محفل جشنی برپا بود و مقامهای کشوری و لشکری دور تا دور مجلس نشسته بودند، ناگهان وزیر هارونالرشید به یکی از شیعیان امام موسی کاظم(ع) گفت: شنیدم که تو پیرو موسی بن جعفر هستی؟! همه نگاهها به سوی آن شخص جلب شد.
حجتالاسلام ناصر رفیعی کارشناس دینی با اشاره به شیوه یاران امام موسی کاظم(ع) در نشر معارف اهل بیت(ع) به بیان داستانی کوتاه و جالب از باب الحوائج(ع) پرداخت که در ادامه میآید:
شخصی خدمت امام موسی کاظم(ع) آمد و گفت: یا بن رسول الله! فلانی بیدین است، فلانی منافق است، فلانی ضد شما است!
امام کاظم(ع) فرمود: بنشین! چه شده است!
گفت: آقا! من خودم دیدم و شنیدم، فلان آقا بود، در مجلس وزاری بغداد – وزرای هارون الرشید- دور تا دور نشسته بودند، این آقا که اظهار دوستی به شما میکنند، در جلسه بود، وزیر هارون الرشید از او پرسید: شنیدم که امام شما موسی بن جعفر(ع) است؟
آن شخص گفت: هر که موسی بن جعفر(ع) را امام بداند، لعنت به او! موسیبن جعفر غیر از امام است، امام نیست، اگر این عقیده را نداشته باشم، خدا و پیامبرش من را لعنت کنند.
امام(ع) فرمود: حرف درستی زده است! یعنی موسیبن جعفر غیر از امام باطل است، من امام باطل نیستم، من امام بر حق هستم، هارون الرشید امام باطل و امامی که ستمگر است، سخن او یعنی موسی بن جعفر پیشوای ستمگر نیست، منظورش این بود.
گفت: آقا! همچین چیزی به ذهن من نرسید! این را شما میفرمایید.
امام کاظم(ع) فرمود: روشن است آدمی که شیعه و پیرو ماست و ما را قبول دارد، باید در مجلس دشمن و پیش وزیر هارون الرشید تقیه کند.