نویسنده: دکتر سید مهدی صانعی
زمینی که ما بر آن زندگی می کنیم، پیدایشمان از آن و بازگشتمان نیز به آن است. (1)
ما پیوسته بر آن گام می نهیم و خاک آن را برای کشت و بهره برداری و به دست آوردن روزی، زیر و رو کرده، برای درخت کاری و دیگر نیازمندی های زندگی در آن تصرف می کنیم به گونه ای که در همه مراحل با آن سرو کار داریم و همواره از نعمت ها و برکاتش استفاده می کنیم. با وجود این، در آن، نمی اندیشیم و از نشانه های قدرت پروردگار که در آن تجلّی یافته، روگردانیم! (2)
همین خاکی که ما آن را پست ترین و خوارترین چیزها می شماریم، عناصر و خاصیت های بسیار فراوانی دارد که شگفت آور و در خور بررسی است. افزون بر آن که آدمی قوت خود را که مادّه حیاتی اوست از خاک تهیه می نماید در صنعت نیز از آن بهره مند می شود: کوزه سفالی، آجر، کاشی و مسکن خود را از خاک می سازد که در برابر سرما و گرما و حوادث روزگار سال های بسیاری دوام دارد.
برعکس، موادّ آلی هم چون میوه ها، شیر، گوشت، تخم مرغ و … به گونه ای است که اگر آنها را به حال خود رها کنند، طولی نخواهد کشید که تغییر حالت داده، به حسب این که در جای خشک یا مرطوب، در محل خنک یا برابر آفتاب باشد، می خشکد یا کپک می زند، می پلاسد یا بو می گیرد و تغییر می یابد. افزون بر این ممکن است در میان آنها، حشرات و کرم هایی نیز بروز کند و بالاخره معدن عفونت و منشا ناخوشی ها گردد؛ بنابراین، به طور کلی می توانیم بگوییم، موادّ آلی چنان است که دارای ترکیبات گوناگون و مفصّل است که معمولاً ناپایدار و فاسد شدنی است.
نازل ترین موجودات زنده، مخلوقات تک سلولی و حیوانات ذرّه بینی کوچکی هستند که با میکروسکوپ دیده می شوند. اگر اهمیت هر گروه یا طایفه ای را وابسته به کثرت جمعیت آن بدانیم، باید اذعان نماییم که حیوانات ذرّه بینی، از انسان، چهارپایان و پرندگان بسیار مهم ترند. شمار این میکروب ها در یک قطره آب، ممکن است از چندین میلیون بیشتر باشد.
این موجودات با کوچکی جثه و سادگی اندام، کارهای مهمی انجام می دهند؛ بدین معنا که اگر جانداران را وابسته و دنباله یکدیگر قرار دهیم، حلقه ای تشکیل می یابد که نبات، حیوان و انسان یک سوی حلقه و این جنبندگان ذرّه بینی سوی دیگر آن را تشکیل می دهند.
برای توضیح می گوییم، گیاهانی که روی زمین می رویند با ریشه خود، مایعات زمین را که محلول رقیقی از املاح معدنی ازت دار و مانند آن می باشد از لابه لای خاک می مکند. این شیره یا عصاره معدنی در داخل الیاف و نسوج گیاه، غلظت می یابد و آبِ آن به گونه بخار به هوا برمی گردد و هوا را لطیف و مرطوب می سازد. مانده آن، موادّ خاکی ازت دار می باشد که با اکسیژنی که گیاه در شب از هوا می گیرد و کربنی که در آفتاب به وسیله «کلروفیل» از انیدریدکربنیک هوا خارج می گردد، ترکیب یافته، موادّ آلی نباتی به صورت ساقه و برگ و میوه تشکیل می گردد.
شاخ و برگ درختان و علف ها در پایین به صورت مواد آلی نباتی به زمین می ریزد یا خوراک حیوانات علف دار و دانه خوار گشته و بر اثر عمل تنفّس و هضم در معرض دگرگونی و ترکیب های نو در می آید، تا این که به صورت سلول حیوانی ارتقاء می یابد و یا این که به همان صورت سلول نباتی که به شکم حیوان وارد شده، به صورت مدفوع خارج می گردد.
حیوانات نیز پس از مدتی به گونه طبیعی یا غیرطبیعی از میان می روند و لاشه آنها پس از مرگ در زمین جایگزین می شود.
کوتاه سخن آن است که حیوانات و نباتات برای تغذیه، که شرط ادامه حیاتشان می باشد، پیوسته موادّ خاکی موجود در زمین یا موادّ آلی دیگر را گرفته، به موادّ آلی عالی تر تبدیل می نمایند و بالاخره پس از سیری کوتاه یا طولانی، دوباره به زمین برمی گردانند؛ یعنی در حقیقت مانند کارخانه ای هستند که از یک سو موادّ خاکی ساده دریافت کرده، از سوی دیگر، موادّ آلی گوناگون بیرون می دهند و چون کارخانه ای بزرگ است که سال های بسیار درگردش می باشد و بی نهایت کارگر دارد، پس از مدتی باید ریشه و شیره زمین را متلاشی ساخته، یک قطره آب و یک مشت خاک در کره زمین یافت نشود و اگر روش همین باشد زیستن در کره زمین برای انسان و حیوان ناممکن می گردد.
این جاست که حیوانات ذرّه بینی وارد میدان می شوند. آنها همراه با تغذیه و تنفس خود، درست برعکس گیاهان و حیوانات بزرگ عمل می کنند؛ یعنی کار آنها متلاشی کردن و تجزیه موادّ آلی است به گونه ای که این مواد به گاز و آب و موادّ خاکی مبدّل می گردند بی این که برای خود چیزی اضافه بردارند. بدین ترتیب، موادّ آلی به صورت نخستین بازگشته، حلقه فعل و انفعالات غذایی در طبیعت بسته می شود.
محلّ موجودات ذرهّ بینی، جایی است که خوراک آنها فراهم و فراوان باشد؛ یعنی همین که مواد آلی در جایی ریخته شود، حیوانات ذره بینی هم چون مگسانی که از اطراف بر مدفوع حیوانات هجوم می برند، دسته دسته و میلیون میلیون، برای خدمتی که نظام هستی به آنها واگذار نموده، که نام علمی اش «تجزیه» است، دامن همّت به کمر زده، هرچه بیشتر به تکثیر مثل می پردازند، که حاصل فعالیتشان و به دیگر سخن، تفاله غذا و فضولاتشان، مواد خاکی معدنی؛ یعنی مایه حیاتی و ماده غذایی برای گیاهان است که بالاخره آنها نیز خوراک انسان و حیوانات می باشند. بدین ترتیب از مدفوع، مطبوع هایی به وجود می آید و از مرده، زنده هایی؛ و حلقه فعل و انفعالات زندگی از نو آغاز می شود. کوتاه سخن، حیات و تکثیر، پس از ممات و تحلیل تسلسل پیدا می کند و ذخیره طبیعت برای روزی دادن به نسل مابعد، پایان ناپذیر بوده، برای آن مرزی تصور نمی شود. در قرآن آمده است:
[پروردگارا] از مرده زنده و از زنده مرده می آوری و هر که را بخواهی بی حساب روزی می دهی. (3)
ممکن است معنای فرموده خداوند: «آیا زمین را در بردارنده [و جایگاه] زنده و مرده قرار ندادیم؛ (4) نیز این باشد که میکروب های زنده در زمین قرار می گیرند و سپس به وسیله موجودات ریز ذرّه بینی تجزیه می شوند و می میرند و این، یک نکته علمی است که قرآن آن را مدت ها پیش بیان کرده؛ اما دانشمندان پس از سال ها از آن آگاه شده اند.(5)
برکات و نعمت های زمین که خداوند متعالی به ما ارزانی داشته، بسیار فراوان است که باید درباره آنها اندیشه کنیم تا در برابر بزرگی و الطاف پروردگار عالم سر تعظیم فرود آوریم؛ برای نمونه، دانه گندم را زیر خاک پنهان می کنیم، پس از چندی، از همان جنس، محصول، بسیاری به ما پس می دهد، و نیز از همین خاک، هم میوه شیرین و خوش طعم، هم چون گلابی و خربزه به وجود می آید و هم میوه تلخ، همانند شرنگ.
از نظر ظاهر می بینیم که زمین، یک زمین، و هوا، یک هواست و آب با آب های دیگر هیچ تفاوتی ندارد و گیاهان دارای برگ و ساقه و شاخه های همانندی هستند، اما میوه های گوناگونی دارند. این گوناگونی از کجا آمده است؟!
روشن است که چنین زمین و چنین خاکی، شایسته تکریم و تقدیس و برای ویژگی پاک بودن و پاک کنندگی اش که میکروب ها را نابود می کند از مطهّرات است.
در احادیث نبوی به همین مزایا اشاره شده، چنان که فرموده:
به زمین دست بکشید [و به آن توجه داشته باشید و به آن بیندیشید] که همانا آن، مادر شما و نسبت به شما نیکوکار است. (6)
و در روایت دیگر از آن حضرت چنین نقل شده: «برای من، زمین سجده گاه و پاک و پاک کننده قرار داده شده است». (7)
آن چه درباره زمین و ویژگی های آن گفتیم، اندکی از رازهایی است که در زمین نهفته می باشد. این راز که خداوند به فرشتگان دستور داد که بشری را که از خاک آفریده شده، سجده کنند، از مطالبی که بیان کردیم، آشکار می گردد.
در قرآن مجید، به روش ها و عبارات گوناگون، آمده است که خداوند به فرشتگان فرمود:
همانا من بشری را از گِل آفریدم، هنگامی که او را هم آهنگ نمودم و از روحم به او دمیدم سجده اش کنید. (8)
آری؛ آدم از خاک آفریده شده: خاکی که دارای برکات و نعمت های بی شمار و مزایا و خواصّ فراوان و نشانه لطف خداوندی می باشد و آن اندازه اهمیت دارد که مسجود فرشتگان قرار گرفته است.
به سبب همین مزایاست که در صورت نبودن آب، خاک، حدث را برطرف می کند؛ یعنی آلودگی معنوی با تیمّم بر خاک، از میان می رود و انسانی که باید وضو بگیرد یا غسل انجام دهد، در هنگام نبودن یا زیان داشتن استعمال آب، می تواند خاک را جایگزین آن کند؛ یعنی دست ها و پیشانی خود را که سجده گاه و در نماز از همه اعضا به طهارت سزاوارتر است با تماس با خاک، تطهیر کند. از این رو است که امام باقر علیه السلام فرموده: «خاک، یکی از دو چیزی است که پاک و پاک کننده است». (9)
افزون بر آن چه گذشت، در برخی موارد، با وجود بودن آب، خاک برخی از اشیا مانند ته عصا، ته کفش و کف پا را با شرایطی پاک می کند؛ بنابراین، هم رافع حدث و هم از میان برنده نجاست است؛ یعنی آلودگی معنوی و ظاهری را برطرف می دارد.
چون خاک میکروب ها را نابود می کند و پاک کننده است و به گونه دقیق و عمیق اشیای گوناگونی را تطهیر می نماید؛ دین مقدّس اسلام مقرر داشته که میّت را در زمین دفن کنند و باید گونه اش را بر خاک بگذارند و تا اندازه امکان نباید او را به دریا یا نهر بیندازند؛ زیرا آب، که جای مناسبی برای رشد و نموّ میکروب هاست، آلوده می شود و موجب بروز امراض می گردد؛ اما چنان که بیان کردیم در خاک، ویژگی هایی است که میکروب ها را از میان می برد و اگر چنین نبود، میکروب ها و کثافات، همه کره زمین را فرا می گرفت و زندگی را برای بشر ناممکن می ساخت.
ممکن است برخی بگویند، می پذیریم که وضو یک نوع شست و شو است که با آن، نظافت و بهداشت تامین می گردد؛ اما تیمّم که خاک مالیدن به دست ها و پیشانی است چه فایده ای می تواند داشته باشد؟
در پاسخ می گوییم: خاکی که اسلام دستور داده به آن تیمّم کنند، خاک پاک است، به ویژه آن که در آیه شریفه تصریح شده: «… خاک پاکیزه را قصد کنید، سپس صورت ها و دست هایتان را به آن مسح بکشید». (10)
باید خاک پاکیزه باشد؛ یعنی در معرض آلودگی قرار نگرفته باشد. در روایات، تیمّم کردن از خاک محل رفت و آمد مردم نهی شده است. غیاث بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «امیرمؤمنان از تیمّم بر خاکی که بر آن قدم گذاشته شده نهی فرمود». (11) در آیه دستور داده شده که صعید را قصد نمایید و تیمّم کنید. برخی از نحویان درباره معنای «صعید» گفته اند: «صعید خاکی است که با آن شوره و ریگ مخلوط نباشد». (12) به نظر می رسد که آن، بدین سبب است که شوره از وجود موجودات ذرّه بینی جلوگیری می کند و هم چنین ریگ و شن مانع می شود از این که ذرّات خاک به دست برسد و با آن تماس پیدا کند، در نتیجه، موجودات ذرّه بینی نمی توانند بر دست و صورت به فعالیت بپردازند تا عمل تطهیر صورت گیرد.
از آن چه گفتیم روشن می شود که وجود موجودات سودمند ذرّه بینی را در خاک پاک، نمی توان انکار کرد. خاک؛ گذشته از عوارض خارجی، کشنده میکروب هایی موذی و منهدم کننده موادّ آلی است و همان تماس خاک با پیشانی و دست ها نتایج فراوانی دارد که بدان وسیله، محلّ تماس پاک می شود. در روایات بسیاری به همین معنا اشاره شده که خاک، پس از آب، جزو مطهّرات به شمار آمده است. محمّد بن حُمران و جمیل بن درّاج در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند: «… همانا خداوند، خاک را مانند آب، پاک کننده قرار داده است» (13) و در روایت دیگر، سماعه از آن حضرت چنین بازگو نموده:
از امام صادق علیه السلام درباره مردی که در سفر است و با خود آب دارد؛ اما بیم آن دارد که نیاز [ضروری] اش را کفاف ندهد، پرسیدم [که آیا با آن آب، وضو گیرد]؟ فرمود: تیمّم کند و آب را باقی گذارد؛ زیرا خداوند-عزّوجلّ-آب و خاک را پاک و پاک کننده قرار داده است. (14)
پس درست است که بگوییم خاک نجاست را پاک می کند و زیانش را از میان می برد.
معلّی بن خنیس می گوید:
از امام صادق علیه السلام پرسیدم: خوک از آب بیرون می آید و در حال راه رفتن، آب از آن می ریزد و من با پای برهنه بر آن گذر می کنم. [حکم آن چیست]؟ فرمود: آیا آب بر روی زمین خشک نمی ریزد؟ عرض کردم: آری. فرمود: اشکالی ندارد. بخشی از زمین بخشی دیگر را تطهیر می کند. (15)
هم چنین از جمله اموری که بر پاک کننده بودن زمین دلالت دارد این است که باید منابع آب های آلوده از آب سالم دور باشد و آب سالم از نفوذ آب های سطحی ناسالم، محفوظ بماند؛ زیرا تراوش و ترشّحات این گونه منابع در زمین های مجاور نفوذ می کند و آب چاه هایی را که در نزدیکی آنها قرار دارد، آلوده می سازد. باید چاه هایی که آب آنها به مصرف شرب و شست و شو می رسد با محل هایی که آب آلوده در آنها نفوذ می کند، به اندازه فاصله ای داشته باشد که اطمینان حاصل گردد که آب آلوده و نجس بر اثر عبور از طبقات خاک، تطهیر شده است.
کمترین فاصله، بستگی به جنس و بلندی زمین دارد. قدر مسلم این است که در این گونه موارد، آبی شرعاً پاک است که بدانیم کاملاً تصفیه شده و آثار نجاست و بقایای آلودگی آن به کلی از میان رفته و اطمینان حاصل شود که بی ضرر است.
محمّد بن قاسم از امام علیه السلام می پرسد:
میان چاه و مستراح پنج ذراع یا بیشتر یا کمتر فاصله است. [آیا] می توان وضو گرفت؟ فرمود: قرب و بُعد موجب [منع و] کراهت نیست؛ تا هنگامی که آب [از حالت طبیعی خارج نشده و] تغییر نکرده، می توان از آن وضو گرفت و غسل نمود. (16)
از آن چه در این مبحث بیان شده، چنین نتیجه می گیریم که خاک ویژگی پاک کنندگی دارد و آلودگی ها را از میان می برد؛ هر چند ویژگی پاک کنندگی اش، از آب، کمتر است؛ بنابراین، اگر شخصی در جایی باشد که به آب، دسترسی ندارد، یا در موقعیتی قرار گیرد که استعمال آب، برایش زیان آور باشد، چاره ای جز این نیست که از ویژگی پاک کنندگی خاک که پس از آن، دارای اهمیت است بهره مند گردد و درست نیست از آن چه جایگزین آب است استفاده نکند. (17)
پینوشتها:
1. طه(20) آیه 55: مِنها خَلَقناکُم وَ فیها نُعیدُکُم و منها نُخرِجُکُم تارهً اُخری؛ از زمین شما را آفریدیم و به آن عودت می دهیم و بار دیگر شما را از آن خارج [و زنده] می گردانیم.
2. یوسف (12) آیه 105: «وَ کاَیِّن مِن آیهٍ فی السَّماواتِ و الارضِ یَمُرُّونَ عَلَیها وَ هُم عَنها مُعرِضُون»؛ چه بسیار نشانه هایی [از قدرت و حکمت پروردگار] در آسمانها و زمین وجود دارد و مردم بر آنها می گذرند و از آنها روی گردانند.
3. آل عمران (3) آیه 27:«…. تُخرجُ الحیَّ من المیّتِ و تُخرِجُ المیتَ مِنَ الحَیِّ و تَرزُقُ مَن تشاءُ بغیر حسابٍ».
4. مرسلات(77) آیه 25-26: «الم نَجعَلِ الاَرضَ کِفاتاً احیاءٌ و امواتاً»؛ ر.ک: تفسیر منهج الصادقین.
5. بخشی از این مطالب از کتاب مطهرات در اسلام، ص 12 به بعد اقتباس شده است.
6. بحارالانوار، ج60، ص 94: «تَمسَّحُوا بالاَرض فانَّها اُمُّکُم وَ هیَ بکم بَرَّهٌ».
7. وسائل الشیعه، ج3، ص 97: «جُعِلت الارضُ مَسجداً و طَهُوراً».
8. ص (38) آیه های 71-72: «… انّی خالِقٌ بََشراً مِن طینٍ …»
9. وسائل الشیعه، ج2، ص 955: «التَیمُّمُ اَحدُ الطَّهورَینِ».
10. مائده(5) آیه 6: «… فتیمَّمُوا صَعیداً طَیَّباً فامسَحوا بوُجُوهِکُم و اَیدیکُم مِنهُ…».
11. وسائل الشیعه، ج2، ص 969: «نَهی امیرُ المُومینَ اَن یَتَمَّمَ الرجُلُ بتُرابٍ مِن اَثَرِ الطَریق».
12. مجمع البحرین، ماده «صعید»: «هو التراب الذی لا یخالطه سَبخٌ وَ لا رَملٌ».
13. وسائل الشیعه، ج2، ص 994: «… انَّ اللهَ جَعَلَ التُّرابَ طَهُوراً کَما جَعَلَ الماءَ طَهُوراً».
14. همان، ج2، ص 997: «سالت اباعبدالله عن الرَّجُل یکوُن مَعَه الماءُ فی السَّفَرِ فَیَخافُ قِلَّتَه. قالَ: یَتَیَمَّمُ بالصَّعیدِ و یَستَبقی الماءَ فَانَّ اللهَ-عزَّوجَلَّ- جَعَلَهُما طَهُوراً: الماءَ و الصَعیدَ».
15. همان، ص 1047: «سالتُ اباعبدالله عَنِ الخِنزیرِ یَخرُجُ مِن الماءِ فَیَمُرُّ عَلَی الطَّریقَ فَیسیلُ مِنهُ الماء. اَمُرُّ علیه حافیاً فقالَ: اَلَیسَ الله وراءَ شَیءٍ جافٍّ? قُلتُ: بلی قالَ: فلا باسَ انَّ الارضَ یُطَهِّرُ بعضُه بَعضاً».
16. همان، ج1، ص 146: «محمد بن القاسم عن ابی الحسن فی البِئرِ یَکونُ بینَها وَ بینَ الکَنیفِ خمسهٌ ادرُعٍ و اقلُّ و اکثرُ یُتَوضَّاُ منها؟ قال لَیسَ یَکرَهُ قُربٍ و لا بُعدٍ یتوضّا منها و یغتسل ما لم یتغیّر الماء».
17. بیشتر مطالب تیمّم از کتاب الارض و التربه الحسینه، نوشته محمدحسین آل کاشف الغطار، از ص 19-30، و هم چنین از کتاب مطهّرات در اسلام، نوشته مهدی بازرگان، از ص 73-96، اقتباس شد.
منبع:صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.