نویسنده:مولی محسن فیض کاشانی
پیامبر صلى اللّه علیه و اله هر غذایى را که فراهم بود میل مى کرد. بهترین غذا آن بود که دستهاى زیاد به طرف آن دراز شود. و چون سفره گسترده مى شد، مى گفت : ((بسم اللّه الرحمن الرحیم ؛ اللهم اجعلها نعمه مشکوره تصل بها نعمه الجنه .)) بیشتر اوقات که براى غذاى خوردن مى نشست دو زانو و دو پایش را جمع مى کرد همان طورى که نمازگزار مى نشیند، جز این که زالو روى زانو و یا روى (یک پهلو) مى نشست و مى گفت : همانا من بنده ام و همچون بنده مى نشینم و چون بنده غذا مى خورم .(1)
غذاى داغ نمى خورد و مى گفت : غذاى داغ بى برکت است و خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده است ، غذا را سرد کنید.(2)
و از آنچه در دسترس داشت میل مى کرد و با سه انگشتش غذا مى خورد و گاهى از انگشت چهارم کمک مى گرفت و هیچ وقت با دو انگشت غذا نمى خورد و مى فرمود: با دو انگشت خوردن کار شیاطین است .(3)
عثمان بن عفان پالوده اى براى آن حضرت آورد، مقدارى میل فرمود، گفت : بنده خدا این چیست ؟ عرض کرد: پدر و مادرم فدایت ، این روغن و عسل را در دیگ سنگى مى ریزیم و آن را روى آتش قرار مى دهیم و مى جوشانیم و بعد مغز گندم آسیا شده را روى روغن و عسل مى ریزیم و به هم مى زنیم تا بپزد، سرانجام این طور مى شود که ملاحظه مى فرمایید. پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: این خوراک خوشمزه اى است .(4)
پیامبر صلى اللّه علیه و اله نان جو سبوس نگرفته میل مى کرد (5) و خیار را با خرما و نمک مى خورد (6) و بهترین میوه ها در نظر آن حضرت خرماى تازه و خربزه و انگور بود.(7)
و خربزه با نان و شکر میل مى فرمود و بسا آن را با خرما مى خورد (8) و از هر دو دستش کمک مى گرفت ، روزى خرمایى را که در طرف راستش بود مى خورد و دانه ها را از طرف چپ جمع آورى مى کرد. گوسفندى از کنارش گذشت ، پیامبر صلى اللّه علیه و اله دانه هاى خرما را به او اشاره کرد، گوسفند شروع کرد به خوردن دانه هاى دست چپ . آن حضرت ، در همان حال با دست راستش خرما مى خورد تا فارغ شد و گوسفند به راه خود مى رفت .(9) و چه بسیار انگور را با خوشه مى خورد، (10) در حالى که آب انگور مثل رشته مروارید روى محاسنش دیده مى شد، (11) یعنى آبى که مى چکید. و بیشتر خوراکش آب و خرما بود، (12) و شیر و خرما را با هم مخلوط مى کرد و آنها را دو پاکیزه مى نامید. (13) بهترین خوراک در نزد آن حضرت گوشت بود و مى فرمود: گوشت بر شنوایى مى افزاید و در دنیا و آخرت بالاترین خوراک است و اگر از پروردگارم بخواهم تا هر روز بر من گوشت بخوراند، اجابت مى فرماید. (14) و آبگوشت را با گوشت و کدو میل مى کرد (15) و کدو را دوست مى داشت و مى فرمود: بوته کدو، درخت برادرم یونس است . (16) عایشه مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله همواره مى فرمود: عایشه ! هرگاه خواستى غذایى بپزى کدوى حلوایى بیشتر بریز؛ زیرا دل غمگین را شاد مى سازد. (17) آن حضرت گوشت پرنده شکارى را میل مى کرد، (18) وى خود به دنبال آن نمى رفت و شکار نمى کرد و دوست داشت برایش شکار کنند و بیاورند تا او میل کند، (19) چون گوشت تناول مى کرد سرش را به سوى آن خم نمى کرد بلکه گوشت را به سمت دهانش مى برد و آنگاه با دندانهاى مبارکش به شدت آن را جدا مى ساخت .(20) نان و روغن میل مى کرد و از گوسفند، ذراع و شانه اش و از غذاى دیگ ، کدوى حلوایى و از خورش ، سرکه و از خرما، (نوعى از خرما به نام ) عجوه را دوست مى داشت . (21) و درباره عجوه دعا فرمود که با برکت گردد و فرمود: عجوه از بهشت است و شفابخش از زهر و جادو است (22) و از سبزیجات ، کاسنى و باذروج (گیاهى معطر) و گیاهى به نام خرفه را دوست مى داشت (23) و از گوسفند هفت عضو را میل نمى کرد: آلت تناسلى بیضه ها، مثانه ، کیسه صفرا، غده ها، فرج و خون و اینها را دوست نداشت (24) و سیر و پیاز و تره نمى خورد (25) و هرگز از غذایى نکوهش مى کرد.
اگر خوشش مى آمد، میل مى کرد وگرنه میل نمى فرمود، و اگر خود نمى خواست به دیگرى بدگویى نمى فرمود (26) و ظرف غذا را مى لیسید و مى گفت : پایان غذا پر برکت تر است (27) و به قدرى انگشتانش را پس از غذا مى لیسید که قرمز مى شد (28) و تا انگشتانش را یکى یکى نمى لیسید آنها را با حوله پاک نمى کرد. و مى گفت : خورنده غذا نمى داند که در کدام غذا برکت است (29) و چون فارغ مى شد، مى گفت : (( ((اللهم لک الحمد اطعمت و اشبعث و سقیت و اءرویت ، لک الحمد غیر مکفور و لا مودع و لا مستغنى عنه )) (( (30) و چون بخصوص نان و گوشت میل مى کرد، دستهایش را خوب مى شست و آنگاه زیادى آب را به صورتش مى کشید (31) و در سه نوبت آب را مى نوشید، و در آن سه نوبت سه (( بسم اللّه )) و در آخر آنها سه (( الحمدللّه )) مى فرمود (32) و آب را به نوعى مى مکید و سر نمى کشید و چه بسیار که یک نفس مى نوشید تا فارغ مى شد ولى داخل ظرف نفس نمى کشید، بلکه دهانش را به سویى مى گرداند.(33) و باقیمانده آب را به کسى که طرف راستش بود مى داد؛(34) هر چند که شخص سمت چپش مهمتر بود و به آن که طرف راستش بود، مى فرمود: سنت بر این است که به تو بدهم ، اگر تو خواستى به ایشان ایثار مى کنى .(35) ظرفى خدمتش آوردند که عسل و شیر داشت نخواست که بنوشد و فرمود: دو نوشیدنى در یک جا و دو خورش در یک ظرف است و بعد گفت : ((من حرامش نمى دانم ولى افتخار به فزونیهاى دنیوى و حساب فرداى قیامت را نمى پسندم و تواضع را دوست دارم ؛ زیرا هر که براى خدا تواضع کند خداوند او را بلند گرداند.))(36)
در خانه خودش از دختر بالغ با حیاتر بود. از اهل خانه غذا نمى خواست و اظهار تمایل هم نمى کرد. اگر غذا مى آوردند، مى خورد و آنچه مى دادند قبول مى کرد و هر نوشیدنى که بود مى نوشید (37) و چه بسا خود بلند مى شد و خوردنى و یا نوشیدنى اش را مى گرفت .(38)
پی نوشت ها :
1- این حدیث در باب قبلى گذشت و در کتاب مکارم ، ص ۲۶ از کتاب (( موالید الصادقین )) ثبت است .
2- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۲۷ از مجموعه اى متعلق به پدرش به طور مرسل از امام صادق علیه السلام نقل کرده و طبرانى در (( الاوسط )) – به طورى که در (( مجمع الزوائد، )) ج ۵ / ۲۰ آمده – در دو روایت نقل کرده است .
3- این حدیث را طبرانى در (( الکبیر )) – به طورى که در (( الجامع الصغیر )) آمده است – از عامر بن ربیعه نقل کرده است .
4- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۲۸. به طور مرسل نقل کرده است .
5- این حدیث را ترمذى ، در ص ۱۰ (( الشمائل )) از قول سهل بن سعد نقل کرده است .
6- این حدیث را بخارى در ج ۷، ص ۱۰۲ از حدیث عبداللّه بن جعفر و ابن حبان از قول عایشه نقل کرده است ؛ (( (المغنى ) )) .
7- این حدیث را ابونعیم – به طورى که در (( الجامع الصغیر )) آمده است – به سند ضعیف در (( الطب )) از معاویه بن یزید عیسى نقل کرده است .
8- این حدیث را برقى در محاسن ، ص ۵۵۷ از موسى بن جفعر علیه السلام و ترمذى و نسائى از حدیث عایشه نقل کرده اند.
9- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۲۸ مطابق متن نقل کرد، ولى عراقى مى گوید: استفاده پیامبر از هر دو دست را احمد از حدیث عبداللّه بن جعفر نقل کرده مى گوید: آخرین بار که پیامبر صلى اللّه علیه و اله را دیدم در یک دستش خرما و در دست دیگرش خیار بود؛ از آن مى خورد و از این دندان مى زد و اما داستان پیامبر با گوسفند را در فوائد ابى بکر شافعى به سند ضعیف از قول انس نقل کردیم .
10- این حدیث را ابن عدى در (( الکامل )) نقل کرده است ؛ (( (المغنى ) )) .
11- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۲۹ از حدیث انس نقل کرده است .
12- بخارى در ج ۷ / ۱۲۰ از قول عایشه نقل کرده است : پیامبر صلى اللّه علیه و اله از دنیا رفت در حالى که ما از خرما و آب سیر مى شدیم .
13- مکارم ، ص ۳۰، این حدیث را احمد در مسند خود از قول اسماعیل بن ابى خالد به نقل از پدرش مى گوید: بر مردى وارد شدم ؛ دیدم شیر و خرما را با هم مى خورد و گفت : بیا نزدیک که پیامبر صلى اللّه علیه و اله اینها را دو پاکیزه نامیده است ؛ (به (( مجمع الزوائد، )) ج ۵ / ۴۰ مراجعه کنید.)
14- این حدیث را جایى ندیدم جز این که ترمذى در (( الشمائل ، )) ص ۱۲ از حدیث جابر نقل کرده است که پیامبر صلى اللّه علیه و اله به منزل ما آمد، گوسفندى براى آن حضرت کشتیم ، فرمود: (( گویا اینها مى دانستند که من گوشت را دوست دارم )) و ابن ماجه به شماره ۳۳۰۵ نقل کرده (( بالاترین خوراک مردم دنیا و اهل بهشت گوشت است .))
15- این حدیث را مسلم در ج ۶، ص ۱۲۱ آورده است .
16- نظیر این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۳۰ نقل کرده و در ص ۲۰۱ از حدیث على بن حسین علیه السلام به عبارت دیگرى آورده است و در صحیح مسلم ، ج ۶، ۱۲۱ آمده است که حضرت کدوى حلوایى را دوست مى داشت .
17- نظیر این حدیث را برقى در محاسن ، ص ۵۲۱ و در مکارم ، ص ۳۰ با همین عبارت نقل کرده است .
18- ترمذى از حدیث انس ، حدیث مرغ بریان را نقل کرده و در کتاب (( الشمائل )) ، ص ۱۲ مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله گوشت (پرنده اى به نام ) هوبره را میل مى کرد و در سنن ج ۸، ص ۲۳ نیز چنین آمده است .
19- عراقى گوید: ظاهر حال پیامبر صلى اللّه علیه و اله چنین بوده است ؛ زیرا که خود فرمود: ((هر کس دنبال شکار برد در غفلت است .)) این حدیث را ابوداوود و نسائى و ترمذى از قول ابن عباس نقل کرده اند و اما حدیث صفوان بن امیه : ((پیش از من پیامبران خدا همگى شکار مى کردند و به دنبال شکار مى رفتند)) به شدت ضعیف است و در (( مکارم الاخلاق )) طبرسى ، ص ۳۰ مطابق متن آمده است .
20- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۳۱ با همین عبارت نقل کرده است و در بعضى نسخه ها (( (ینتهسه انتهاسا) )) – یعنى با جلو دندانهایش مى گرفت تا بخورد – آمده است و ترمذى در سنن ، ج ۸، ص ۳۱ از قول ابوهریره نقل کرده است : گوشتى آوردند؛ رانش را به آن حضرت دادند که دوست مى داشت و او با دندانش از آن جدا مى کرد.
21- عراقى گوید: مسلم و بخارى از قول ابوهریره نقل کرده اند که گفت : جلو پیامبر صلى اللّه علیه و اله کاسه آبگوشتى با گوشت نهادند، ران را میل کرد که از همه اعضاى گوسفند بیشتر دوست داشت و ابوالشیخ از قول ابن عباس روایت کرده است (( بهترین گوشت نزد پیامبر صلى اللّه علیه و اله شانه بود)) ؛ سند حدیث ضعیف است و از حدیث ابوهریره نقل کرده (( جز شانه گوسفند را دوست نمى داشت )) ؛ و از ابوالشیخ از قول ابن عباس به سند ضعیف آمده است : (( بهترین خورش در نزد پیامبر صلى اللّه علیه و اله سرکه بود)) و با همان اسناد نقل مى کند: (( بهترین خرما نزد آن حضرت ، عجوه بود.))
22- این حدیث را بخارى در ج ۷، ص ۱۰۴ از قول سعد بن ابى وقاص نقل کرده و نسائى و ابن ماجه و ترمذى آورده اند: (( عجوه از بهشت است و شفابخش زهر است .))
23- برقى در محاسن ، ص ۵۰۷ روایاتى درباره کاسنى و در ص ۵۱۳ راجع به خرفه نقل کرده و عراقى مى گوید: ابونعیم از قول ثوبر نقل کرده است : پیامبر صلى اللّه علیه و اله که در پایش زخمى بود با خرفه معالجه کرد و فرمود: خدا به تو برکت دهد، هر جا مى خواهى سبز شو! که شفاى هفتاد درد هستى که کوچکترینش درد سر است .
24- این حدیث را ابن عدى و از طریق بیهقى از قول ابن عباس به اسناد ضعیف نقل کرده و نیز بیهقى از روایت مجاهد به طور مرسل روایت کرده است . (( (المغنى ). ))
25- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۳۱ به طور مرسل نقل کرده است .
26- این حدیث را بخارى در ج ۷، ص ۹۶ نقل کرده است . و درباره سوسمار فرمود: (( من نمى خورم و تحریم هم نمى کنم .)) این را ترمذى در ج ۷، ص ۲۸۶ صحیح خود را روایت کرده و اسناد آن را صحیح دانسته است .
27- این حدیث را بیهقى در (( الشعب )) از قول جابر چنین نقل کرده است : (( ظرف غذا را بر نمى داشتند تا بلیسد چون آخر غذا با برکت است ، و طبرانى روایت کرده است : (( هر که انگشتانش را بلیسد در دنیا و آخرت خداوند او را سیر گرداند.)) به (( مجمع الزوائد، )) ج ۶، ص ۲۸ مراجعه کنید.
28- این حدیث را بخارى در ج ۷، ص ۱۰۶ نقل کرده است و نظیر آن را ترمذى در ج ۷، ص ۳۰۷ آورده است .
29- این حدیث را احمد و بزاز با این عبارت روایت کرده اند: (( هرگاه کسى از شما غذایى خورد، نباید دستش را پاک کند تا انگشتانش را بلیسد – در روایتى (آنها را بلیسد) آمده است – زیرا پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: (( چه مى دانى که در کدام غذایت برکت است )) مسلم در ج ۶، ص ۱۱۳ به نحوى از آنچه گذشت ، نقل کرده است به (( مجمع الزوائد، )) ج ۶، ص ۲۸ مراجعه کنید.
30- نظیر این حدیث را ابن سنى در (( عمل الیوم و اللیله ، )) ص ۱۲۵ و ۱۲۶ نقل کرده است .
31- نظیر این حدیث را ابویعل – به طورى که در (( المغنى )) آمده – از حدیث عبداللّه بن عمر به اسناد ضعیف نقل کرده است .
32- این حدیث را مسلم در ج ۶، ص ۱۱۱ از قول انس و ابوداوود، در ج ۲، ص ۳۰۳ چنین آورده : (( در آب خوردن سه مرتبه نفس مى کشید و مى گفت : این طور گواراتر، سالم تر و بهتر است …)) و ابن سنى در (( الیوم و اللیله )) ص ۱۲۶ نظیر آنچه در متن آمده ، نقل کرده است .
33- این حدیث را طبرانى در (( الکبیر )) از قول بهز نقل کرده نام ثبیت بن کثیر که ضعیف است در سند آن آمده است او از ام سلمه نقل است : پیامبر صلى اللّه علیه و اله وقتى که روزه دار بود اول آب مى خورد و یک باره نمى نوشید، دو یا سه نوبت مى نوشید. به (( مجمع الزوائد، )) ج ۵ / ۸۰ و (( مواهب قسطلانى ، )) ج ۱ / ۳۲۳ مراجعه کنید.
34- این حدیث را مسلم از قول انس ، در ج ۶، ص ۱۱۲ صحیح خود آورده است .
35- این حدیث را مسلم در ج ۶، ص ۱۱۳ از قول سهل بن سعد نقل کرده است .
36- این حدیث را طبرسى در مکارم ، ص ۳۳ به طور مرسل نقل کرده است .
37- این حدیث را مسلم و بخارى از قول ابوسعید چنین نقل کرده : (( از دختران حجله با حیاتر بود.)) و اما غذا نمى خواست یعنى خوراک معینى را نمى طلبید، اگر نه عایشه نقل کرده که روزى پیامبر فرمود: (( عایشه ! آیا چیزى موجود است …)) و در حدیث نیامده است که فرموده باشد: (( اگر از این گوشت براى من مى پختید)) و شاید آن سخن براى بیان حکم باشد و نه براى تمایل به خوردن ، غذا بهتر مى داند؛ (( (المغنى ) )) .
38- احمد در مسند خود، ج ۶، ص ۳۶۴ حدیثى به این مضمون نقل کرده است .
منبع : برگرفته از ترجمه کتاب المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء