نویسنده: محمد دشتی
اول- علم تفسیر
یکی از علوم اسلامی، علم تفسیر است، که امیرالمؤمنین علیه السلام در این علم از همه استادتر بود و مسلمانان، این علم را پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن حضرت گرفته اند.
هرکس به کتب تفاسیر مراجعه کند در می یابد که بیشترین نکات تفسیری قرآن، از آن حضرت و عبدالله بن عباس نقل شده است
و ابن عباس نیز شاگرد امام علی علیه السلام بوده است.
در اینجا توجه به برخی از نمونه ها ضروری است، مانند:
1- روزی به عبدالله بن عباس گفتند:
دانش تو نسبت به علم پسر عمت علی علیه السلام چگونه است؟
در پاسخ گفت:
چونان قطره ی بارانی در برابر اقیانوس بی کران. (1)
2- حس بصری گفته است:
آگاهی علی علیه السلام بر اسرار قرآن چنان بود که گوئی کلید گشایش رموز قرآن در کف او نهاده شده و آنچه در قرآن و آنچه متکی براساس قرآن است به وی عطا گردیده است. (2)
3- ابن عباس می گوید:
فَجَمَعَ اللهُ القرآنَ فی قلبِ علیٍّ و جَمَعَهُ علیٌّ بعدَ موتِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بسته اَشهُرٍ.
***
«خداوند متعال قرآن را در قلب مبارک علی علیه السلام جمع کرده و علی علیه السلام پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، آنرا در ظرف شش ماه به صورت قرآن جمع آوری کرده است.» (3)
4- از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود:
و اللهِ ما نزلتْ آیهٌ و قدْ علمتُ فیم نزلتْ و اینَ نزلتْ و علی منْ
نزلتْ، انَّ ربی وهبَ لی قلباً عقولاً و لساناً ناطقه.
***
«به خدا سوگند آیه ای نازل نگشته است، مگر اینکه من می دانم برای چه، در کجا و در حق چه کسی نازل شده است، همانا پروردگارم برای من دل عاقل و زبان ناطق عطا فرموده است.» (4)
***
5- و نیز امام علی علیه السلام فرمود:
و اللهِ ما مِنْ آیهٍ نزلتْ فی برٍّ و بحرٍ اَوْ سهلٍ اوْ جبل اوْ سماءٍ اوْ ارضٍ اوْ لیلٍ اوْ نهارٍ الا و انا اعلمِ فیمنْ نزلتْ و فی ایِّ شیئٍ نزلتْ.
***
«به خدا سوگند آیه ای نازل نشده در صحرا و یا دریا، در زمین هموار و یا در کوه، در زمین و یا در آسمان، در شب یا در روز، مگر اینکه من می دانم در خصوص کدام شخص و برای چه چیز نازل شده است.» (5)
***
6- و باز فرمود:
سَلُونی عَنْ کتابِ الله عزَّ و جلَّ، ما مَنْ آیهٍ و انا اَعلمُ بلیلٍ نزلتْ اَمْ بنهارٍ، أفی سهلٍ نزلتْ اَمْ فی جبل.
***
«مردم از من از قرآن خدای بزرگ بپرسید، زیرا هیچ آیه ای از قرآن نیست مگر اینکه من از دیگران آگاهترم که در شب نازل شده یا روز در زمین هموار یا در کوه ها.»
***
راوی گوید: ابن الکوّاء در پشت سر من بود و گفت: بگو مقصود از آیه ی:
و الذاریات ذرواً فلْحاملاتِ وقراً فالجاریات یسراً فالمقسماتِ اَمراً (6) چیست؟
***
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
وای بر تو، سئوال کن برای یاد گرفتن، نه برای خوار کردن و اذیت رساندن. و اما منظور از آیه «و الذاریات ذرواً» بادها است، و منظور از «و الحاملات وقراً» ابرها است و معنای «و الجاریات یسراً» کشتیهاست، و مقصود از «و المقسمات امراً» فرشتگان است.
بدین ترتیب سئوالات بیشتری از امام علی علیه السلام پرسید. و پرسید:
آیا بیت المعمور را دیده اید؟ آن چیست؟
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
آن ضُراح (7) است که در بالای هفت آسمان و در زیر عرش قرار گرفته و هر روز تعداد هفتاد هزار ملک در آن داخل می شوند و تا قیامت بر نمی گردند.
***
پرسید:
کیستند آنها که خداوند در حق آنها می فرماید: ألَمْ ترَ الی الذین بدَّلوا نعمتَ اللهِ کفراً و اَحلُّوا قومهُمْ دار البوار (8)
***
امام علی علیه السلام فرمود:
ایشان فاجران قریش بودند که من آنها را در روز بدر به هلاکت رسانیدم.
***
پرسید: منظور از آیه ی:
الذین ضل سعْیُهُمْ فی الحیاه الدنیا و هم یحسبونَ اَنَّهُمْ یُحسنونَ صُنعا (9) چیست؟
***
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
از آنهاست اهل حرورا «خوارج نهروان»
***
7- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
بدان، همه ی اسرار الهی در کتابهای آسمانی است، و تمامی آنچه در کتب آسمانی است در قرآن کریم موجود می باشد.
و هر آنچه در قرآن است در سوره ی فاتحه الکتاب موجود می باشد،
و هر آنچه در فاتحه الکتاب موجود است، در بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است.
و آنچه در باء بسم الله است در نقطه ی زیر باء جای گرفته است،
و من همان نقطه ی زیر باء هستم. (10)
8- ابن عباس گوید:
شبی علی علیه السلام دست مرا گرفت و با خود به قبرستان برده و فرمود:
ای فرزند عباس بخوان، پس من به خواندن بسم الله شروع کردم.
***
آنگاه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تا طلوع صبح از اسرار بسم الله صحبت نمود. (11)
بعد اضافه کرد و فرمود:
اگر شب افزوده می شد ما هم سخن را در تفسیر باء بسم الله می افزودیم. (12)
باز فرمود:
لوْ شئتُ لاُقرتُ لکُم ثمانینَ بعیراً منْ معنی الباءِ.
***
«اگر می خواستم هر آینه باز می کردم برای شما از معنای باء بسم الله که آن نوشته ها بار هشتاد شتر باشد.» (13)
***
دوم- علم کلام یا خداشناسی
هر کس در روایات باقی مانده از امام علی علیه السلام بحث کند یا نهج البلاغه به خصوص خطبه های 1 و 2 و 91 و 182 و 165 را مطالعه کند به این حقیقت اعتراف می کند که چونان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام کسی نتوانسته «خداشناسی» را در ابعاد گوناگون و با روش های مختلف به جهانیان عرضه کند. (14)
و در فِرَق اسلامی، سرآمد فرقه ی معتزله، که ادعا دارند، علم کلام را مردم از آنها آموخته اند «واصل بن عطا» است.
و او شاگرد عبدالله پسر محمد حنفیه و محمد حنفیه نیز شاگرد پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
همچنین فرقه ی اشعری و طرفداران تفکر جبر منسوب به «ابوالحسن اشعری» است،
و ابوالحسن شاگرد «ابوعلی جبائی» است،
و او نیز از شاگردان بزرگ معتزله «واصل بن عطا» است،
پس فرقه ی اشعری نیز هرچه دارند از علی بن ابیطالب علیه السلام می باشند.
سوم- علم فقه
یکی دیگر از علوم اسلامی، علم فقه و احکام دین است، که پایه و اساس آن از حضرت علی علیه السلام می باشد،
هر فقیهی که در اسلام پیدا شده ریزه خوار سفره ی امام علی علیه السلام بوده و همواره از فقه و دانش آن حضرت استفاده کرده است.
بسیاری از بزرگان فرقه های اسلامی به نحوی شاگرد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده اند.
احمد بن حنبل (رئیس مذهب حنبلی) شاگرد شافعی (پیشوای مذهب شافعی) بوده و او نیز با دو واسطه شاگرد ابوحنیفه است و خود ابوحنیفه نیز شاگرد جعفر بن محمد باقر علیه السلام ششمین پیشوای شیعیان بوده و جعفر بن محمد نیز شاگرد پدرش امام محمد باقر و او با دو واسطه شاگرد جدش علی علیه السلام بوده است، که اکثر روایات فقهی را از آن حضرت نقل کردند.
با این توضیح، شاگردان ابوحنیفه مانند: «ابویوسف» و «محمد بن الحسن شیبانی» و دیگران، فقه و احکام دین را از ابوحنیفه گرفته اند.
مالک بن انس (سر سلسله ی فرقه ی مالکی) نیز شاگرد «ربیعه الرای» و او هم شاگرد «عکرمه» و او نیز شاگرد «عبدالله بن عباس» است و عبدالله بن عباس هم از شاگردان ممتاز امام علی علیه السلام بوده است.
این چهار تن (ابوحنیفه، شافعی، احمد بن حنبل، مالک بن انس) که از آنها نام بردیم و گفتیم که فقه و دانش خود را از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یاد گرفته و شاگرد او بوده اند، فقهای چهارگانه ی چهار مذهب اهل سنت می باشند.
و اما فقه شیعه و بازگشت و ارتباط آن با شخص امیرالمؤمنین بسیار روشن است که هزاران حدیث فقهی از آن حضرت به یادگار مانده و راه گشای فقهای شیعه می باشد.
و عبدالله بن عباس، فقه و احکام دین را از امام علی علیه السلام گرفته است.
براساس اعتراف همه ی دانشمندان، خلیفه ی دوم نیز در بسیاری از مسائل که در حل آن عاجز می ماند، به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مراجعه می کرد.
و مکرراً با صراحت می گفت:
لو لا علیٌّ لهلکَ العُمَرُ
***
«اگر علی نبود که مسائل مشکله ی اسلام را حل کند عمر به هلاکت می افتاد.»
***
و همچنین گفته است که:
لا بقیتُ لمعضلهٍ لیس لها ابوحسن
***
«خدا نکند من در مسئله ی مشکلی فرومانم و علی نباشد که آنرا حل کند.»
***
و نیز روزی صحابه را مخاطب ساخت و گفت:
لا یفتینَّ احدکُمْ فی المسجد و علیٌّ حاضر.
***
«تا علی علیه السلام حضور دارد کسی از شما فتوی ندهد.»
***
و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود:
اقضاکُمْ علیٌّ
«علی علیه السلام در قضاوت از همه ی شما آگاه تر است.» (15)
***
و پایه ی قضاوت های یاد شده همان فقه اسلامی است، از این رو امام علی علیه السلام که سرآمد فقهای صحابه ی پیامبر است.
چهارم- عرفان
همه ی عرفای جهان اسلامی، و فِرَق اسلامی اعتراف دارند که از امام علی علیه السلام عرفان آموخته اند،
عرفای بزرگی چون:
شبلی، (16)
جنید بن بغدادی، (17)
سری سقطی، (18)
و ابویزید بن بسطامی
و معروف کرخی، (19)
و غیر آنها، به این مطلب تصریح کرده اند.
پنجم- علم نحو و ادبیات عرب
یکی دیگر از علوم اسلامی، علم نحو و ادبیات عرب است،
همه می دانند که مبتکر این فن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
و در حقیقت آن حضرت بود که اصول و قواعد علم نحو را برای «ابوالاسود دوئلی» انشاء و املاء کرد و از جمله فرمود:
کلام بر سه قسم است؛ اسم و فعل و حرف.
و کلمه را به «معرفه» و «نکره» و انواع اعراف و حرکات را به ضم و نصب و جرّ و جزم تقسیم کرد.
***
و این کاری است شگفت آور، زیرا تقسیم بندی کلام و کلمه و حرکات به صورت یاد شده و منحصر دانستن آنها در این چند قسم، به طوری که تاکنون کسی نتواند بر آن بیافزاید یا از آن بکاهد، امری مهم و از شگفتی های علم امام است. (20)
ابن خلکان و دیگران می نویسند:
اول کسی که علم نحو را به ابوالاسود دوئلی القا کرد و فوائد آن را به او تعلیم داد، علی بن ابیطالب علیه السلام بود.
سپس ابوالاسود «نحی نحوهُ» روش خود را به همان برگردانید و براساس همان رهنمودها به تفریع فروعات آن پرداخت، بدین جهت این علم، علم نحو نامیده شد. (21)
***
ششم- آگاهی امام علی علیه السلام به کتب آسمانی
الف- امام علی علیه السلام فرمود:
انا الذی عندی الفُ کتابٍ منْ کُتُبِ الأنبیاء، انا المتکلمُ بکلِّ لغه فی الدنیا.
***
«من آن کسی هستم که هزار کتاب از کتاب های پیامبران در پیش من است، و با هر لغتی که در دنیا است با آن سخن می گویم». (22)
***
ب- اصبغ بن نباته می گوید: (23)
امام علی علیه السلام روزی در ایام خلافت خود به سوی مسجد رفت، در حالی که ردای پیغمبر را پوشیده و عمامه ی آن جناب را بر سر گذارده بود، بر روی منبر قرار گرفت و حمد و ثنای الهی را بجا آورد و مردم را پند داد، سپس با کمال وقار و آرامش به منبر تکیه داده و انگشتان را از هم باز نموده بر بالای شکم خود قرار داد و فرمود:
سَلُونی قبلَ انْ تفقدونی، سلونی فانَّ عندی علمُ الأولین و الاخرین اما و الله لو ثنیِّ لی الوسادهُ لحکمتُ بین اهل التورایه بتوراتهم و بین اهل الانجیل بانجیلهم
و بینَ اهلِ الزبور بزبورهمْ
و بین اهل الفرقان (القرآن) بفرقانهم
حتی ینهی کلُ کتابٍ منْ هذه الکتبُ
و یقول (24) یا ربِّ انَّ علیا قضیا بقضائک و الله انی لأعلمُ بالقرآن و تأویله مَنْ کل مدعِ علمه
و لولا آیهٌ فی کتابِ اللهِ تعالی لاخبرتکم بما یکونُ الی یوم القیامه.
ثم قال: سلونی قبلَ اَنْ تفقدونی فوالذی خلق الحبهَ و برأَ النسمهُ لَوْ سالتمونی عَنْ آیهٍ لأخبرتُکُمْ بوقتِ نزولها و فیم نزلتْ
و انبأتُکُمْ بناسخها مِنْ منسوخها و خاصها منْ عامها و محکمها منْ متشابها و مکیها منْ مدنیها و الله ما منْ فئه تضل او تهدی الا اعرافُ قائدها و سائقها و ناعقها الی یومِ القیامه. (25)
***
«ای مردم هرچه می خواهید از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید که دانش گذشتگان و آیندگان در نزد من است.
سوگند به خدا اگر امکان داوری برایم حاصل شود، هر آینه حکم می کنم میان اهل تورات با تورات آنها،
و میان اهل انجیل با انجیلشان
و میان اهل زبور با زبورشان،
و میان اهل قرآن با قرآن آنها،
و حقایق هر یک از این کتب را براستی آشکار می سازم،
به گونه ای که اگر خداوند آن کتابها را گویا کند و به نطق آورد، اظهار می دارند که:
خدایا علی به حکم واقعی داوری نمود.
به خدا سوگند، از تمام مردمی که ادعای علم و دانش در مورد قرآن می کنند من به حقایق و تأویلات آن از همه ی آنها واقف تر و داناترم،
اگر آیه ای نبود باز هم من، از تمام پیش آمدهائی که تا روز قیامت می شوند شما را با خبر می ساختم.
پس از این فرمود:
بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید.
سوگند به آن خدائی که دانه را می شکافد و مردم را به هستی می آورد، اگر یکایک آیات را از من بپرسید به شما خواهم گفت که:
چه وقت و برای چه کسی نازل شده و نیز از ناسخ و منسوخ، خاص و عام و محکم و متشابه، مکی و مدنی آنها خبر می دادم.
به خدا سوگند که فرقه هایی نیست که تا روز قیامت گمراه شوند، یا هدایت یابند، مگر آنکه من می دانم که رهبر و پیش آهنگان و سوق دهنده و ندا کننده ی آنها که خواهد بود.»
***
ج- یکی از دانشمندان مسیحی بر آن حضرت وارد شد
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«مرحبا بر بحیراء اصغر»
***
و پرسید:
آیا کتاب شمعون صفا نزد شما موجود است؟
عرض کرد: بلی
و رو به امام علی علیه السلام کرد و گفت:
یا امیرالمؤمنین چگونه دانستی؟
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
یقیناً علم همه چیز و علم تفسیر معانی در نزد ماست.
سپس بخشی از آن کتاب را خواند.
آن دانشمند چون این را مشاهده کرد به شرف اسلام مشرف شد و در صفین در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام به شهادت رسید. (26)
د- از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود:
آنگاه که آیه ی
«و کلُّ شیئء اَحصیناهُ فی امامٍ مبین» (27)
«ما علم هر چیزی را در امامی آشکار قرار داده ایم.»
***
نازل گردید، دو نفر از اهل مجلس برخاستند، گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آیا منظور از امام مبین تورات است؟
فرمود: نه،
گفتند: یا رسول الله انجیل است؟
فرمود: نه،
در آن حال امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مقصود از امام مبین، این علی علیه السلام است که:
احصی الله تبارکَ و تعالی فیه عِلمَ کلِّ شییء.
***
«خداوند متعال دانش هر چیز را در او جمع نمود، و نگاهداشت.» (28)
***
ه- امام علی علیه السلام خود فرمود:
انا الذی اَعلمُ تأویل القرآن و الکتب السالفه انا المرسوخُ فی العلم.
***
«من به تأویل قرآن و به کتابهای دیگر پیشینیان از همه داناترم و از راسخان علم می باشم.» (29)
***
پینوشتها:
1. مناقب مرتضوی ص 245، و احقاق الحق ج 7 ص 729، و کنزالعمال ج 13 ص 602.
2. علی و قرآن ص 84
3. بحار ج 40 ص 155 چاپ جدید، و سیره ی حلبیه ج 3 ص 460 ط قاهره.
4. فرائد السمطین ج 1 ص 301، و انساب الاشراف ص 99، و مناقب خوارزمی ص 54، و طبقات الکبری ج 2 ص 338 ط مصر به نقل از احقاق الحق ج 7 ص 581.
5. ذخائر العقبی ص 83، و احقاق الحق ج 7 ص 587
6. سوره ی ذاریات آیه ی 2
7. ضُراح بضم ضاد مانند غراب، نام بیت المعمور است، منتهی الارب
8. آیه ی 28 سوره ی ابراهیم
9. آیه ی 104 سوره ی کهف
10. ینابیع الموده ج 2 ص 157.
11. ینابیع الموده ج 2 ص 156.
12. شرح اعتقادات مجلسی ص 24 خطی بقلم مؤلف
13. لطانف المنن ج 1 ص 17 ط مصر بنقل احقاق الحق ج 7 ص 595.
14. مراجعه شود به فصل اعتقادی.
15. الغدیر ج 3 ص 96، و کامل بهائی ج 1 ص 68، و مناقب خوارزمی ص 49، و احقاق الحق ج 4 ص 320، و ارشاد مفید ص 32.
16. شبلی بکسر شین زاهد و پرهیزگار معروف نامش دلف بن جعفر منسوب به قریه ی «شبله». دهخدا.
17. جنید مانند زبیر ابوالقاسم سعید بن عبید. هدیه الاحباب.
18. سری بفتح سین و کسر راء، فرزند مغلس بضم میم و فتح غین و کسر لازم مشدد سقطی بفتح سین و قاف – توضیح الاسماء.
19. کرخی بفتح کاف و راء، نام محلی است در نزدیکی سامراء نام وی معروف فرزند فیروز و کنیه ی او ابومحفوظ از عرفای مشهور است که به کرخ منسوب است.
20. شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 20 و 19 بنقل از مکتب اسلام شماره 10 سال 5.
21. البدایه و النهایه ج 8 ص 312 بنقل احقاق الحق ج 8 ص 49.
22. مناقب مرتضوی باب 3 ص 137
23. این روایت از طریق عامه از ابی البختری نیز خلاصه وار نقل شده است.
24. ای فیقول کل واحد منهم
25. ارشاد شیخ مفید ج 1 ص 33 چاپ جدید، و ینابیع الموده باب 14 ص 64، و امالی صدوق مجلس 55 ص 200، و روضه الواعظین ج 1 ص 143، و مجمع البحرین ص 16، و فرائد السمطین ج 1 ص 341، و انوار نعمانیه ص 12، و کشف الغمه ج 1 ص 116، و احقاق الحق ج 7 ص 4615، و بصائر الدرجات ص 152، و مناقب خوارزمی ص 55.
26. مناقب شهر آشوب ج 2 ص 255
27. سوره ی یس آیه ی 12
28. خصال صدوق ص 102
29. مناقب مرتضوی ص 143
منبع:دشتی، محمد، (پائیز 1388)، امام علی (ع) و علم و هنر، قم، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم.