امام سجّاد علیه السلام به حضرت حق عرضه مىدارد:
«الهى خیر و نیکى را براى تمام مردم به دست من جارى ساز، و مرا از منّت گذاردن به مردم در مسئله خیر که باعث باطل شدن عمل است در پناهت امان ده».
خیر به آن عملى گفته مىشود که هماهنگ با دستور خدا و به قصد قربت انجام گیرد. خیر حقیقتى است که براى انسان موجب ثواب آخرتى، و نسبت به دیگران کلید حلّ مشکلات است.
انجام کار خیر به خاطر خدا براى نجات دادن مردم از سختىها، دلیل بر نوع دوستى انسان، و وسعت روح و نظر آدمى، و علامت پاکى باطن و کرامت و شرافت نفس است.
انجام عمل خیر در حقیقت، بندگى خدا و اطاعت از او، و اقتداى به انبیاى الهى و امامان معصوم، و پیروى از روش اولیاى الهى است.
هدایت مردم به حق، امر به معروف، نهى از منکر، پرداخت خمس و زکات، نوشتن کتاب مفید، ساختن مسجد، آب انبار، حمام، مدرسه، دانشگاه، رسیدگى به یتیم، فقیر، مسکین، مستضعف، خانه سازى براى بى خانه، ساختن راه، متکفّل شدن مخارج خانوادههاى ناتوان، شوهردادن دختران مانده، زن دادن پسران، تشییع جنازه، عیادت مریض، امانت دارى، وفاى به عهد، و … همه و همه کار خیر است که وقتى انجام مىگیرد و به نیّت خالص پیچیده مىگردد، نزد حضرت حق محفوظ مىماند، و در قیامت به صورت رضوان الهى و بهشت عنبر سرشت به انسان باز مىگردد.
اعمال خیر در آیات و روایات
آیات قرآن و روایات و اخبار اشاره بر خیر و نیکى مىکنند:
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» «1»
روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده و آنچه را از کار زشت مرتکب شده حاضر شده مىیابد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:
اطْلُبُوا الْخَیْرَ دَهْرَکُمْ، وَ اهْرَبُوا مِنَ النّارَ جَهْدَ کُمْ فَانَّ الْجَنَّهَ لایَنامُ طالِبُها، وَانَّ النّارَ لایَنامُ هارِبُها. «2»
تمام روزگارِ خود را به دنبال خیر باشید، با کوشش خود در راه خدا از جهنم بگریزید، به حقیقت که طالب بهشت خواب ندارد، و گریزنده از آتش نیز به خواب نمىرود.
امام على علیه السلام مىفرماید:
فِعْلُ الْخَیْرِ ذَخیرهٌ باقِیَهٌ، وَثَمَرَهٌ زاکِیَهٌ. «3»
انجام خیر، گنج ماندنى، و میوه رشد کننده است.
و نیز آن حضرت مىفرماید:
عَلَیْکُمْ بِاعْمالِ الْخَیْرِ فَتَبادَرُوها، وَلایَکُنْ غَیْرُکُمْ احَقَّ بِها مِنْکُمْ. «4»
بر شما باد به اعمال خیر، پس براى انجام آن بشتابید که دیگران نسبت به انجام آن سزاوارتر از شما نیستند.
امیر المؤمنین علیه السلام مىفرماید:
بادِرُوا بِعَمَلِ الْخَیْرِ قَبْلَ انْ تَشْتَغِلُوا عَنْهُ بِغَیْرِهِ. «5»
به انجام خیر بشتابید، قبل از این که وقت شما به کاردیگرى مشغول شود.
امام صادق علیه السلام از حضرت باقر علیه السلام روایت مىکند:
اذا هَمَمْتَ بِخَیْرٍ فَبادِرْ فَانَّکَ لاتَدْرى ما یَحْدُثُ. «6»
چون به کار خیرى همت گماردى، در انجام آن بشتاب؛ زیرا نمىدانى که در آینده چه رخ خواهد داد.
خیرى که به دست انسان انجام مىگیرد، اگر بخواهد از بهره الهى و آخرتى آن بهرهمند شود باید بدون منّت گذارى انجام گیرد، خیر با منّت به حکم قرآن مجید باطل است و هیچ گونه سود آخرتى بر آن مترتب نیست.
یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْاذى» «7»
اى اهل ایمان! صدقههایتان را با منت و آزار باطل نکنید.
واجب است در خیرى که نسبت به مردم انجام مىگیرد کرامت و آقائى و حیثیت مسلمان رعایت شود، قرآن مىفرماید:
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها اذىً» «8»
گفتارى پسندیده [در برابر تهیدستان] و عفو [ى کریمانه نسبت به خشم و بد زبانى مستمندان] بهتر از بخششى است که دنبالش آزارى باشد.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
الْمَنُّ یَهْدِمُ الصَّنیعَهُ. «9»
منتّ گذارى کار خیر انسان را نابود مىکند و بهره آخرتى آن را فنا مىسازد.
از قرآن مجید استفاده مىشود که منّت و اذیت، در باطل کردن عمل خیر، مستقیم و غیر مستقیمش فرق نمىکند، چه این که انسان به شخصى که کمک کرده رو در رو منّت گذارد، چه این که عمل خیرش را بر دیگران بازگو کند که غیر مستقیم افراد محترم در معرض منّت و اذیت قرار گیرند، این هر دو نابود کننده عمل، و باطل کننده کار خیر است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:
مَنْ اسْدى الى مُؤْمِنٍ مَعْرُوفاً ثُمَّ آذاهُ بِالْکَلامِ اوْ مَنَّ عَلَیْهِ فَقَدْ ابْطَلَ صَدَقَتَهُ. «10»
کسى که به مؤمنى چیزى عطا کند، سپس وى را با زبانش بیازارد، یا بر وى منّت بگذارد، بدون شک کار خیرش را باطل و نابود ساخته است.
و نیز آن حضرت فرمود:
مَنِ اصْطَنَعَ الى اخیِهِ مَعْرُوفاً فَامْتَنَّ بِهِ احْبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ، وَثَبَّتَ وِزْرَهُ، وَ لَمْ یَشْکُرْ لَهُ سَعْیَهُ. «11»
آن که به برادر دینى خود خدمتى کند، آنگاه بر وى منّت گذارد حضرت حق عملش را محو و نابود نماید، و بار سنگین آن عمل بر دوشش بجا ماند، و از عمل خیرش بهرهاى نبرد.
منبع:پایگاه عرفان
(1)- آل عمران (3): 30.
(2)- کنز العمال: 15/ 931، حدیث 43597؛ المعجم الکبیر: 19/ 200.
(3)- عیون الحکم و المواعظ: 357؛ میزان الحکمه: 1/ 838.
(4)- غرر الحکم: 105، حدیث 1879.
(5)- بحار الأنوار: 68/ 215، باب 66، ذیل حدیث 15؛ وسائل الشیعه: 7/ 261، باب 12، حدیث 9283.
(6)- الکافى: 2/ 142، حدیث 3؛ وسائل الشیعه: 1/ 111، باب 27، حدیث 274.
(7)- بقره (2): 264.
(8)- بقره (2): 263.
(9)- الکافى: 4/ 22، حدیث 2؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 71، حدیث 1760.
(10)- وسائل الشیعه: 9/ 454، باب 37، حدیث 12485؛ مستدرک الوسائل: 7/ 233، باب 34، حدیث 8121.
(11)- بحار الأنوار: 93/ 141، باب 15، حدیث 4؛ الأمالى، شیخ صدوق: 431.