نویسنده: محمد رضا محمدی
عوامل مؤثر در ایجاد قناعت
از دیدگاه آیات، روایات و کلمات علمای اخلاق چند عامل برای قناعت بر شمرده شده است. هر چند در هیچ کتاب و مقاله ای این عوامل به صورت منسجم و دسته بندی شده بیان نشده است ولی در این جا به مقدار توان به برخی از این عوامل می پردازیم:
1. عوامل فردی و شخصیتی
یکی از مهم ترین عواملی که باعث قناعت در افراد می شود عامل فردی و ویژگی های شخصیتی است. بعضی افراد از کرامت و عزت بالایی برخوردار هستند و به سادگی به خود اجازه نمی دهند که با حرص، طمع و درخواست از مردم حرمت و عزّت نفس خود را خدشه دار کنند.
امام علی علیه السلام می فرمایند: از نشانه های عزت نفس قناعت کردن است. (آمدی، بی تا)
در جای دیگر می فرمایند: از علایم شرافت و همّت، قناعت است. (آمدی، بی تا)
هر چه کرامت و بزرگواری انسان بیشتر باشد قناعت او هم بیشتر خواهد بود و افراد بزرگ منش دست نیاز به طرف کسی جز خداوند دراز نمی کنند.
از آن جایی که ویژگی های شخصیتی افراد با هم متفاوت است لذا بروز رفتار هم متفاوت خواهد بود به عنوان مثال بعضی افراد از برانگیختگی بالایی برخوردارند و با وجود هر محرکی تحریک می شوند (خداپناهی، 1371).
با چشم و هم چشمی و دیدن وسایل جدید در ویترین فروشگاه ها… در صدد تهیه آن ها بر می آیند. در مقابل بعضی افراد از برانگیختگی پایین برخوردار هستند و هر چیزی آن ها را تحریک نمی کند در نتیجه بیشتر قادر به قناعت کردن هستند.
2. عوامل خانوادگی و محیطی
یکی دیگر از عوامل مؤثر در کسب قناعت، عوامل خانوادگی و محیطی است. فردی که در محیط و خانواده حریص متولد و بزرگ شود (گذشته از عوامل وراثتی و ژنتیکی که از نسلی به نسل بعد منتقل می شود)، طبق قانون یادگیری روان شناسی، چنین فردی حرص و طمع را در این خانواده و محیط یاد می گیرد. نظریه پردازان دیدگاه یادگیری اجتماعی معتقدند که مهم ترین نوع یادگیری، یادگیری مشاهده ای است. به عقیده این روان شناسان، اگر قادر نبودیم که در محیط اجتماعی از طریق مشاهده رفتار و اعمال دیگران به یادگیری بپردازیم زندگی ما مختل می شد. در چنین حالتی باید وقت و نیروی زیادی را صرف کسب دانش، مهارت ها و نگرش های مختلف می کردیم و چه بسا در این کار با اشتباه زیادی روبرو می شدیم. اما خوشبختانه مقدار زیادی از دانش ها، مهارت ها و سایر یادگیری هامان را از راه مشاهده رفتار والدین، دوستان، معلمان و نیز از طریق مشاهده پیامدهای رفتار آنان می آموزیم. (سیف، 1375)
یادگیری مشاهده ای در واقع همان تقلید آموزی یا سرمشق گیری است که در آن فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق به تقلید از رفتار آن می پردازد. (سیف، 1375).
در این مورد که تقلید یک امر فطری است یا آموخته شده، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی بر این عقیده اند که تقلید در کودک همانند شنا کردن ماهی و پرواز پرندگان است که هر دو نشانگر توانایی های اولیه ای است که در مراحل اولیه رشد ظاهر می شود. اما برخی دیگر از جمله باندورا عقیده دارند که تقلید آموختنی است. (باندورا، 1372) باندورا برای آن، چهار مرحله توجه، یادداری، بازسازی حرکتی و تقویت یا شرایط برانگیزاننده را یادآوری کرده است. بنابراین فردی که با افراد و دوستان قانع سر و کار دارد، قناعت را از آن ها یاد می گیرد و به تدریج روحیه قناعت در او هم تجلی می یابد؛ ولی اگر با افراد حریص ارتباط داشته باشد او هم کم کم متصف به این صفت ناپسند می شود.
3. الگو قرار دادن افراد سالم
یکی دیگر از شیوه های کسب قناعت که با مورد قبلی از جهاتی شباهت دارد، الگو قرار دادن افراد سالم و قانع است. انسان ها بیشتر اعمال و رفتار خود را الگوبرداری می کنند، پس چه بهتر که الگوی انسان، افراد سالمی باشد که تبعیت از آن ها نه تنها ضرری ندارد بلکه برای دنیا و آخرت مفید است. در این زمینه بهترین الگوها پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام می باشند. امام باقر علیه السلام می فرمایند: اگر خواهان زیاده طلبی شدی زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاد آور که، خوراکش نان جو بود و شیرینیش خرما و سوختش شاخه نخل خرما، آن هم هرگاه که به دست می آمد. (نصر اصفهانی، 1378).
در سیره زندگی ائمه معصومین علیهم السلام از این نمونه ها فراوان وجود دارد؛ به عنوان مثال، حضرت علی علیه السلام با این که از وضع سلامتی جسمی و توانایی بالایی برخوردار بودند به طوری که با دستان خود چاه آب حفر می کردند و درخت خرما می کاشتند. هم چنین مشهور است که شب ها کیسه های آرد و خرما را به خانه فقرا و یتیمان می بردند اما غذای افطار خودشان در آخرین شب زندگی، نان و نمک بود. در روایتی وارد شده که روزی حضرت علی علیه السلام از مقابل دکان قصابی می گذشت، قصاب گفت: گوشت های خوبی آورده ام بخر، آن حضرت فرمود: الان پول ندارم بخرم، قصاب گفت: صبر می کنم، حضرت فرمودند به شکمم می گویم صبر کند. (مطهری، 1376)
4. زنده کردن تقویت کننده ها
در این شیوه کسب قناعت، فرد آثار و خوبی های قناعت را برجسته می سازد، از جمله عزت و سربلندی، احساس سیری، نجات از اسارت ها؛ و از آن جا که این آثار، مطلوب هر فردی است و این آثار در سایه قناعت به دست می آید، فرد درصدد کسب قناعت بر می آید. از نظر روان شناسی به ویژه روان شناسان رفتاری نگر، یکی از مواردی که باعث ایجاد و تقویت رفتاری می شوند تقویت و اهدای جایزه یا پاداش است، گر چه در نحوه ارائه تقویت بین رفتارگرایان تفاوت هست ولی در اصل تقویت و پاداش اتفاق نظر دارند.
فردی که خواهان روحیه و صفت پسندیده قناعت است اگر بداند در سایه قناعت چه پاداش هایی دریافت می کند، بیشتر سعی خود را متمرکز برکسب آن خواهد نمود. همچنین اگر انسان بداند که در سایه حرص و طمع و عدم قناعت چه ضررهای دنیوی و اخروی از قبیل غم و غصه، عدم آسایش و راحتی و از همه مهم تر گرفتاری روز قیامت متوجه او می شود، دست از حرص و طمع برداشته و درصدد کسب قناعت برخواهد آمد.
اگر فرد بداند که رزق و روزی انسان توسط خداوند تضمین شده است و از امور مسلم نظام آفرینش، مسأله تضمین روزی از طرف خداوند است و از آیات و روایات بر می آید که تمام انسان ها دارای روزی مقدر هستند و در دیوان الاهی کسی از قلم نیفتاده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: خداوند روزی دهنده و صاحب قدرت است. (ذاریات، 58) فرزندانتان را از ترس گرسنگی نکشید که ما روزی آن ها و شما را می دهیم. (اسراء، 3)
البته این گفته که رزق و روزی از طرف خدا تضمین شده به این معنا نیست که انسان دست از کار و تلاش بردارد و تنبلی خود را به حساب اسلام و قرآن بگذارد، بلکه منظور این است که انسان باید برای معاش خود و خانواده اش و به دست آوردن لقمه حلال، کار و تلاش کند و توجه داشته باشد که آنچه روزی او هست می رسد، به این معنا که خود را به زحمت و مشقت بیش از اندازه نیندازد. به عبارت دیگر می توان گفت خداوند روزی را مقدر کرده و این را هم مقرر نموده است که در سایه کار و تلاش به آن روزی مقدر شده برسد.
5. عامل شناخت و اعتقاد
یکی دیگر از عوامل مهمی که باعث کسب قناعت می شود شناخت و اعتقاد به این است که خداوند روزی رسان است و روزی هر کسی را هم تضمین کرده است. قرآن می فرماید:
ما مِن دابَّه فِی الاَرضِ الاَعلَی الله رِزقُها؛ (1) هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که رزق و روزی آن بر خداست.
امام صادق علیه السلام هم می فرمایند:
اِن کانَ الرِّزقُ مَقسوماً فَالحِرصُ لِماذا؛ (2) اگر رزق به حکم خداوند مقدر و تقسیم شده است، پس حرص برای چیست؟
حضرت علی علیه السلام نیز می فرمایند: ای فرزند آدم، روزی دو گونه است یکی آن که تو در جست و جوی آن هستی و دیگر آن که تو را می جوید که اگر به دنبال آن نروی به سراغ تو می آید. (نهج البلاغه، حکمت 379)
ما و این رزق مقدر پی هم می گردیم
تا کجا دست بیابیم به وقت معلوم
بنابراین آیات و روایات زیادی مسأله تضمین روزی انسان به مقدار معین را تصریح نموده اند و این که اگر انسان خود را به آب و آتش بزند بیشتر از مقداری که سهم او است به او نمی رسد. بنابراین اگر انسان شناخت و اعتقاد به این مطلب پیدا کند، دیگر از حرص و طمع دست برداشته و روحیه قناعت در وجود او تقویت می شود و اکثر مشکلات افراد حریص و طمع کار، ناشی از عدم شناخت و اعتقاد به خزینه بی انتهای خدا و تقسیم شدن روزی به دست خدای کریم می باشد.
پی نوشت ها :
1. هود (11)، 6.
2. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 27، 1403.
منبع: محمدی، محمدرضا؛ (1388) قناعت و سلامت روان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم