خداترسى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
اتق الله الدى لابد لک من لقائه و لا منتهى لک دونه .(191)
از خدائیکه از دیدارش ناگزیرى و پایان کارت هم جز بدو نیست باید واهمه داشته باشى .
بترس از آن خداوند کبیرى
که از درک حضورش ناگزیرى
تو را با او سرو کار است آخر
زاسرارت بود آگه سراسر
سخن خوب با مردم
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
من لم یجمل قلیلا لمن یسمع جمیلا.(192)
هر کس با مردم نیکو سخن نگوید جواب نیکو نشنود.
سخن با خلق اگر نیکو نگوئى
طریق نیک خوئى را مجوئى
تو هرگز پاسخ نیکو نگیرى
بجهل و سوء خلق آخر بمیرى
صبر و پیروزى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
الصبر اعون شئى على الدهر.(193)
در پیش آمدهاى روزگار، صبر و بردبارى بهترین یار و پشتیبان انسان است .
صبر را در کارها بنما شعار
بهترین یار است آن در روزگار
هر که را صبر است در هر خوب و بد
در دو عالم سود سرشارى برد
میوه درخت عقل
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
العقل شجره ثمرها السخاء و الحیاء.(194)
خرد درختى که میوه آن شرم و جوانمردى و بخشش است .
عقل باشد چون درخت میوه دار
خرم و سبز است اندر هر بهار
میوه اش جود حیا و بخشش است
مثمر است آن تا جهان در گردش است
کار مداوم
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
علیک بادمان العمل فى النشاط و الکسل .(195)
برتو باد به همیشه انجام دادن کارى که در دست دارى ، چون اگر فاصله شد طبع آدم از آن رمیده مى شود.
دائم اندر کار خود پیگیر باش
کوش کن در کار و با تدبیر باش
گر کسل هستى از او یا در نشاط
فصل منما چون شود طبع تومات
پیوند دوستى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
علیک بالبشاشه فانها حباله الموده .(196)
بر تو باد به خوشروئى ، زیرا این رشته دوستى با مردم است .
باش با مردم به خوشروئى قرین
برنیار از سینه آه آتشین
رشته مهر است خوشروئى تو
مى کند هر فرد دلجوئى تو
هدف مؤ من
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
غرض المؤ من اصلاح المعاد.(197)
مرد با ایمان منظور و دلخواهش سر و سامان دادن بکار آخرتش مى باشد.
هم مؤ من هست اصلاح معاد
این سخن را کى برد هرگز زیاد
تا سر و سامان دهد در کار خود
دلخوش است از دیده بیدار خود
نابینائى بهتر!
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
عمى البصر خیر من کثیر من النظر.(198)
نابینائى بهتر از نگاه کردن به نوامیس مردم و انجام محرمات خداوند متعال است !
کور باشد آدم از نور بصر
بهتر از آن کو که بنماید نظر
بر نوامیسى که مى باشد حرام
پر کند چشم از حرام حق تمام
آرام باش
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
سوف یاتیک ماقدرلک فخفض المکتسب .(184)
بزودى آنچه برایت مقدر شده است بتو مى رسد، بنابراین در کار و کسب آرام و بى طمع باش .
زود آید آنچه تقدیر تو هست
تو مشو در زندگى مغرور و مست
سرعت اندر کار و کسب خود مکن
آرزو بر کن زدل ، از بیخ و بن
سلامت دنیا
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
سالم الناس تسلم دنیاک .(185)
با مردم صلح و سازش داشته باش تا در دنیایت به سلامت و رستگار باشى .
باش با خلق جهان در آشتى
نیست مقدور آنچه خود پنداشتى
خواهى ار باشى بدنیا رستگار
بغض مردم را زدل بیرون بیار
مهار شهوت
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
من لم یملک شهوته لم یملک عقله .(186)
هر که شهوتش را مالک نگردد و در بند فرمانش نکشد، عقلش را مالک نخواهد شد.
هر که نتواند کند شهوت به بند
عقل او را مى رسد هر دم گزند
هر کسى را عقل و ادراکست بیش
سر بکوبد از هواى نفس خویش
عمل براى آخرت
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
من لم یعمل للاخره لم ینل امله .(187)
هر که براى آخرت عمل نکند به آرزویش نرسد، چون منتهى آرزوى انسان آخرت است و آخرت هم جز بعمل بدست نیاید.
آنکه بهر آخرت در کار نیست
آرزویش هیچ با او یار نیست
چون نهایت آرزو عقبى بود
آرزوى بى عمل بیجا بود
عامل بزرگوارى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
من لم یکن له عقل یزینه لم ینبل .(188)
هر که عقلى که او را بیاراید نداشته باشد، راست و بزرگوار نگردد.
نباشد هر که عقلش زینت او
بجهل آلوده باشد طینت او
بزرگى را نیاید در زمانه
حماقت مى شود او را بهانه
براى قبول عمل
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
من لم یصحب الاء خلاص عمله لم یقبل .(189)
هر کس اخلاص و پاکى را با نیتش همراه نگرداند، عملش پذیرفته نخواهد شد.
خلوص نیت گر نیست در کار
درخت این عمل کى مى دهد بار
نمى باشد قبول رب الارباب
مثال کوزه باشد خالى از آب
پناهگاه گرفتارى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
اجعل زمان رخائک عده لایام بلائک .(190)
روزگار آسایشت را پناهگاه دوران گرفتاریت قرار بده .
زمان راحتت را کن پناهگاه
براى روز رنج و محنت و آه
که دنیا نیست یکسان بهر انسان
اگر غافل شوى گردى پشیمان
از جا خیز
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
اکرم ضیفک و ان کان حقیرا و قم عن مجلسک لابیک و معلمک و ان کنت امیرا.(175)
مهمان را گرامى دار اگر چه کوچک باشد و از براى پدر و آموزگار خود از جا برخیز و احترام کن اگر چه امیر باشى .
بکن اکرام مهمان در سرایت
اگر کوچک آید از برایت
به پیش باب و هم آموزگاران
زجا خیز ار تو باشى از امیران
نیکى نا اهل
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
الکرامه تفسد من اللئیم بقدر ما تصلح من الکریم .(176)
نیکى بهمان اندازه که از رادمرد موجب صلاح است از سوى نا اهل موجب فساد است . زیرا ناکس اگر کار خوبى هم بکند منت مى گذارد و گاهى باعث آبروریزى مى گردد.
کرامت از لئیم افساد دارد
چنان کو کز کریم احسان بیارد
زناکس خیر منت هست بسیار
بسا بر آبرو ریزى کشد کار
بیمارى حماقت
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
الحمق داء لایداوى و مرض لا یبرء.(177)
ابلهى درد بى درمانى است که دوا نپذیرد، و بیمارى است که از سر انسان دست بردار نیست !
حماقت درد بیدرمان جان است
بهر جا پانهد آن را نشان است
یکى دردیست اندر ریشه جان
جدا هرگز نمى گردد زانسان
سنگ غصبى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
الحجر الغصب فى الدار رهن لخرابها.(178)
سنگ غصبى که در خانه باشد و یا مصالح دیگرى که غصبى باشد، گرو خرابى آن خانه است و عاقبت خرابش خواهد کرد.
اگر سنگى بود غصبى بخانه
بود ویرانیش را آن نشانه
یکى خشت ار زغصبى در بنا بود
کند آن خانه را ویران و نابود
مصائب مساوى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
المصائب بالسویه مقسومه بین البریه .(179)
مصیبتها به طور تساوى و یکسان میان مردم تقسیم شده و هر کس به اندازه توانائیش آن را تحمل کند.
از مصائب در میان بندگان
بالسویه کرده حق تقسیم آن
با توانائى هر کس آن حکیم کرده
قسمت چونکه او باشد علیم
اصالت شخصیت
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
احتمال الدینه من کرم السجیه .(180)
رنج و زشتى ناکسان را بر خویشتن هموار کردن ، از خوش سرشتى انسان است .
هر که رنج و زشتى از ناکس کشد
لب اگر نگشود نزد خود برد
او بود یک آدم نیکو سرشت
قابلیت دارد از بهر بهشت
سود معنوى و مادى
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
اخ تستفیده ، خیر من اخ تستزیده .(181)
برادرى که با عملش تو را سود رساند، بهتر از برادریست که مالش تو را افزون رساند.
آن برادر کز عمل سودت رساند
به از آن کوبر تو اموالى رساند
مالى فانى مى شود، اما عمل
هست در کام تو هر دم چون عسل
نشانه همت بلند
قال امیرالمؤ منین علیه السلام
الفعل الجمیل ینبى ء عن علو الهمه .(182)
کار نیک بجا آوردن نمودارى از بلند همتى انسان است .
هر که نیکو کار باشد در جهان
از علو همتش باشد بدان
باشد او از مردم صاحب اثر
هست مانند درخت پرثمر
آقاى بهشتیان
قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
ساده اهل الجنه الاتقیاء المتقون .(183)
مهتر و آقاى بهشتیان ، پرهیز کاران اندیشمند و خداترس هستند.
هست آقا در بهشت جاودان
هر که باشد متقى اندر جهان
هر که شد پرهیز کار اندیشناک
با دل خوش مى رود در زیر خاک
منبع: غدیر
175- غررالحکم ، ج 1 ص 114.
176- فهرست غرر و درر آمدى ، ص 347.
177- غررالحکم ، ج 1 ص 72.
178- فهرست غرر و درر آمدى ، ص 291.
179- غررالحکم ، ج 1 ص 47.
180- غررالحکم ، ج 1 ص 49.
181- غررالحکم ، ج 1 ص 49.
182- فهرست غرر و درر آمدى ، ص 423.
183- غررالحکم ، ج 1 ص 434.
184- غررالحکم ، ج 1 ص 434.
185- غررالحکم ، ج 1 ص 435.
186- غررالحکم ، ج 2 ص 702.
187- غررالحکم ، ج 2 ص 702.
188- غررالحکم ، ج 2 ص 703
189- غررالحکم ، ج 2 ص 703.
190- غررالحکم ، ج 1، ص 118.
191- غررالحکم ، ج 1، ص 119.
192- غررالحکم ، ج 2 ص 703.
193- فهرست غرر و درر آمدى ، ص 190.
194- فهرست غرر و درر آمدى ، ص 256.
195- غررالحکم ، ج 2 ص 480.
196- غررالحکم ، ج 2 ص 479.
197- غررالحکم ، ج 2 ص 509.
198- غررالحکم ج 2 ص 499.