نویسنده : مهرداد آزاد
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظام مبادله کالا را که پیش از اسلام رایج بود تغییر داد و نظام پولی مبتنی بر طلا و نقره (دینار و درهم) را جایگزین آن کرد. در این باره ابوسعید خدری روایت می کند که پیامبر مردی را به عنوان عامل خود در منطقه خیبر تعیین کرد، روزی آن مرد مقداری از خرمای مرغوب به نام جنیب آورد، رسول خدا پرسید آیا همه خرماهای خیبر اینچنین مرغوب هستند؟ مرد گفت خیر یا رسول الله ما خرمای مرغوب آنان را در قبال معاوضه با دو پیمانه از کالای دیگر خودمان و دو پیمانه از خرمای آنان را با سه پیمانه از کالای خودمان معاوضه می کنیم. حضرت فرمود: اینچنین عمل نکن تمام کالای خود را با درهم بفروش و سپس خرمای جنیب را نیز با درهم خریداری کن.
پیامبر با این توصیه ، سیاست پولی ثابتی را که مبنای آن درهم و دینار(1) بود پی ریزی کرد و با این سیاست جهش بزرگی در فعالیت اقتصادی جزیره العرب بوجود آمد و عملیات خرید و فروش که در گذشته دچار قید و بند بود از آزادی گسترده ای برخوردار شد.
نظام پولی جدید همچنین باعث تسهیل عملیات خرید و فروش و در نتیجه جلوگیری از بروز اختلاف میان طرفین معامله شد، و بدین ترتیب در اثر این سیاست، مشکلات قضایی احتمالی ناشی از مبادله کالا نیز رفع گردید.
تأثیر دیگر این نظام جدید، تسهیل نقل و انتقال کالاها و محصولات از شهری به شهر دیگر بدون نگرانی از ضایع شدن ارزش آنها بود.
نظام پولی مبتنی بر طلا و نقره، دامنه عملیات مبادله تجاری را بسیار گسترده تر کرد بطوری که اگر کسی خرما می فروخت قادر می شد هر چه را که می خواهد در هر زمانی خریداری کند و دیگر مجبور نبود در قبال فروش محصول خود – کالای دیگری را – که مورد نیازش نبود – خریداری کند.
رسول خدا برای تقویت نظام پولی، محورهای مهمی را مشخص کرد که عبارتند از:
1- تثبیت ارزش پو ل رایج ، که با این کار ، پول رایج ، به عنوان ملاک تعیین قیمت کالاهای مورد معامله شناخته شد، رسول خدا به منظور تعیین دیه انسان مسلمان ، ارزش یک مثقال طلا را یک دینار و ارزش هزار دینار را معادل 100 شتر معین کرد. آن حضرت در نامه ای به مردم یمن نوشت: « دیه انسان مؤمن 100 شتر است و کسانی که دارای پول های مسکوک (دینار و درهم) هستند باید 100 دینار بابت دیه بپردازند» و بدین ترتیب پول، قیمت ثابتی یافت و معیار قیمت های دیگر شد.
2- آن حضرت واحدهایی برای اندازه گیری میزان طلا و نقره معین کرد و از جمله اوقیه (اونس) ، درهم ، دانق ، قیراط ، مثقال و دینار که مقیاس هایی بودند برای اندازه گیری طلا و نقره. دینار عبارت بود از یک مثقال طلای شرعی که معادل سه چهارم مثقال وزن طلا در امروز است و هر ده درهم معادل هفت مثفال شرعی نقره خالص است که آنهم برابر است با پنج و 4/1 مثقال طلای امروز و اوقیه (اونس) شرعی 40 درهم بود و درهم شش دانق و دینار 24 قیراط بود، و همه معاملات اقتصادی براساس این واحدها و مقیاس های شرعی صورت می گرفت.
3- پیامبر از انباشتن طلا و نقره جلوگیری کرد چنانچه آیه قرآن می فرماید: (کسانی که طلا و نقره ذخیره می کنند آن را در راه خدا انفاق نمی کنند). علت اقدام پیامبر این بود که طلا و نقره به عنوان دو پول رایج بایستی در گردش باشد تا نقدینگی بازار تضمین گردد. از اینرو، انباشتن پول نقد موجب رکود اقتصادی می شد و تأثیرات ناگواری بر اوضاع اقتصادی بجای می گذاشت و تا زمانی که طلا و نقره از نظر اسلام دو نوع پول محسوب شوند، بایستی آنها در گردش باشند، و نباید در جاهایی که از آنها استفاده نمی شوند محبوس گردد.
4- به منظور جلوگیری از انباشته شدن پول در دست یک نفر، اسلام برای طلا و نقره، مالیات وضع کرد و آن را «زکات» نامید که عبارت است از مقداری پول که در صورت به حد نصاب رسیدن طلا و نقره، پرداخت می گردد، این روش بهترین شیوه برای جلوگیری از انباشته طلا و نقره در یک مکان و انتقال بخشی از آنها به نیازمندان است. در چنین صورت پول که همان طلا و نقره است دوباره به گردش در می آید و از احتمال راکد ماندن آن جلوگیری می شود.
اسلام با تعیین زکات طلا و نقره، نظام باشکوهی را برای تضمین گردش مستمر پول مقرر کرد، بطوری که اگر کسی پول افزوده ای در اختیار داشته باشد آن افزوده را به آن که ندارد می دهد و به این طریق حرکت پولی بی وقفه فعال بوده و موجب به حرکت درآمدن چرخ های اقتصادی می شود.
(1) دینار به سکه های طلا و درهم به سکه های نقره اطلاق می شد.
منبع:مجمع جهانی شیعه شناسی