:
1. ترابط و رابطه ی دو طرفی آن هم از نوع علت و معلول یعنی از یک طرف انتظار بستر و علت امنیت و فلسفه ی آن است و از طرف دیگر امنیت در حکم علت است برای انتظار و آثار آن.
2. امنیت و انتظار هر دو علت اند و ثمرات و غایات آنها در حکم معلول است. به عبارت دیگر فلسفه امنیت هرچه باشد، انتظار هم همان را به عنوان آثار به همراه دارد یعنی هر دو کارکردشان یکی خواهد بود.
پی نوشت ها :
1. بحارالانوار، ج 36، ص 322.
2. آینده جهان، ص 67.
3. همان، ص 307.
4. تلخیص از: نگین آفرینش، ص 207.
5. ر. ک: بحارالانوار، ج 52، ص 316، ج 10، ص 104، و منتخب الاثر، باب 43.
6. منتخب الاثر، ص 308.
7. غررالحکم، ص 99.
8. همان، ص 100.
9. تحف العقول، ص 334.
10. تفسیر نمونه، ج10، ص 84.
11. قریش، ر. ک: تفسیر مجمع البیان، ص 5441.
12. انفال، آیه 26.
13. تکاثر، آیه 8، و روایت امام صادق ( علیه السلام ) که در ذیل این آیه فرمود: مقصود از آن نعمت ها امنیت و سلامتی و ولایت حضرت علی ( علیه السلام ) است.
14. نور، آیه 55.
15. نحل، آیه 112.
16. یوسف، آیه99.
17. وسائل الشیعه، ج 14، باب 14، ج 7، ص 31.
18. بحارالانوار، ج 81، ص 170. البته این حدیث به صورت ضرب المثل در میان مردم مشهور شده و می گویند: نعمتان مجهولتان الأمن و العافیه.
19. سیدعبدالله جزایری، التحفه السّنیه، ص 67.
20. بحارالانوار، ج 81، ص 169: «الامن و العافیه نعمتان مغبون فیهما کثیرٌ من الناس».
21. همان، ج 52، ص 154 و عقد الدرر، ص 152.
22. عقدالدرر، ص 94.
23. بحارالانوار، ج 52، ص 348 و غیبت نعمانی، ص 235.
24. ابن طاووس، ملاحم، ص 132.
25. ینابیع الموده، ص 440 و غیبت نعمانی، ص 271.
26. چگونگی آن در مطالب بعدی توضیح داده خواهد شد.
27. انعام، آیه 81 و 82.
28. نحل، آیه 112.
29. مکیال المکارم، ج 2، ص 152، باب 8.
30. بحارالانوار، ج 52، ص 131 و خصال، ج 2، ص 616.
31. ر. ک: اصول کافی، ج 1، ص 433 و کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 33، ص 39.
32. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 602.
33. ر. ک: اصول کافی، ج 1، باب 84 و غیبت نعمانی، باب 10.
34. ر. ک: غیبت نعمانی، باب 11؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45 و بحارالانوار، ج 52، باب22.
35. نور، آیه 55.
منابع :
1. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، غرر و درر، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش.
2. الشافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدرر، مسجد جمکران، چ اول 1416ه.
3. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، مؤسسه الاعلمی، بیروت، چ دوم، 1423ه.
4. جزایری، سیدعبدالله، التحفه السّنیّه.
5. حائری و دیگران، محمدمهدی، نگین آفرینش، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی ( علیه السلام )، چ اول 1383ش.
6. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، جامعه مدرسین، 1404ه.
7. حرعاملی، وسائل الشیعه، آل البیت، قم، 1409ه.
8. حنفی قندوزی الحافظ سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، الشریف الرضی، ج دوم، 1417ه.
9. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، مطبعه سپهر، چ اول، 1419ه.
10. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، مسجد جمکران، چ دوم، بهار 1382ش.
11. طبسی، نجم الدین، چشم اندازی از حکومت مهدی ( علیه السلام )، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ دوم، 1377ش.
12. قرآن کریم.
13. کارگر، رحیم، آینده جهان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی ( علیه السلام )، چ اول، 1383ش.
14. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، گلگشت، چ اول.
15. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالتعارف بیروت، چ اول، 1421ه.
16. محمد بن علی بن بابویه، خصال، جامعه مدرسین، 1403ه.
17. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چ هیجدهم، 1379ه.
18. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ترجمه سید مهدی حائری، انتشارات بدر، چ پنجم، 1421ه.
19. نعمانی، ابن ابی زینب، الغیبه، ترجمه محمدجواد غفاری، صدوق، ج اول، 1363ش.
منبع مقاله :
مکارم شیرازی، حائری شیرازی و عمید زنجانی؛ مقاله ها خداداد سلیمیان… [ و دیگران]، ( 1387 )، گفتمان مهدویت: سخنرانی و مقاله های گفتمان نهم، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیّه قم )، چاپ اول