نویسنده: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
می گویند هر نسلی امهات متون کهن را باید از نو برای خود ترجمه کند. این حکم در مورد متون مهم دینی مخصوصاً قران کریم به طریق اولی صادق است. طی چهل پنجاه سال اخیر کوشش هایی در راه ترجمه ی قرآن به عمل آمده که از جدی ترین آنها ترجمه ی ناتمام عبدالحسین آیتی (آواره). ترجمه ی مهدی الهی قمشه ای، ترجمه ی زین العابدین رهنما، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده و بالاخره ترجمه ی عبدالمحمد آیتی را-که در این گفتار مختصر مورد بحث ماست- می توان نام برد.(1)
به گمان من مقایسه ی ترجمه ی ابوالقاسم پاینده که اولین بار حدود سی سال پیش منتشر شد با ترجمه ی آیتی مناسب خواهد بود، زیرا مایه های فرهنگی هر دو مترجم از یک سنخ بوده و هدف مشابهی داشته اند. هر دو می خواسته اند ترجمه ای به زبان فصیح و روشن نزدیک به نثر نوشتاری روز و بدور از تفسیر و تأویل عرضه بدارند و هر دو ترجمه تا حد زیادی موفق است و اگر فاصله ی زمانی سی سال را در نظر بگیریم با توجه به تحول و پویایی نثر فارسی در این مدت باید ترجمه ی آیتی بهتر و کاملتر باشد، و این چیزی است که دوستاران آثار آقای آیتی در انتظارش بودند و انتظار می رفت، و هر چند این انتظار تا اندازه ی زیادی برآورده می شود امّا نمی توان این حکم را کلی دانست.
در مقایسه می توان گفت ترجمه ی آیتی برای خواننده ی امروزی روان تر و قابل فهم تر است و این بزرگ ترین خدمتی است که کسی همزبانان و هم میهنان خود را که نمی توانند یا کاملاً نمی توانند از متن عربی قرآن استفاده کنند با آن آشنا سازد و یقیناً با بازخوانی دقیق و عنایت به نکات و ملاحظاتی که اهل نظر کتباً یا شفاهاً اظهار می نمایند این ترجمه در چاپهای آینده کمال بیشتری خواهد یافت.
در این گفتار نظر بر این بوده که نمونه هایی از ترک اولی ها یا نقل به مضمون ها یادآوری گردد. در ترجمه ی قرآن و حدیث تا حد امکان، و در عین حفظ سیاق فارسی، باید مطابقت تحت اللفظی را حفظ کرد وگرنه به صورت شرح و تفسیر درخواهد آمد.
ذیلاً اهم نکاتی که در حاشیه ترجمه سوره های « حمد » و « بقره » یادداشت کرده ام و جنبه ی نمونه دارد به همان ترتیب از لحاظ خوانندگان می گذرد:
– در سوره ی حمد در ترجمه ی « المغضوب علیهم » به فارسی « خشم گرفتگان بر آنها » آمده است که پیداست « خشم گرفته شده بر آنها » بهتر است.
– در سوره ی بقره، آیه ی 14، کلمه ی « انّما » که مفید معنای حصر است به طور ظاهر ترجمه نشده و در مفهوم عبارت نیز نیامده و از این قبیل جا ماندنها بازهم هست که اشاره خواهد شد.
– در آیه ی 24 « فان لم تفعلوا » به « هرگاه چنین نکنید » ترجمه شده که پیداست « هرگاه چنین نکردید » درست است.
– در آیه ی 26 کلمه ی « بعوضهٌ » به « پشه » ترجمه شده که دقیق نیست. « پشه ای » درست تر است.
– در آیه ی 27 « اولئک هم الخاسرون » به « زیانکارانند » ترجمه شده که جنبه ی تأکید جمله ی عربی را ندارد، اگر مثلاً ترجمه می شد: « ایشان خود زیانکارانند » بهتر می بود.
– در آیه ی 30 فقره ی « انی اعلم ما لا تعلمون » به « آنچه من می دانم شما نمی دانید » ترجمه شده که پیداست منطبق نیست زیرا عبارت عربی چنین نبوده است « انتم لا تعلمون ما اعلم ». در ترجمه ی شده شنقشی (ص 5) آمده است: « حقا که می دانم آنچه شما ندانید » و در بصائر یمینی آمده است: من آن دانم که شما ندانید ».
– در آیه ی 31 ترجمه ی کلمه ی « کلها » جا مانده است.
– در آیه ی 33 در ترجمه ی « واعلم ما تُعبدون و ما کنتم تکتُمون » چنین آمده است: « و بر آنچه آشکار می کنید و پنهان می داشتید آگاهم ». بایستی چنین نوشته می شد: « و بر آنچه آشکار می کنید و آنچه پنهان می داشتید آگاهم » که در معنا فرق واضحی دارد.
– در آیه ی 34 « و کان من الکافرین » به « و او از کافران بود » ترجمه شده که در اینجا « شد » یا « گشت » از « بود » بهتر است زیرا ابلیس نخست کافر نبود بلکه با اِبای از سجده به آدم و استکبار ورزیدن کافر شد. (رک. بصائر یمینی، ص 57؛ و ترجمه ی شنقشی، ص 6)
– در آیه ی 37 « انَّهُ » را به « زیرا که » ترجمه کرده اند. شنقشی آن را به « حقاکه » ترجمه کرده (ص 6) و این بهتر است.
– در آیه ی 61 دو فقره ی « ذلک بِانَّهُم » و « ذلک بما » هست که فقط یک بار ترجمه کرده اند: « و این بدان سبب بود »، در حالی که اگر هر کدام زائد بود در قرآن نمی آمد و با تأمل معلوم می شود که هر دو فقره لازم است و باید هر دو ترجمه شود(رک: بصائر یمینی، ص 85).
– در آیه ی 73 « آیات » به نشانه های قدرت » ترجمه شده که نوعی تفسیر است. همان « نشانه ها » کافی است، با نشانه ی « علم » یا « حکمت » باشد.
– در ترجمه ی آیه 74 اختصاری به کار رفته و کامل و رسا به نظر نمی آید. به لحاظ مقایسه، عین ترجمه ی آیتی و ترجمه ی شنقشی را می آوریم تا ملاحظه شود که قدما ذره ای مسامحه را جایز نمی شمرده اند:
« پس از آن دل های شما چون سنگ سخت گردید، حتی سخت تر از سنگ که از سنگ گاه جویها روان شود و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز به نشیب فروغلتند.. ». این عبارات موهِم این است که صحبت همه درباره ی یک سنگ است و فقره ی « انَّ منها » که دوباره تکرار شده در ترجمه نیامده است؛ اینک ترجمه ی شنفشی: « پس سخت و سیاه گشت دلهاتان از پس آن. آن دلها به سختی چون سنگ بُوَد که بیرون دمد از آن جوی های آب و حقا که از آن سنگ ها سنگ بُوَد که از هم بترکد، بیرون آید از آن سنگ آب روشن، و حقا که از سنگ ها سنگ بود که از سرکوه بلند به بُن گردد از بیم خدای… ».
– در ترجمه ی آیه ی 85 فقره ی « و هو مُحَرَّمٌ علیکم اِخراجُکُم » چنین نوشته اند « و حال آن که بیرون راندنشان بر شما حرام بود » که ضمیر شأن « هو » ترجمه نشده. در بصائر یمینی می خوانیم: « و این بیرون راندنشان بر شما حرام است » (ص 101). پاینده نیز این نکته را رعایت نکرده، تفسیر جلالین بر ضمیر شأن تأکید دارد.
– در آیه ی 78 فقره ی « أَفَکُلَّمَا » به « وهرگاه » ترجمه شده که دیگران به « آیا هرگاه » (بصائر، ص 102) و « اکنون هرگاه »(شنقشی، ص 15) و « چرا هروقت »(پاینده) ترجمه کرده اند و این هر سه درست است. در ترجمه ی مورد بحث ما همزه ی استفهام از قلم افتاده است.
– در آیه ی 93 کلمه ی « عَصَینا » را « به کار نخواهیم بست » ترجمه کرده اند که پیداست باید ماضی ترجمه شود.(بصائر: سرباز زدیم).
– در آیه ی 108 در ترجمه ی « ام تریدون ان تَسأَلوا رسولکم کما سُئل موسی من قَبْل » چنین آمده است: « آیا می خواهید از پیامبر خود چیزی بپرسید همچنان که قوم موسی پیش از این از موسی پرسیده بودند؟ » با توجه به شأن نزول آیه که مشرکان چیزهایی از پیغمبر « می خواستند » نه این که پرسیده باشند، بهتر بود چنین ترجمه می شد: « آیا می خواهید از پیامبر خود چیزی درخواست کنید همچنان که پیش از این از موسی درخواست شده بود؟ » « سأل » اگر با « عن » بیاید معنی پرسش می دهد.
– در ترجمه ی « اجرُهُ عِندَ رَبَّه » آمده است « اجرش را از پروردگارش خواهد گرفت » که نقل به مفهوم است. ترجمه ی مطابق چنین است: « اجرش نزد پروردگارش است ».
– در ترجمه ی آیه ی 119 « انا اَرْسَلناکَ بِالحَقِّ » آمده است: « ما تو را که سزاوار هستی به رسالت فرستادیم ». اینجا « ب » یا معنای « معیّت » دارد یا « الصاق »، در ترجمه های قدیم نیز همین گونه برداشت کرده اند: « ما فرستادیم ترا به قرآن و توحید »(شنقشی، ص 21)
– در ترجمه ی آیه ی 122 « العالمین » را به عین لفظ « جهانیان » ترجمه کرده اند که با توجه به سیاق مطلب مسلم است که بنی اسرائیل بر « جهانیان » برتری نداشته اند. این است که در ترجمه های قدیم « مردم زمانه تان »(شنقشی، ص 22) و « اهل روزگار شما »(بصائر، ص 194)آمده است (همچنین رک: تفسیر جلالین، ذیل آیه ی 47).
– در آیه ی 125 فقره ی « رُکَّعِ السُجود » به « راکعان و ساجدان » ترجمه شده که منطبق نیست. بلکه « راکعانِ ساجد » یعنی « نمازگزاران » مراد است (شنقشی: « نمازکنان »).
– در آیه ی 128 « اَرِنا »، « به ما بیاموز » معنی شده که نقل به مضمون است. اگر توجه کنیم که « مناسک » را « جایگاه ها و سنت ها » معنی کرده اند پس ترجمه ی « ارنا » به صورت تحت اللفظی یعنی « به ما بنمای » درست تر خواهد بود.
– در آیه ی 133 در ترجمه ی « ما تَعْبُدون مِنْ بَعدی » از قول یعقوب به فرزندانش آمده است که « پس از من چه چیز را می پرستید؟ ». به خاطر آن که موهِم معنای دیگر نباشد بهتر است که چنین عبارتی نوشته شود: « چه می پرستید پس از مرگ من؟ ».
– در آیه ی 159 ترجمه ی فقره ی « ما اَنْزَلنا » جا مانده است.
– در آیه ی 164 در ترجمه ی « والفُلک اللتی تجری فی البحر بما ینفع الناس » نوشته شده: « کشتی هایی که در دریا می روند و مایه ی سود مردمند » که تا حدی نقل به مضمون است، در اینجا عبارت پاینده پخته تر و محکم تر است: « کشتی ها که به سود مردم به دریا روان است » مخصوصاً باید توجه داشت که « الفلک » معرفه است.
– در اول آیه ی 169 کلمه ی « انّما » ترجمه نشده است.
– در آیه ی 177 فقره ی « اولئک الذین صدقوا اولئک هم المتَّقون » آمده است: « ایشان راستگویان و پرهیزکاراند ». بهتر بود چنین نوشته می شد: « ایشانند راستگویان و ایشانند پرهیزکاران ».
– در آیه ی 178 فقره ی « بعد ذلک » ترجمه نشده است.
– در آیه ی 189 در ترجمه ی « و لکن البرَّ من اتَّقی و اتوا البیوت من اَبْوابها » آمده است « پسندیده آن است که پروا کنید و از درها به خانه درآیید » که در « من اتَّقی » التفات از غایب به مخاطب وجهی ندارد، چنان که در ترجمه های قدیم دو بخش عبارت را مستقل گرفته اند. در بصائر آمده است « نیکی، نیکی آن کس است که از خدای تعالی بپرهیزد. اکنون شما به خانه های خود از درها روید »(ص 242) و در شنقشی و از همه ی مصیبت ها. و اندر خانه ها شیداز درهای خانه »(ص 35).
– در آیه ی 221 فقره ی « بِاِذْنِه » ترجمه نشده است.
– در آیه ی 239 ترجمه « کما » را « زیرا » نوشته اند، که « چنانکه » بهتر است.
– در آیه ی 245 معنی فعل مجهول « تُرْجَعون » را « باز می گردید » نوشته اند که « بازگشت داده می شوید » یا « بازگردانده می شوید » بهتر است.
– در آیه ی 257 فعل جمع « یخرجونهم » مفرد ترجمه شده است.
– در آیه ی 267 کلمه ی « تَیَمَّموا » ترجمه نشده است.
– در آیه ی 279 دو کلمه ی « لا تَظلمون » و « لا تُظلمون » اگر به مضارع ترجمه شود بهتر است.
– در آیه ی 282 فقره ی « من الشهداء » ترجمه نشده است.
– ترجمه ی آیات 19، 25، 62 و 109 بقره نیز محل تأمل است. اما در اینجا فقط به آیه 13 سوره ی آل عمران اشاره می کنیم که مترجم نوشته است: « … آنان[= مؤمنان] کافران را به چشم خود دوچندان می دیدند » که قضیه بعکس است یعنی کافران مؤمنان را دوبرابر می دیده اند(فقط محض تأیید اشاره به ص 6-335 جلد دوم تفسیر نمونه می کنیم که یک کار دسته جمعی و ویراسته است در هر حال ترجمه نباید موهم معنایی برخلافِ صراحت نصّ آیه باشد.
پی نوشت :
1. این مقاله در مجله نشر دانش مرداد و شهریور 1368 چاپ شده است.
منبع مقاله :
ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ (1388)، قرآنیات، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول