نویسنده: محمد دشتی
مسئله تربیت
مباحث تربیتی یکی از بنیادی ترین مباحث، علوم انسانی، و یکی از ارزنده ترین مباحث اجتماعی، سیاسی است.
که با بسیاری از مباحث دیگر رشته های علوم ضروری، ارتباط تنگاتنگ دارد،
و در اخلاق سازندگی،
خود سازی و جامعه سازی،
گاهی به عنوان پایه های اساسی، و زمانی به عنوان نتیجه و ره آوردها، این قبیل از مباحث ارزشمند انسانی، اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
و بدیهی است که؛
سعادت فرد و جامعه،
تکامل و ترقی انسان ها و خانواده ها،
پیشرفت یا عقب ماندگی جوامع بشری،
سلامت جسم و جان بشریت تشنه آزادی،
همه و همه به «مباحث تربیتی» و «مسئله تربیت» مربوط می شود.
اگر انسان ها، مباحث تربیتی را بدرستی بشناسند،
و هدفداری آن را بدانند،
و با روش های صحیح تربیت آشنائی پیدا کنند،
و سپس خود را و خانواده خود او و جامعه را تربیت کنند،
اصلاح نمایند و به سوی خوبی ها و ارزش های اخلاقی سوق دهند،
همواره به سوی تکامل و ترقی و استقلال در حرکتند و عقب ماندگی و شکست و ذلّت و خواری و مفاسد اخلاقی و اجتماعی دامنگیرشان نخواهد شد که از نظر قرآن کریم و نهج البلاغه، هدف اساسی همه انبیاء و پیامبران الهی تحقق این آرمان ارزنده الهی، بشری است.
و می دانیم که:
مکتب اسلام کاملترین مکتب تربیتی است.
و دستورات و قواعد و روش های تربیتی آن از چشمه سار همیشه جاری وحی الهی گرفته شده و با رهنمودهای مداوم امامان معصوم (ع) در تئوری و عمل لباس حقیقت پوشیده است.
همه ی شرق شناسان و موّرخان غربی و شرقی اعتراف دارند که رسول گرامی اسلام و امامان راستین تشیّع، از عرب عقب مانده ی جاهلی آلوده دامن، دانشمندان و پرهیزگاران و نام آوران بی نظیری ساخته اند.
و انقلاب فکری، علمی، سیاسی، اخلاقی، نظامی، بهداشتی شگفتی آوری را با دست همان مردم عقب مانده تحقق بخشیدند که همه متفکران گذشته و حال را در تعجب و حیرت نگه داشتند.
که می پرسند:
راستی دل ها و مغزهای خفته عرب جاهلی چگونه بیدار شد؟
رسول خدا با کدام روش های تربیتی دست به انقلاب علمی، تربیتی زد؟
و می دانیم که نهج البلاغه بهترین و گویاترین زبان قرآن و تبیین کننده ی مباحث تربیتی اسلام است.
پس باید گوش جان به کلمات حضرت امیرالمومنین (ع) بسپاریم و در این سیر کوتاه، مباحث تربیتی نهج البلاغه را به درستی مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهیم.
تا ره توشه ارزشمندی برای خودسازی و بازپروری جامعه مان باشد.
حال از نهج البلاغه می پرسیم:
آیا تربیت ممکن است ؟
آیا موانع تربیت را می شود از میان برداشت؟
و روش های تربیتی کدامند؟
و چگونه باید فرد و جامعه را تربیت نمود؟
اوّل- امکان تربیت
از دیدگاه نهج البلاغه، تربیت ممکن، و روش های تربیتی مشخص و روشن است و بهترین روش های مقابله با موانع و آفات تربیت نیز بدرستی مورد ارزیابی قرار گرفته است، که فرمود:
فَنَفسَکَ نَفَسَک ! فَقَد بَیَّنَ اللهُ لَکَ سَبِیلَکَ، وَحَیثُ تَنَاهَت بِکَ أُمُورُکَ،
زنهار! زنهار! در تربیت و سازندگی خویشتن تلاش کن زیرا که خداوند، راهی را که باید بروی، برای تو روشن ساخته است و آینده رفتن تو را مشخص و تبیین فرموده است). (1)
و سپس امیدواری می دهد که اگر از راه روشن الهی بروید و در تربیت خود و دیگران بکوشید حتماً پیروز شده و به سرچشمه سعادت خواهید رسید.
أیَُهَا النَّاسُ، مَن سَلَکَ الطَّرِیقَ الوَاضِحَ وَرَدَ الماءَ وَ مَن خَالَفَ وَقَعَ فِی التَّیهِ!
(ای مردم، آن کس که از راه آشکار و جاده حق ره سپارد به آب می رسد و کسی را مخالفت کند در حیرت و سرگردانی قرار خواهد گرفت). (2)
و آنگاه به ضرورت تربیت و خودسازی اشاره می کند که:
أیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوا مِن أنفُسِکُم تَأدِیبهَاَ، وَاعدِلُوا بِهَا عَن ضَرَاوَهِ عَادَاتِهَا.
( ای مردم، خودتان عهده دار تربیت نفس خویش باشید و نفس را از کشیده شدن به طرف هوس ها و عادت ناروا باز دارید. ) (3)
دوم- تربیت پذیری انسان
تربیت یکی از ارزشمندترین واقعیت نظام هستی است که در همه چیز قابل پیاده شدن و ثمره دادن می باشد.
نه تنها انسان را می شود تربیت کرد و در خودسازی و جامعه سازی موفق شد، بلکه حیوانات و نباتات را نیز می شود تربیت کرده و با روش های تربیتی به سوی ارزش ها سوق داد.
گرچه موجودات حیاتی همه تربیت پذیرند،
اما تربیت پذیری انسان از ویژگی های خاصی برخوردار است، انسان با برخورداری از عقل و تدبیر و عواطف انسانی، تربیت پذیرتر از دیگر موجودات نظام آفرینش می باشد که امام علی (ع) می فرماید:
و لاتکوننَّ مِمَّن لاَتَنَفعُهُ العِظَهُ إلَّا إذَا بَالَغتَ فِی إیلَامِهِ فَانَّ العَاقِلَ یَتَّعِظُ بِالآدَابِ، و البَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إلَّا بِالضَّربِ.
( از کسانی مباش که پند و اندرز به آنها سودی نمی بخشد مگر آنکه سخت در توبیخ آنها مبالغه شود، زیرا انسان های عاقل با برخورداری از عقل با اندرز و آداب پند بپذیرند، اما چهار پایان با زدن). (4)
با توجه به پندآموزی و تربیت پذیری انسان، امام علی (ع) سفارش می کند که:
در تربیت کودک،
وتربیت نفس،
و تربیت افراد جامعه باید شتاب نمود و تربیت را از هر کار دیگری مقدم داشت،
زیرا ممکن است آداب و روش های زشت و ناروا دل های پاک را آلوده سازد و تربیت و سازندگی را ناممکن نماید.
اما م علی (ع) به فرزندش امام مجتبی (ع) می نویسد:
لتستَقبلَ بجدَّ رأیکَ منَ الامرِ ما قد کفاکَ أهلُ التجاربِ بُغیتهُ و تجربتهُ.
( من در تعلیم و تربیت تو پیش از آنکه قلبت سخت شود و عقل و فکرت به امور دیگری مشغول گردد مبادرت ورزیدم تا با تصمیم جدی به استقبال کارهائی بشتابی که اندیشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آن را کشیده اند. (5)
سوم – ارزش تربیت
پس از آنکه دانستیم تربیت ممکن است،
و انسان تربیت پذیر می باشد.
و در امور تربیتی باید عجله و شتاب کرد،
حال، توجه به ارزش های تربیت و خودسازی ضروری است،
که امام علی (ع) فرمود:
العلمُ وراثهُ کریمهُ و الادابُ حللُ مجددهُ والفکرُ مرآهُ صافیَهُ.
( علم، میراث گران بهائی است و تربیت و آداب ارزشمند اخلاقی، لباس فاخر و زینتی است. ) (6)
و در کلامی نورانی، جلوه ارزشمند دیگری از تربیت را اینگونه مطرح می فرماید که:
لا غنی کَالعَقل؛ و لا فقرَ کَالجَهلِ و لا میراثَ کالادبِ ولا ظهیرَ کالمشاوَرَهِ.
( هیچ ثروتی چون عقل نیست و هیچ فقری چون جهل نمی باشد و هیچ میراثی چون ادب و تربیت نخواهد بود. ) (7)
چهارم – هدفداری تربیت
امکان تربیت و ضرورت خودسازی و باز پروری جامعه را بسیاری از مکتب ها پذیرفته اند و مباحث پیرامون آن را قبول داشته و با اسلام و دیگر مکاتب تربیتی، الهی، اعلان هماهنگی می کنند.
آنچه که اسلام را در برابر مکاتب تربیتی ممتاز جلوه می دهد «هدفداری انسان» و «هدفداری تربیت» است.
بسیاری اصول کلی تربیت و ضرورت آن را برای زندگی انسانی، و تداوم حیات اجتماعی باور دارند،
اما می پرسند:
چرا خود را تربیت کنیم؟
چرا مشکلات و رنج فراوان خود سازی را هموار سازیم؟
چرا برای تربیت شدن و تربیت کردن از لذت ها و خوشی ها بگذریم؟
و برای چه و کدام اهداف تکاملی به تربیت و سازندگی روی بیاوریم؟
و بدیهی است تا مبانی اعتقادی قرآن و نهج البلاغه را نپذیرند،
و هدفداری انسان را،
و حرکت تکاملی بشر به سوی قیامت و بهشت جاویدان را باور نکنند، تربیت و مقررات و احکام تربیتی، بدون پشتوانه ی اجرائی است،
که امام علی (ع) می فرماید:
واعلموا، عبادَاللهِ، أنهُ لم یخلقکُم عَبَثاً و لم یُرسِلکم همَلاً، أوصیکُم، عِباداللهِ، عِبادَاللهِ، بتقوی اللهِ، فإنها الزَّمامُ و القوَامُ
( ای بندگان خدا آگاه باشید، خداوند شما را بی هدف و بیهوده نیافرید و سرگردان و بدون سرپرست نگذاشته است. . .
ای بندگان خدا شما را به تقوی و خویشتن داری سفارش می کنم که زمام عبادت ها و قوام زندگی سعادتمندانه به تقوی بستگی دارد). (8)
و آنگاه رفاه زدگان شکم باره و هدف گُم کرده را نکوهش کرده، می فرماید:
فما خلقتُ لیشغلنی أکلُ الطَّیَّباتِ کالبهیمَهِ المربوطهِ، همُّها عَلَفُها
( آیا عبث و بیهوده آفریده شده ام همانند حیوان پروای که تمام همت او علف و چریدن و خوردن باشد؟. ) (9)
سپس هدف تکاملی را مطرح می فرماید:
لیسَ لأنفسکم ثَمنُ إلا الجنهَ، فلا تبیعُوها إلَّا بِهَا.
( بدانید که جان شما بهائی جز بهشت ندارد پس خود و زحمات و تلاش های خود را به کمتر از آن نفروشید. ) (10)
و برای تحمل مشکلات تربیت و خودسازی تذکر می دهد که:
فمَن اشتاقَ إلی الجنَّهِ سَلا عنِ الشَّهوَاتِ؛ وَمَن أشفَقَ منَ النَّارِ اجتنبَ المحرَّمَاتِ
( کسی که به سوی حیات جاویدان در حرکت است و اشتیاق بهشت دارد از شهوات و تمایلات سرکش پرهیز می کند و آن کس که از آتش جهنم بیمناک است از محرّمات و بدی ها دوری می کند. ) (11)
و در کلام نورانی دیگری، سعادت و کمال و موفقیت دنیا و آخرت را هدف ارزشمند تربیت معرفی می کند که فرمود:
إنَّ المالَ والبنینَ حرثُ الدُّنیَا، والعملَ الصَّالحَ حرثُ الآخرهِ و قد یجمعهما اللهُ تعالی لأَقوَامٍ،
(ثروت و اموال و فرزندان بهره و کشت این جهانند و عمل صالح، زراعت و بهره آخرت است و گاهی خداوند این هر دو را به افراد می بخشد). (12)
وقتی هدف ارزشمند خلقت انسان، سعادت دنیا و آخرت شد پس کوتاهی و سستی نسبت به هر کدام از این دو نارواست.
که امام علی (ع) به فرزندش امام مجتبی (ع) می فرماید:
فأصلحِ مَثواکَ، ولا تبع آخرَتَکَ بِدُنیَاکَ
( زندگی جاویدان بهشتی و منزلگاه آینده ی خود را اصلاح کن و آخرت را به دنیای زودگذر مفروش). (13)
پنجم- شناخت عوامل تربیت
پس از آشنائی با مباحث مقدماتی مسئله تربیت، باید عوامل تربیتی را شناخت و آنها را تقویت و به سوی آنها جذب شد،
که نقش تعیین کننده در تربیت و سازندگی فرد و جامعه دارد.
در این قسمت از بحث به برخی از آنها اشاره می شود.
* 1. نقش پدر و مادر
آموزشگاه آغازین هر فردی، خانه و خانواده می باشد، زندگی خانوادگی، نقش مهمی در خود سازی و بازسازی دل ها دارد،
که پدر و مادر و دیگر افراد خانواده هم می توانند مربّی لایق و موفق فرزندان باشند،
و هم عامل اساسی انحراف و آلودگی های فکری کودکان گردند،
که در این رابطه امام علی (ع) می فرماید:
وحقُّ الوَلَدِ علی الوَالِدِ أن یُحسَّنَ اسمهُ، وَیُحَسَُّنَ أدبهُ، و یُعلَّمَهُ القرآنَ.
( وحق فرزند بر پدر آن است که برای کودک نام نیک انتخاب کند و او را خوب تربیت نماید و قرآن تعلیمش دهد). (14)
و سپس به تأثیر روابط اجتماعی پدران و فرزندان اشاره می فرماید که:
مودهُ الاباءِ قَرَابَهُ بینَ الابنَاءِ
(دوستی میان پدران سبب خویشاوندی میان فرزندان است. ) (15)
گرچه در 2 مورد یاد شده نام پدر و پدران مطرح شد اما مسئولیت فوق الذکر شامل مادران نیز می شود.
* 2- نقش خانواده
خانواده، یکی از عوامل تربیتی است.
که فرزندان و کودکان از اعضاء خانواده الگو می گیرند،
و رنگ می پذیرند.
از این رو امام علی (ع) سفارش می کند که با خانواده های خوب و صالح، روابط دوستانه برقرار کنید.
امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید:
ثمَّ الصِق بذَوی المروءاتِ والاءَ حسابِ وَ أهلِ البُیُوتاتِ الصَّالحهِ وَ السّوابقِ الحَسَنهِ
( روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خاندان های صالح و خوش سابقه برقرار ساز. ) (16)
آنگاه بهترین خانواده ی نمونه را معرفی می کند. «خانواده رسول خدا (ص)
که فرمود:
وعندنا أهلَ البیتِ أبوابُ الحکمِ وَضِیأءُ الاءَمر
( درهای دانش و روشنائی امور نزد ما (اهل بیت)
خانواده ی رسول خدا (ص) است. ) (17)
* 3. استاد و آموزگار
امام علی (ع) با توجه به نقش ارزنده آموزگار و دانشمندان علوم ضروری و تأثیر چشمگیر جلسات علمی، به مالک اشتر فرمود:
وأکثرِ مدارسهَ العُلماءِ و مُناقشهَ الحُکَماءِ فی تَثبیتِ ما صَلَحَ عَلَیهِ أمرَ بِلادِکَ
( در جلسات درس دانشمندان و اساتید زیاد به گفتگو بنشین و با حکماء و اندیشمندان نیز بسیار به بحث و بررسی بپرداز که وضع کشورت را اصلاح می کند. ) (18)
حضرت امیرالمومنین (ع) نسبت به نقش استاد در تربیت انسان به آموزگار الهی خود، رسول خدا (ص) می پردازد،
و اهمیت و ارزش آموزش های پیامبر گرامی اسلام (ص) را چنین بیان می دارد:
ولقَد کُنتُ أتَّبِعهُ اتَّباعَ الفَصیلَ أثرَ أُمَّهِ یرفعُ لی فی کلَّ یومٍ من أخلاقهِ علماً و یأمرُنِی بالإقتدءِ بِهِ.
( من هم چون سایه ای بدنبال آموزگارم رسول خدا حرکت می کردم و آن بزرگ پیامبر هر روز نکته ی تازه ای از اخلاق نیک را برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که به او اقتدا نمایم. ) (19)
* 4. جامعه و محیط زندگی
یکی از عوامل تربیت «جامعه» و «محیط زندگی»، انسان است که در انتخاب مکان زندگی و «محیط اجتماعی» باید دقت لازم را به عمل آورد.
امام علی (ع) برای انتخاب جامعه ی خوب می فرماید:
واسکنِ الأَمصارَ العظامَ فَانَّها جماعُ المسلمینَ، وَاحذَر منازلَ الغفلهِ و الجفاءِ و قلَّهَ الأ َعوانِ علی طاعهِ اللهِ.
( در شهرهای بزرگی که مرکز اجتماع مسلمانان است مسکن گزین و از محیط و جامعه هایی که اهل غفلت و ستم کاری در آنجا هستند و باران مطیع خدا در آنجاها کمتر یافت می شوند بپرهیز. ) (20)
آنگاه با توجه به نقش عوامل جغرافیایی جامعه و محیط زندگی در روحیّات انسان به مردم بصره می فرماید:
بلادُکُم أنتنُ بلادِ اللهِ تُربهً:
أقرَبُها منَ الماءِ، وأبعدُهَامنَ السَّماَءِ،
( سرزمین شما متعفن ترین خاکهاست از همه جا به آب نزدیک تر است و از آسمان دورترند. ) (21)
* 5- دوستان
امام علی (ع) در رابطه با نقش تربیتی بسیار حساس «دوستان» در یکدیگر می فرماید:
وامحض أخاکَ النَّصیحهَ، حسنه کانت أو قبیحَهً،
( همیشه نصیحت خالصانه ات را برای دوست خود آماده ساز، شیرین و نیکو باشد یا تلخ و ناراحت کننده. ) (22)
و آنگاه هشدار می دهد که با این افراد دوست نباش و از آنها دوری کن، مانند:
ایاک والمصادقه الاءَ حمقِ فانَّهُ أَن ینفَکَ فَیَضُرَّکَ
( برحذر باش از دوستی با احمق، که می خواهد به تو منفعت کند، اما زیان می رساند. ) (23)
و برای دوری از انسان ها بخیل و مال پرست می فرماید:
ایّاکَ و مُصادقهَ البَخیلِ فَاِنَّهُ یَقعُدَ عنکَ أحوَجَ ما تکوُنُ إلیهِ.
( از دوستی با بخیل بپرهیز زیرا به هنگام شدیترین حاجت و نیازمندی تو را ترک می گوید. ) (24)
و نسبت به ضرورت «دافعه» در طرد انسان های فاسد رهنمود می دهد که:
وایّاکَ و مُصادقَهَ الفاجِرِ فَانَّهُ یبیعکَ بالتاقهِ
( برحذر باش از دوستی با انسان فاسد و جنایتکار که تو را به چیز کمی می فروشد. ) (25)
و برای دفع دروغ گویان می فرماید:
ایاک و مُصادَقه الکذابِ فانهُ کالسَّرابِ یُقَرَّبُ علیکَ البعیدَ و یُبعَّدُ علیکَ القَریب
( بر حذر باش از دوستی با دروغگو، چرا که او مانند سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد)(26)
و آنگاه پس از معرفی الگوهای دروغین دوستی، معیار انتخاب دوستان صالح را بیان می فرماید:
قارن أهل الخیرِ تَکن مِنهُم، وَبَاین أهلَ الشَّرَّ تَبن عنهُم
( به نیکوکاران نزدیک باش که از آنان خواهی شد و از اهل شر و بدی دوری کن تا ار آنها برکنار باشی. ) (27)
* 6. علماء و نصیحت کنندگان جامعه
علماء و دانشمندان متعهد، انسان های پاک و دلسوزی هستند که در برابر کجی ها و زشتی نمی توانند بی تفاوت بمانند.
و چون پدر مهربان و دوستی خیرخواه، لب به پند و اندرز می گشایند،
از این رو از عوامل مهم تربیت به شمار می آیند که باید به آنان احترام گذاشت و گوش دل به سخنانشان سپرد.
در غیر این صورت تلخی ها و پشیمانی ها در انتظار ما خواهد بود.
فانَّ معصیهَ النَّاصِح الشَّفیقِ العالِمِ المجرِّبِ تُورثُ الحسرهَ، وتُعِقبُ النَّدَامَهَ
( نافرمانی از دستور نصیحت کننده ی مهربان، استاد دانا و با تجربه، باعث پشیمانی و اندوه ناگوار خواهد شد. ) (28)
* 7- حکومت و رهبری
حاکم اسلامی و رهبر جامعه، هم مسئولیت تربیت فرد و جامعه را دارد.
و هم به عنوان یکی از الگوهای تربیت مطرح است، همه به او نظر دوخته اند و از دستورات و فرامین رهبر اطاعت می کنند.
که امام علی (ع) فرمود:
فأمَّا حقُّکم علیَّ فالنَّصیحَهُ لکُم. . . وَتَعلیمُکُم کیلا تجهلُو، و تأدیبُکم کَیلا تعلمُوا.
( شما مردم را بر من حاکم اسلامی حقی است اما حق شما بر من آن است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانی نجات یابید و شما را تربیت کنم تا فراگیرید و تربیت شوید. ) (29)
و هشدار می دهد که نگذارند رهبری جامعه به دست نالایقان و نااهلان قرار گیرد،
که فرد و جامعه را به تباهی و نابودی می کشانند و خود به این بیداری و مسئولیت، سخت پایبند است.
که فرمود:
ولکنَّنی آسَی أن یلیَ أمرَ هذهِ الأمَّهِ سفهاوُها وفُجَّارُها، فیتَّخذُوا مالَ اللهِ دُولاً، و عبادهُ خَولاً
( ولی من از این اندوهناکم که سرپرستی حکومت امت به دست بی خردان و نابکاران افتد که بیت المال را غارت کنند و آزادی بندگان خدا را سلب نمایند و آنها را برده ی خود سازند. ) (30)
* 8- الگوهای موفق تربیت
در پیرامون الگوهای موفق بحث بسیار ارزنده ای در نهج البلاغه موجود است که در این قسمت از بحث؛
پیامبران خدا،
و رسول گرامی اسلام.
و اصحاب و یاران آن بزرگ پیامبر،
و سیمای پرهیزگاران،
و امامان معصوم (ع) را معرفی می کند.
نسبت به اطاعت و پیروی از پیامبران الهی و نقش تربیتی آن می فرماید:
ولکنَّ اللهَ سبحانهُ أرادَ أن یکونَ الاتَّباعُ لرُسُلِهِ وَالتَّصدیقُ بَکُتُبِهِ
( خداوند اراده کرده است که پیروی مردم از پیامبرانش باشد و کتابهای آنان را تصدیق کنند
و به دستورات آنها گوش فرا دهند. ) (31)
و نقش تربیتی رسول خدا را اینگونه شرح می دهد:
ولقَد کانَ فی رسُولِ اللهِ(ص) کافٍ لکَ فی الأُسوهِ، و دَلیلُ لکَ علی ذمَّ الدُّنیا وعَیبها، و کَثرهِ مَخازیها و مَسَاوِیهَا
( کافی است که روش زندگی رسول خدا را سرمشق خویش قرار دهی و او بهترین راهنما و سرمشق تو در بی ارزش نشان دادن دنیا و رسوائی ها و بدی های آن می باشد. ) (32)
و آنگاه به امامان معصوم و اهل بیت رسول خدا(ص) می پردازد و می فرماید:
انظُروا أهلَ بیتِ نبیَّکُم فالزَمُوا سمتهُم، واتَّبعُوا أثرَهم، فلن یُخرجُوکُم من هُدًی، ولن یعیدُوکُم فی رَدًی.
( به اهل بیت پیامبر بنگرید، از آن سمت که آنها گام برمی دارند منحرف نشوید و قدم به جای قدمشان بگذارید آنها هرگز شما را از جاده ی هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. ) (33)
* 9- قرآن و تعالیم انسان ساز آن
یکی از عوامل ارزنده تربیتی برای جوامع اسلامی و برای دنیای تشنه ی حقیقت و سعادت، قرآن کریم است که نقش تربیتی آن در نهج البلاغه فراوان مطرح شده است.
که امام علی (ع) فرمود:
أنَّ هذَا القرآنَ هوَ النَّاصحُ الَّذی لا یغُشُّ، والهادی الذی لا یُضلُّ
( این قرآن بند دهنده ای است که انسان را نمی فریبد، و هدایت کننده ای است که گمراه نمی کند. ) (34)
و ادامه می دهد که:
فما دلَّکَ القرآنُ علیهِ من صفیهِ فانتمَّ بهِ وَ استَضیء بِنُورِ هِدَایَتِه
( آنچه را که قرآن از صفات خدا بیان می کند بپذیر و از نور هدایت قرآن بهره گیر تا رستگار شوی. ) (35)
* 10- همسایه و همسایگان
بدون روابط با همسایگان نمی شود به زندگی اجتماعی تداوم بخشید،
همسایگان نه تنها حقوق الهی، انسانی فراوانی بر یکدیگر دارند بلکه از نظر تربیتی، به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تربیت بحساب می آیند که باید در خریدن منزل و انتخاب همسایگان دقت لازم را بعمل آورد.
که امیرالمومنین (ع) فرمود:
سَل عنِ الرَّفیقِ قبلَ الطَّریقِ، وعَنِ الجارِ قَبلَ الدَّارِ.
( قبل از حرکت برای سفر درباره ی هم سفرت و پیش از خریدن منزل درباره ی همسایه ات، سئوال و تحقیق کن. ) (36)
* 11- تبلیغات
یکی دیگر از عوامل تربیت و معرفی ارزش ها و نیروی باز دارنده از زشتی ها، تبلیغات اسلامی است،
که گاهی به شکل وعظ و خطابه یا نصیحت و اندرز، و زمانی با عنوان «امر به معروف » و « نهی از منکر» در جامعه ی اسلامی مطرح می شود،
اگر همه ی افراد جامعه به این عامل حساس اجتماعی توجه کنند، تربیت فرد و جامعه تحقق می پذیرد.
لاتترُکُوا الأَمرَ بِالمعروفِ والنَّهیَ عنِ المُنکرِ فیُوَلَّی علیکُم شِرارُکُم، ثُمَ تدعُونَ فلَا یُستَجَابُ لکُم.
( امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اشرار و فاسدان بر شما مسلط می گردند، سپس هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد. ) (37)
* 12- سنن و آداب صحیح اجتماعی
یکی از عوامل تربیتی و تربیت اجتماعی، آداب و سنن ارزشمند تکاملی است.
که امام علی (ع) به مالک اشتر می فرماید:
و لا تنقض سُنَّهً صالحهً عَمِلَ بها صُدُورُ هذهِ الأُمَّهِ، و اجتمعَت بها الأُلفَهُ، و صَلَحت علَیهَا الرَّعِیَّهُ.
( هرگز آداب و سنت پسندیده ی اجتماعی را طرد نکن آدابی که پیشوایان این امت به آن عمل کرده اند و ملّت اسلام با آنها انس و الفت گرفته و امور رعیت به وسیله ی آن اصلاح می گردد. )(38)
* 13-تاریخ گذشتگان
نقش تربیتی تاریخ را همه قبول دارند،
و شاهدند که چگونه بررسی و ارزیابی تاریخ تلخ و شیرین گذشتگان، جان و دل فرد و جامعه را دگرگون می سازد.
که امام علی (ع) فرمود:
واعَرض علَیهِ أخبارَ الماضینَ، وذَکَّرهُ بما أصابَ من کانَ قبلکَ منَ الأوَّلینَ.
( تاریخ و اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه نما و آنچه را که بر گذشتگان رسیده است یاد آورش باش تا بدرستی بیاندیشد. ) (39)
* 14- انقلاب اسلامی، الهی
انقلاب و قیام، و حرکت موفق یک امت، بهترین و ارزنده ترین مربی و آموزگار دل های آماده ی تربیت است، نهضت و قیام رهائی بخش، نقش اساسی در تربیت اجتماعی دارد،
ترس و زبونی ها را از دل میلیون ها انسان می شوید، و شجاعت و دلاوری و شهادت طلبی را به همه می آموزد،
در انقلاب، همه آزمایش می گردند،
و زشتی ها و پلیدی های خود را نشان می دهند.
آیا میلیون ها دل و جان آماده ای که در انقلاب اسلامی ما عوض شد،
و رنگ خدائی گرفت را می شود انکار کرد؟
کدام عامل تربیتی این همه قدرت جذب و سازندگی دارد؟
و در کدام کلاس به وسعت همه ی کشور آزادمان می توان به تبلیغ و ارشاد مغزها پرداخت؟
نعمت انقلاب، از بزرگترین نعمت های الهی و حرکت انقلاب، از بزرگترین عوامل تربیتی بشمار می آید که درود و سلام همه ی ما به فرزند راستین امیرالمومنین (ع)، حضرت امام خمینی (قدس سره) که انقلاب اسلامی را با تلاش و تدبیر و ایثارگری خود سامان داد و میلیون ها جان و دل را رنگ خدائی زد.
در این رابطه امام علی (ع) می فرماید:
والَّذی بَعَثَهُ بِالحَقَّ لَتُبَلبَلُنَّ بَلبَلهً و لتُغَربَلُنَّ غربلهً. . . حتی یعُودَ أسفلُکُم أعلاکُم، وَأعلاکُم أسفلکُم.
( سوگند به خدائی که پیامبر را بحق مبعوث کرد به سختی آزمایش می شوید و غربال می گردید. . . آن چه که بالا، پائین و پائین، بالا قرار می گیرد. ) (40)
همه اعتراف دارند که این آزمایش عمومی و مردمی تنها در یک انقلاب مقدس امکان پذیر می باشد.
پی نوشت ها :
1. نامه 30/ 3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، اسناد این نامه به این شرح است:
1- کتاب بحار الانوار، ج 33 ص 83: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
2- کتاب طراز ج 2، ص 123: سید یمانی.
3- شرح نهج البلاغه ج 16، ص 6: ابن ابی الحدید معتزلی ( متوفای 656 هـ )
4- شرح ابن میثم ج 4، ص 448: بحرانی ( متوفای 679 هـ )
2. خطبه ی 201/ 4 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است.
1- کتاب محاسن ص 262 ح 232: برقی ( متوفای 274 هـ )
2- کتاب غیبت ص 9 و ص 27 مقدمه المولف: نعمانی ( متوفای 342 هـ )
3- بحار الانوار، ج 2 ص 266 و ج 64 ص 158: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
4- تفسیر برهان ج 4 ص 260 ح 1: علامه بحرانی ( متوفای 1107 هـ )
5- کتاب مسترشد ص 76/ 407 ط جدید: طبری شافعی ( متوفای 310 هـ )
6- کتاب ارشاد ص 147 قدیم: شیخ مفید ( متوفای 413 هـ )
3. حکمت 359 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب النهایه ج 3، ص 35 ( ماده صرف ): ابن اثیر شافعی ( متوفای 606 هـ )
2- غرر الحکم ص 154 و 359 / ج 3 ص 295: آمدی ( متوفای 588 هـ )
3- منهاج البراعه، ج 3 ص 399: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ )
4- بحار الانوار، ج 67 ص 73 ذح 27 ب 45: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
5- غررالحکم ج 6 ص 459؛ آمدی ( متوفای 588 هـ ).
4. نامه ی 31/ 108 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب رسائل: کلینی ( متوفای 328 هـ)
2- کتاب زواجر و مواعظ: حسن بن عبدالله بن سعید ( متوفای قرن 3 هـ )
3- عقد الفرید ج 3، ص 90و 91 و 143 و ج 3 جدید 114: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ )
4- من لایحضره الفقیه ج 4 ص 392 و 386: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ )
5- تحف العقول، ص 52/ 97 و 68/ 99 و 76: ابن شعبه حرانی ( متوفای 380 هـ )
5. نامه 31/ 22 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
6. حکمت 5 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1. کنز الفوائد ص 288: کراجکی ( متوفای 449 هـ )
2. غررالحکم ص 246 و ج 1 ص 40 و 144: آمدی ( متوفای 588 هـ )
3. امتاع والمؤانسه ج 2، ص 31: ابوحیان توحیدی ( متوفای 380 هـ )
4. عدد القویه: ابن مطهر حلی ( متوفای 355 هـ )
5. البیان والتبیین ج2، ص 97: جاحظ ( متوفای 255هـ )
6. کتاب أمالی ج1 ص 113: شیخ مفید ( متوفای 413 هـ )
7. حکمت 54 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- تحف العقول ص 201 و 89 و 94: ابن شعبه حرانی ( متوفای 380 هـ )
2- اصول کافی ج 1 ص 26 ح 25: کلینی ( متوفای 328 هـ )
3- کتاب أمالی ص 193: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ)
4- دستور معالم الحکم ص 17 الباب الاول: قاضی قضاعی ( متوفای 454 هـ )
5- غررالحکم ص 289 / ج 4 ص 52: آمدی ( متوفای 588 هـ )
8. خطبه 195/ 4 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- منهاج البراعه ج 2، ص 281: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ)
2- بحار الانوار ج 7، ص 115 ح 50 ب 5: مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
3- غررالحکم ج 5، ص 103: آمدی ( متوفای 588 هـ)
4- اصول کافی ج 1 ص 138: کلینی ( متوفای 328 هـ )
9. نامه ی 45/ 15 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- الخرائج و جرائج ج 2، ص 542 ح 2 فصل 2: قطب ا لدین راوندی ( متوفای 573 هـ)
2- کتاب مناقب ج 2، ص 101: ابن شهر آشوب ( متوفای 588 هـ )
3- ربیع الابرار ج 3، ص 241 ح 215 ب 44: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ )
4- روضه الواعظین ص 127: ابن فتّال نیشابوری ( متوفای 508 هـ )
5- استیعاب ج 2 ص 21: عبدالبر مالکی ( متوفای 338 هـ )
10. حکمت 456 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- مجمع الامثال، ج 2 ص 453: میدانی ( متوفای 518 هـ )
2- مجمع الامثال ج 2، ص 453: میدانی ( متوفای 518 هـ )
3- منهاج البراعه، ج 3 ص 430: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ)
4- غرر الحکم ج 5 ص 81: آمدی ( متوفای 588 هـ )
5- بحار الانوار ج 70 ص 133 ح 136 ب 122: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
11. حکمت 31/ 2 نهج البلاغه معجم المفهرس مولف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- عیون الاخبار ج 2، ص 329: ابن قتیبه ( متوفای 276 هـ )
2- البیان و التبیین ج 2، و ص 148: ابوعثمان جاحظ ( متوفای 255 هـ )
3- کتاب محاسن و اضداد ص 132: ابوعثمان جاحظ ( متوفای 255 هـ)
4- مروج الذهب، ج 2، ص 419: مسعودی ( متوفای 346هـ )
5- محاسن و مساوی ص 358: بیهقی شافعی ( متوفای 569 هـ )
6- تاریخ یعقوبی ( ابن واضح) ج 2، ص 208: یعقوبی ( متوفای 292 هـ )
12. خطبه ی 23/ 5 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- اصول کافی ج 2 ص 294 ح 5 و 154 ح 19: کلینی ( متوفای 328 هـ )
2- عقدالفرید ج 2 ص 183 فضل العشیره: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ )
3- کتاب صفین ص 10: نصربن مزاحم ( متوفای 302 هـ)
4- تاریخ ج 2، ص 207: ابن واضح ( متوفای 292 هـ )
5- ربیع الابرار، ج 3، ص 146 و ج 5 ص 89: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ)
13. نامه ی 31/ 13 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته )
14. حکمت 399 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- محاضرات الادباء ج 1 ص 157: راغب اصفهانی ( متوفای 513 هـ)
2- تیسیر المطالب ص 307: یحیی بن الحسین ( متوفای 424 هـ )
3- کتاب أمالی: سید ابوطالب ( متوفای 424 هـ)
4- من لایحضره الفقیه ج 4 ص 372 ح 5762: صدوق ( متوفای 381 هـ )
5- مسند احمد بن حنبل ج 6 ص 429: احمد بن حنبل ( متوفای 242 هـ)
15. حکمت 308 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- مطالب السؤول ج 1 ص 162: ابن طلحه ی شافعی ( متوفای 652 هـ )
2- منهاج البراعه ج 3 ص 382: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ )
3- شرح ابن میثم ج 5 ص 397: بحرانی ( متوفای 679 هـ )
4- بحار الانوار، ج 71 ص 264 ب 16 ح 2: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
5- عیون الاخبار ج 3، ص 90: ابن قتیبه حنفی ( متوفای 276 هـ )
16. نامه ی 53/ 52 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- تحف العقول ص 126: ابن شعبه حرانی ( متوفای 380 هـ )
2- دعائم الاسلام، ج 1 ص 350: قاضی نعمان ( متوفای 363 هـ )
3- نهایه الارب ج 6 ص 19: نویری شافعی ( متوفای 732 هـ)
4- فهرست نجاشی، ص 7: نجاشی ( متوفای 450 هـ )
17. خطبه ی 120 / 1 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب سلیم بن قیس 142: سلیم بن قیس ( از اصحاب امام سجاد (ع) ).
2- غررالحکم ص 81 و 82: آمدی ( متوفای 588 هـ)
3- منهاج البراعه ج 2 ص 16: راوندی ( متوفای 573 هـ)
4- شرح نهج البلاغه ج 7 ص 291: ابن ابی الحدید ( متوفای 656 هـ )
5- غررالحکم ج 2 ص 269 و 338 و 340: آمدی ( متوفای 588 هـ)
18. نامه ی 53/ 40 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته.
19. خطبه 192/ 120 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- کتاب الیقین، ص 196: سید بن طاووس ( متوفای 664 هـ )
2- فروع کافی ج 4 ص 198 الی 201 ح 2: کلینی ( متوفای 328 هـ )
3- من لایحضره الفقیه، ج 1 و ص 152: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ )
4- ربیع الابرار ص 333 ج 1 و ج 5 ص 175: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ )
5- اعلام النبوه ص 97: ماوردی ( متوفای 450 هـ)
20. نامه ی 69/ 9 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- غرر الحکم ص 76 / ج 4 ص 218: آمدی ( متوفای 588 هـ)
2- شرح ابن میثم ج 5 ص 221: بحرانی ( متوفای 679 هـ)
3- بحار الانوار ج 33 ص 508 ح 707: مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
4- منهاج البراعه ج 3 ص 238: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ )
21. خطبه ی 13/ 5 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- اخبار الطوال ص 151: دینوری حنفی ( متوفای 282 هـ )
2- مروج الذهب ج 2 ص 368: مسعودی ( متوفای 346 هـ )
3- عیون الاخبار ج 1 ص 217 و 216: ابن قتیبه ( متوفای 276هـ )
4- عقدالفرید ج 4 ص 146: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328هـ )
5- بحارالانوار ج 32 ص 236 ح 189 و ص 245: مجلسی ( متوفای 1110 هـ )
22. نامه ی 31 / 100 نهج البلاغه معجم المفهرس مولف ( مدارک گذشته ).
23. حکمت 38 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- صدکلمه ی برگزیده جا حظ ص 40: جاحظ ( متوفای 255 هـ)
2- دستور معالم الحکم ص 20 باب اول: قاضی قضاعی ( متوفای 454 هـ)
3- کتاب اللباب ص 11: اسامه بن منقذ ( متوفای 584 هـ )
4- تاریخ دمشق ج 3 ص 281 و 287 و 368 و 290: ابن عساکر ( متوفای 571 هـ )
24. حکمت 38 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته).
25. حکمت 38 نهج البلاغه المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
26. حکمت 38 نهج البلاغه المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
27. نامه ی 31/ 92 نهج البلاغه معجم المفهرس مولف ( مدارک گذشته).
28. خطبه 35/ 2 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- أنساب الاشراف ص 365 ج 2 ح 436: بلاذری ( متوفای 279 هـ)
2- تاریخ طبری ج 3 ص 116 ( حوادث سال 37): طبری شافعی ( متوفای 310 هـ )
3- الامامه والسیاسه ج 1، ص 148: ابن قتیبه ( متوفای 276 هـ)
4- کتاب صفین بنقل ابی الحدید، ج 2، ص 259: نصر بن مزاحم ( متوفای 202 هـ )
5- تذکره الخواص ص 99/ 103: ابن جوزی حنفی / متوفای 654هـ )
29. خطبه ی 34/ 9 نهج البلاغه معجم المفهرس مولف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- تاریخ طبری ج 6 ص 51 و ج3 ص 124: طبری شافعی ( متوفای 310 هـ )
2- تاریخ طبری، ج 61 ص 150: ابن قتیبه ( متوفای 276 هـ )
3- أنساب الاشراف ج 1 ص 199: بلاذری ( متوفای 279 هـ)
4- کتاب مجالس ص 146 م 18 ح 6: شیخ مفید استاد سید رضی ( متوفای 413 هـ )
5- کتاب تذکره ص 101: ابن جوزی حنفی ( متوفای 654هـ )
30. نامه ی 62/ 9 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- الامامه و السیاسه ج 1 ص 154 و 155: ابن قتیبه ( متوفای 276 هـ)
2- الغارات ج 1 ص 302: ابن هلال ثقفی ( متوفای 283هـ)
3- المسترشد ص 401 و 409: طبری شافعی ( متوفای 310 هـ )
4- کشف المحجه ص 236- 241- 249: سید بن طاووس ( متوفای 664 هـ)
5- رسائل: کلینی: ( متوفای 328 هـ «طبق نقل سید ابن طاووس»
6- عقد الفرید، ج 2، ص 135:ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ )
31. خطبه ی 192/ 51 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، ( مدارک گذشته)
32. خطبه ی 160 / 14 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- ربیع الابرار ج 5 ص 342 ح 87: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ)
2- منهاج البراعه ج 2 ص 109: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ)
3- شرح نهج البلاغه ج 9، ص 223: ابن ابی الحدید معتزلی ( متوفای 656 هـ)
4- مجمع الامثال ج 2 ص 3: میدانی ( متوفای 518 هـ)
5- بحار الانوار ج 13 ص 50 و ج 14 ص 15 و ص 238: مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
33. خطبه ی 97/ 12 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- البیان والتبیین ج 2 ص 53 خطبه علی (ع): جاحظ ( متوفای 255 هـ)
2- عیون الاخبار ج 2 ص 236: ابن قتیبه( متوفای 276 هـ)
3- اخبار الطوال ص 211: دینوری حنفی ( متوفای 290 هـ)
4- الغارات ج 2 ص 474 و 475 و 476: ابن هلال ثقفی ( متوفای 283 هـ )
34. خطبه 176/ 7 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- ربیع الابرار ج 2، ص 257 و 130 و ج 3 ص 316: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ )
2- اصول کافی ج 2 ص 443 ح 1 و ج 1 ص 139: کلینی ( متوفای 328 هـ)
3- کتاب محاسن ص 6 ح 18 ب 1 باب الثلاثه: برقی ( متوفای 280 هـ)
4- کتاب أمالی ص 209 ( مجلس 44) ح 2: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ)
5- تفسیر عیاشی ج 2 ص 262: عیاشی ( متوفای 300 هـ)
35. خطبه ی 91/ 8 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- عقدالفرید ج 4 ص 207 و ج 2 ص 406: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ)
2- کتاب توحید ص 48 ح 13: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ)
3- ربیع الابرار ج 1 باب الملائکه ص 310 ح 11: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ)
4- النهایه ج 2 ص 116: ابن أثیر شافعی ( متوفای 606 هـ)
5- فرج المهموم ص 56: سید بن طاووس ( متوفای 664 هـ )
36. نامه 31/ 115 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
37. نامه 47/ 7 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- مقاتل الطالبین ص 52 ذح 3: ابوالفرج اصفهانی زیدی ( متوفای 356 هـ)
2- معمرون و وصایا ص 149 و 150: ابوحاتم سجستانی ( متوفای 248هـ)
3- تاریخ ج 4 ص 110 و 113: طبری شافعی ( متوفای 310 هـ)
4- کتاب امالی ص 112: زجاجی ( متوفای 329 هـ)
5- فروع کافی ج 7، ص 51- 52: کلینی ( متوفای 328 هـ)
38. نامه ی 53/ 28 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
39. نامه 31/ 11 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف ( مدارک گذشته)
40. خطبه ی 16/ 3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
1- البیان و التبیین ج 2 ص 52: جاحظ ( متوفای 255 هـ)
2- غررالحکم ج 2، ص 333و 596: آمدی ( متوفای 588 هـ )
3- النهایه ج 1 ص 132: ابن أثیر شافعی ( متوفای 606 هـ)
4- الارشاد ص 123 و 126 ج 1 ص 225: شیخ مفید ( متوفای 413 هـ)
5- عبون الاخبار ج 2 ص 236: ابن قتیبه ( متوفای 276 هـ)
منبع مقاله: دشتی، محمد، (1385)، امام علی (ع) و مباحث تربیتی، قم: نشر مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، چاپ سوم 1385.