نویسنده: مصطفی دلشاد تهرانی
وظایف زمامداران
کلیات وظایف زمامداران در دولت اسلامی اجرای اهدافی است که دولت اسلام دنبال می کند. همان طور که در بحثهای گذشته مطرح گردید هدف غایی دولت اسلامی تعالی انسان و جامعه است و اهداف کلی برای سیر به سوی این مقصد شامل اهدافی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
با توجه به اهداف دولت اسلامی که در اندیشه سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) مطرح است، عمده ترین وظایف کلی زمامداران به شرح زیر استخراج می شود.
اقامه ی حق و دفع باطل
امیرمؤمنان علی (ع) در سخنی با «ابن عباس» پیش از جنگ «جمل» در خارج از بصره این وظیفه را بیان فرمود. چون «ابن عباس» بر آن حضرت وارد شد، در حالی که مشغول پینه زدن کفش خویش بود، حضرت از او پرسید: «این کفش چقدر می ارزد؟» ابن عباس گفت: «هیچ ارزشی ندارد.» حضرت فرمود:
«و اللهِ لهَی احبُّ الِیَّ مِن امرتِکُم الَّا ان اُقیِمَ حَقَّا او ادفَعَ بَاطلاً.»(1)
به خدا سوگند این کفش از حکومت بر شما نزد من محبوبتر است، مگر این که حقی را برپا سازم و یا باطلی را دفع نمایم.
مشخص است که پیشوای عدالتخواهان همه ی اقدامات دولت خویش را در این جهت می خواهد، و اقامه ی حق و دفع باطل را مهم ترین و اساسی ترین وظیفه ی خویش می شناسد و حکومت را برای تحقق آن به دست گرفته است. در واقع در سایه ی این وظیفه است که وظایف اصلی دیگر سامان می یابد و زمینه های سیر به سوی اهداف متعالی در دولت حق فراهم می شود و امنیت لازم در وجوه مختلفش رخ می گشاید و دینداری معنایی حقیقی می یابد.
برپا ساختن نشانه های دین
دیگر وظیفه اساسی زمامداران برپا ساختن نشانه های دین و فراهم کردن زمینه های دینداری است؛ زدودن پیرایه ها از دین و ارائه تصویری کامل از دیانت که خود بهترین عرصه ی اقبال به دین و پایبندی به آیین کمالی آن است. امیرمؤمنان علی (ع) در سخنی درباره ی حکومت فرمود:
«اللُهمَّ انَّکُ تَعلَمُ انَّهُ لَم یَکُن الذِی کَانَ منَّا منُافَسهً فیِ سُلطانِ و لَا التِماسَ شَیءٍ مِن فُضُول الحُطَامِ، ولکِن لنَرُد المَعالِمَ مِن دِینَکَ…»(2)
خدایا! تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه به خاطر رسیدن به چیزی از بهره های ناچیز دنیا، بلکه مقصد ما آن است که نشانه های دین تو را به جامعه بازگردانیم.
امیرمؤمنان علی (ع) خود در تمام دوران حکومتش بر آن بود که دین را جلوه بخشد و نشانه های آن را به جامعه بازگرداند؛ دین را در معنای جامع آن و در جامعیتش عرضه کند، و فهم درست از تمامیت دین و دریافت صحیح از اجزای آن را که دچار انحراف های اساسی شده بود ارائه کند، و هندسه ی درست دینداری را به مردمان بیاموزد؛ و این که دین جامع کدام دین است و آن را چگونه باید فهمید و قرائت درست از دین و دینداری کدام است و مناسبات حقیقی دینی کدام است و نسبت اعضا و اجزای دین چگونه است و پیکره ی دین چگونه باید باشد و روح دینداری چیست و کدام دین راهبر و هدایتگر و شکوفا کننده ی فرد و جمع و تعالی بخش انسان و جامعه است.
آشکار کردن اصلاح در سرزمین
همه ی همت زمامداران باید در جهت اصلاح گری و به سامان کشاندن اوضاع اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و سیاسی قرار گیرد؛ و با فراهم کردن زمینه های اصلاح، دست به اصلاح و عمران و آبادی بزنند و همه ی امور را به سامانی درست بیاورند. علی (ع) در این باره فرموده است:
«ولکِن. .. و نُظهِرَ الاصلاَحَ فیِ بلِادَکَ…»(3)
و [مقصد ما آن است که] اصلاح را در شهرهای تو آشکار نماییم.
ایجاد امنیت و رفاه و آسایش
از مهم ترین وظایف کلی زمامداران آن است که در وجوه مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اعتقادی برای مردمان امنیت فراهم کنند و به گونه ای برنامه ریزی و اقدام کنند که همگان – و نه گروهی خاص – به رفاه و آسایش دست یابند و مستضعفان و ستمدیدگان که پیوسته از امنیت های لازم برای شکوفایی استعدادهایشان محروم بوده اند، از حقوق انسانی خویش بهره مند شوند. امام علی (ع) در سخنی والا فرموده است:
«ولکِن. .. فَیَامَنَ المَظلُومُونَ منِ عِبَادِکَ…»(4)
[مقصد ما آن است که] بندگان ستمدیده ات را امنیت فراهم آید.
برپاداشتن حدود الهی
مرزبانی و حفظ حریم ها و بر پاداشتن حدود الهی از مهمترین وظایف زمامداران است که در این صورت حرمت مردمان که بالاترین حرمت هاست حفظ می شود و کرامت انسانی آنان مورد تجاوز قرار نمی گیرد. امام علی (ع) در ضمن خطبه ای که در آغاز خلافت خود ایراد کرده، فرموده است:
«ان َّاللهَ تَعالی انَزلَ کتاباً هادیاً بَیَّنَ فیِه الخَیرَ و الشَّر. فَخُدوا نَهجَ الخَیرِ تَهتَدُوا، و اصِدفُوا عَن سَمتِ الشَّر تَقصِدوُا. الفَرایضُ، ادوُها الَی اللهِ تُودِکُم الَی الجَنهِ. انَّ اللهَ حَرمَ حراماً غَیرَ مَجهولٍ، و احلَّ حلَالاً غَیرَ مَدخُولٍ، فَضَّلَ حُرمهَ المُسلمٍ علَی الحُرمِ کلُهَا، و شَّد بالاخلاصِ و التَوحیدِ حقُوقَ المُسلمِینَ فِی مَعاقِدهَا.»(5)
همانا خدای متعال کتابی راهنما را نازل فرمود و در آن نیک و بد را آشکار نمود؛ پس راه خیر را بگیرید تا هدایت شوید، و از راه شر برگردید و به راست روید. واجبها! واجبها! آن را برای خدا به جا آرید که شما را به بهشت می رساند. خدا حرامی را حرام کرده که ناشناخته نیست، و حلالی را حلال کرده که از عیب خالی است، و حرمت مسلمان را از دیگر حرمتها برتر نهاده، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده.
برپایی حدود برای حفظ چنین حرمت و حقوقی است؛ حرمتی که از همه ی حرمتها نزد خداوند برتر و مهمتر است و حقوقی که رعایت و پاس داشتن آن تحقق اخلاص و یگانه پرستی است، و این مقصد (بر پاداشن حدود الهی) مقصدی والا در حکومت و از وظایف اساسی زمامداران است. امام علی (ع) در بیان این مقصد و وظیفه فرموده است:
«ولکنِ… و تقُامَ المُعطلهُ مِن حدُودِکَ.»(6)
و [مقصد ما آن است که] حدود اجرا نشده ات به اجرا در آید.
این امر وظیفه ای خطیر برگردن زمامداران است، چنان که پیشوای مرزبانان الهی فرموده است:
«انُه لَیس علَی الامامِ الَّا مَا حُمِلَ مِن امرِ رَبهِ:. .. و اقامَه الحُدودِ علَی مسُتحقیِها.»(7)
همانا، بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده ی او واگذار شده:… و جاری ساختن حدود بر مستحقان.
بی گمان بالاترین مرزهای الهی در حکومت، مرز عدالت است که چون به خوبی پاس داشته و برپا شود، دیگر مرزها به پا گردد و حریمها حفظ شود و حقوق مردمان به درستی ادا شود.
ایجاد عدالت و فقرزدایی
بنابر اندیشه سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) وجود فقر نشانه ی بی عدالتی است و هیچ فقیری گرسنه نمی ماند، مگر به سبب ستم توانگران. علی (ع) مهم ترین وظیفه ی زمامداران را برپایی عدالت می دانست و همه ی تلاش آن حضرت در این جهت بود. امام (ع) ثروت های فراوان و انبوه و گزاف را به حلال و حرام تقسیم نمی کرد، بلکه فریاد می زد که هر کجا ثروتی فراوان و انبوه و گزاف است، نشانی از ستم و بیداد و چپاول است، و باید در کنار آن انسانهای ستمدیده و استثمار شده و به محرومیت کشیده شده را سراغ گرفت. از این رو به صراحت فرمود:
«فما جاع فقیر الا بما متع به غنی.»(8)
پس فقیری گرسنه نماند، جز آن که توانگری از حق او خود را به نوایی رساند.
بنابراین آن حضرت حکومت را پذیرفت تا عدالت را بر پا سازد و فقر و ناداری، و بیداد و ستمگری را بزداید، چنان که فرمود:
«لو لا حُضور الحاضرِ و قِیامُ الحُجه بوُجودِ الناصرِ، و ما اَخذَ اللهُ علَی العُلماءِ الا یُقارُوا عَلی کظهِ ظالمٍ و لا سَغبِ مظلومٍ، لالقیتُ حبلهَا علَی غَارِبَها.»(9)
اگر حضور حاضران و برپا شدن حجت با اعلام وجود ناصران نبود، و چنانچه خداوند از دانشمندان ربانی آگاه، پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده هیچ آرام و قرار نگیرد، بی تأمل ریسمان مهار حکومت را بر گردنش می انداختم و آن را نمی پذیرفتم.
پس مهم ترین وظیفه ی زمامداران مبارزه با گرسنگی ستمدیده (سغب مظلوم) و شکمبارگی ستمگر (کظه ظالم) است.
ابلاغ موعظه و نصیحت و ارشاد مردمان
از وظایف دیگری که امیرمؤمنان علی (ع) برای زمامداران بر می شمرد، رساندن موعظه و راهنمایی کردن مردم و نصیحت و خیرخواهی ایشان است، چنانکه فرموده است:
«انَّهُ لیَس علَی الامامِ الّا مَا حُمِلَ من امرِ ربهِ: الابلاغُ فِی المَوعظهِ، و الاجتهادُ فِی النَصیحهِ.»(10)
همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده ی او واگذار شده است: کوتاهی نکردن در موعظت، و کوشیدن در نصیحت.
ادای این وظیفه است که پیوند میان زمامداران و مردمان را پیوندی دوستانه و خیرخواهانه می کند و فاصله های میان ایشان را بر می دارد، که موعظت و نصیحت، جلوه ی رحمت و محبت است، و مایه رقت دلها و گسست از کجی هاست؛ و نیز در سایه ی خیرخواهی است که راه هدایت گشوده می شود و زمامداران و مردمان می توانند در پیوندی تنگاتنگ در آن گام زنند و ناراستی ها را با صراحت بیان کنند و بزدایند و راستیها را تقویت نمایند؛ و این حقی است مسلم برای مردمان و از وظایف زمامداران، چنان که علی (ع) در بحث برشمردن حقوق متقابل مردمان و زمامداران فرموده است:
«فَامَّا حَقُکم عَلی فالنَّصیحهُ لَکُم.»(11)
و از حق شما بر من است که خیرخواهی را از شما دریغ ندارم.
احیای سنت های درست و در هم شکستن سنت های غلط
هیچ جامعه ای با وجود حاکمیت سنت های غلط و فرهنگ منحط نمی تواند به سوی کمال مطلق سیر نماید و وظیفه ی زمامداران است که در درجه نخست کند و زنجیرهای دست و پاگیر جامعه، از رسوم و قیود و عادتها و تقلیدهای باطل و بی اساس را بگشایند و با احیای سنت های درست، راه رفتن به سوی حیات طیبه را هموار سازند. پیروی کورکورانه از رهبران و بزرگان، توقف در ظواهر دین، آداب و رسوم جاهلی، بدعتهای دینی، فقدان بیداری اجتماعی، قانون گریزی، بت سازی و بت پروری، ریاپروری، تملق دوستی و… بندهایی سخت بر دست و پای جامعه اند و تا این بندها گشوده نشود و سنتهای ناب الهی و آداب پاک نبوی در جامعه احیا نگردد، سیر مردمان به مقصد دولت اسلامی میسر نمی شود؛ و این از وظایف دشوار و کلیدی زمامداران است، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) درباره ی این وظیفه خطیر زمامداران خطاب به عثمان بن عفان فرموده است:
«فَاعلَم انَّ افضلَ عبادِ اللهِ عندَ اللهِ امامُ عادلُ هُدِیَ؛ فَاقامَ سُنهُ مَعلومَهً و امَاتَ بدعهً مَجهُولهً.»(12)
بدان که بهترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر؛ پس سنتهای معلوم را برپا دارد، و بدعتهای مجهول را بمیراند.
و آن حضرت فرموده است:
«انَّهُ لَیسَ علَی الامامٍ الَّا مَا حُمِلَ مِن امرِ ربِه:… و الاحیاءُ للسُنهِ.»(13)
همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده ی او واگذار شده:… و زنده کردن سنت.
دادن سهمها و بهره ها به حق و توزیع عادلانه ی درآمدها
سامان درست مردمان و سلامت جامعه در گرو دادن سهم ها و بهره ها به حق و توزیع عادلانه ی ثروتها و درآمدهاست؛ و این از وظایف بسیار مهم زمامداران است. و بدین منظور باید نظام اقتصاد استکباری زدوده شود و ننگ استضعاف مالی از دامن جامعه پاک گردد و هر کس از حقوق عادلانه بهره مند شود. امیرمؤمنان علی (ع) این امر را از وظایف زمامداران معرفی کرده و فرموده است:
«انُّه لَیسَ علَی الامامِ الَّا مَا حُمِلَ مِن امرِ رَبهُ:… و اصدارُ السَّهمَانِ علَی اهلَها.»(14)
همانا بر امام نیست جز آن چه از امر پروردگار به عهده ی او واگذار شده:… و رساندن سهم های بیت المال به در خور آن.
افزایش درآمدها و تأمین همه ی نیازها به درستی
زمامداران موظفند که درآمدها را با برنامه ای صحیح افزایش دهند و همه ی نیازهای به حق مردمان را تأمین کنند و بدین وسیله زمینه ی رشد و تعالی همگان را فراهم نمایند؛ و این حق مسلم مردمان بر گردن زمامداران است، چنان که پیشوای آزادگان علی (ع) در بیان حقوق مقابل مردمان و زمامداران فرموده است:
«فَامَّا حَقکُم عَلیَّ… و تَوفیِرُ فیئکُم علَیکُم.»(15)
و شما را بر من حقی است؛ از جمله: حقی را که از بیت المال دارید بگزارم.
تعلیم و آموزش مردمان
زدودن جهالت و نادانی، و رساندن مردم به حکمت و دانایی وظیفه ای است بنیادی که بستر تحقق مقاصد متعالی دولت اسلامی را فراهم می کند. تعلیم و آموزش همگانی در مراحل و مراتب گوناگون حق مردمان است بر گردن زمامداران، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است:
«فامَّا حَقکُم علَی… و تَعلیمُکُم کَیلا تَجهلُوا.»(16)
و شما را بر من حقی است؛ از جمله: شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید. و نیز فرموده است:
«و عَلَی الامامِ ان یُعِلَم اهلَ ولایتهِ حُدودَ الاسلَامِ و الایمَانِ.»(17)
بر امام است که بر اهل ولایت خویش حدود اسلام و ایمان را تعلیم دهد.
تربیت و رشد دادن اخلاق و فضایل اخلاقی در مردمان
تعالی انسان و جامعه، و الهی کردن انسان و جامعه که غایت برنامه ها و اقدامات دولت اسلامی است، جز با تربیت و رشد دادن اخلاق و فضائل اخلاقی در مردمان، آن هم با رفع موانع آن و ایجاد مقتضیات مناسب آن فراهم نمی شود. امام علی (ع) در این باره فرموده است:
«فَاماَ حَقُکُم عَلی. … و تَادِیبُکم کیَمَا تَعلمُوا.»(18)
و شما را بر من حقی است؛ از جمله: آدابتان بیاموزم تا بدانید.
جامعه ای که در آن فضائل اخلاقی حاکم باشد، جامعه ای سالم و متعالی است، و چنین جامعه ای پایدار و باقی است.
پی نوشت ها :
1. همان، خطبه ی 33.
2. همان، کلام 131.
3. همان.
4. همان.
5. همان، خطبه ی 167.
6. همان، کلام 131.
7. همان، خطبه ی 105.
8. همان، حکمت 328.
9. همان، خطبه ی 3.
10. همان، خطبه ی 105.
11. همان، خطبه ی 34.
12. همان، کلام 164.
13. همان، خطبه ی 105.
14. همان،
15. همان، خطبه ی 34.
16. همان.
17. شرح غررالحکم، ج4، ص 318.
18. نهج البلاغه، خطبه ی 34.
منبع مقاله: دلشاد تهرانی، مصطفی، (1379)، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، چاپ چهارم: 1387.