خواص غیبت امام عصر (علیه السلام)(2)

خواص غیبت امام عصر (علیه السلام)(2)

نویسنده : مجتبی امیریان

نکات تربیتی از احادیثی که امام زمان (ع) را در زمان غیبت، خورشید پشت ابر معرفی می کند

بعنوان نمونه چند مورد از این روایات را ذکر می کنیم:
1) قال رسول الله (ص): و قد سئل: هل ینتفع الشیعه بالقائم (ع) فی غیبته؟ فقال (ص): ای والذی بعثنی بالنبوه انهم لینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب(30) پیامبر خدا (ص) در پاسخ به این سئوال که: آیا شیعه در زمان غیبت قائم (ع) از وجود او بهره مند می شود؟ فرمودند: آری، سوگند به آن که مرا به پیامبری برانگیخت از وجودع او بهره مند می شوند و در روزگار غیبتش از نور ولایت او پرتو می گیرند، همچنان که مردم از خورشید نهان در پس ابر،‌ بهره مند می شوند.
2) عن الامام الصادق (ع): لا تخلوا [الارض] الی ان تقوم الساعه من حجه لله فیهاو لولا ذلک لم یعبدالله . قال سلیمان: فقلت للصادق (ع): فکیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها السحاب(31). امام صادق (ع): تا قیام قیامت، زمین از حجت خدا خالی نمی ماند و اگر چنین نبود خداوند پرستش نمی شد ـ سلیمان می گوید: به حضرت صادق (ع) عرض کردم: مردم چگونه از حجت غایب پنهان بهره مند می شوند؟ فرمودند: همان گونه که از خورشید پشت ابر بهره مند می شوند.
3) الامام المهدی (ع): اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکا الانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب و انی لامان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء(32) چگونگی بهره مند شدن از من در روزگار غیبتم، همچون بهره مندشدن از خورشید است، آنگه که در پس ابر از دیدگان پنهان شود، من مایه امنیت زمینیانم همچنان که ستارگان مایه امنیت آسمانیان هستند . هم اکنون بعد از ذکر چند نمونه از این دست روایات، برداشت های علماء و بزرگان را از این احادیث می آوریم.

علامه مجلسی در بحارالانوار از تشبیه امام به خورشید پشت ابر، 8 نتیجه گرفته اند:

1) همچنان که خداوند نور و حرارت را از طریق خورشید به عالم وجود می رساند. نور علم نیز از طریق توسل و توجه به امامان به بشریت و بویژه شیعیان آنان می رسد.
2) تشبیه امام به خورشید پشت ابر به آن دلیل است که حالت انتظار را برساند، چرا که در این هنگام انتظار کنار رفتن ابرها و ظهور خورشید را می کشند و از او مأیوس نیستند.
3) منکر وجود امام زمان (ع) مانند منکر وجود خورشید پشت ابر است.
4) گاهی ابراز برابر خورشید کنار می رود و خورشید قابل رؤیت می باشد، در زمان غیبت هم گاهی حضرت برای افراد رخ نشان می دهند.
5) دوران غیبت امام (ع) همچون خورشید پشت ابر سودهایی هم دارد.
6) امام مثل خورشید، نفعش فراگیر است، مگر برای کسانی که خود از زیر نور و حرارت آن، بیرون روند.
7) هم چنانکه نمی توان به خورشید مستقیم نگریست، لذا بیشتر افراد نیز از خورشید وجود امام مستقیماً نمی توانند بهره ببرند.
8) نور خورشید از روزنه ها و پنجره ها به همان اندازه که هست داخل می شود، نور و حرارت وجود امام هم به هر کسی به اندازه ظرفیت و آمادگی او خواهد رسید(33)

همچنین با استفاده از تشبیه بهره مندی از امام زمان در زمان غیبت به خورشید پشت ابر می توان نتیجه گرفت:

1) همچنانکه با عبور ابرها می توان خورشید را به تماشا نشست، با عبور و خروج از ابرهای تیره اخلاقی و اعتقادی می توان شاهد رؤیت جمال امام زمان (ع) بود.
2) همچنانکه ابرها در حرکتند و از برابر خورشید برکنار می روند، موانع ظهور امام زمان (ع) نیز در حال گذر است و ان شاء الله ظهور حضرتش نزدیک است (الیس الصبح بقریب)
3) موانع ظهور و علل غیبت ماندگار نیست و مرتفع خواهد، همچنانکه ابرها در حال گذر و عبور هستند و تاریخ انقضاء دارند.
4) همانگونه که ابرها مانع همه آثار خورشید نیستند، غیبت امام زمان (ع) هم موجب محرومیت از تمام آثار و برکات امام نمی شود.
5) هر چه به خورشید نزدیکتر شویم از نور و حرارت بیشتری بهره مند خواهیم شد، همچنین هر چه به امام زمان نزدیکتر شویم از بهره های وجودی حضرت بیشتر بهره خواهیم برد.
6) خورشید سرچشمه نور ستارگان است و دیگر سیارات و ستاره ها از او نور می گیرند، وجود امام زمان (ع) هم کانون مرکزی نور است و علماء، عرفا، حکما و عباد از او نور می گیرند و هر چه دارند از او دارند.
7) با ظهور و طلوع خورشید دیگر ستاره ها و سیاره ها نوری ندارند. با وجود امام نیز برای دیگران جایگاهی برای عرض اندام و اظهار نظر نیست.
8) برای استفاده بیشتر از خورشید باید موانع و ابرها را کنار زد، همچنانکه برای گرما بخشی و نورافشانی بیشتر از خورشید امام زمان باید موانع را کنار زد.(34)

فصل دوم

آثار تربیتی غیبت در آیات و روایات

در این بخش اشاره ای اجمالی به آیات و روایات که در مورد حضرت ولیعصر (ع) می باشد اشاره می شود:
1) الم* ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین* الذین یومنون بالغیب(35) الم. آنکتاب هیچ شکی در آن نیست که هدایتگر متقین است، آن کسانی که ایمان به غیب می آورند . در معنای ایمان به غیب و نیز خود غیب، سخنان بسیاری رفته است. برخی از مفسران، ایمان به غیب را به ایمان به مراتب توحید یا ایمان به تمامی اصول دین و … تفسیر کرده اند. به هر حال منظور از غیب، وجهه پوشیده این عالم است، که در مقابل وجهه بارز آن، که شهود خوانده می شود، قرار دارد. از همین روست که بنابر بعضی از روایات، حضرت حجت (ع) مصداب تام و کامل غیب عالم هستند چه ایشان از سویی نزدیکترین موجود به خداوند متعال هستند و از سویی دیگر واسطه ایصال فیض از بارگاه ربوبی به عالم مادی می باشند.بنابراین، مراد از کسانی که ایمان به غیب می آورند، کسانی هستند که به آن حضرت ایمان دارند.
نتیجه تربیتی: می توان نتیجه گرفت که هدایت قرآن ـ و یا هدایت کامل و تمام آن ـ تنها نصیب مومنان به وجود حضرت حجت (ع) می شود: چه خود آیه می فرماید قرآن هدایتگر متقیان ـ یعنی آن کسانی که به ایشان ایمان دارند ـ می باشد. از این رو لطف این مائده آسمانی در این دنیا و نیز در نشأه دیگر، تنها شامل اینان خواهد بود و بس . می دانیم قرآن و اهل بیت علیهم السلام،عدل یکدیگرند و دوشادوش هم، و تا زمان ورود بر پیامبر اکرم (ص) بر سر حوض، از یکدیگر جدا نخواهند شد. بنابراین قرآن هدایتگر یاران حضرت حجت (ع) و ایشان مبین طریق برای هدایت جویان از قرآن کریم خواهند بود. در قیامت نیز این دو از هم جدا نخواهند بود، و قرآن شفاعتگر یاران آن حضرت قرار خواهد گرفت(36)
2) وعد الله الذین آمنوا و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا(37) خداوند به آنان که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند وعده نموده است که آنان را در زمین خلیفه نماید همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند به خلافت برگزید و نیز دین آنان را که برای آنان انتخاب فرموده و پسندیده است در زمین مستحکم گرداند و آنان را از پس ترس و وحشتشان ایمنی عطا نماید . این آیه، از آیاتی است که بر وعده الهی اشتمال دارد. مفسران در تفاوت بین وعد و وعید آورده اند که: وعد: آن کسی که، دیگری را به رسانیدن منفعتی یا ایصال خیری امیدوار سازد مثل وعد به اهدای اشیاء گرانقیمت، یا وعد به پذیرایی از کسی، و یا رسانیدن هر منفعت دیگر.
وعید: در مقابل وعد، بدین ترتیب که اگر کسی را به ضرر و یا امر غیر نافعی تهدید کنند، آن را وعید می خوانند. تمامی تهدیدها و انذارها از همین گونه است. قرآن کریم نیز از اسلوب «وعد» و «وعید» برای بشارت و انذار مؤمنان وکافران بسیار استفاده کرده است. وعده به ورود به بهشت و یا وعید به ورود به جهنم و متنعم شدن به نعمتهای بهشت و معذب بودن از عذابهای جهنم، تماماً در این شمار هستند.(38)

منظور از خلیفه:

1) جانشینی یک طبقه از طبقه دیگر است، یعنی فرزندان و نوادگان حضرت آدم (ع) یکی پس از دیگری جانشین هم می شوند تا قیامت کبری به پا شود.
2) جانشینی در حکومت، یعنی پس از انقراض حکومت گروهی از حاکمان، گروهی دیگر به حکومت می رسند و جانشین گروه قبل می شوند.
3) جانشینی خداوند و نماینده حضرت حق بودن و نشر صفات حضرت حق در عالم وجود، پس هر موجودی خلیفه یکی از صفات الهی است. خلافت حضرت آدم از خدا، به همین معناست. پس انبیا و ائمه هدی (ع) که به تشیکل حکومت و اجرای احکام الهی پرداختند، خلیفه الله هستند. فقها که در زمان غیبت به این امر مهم می پردازند نیز، در همین شمار هستند.
5) به معنای واسطه فیض و آن کس که با یک جنبه: جنبه یلی الحقی ـ فیض را از بارگاه ربوبی دریافت می کند، و با جنبه دیگر ـ : جنبه یلی الخلقی ـ به امداد موجودات و ایصال به فیض وجود آنان می پردازد، دانسته اند. این خلافت در تمامی روزگاران، تنها در حیطه معصومان بوده است و در روزگار ما نیز، جزء از وجود مبارک حضرت حجت (ع) هیچ کس دیگری مصداق آن نمی باشد.

دو نکته:

1) خلافت حضرت حجت (ع) بر اساس تمامی این معانی پنجگانه، خلافت کامل است. گذشته از معانی عام آن (اول و دوم) که تمامی مردمان در آن اشتراک دارند، و معانی سوم و چهارم که شماری از اولیاء و فقها در آن یکسانند؛ معنای پنجم فقط مختص به آن حضرت است. و گذشته از آن که ایشان از مصادیق چهار معنای نخست می باشند،تنها مصداق معنای پنجم هم قلمداد می شوند. از این روست که مقام خلافت به نحو کامل فقط منحصر به ایشان می باشد و پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) جزء ایشان هیچ کس به مرتبه خلافت کامل نمی رسد.
2) این آیه، در شمار وعده های الهی است؛ تخلف از وعد قبیح است و قبیح بر خداوند روا نیست، پس می باید زمانی که مومنان حکومت زمین را بدست گیرند بدون هیچ خوفی در آرامش تمام به حکومت بپردازند.

نکات تربیتی در آیه:

خداوند در این آیه به کسانی که دو شرط زیر را احراز کرده باشند، سه وعده فرموده است. آن دو شرط عبارتند از:الف) ایمان ب) انجام اعمال نیکو
لذا، مومنانی که ایمان را با کفر وشرک در هم نیامیخته اند، و گذشته از ایمان قلبی دارای عمل صالح نیز می باشند، از سوی خداوند متعال سه وعده دریافت داشته اند، که بدون تردید به آن سه خواهند رسید. آن سه وعده نیز عبارتنداز:
الف) اینان در زمین به خلافت خواهند رسید؛
ب) اینان موفق به انجام عمل مذهبی و دستورات شرعی خود خواهند شد، چه در آن دروان، اسلام بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد و دیگری مانع مومنان صالح از انجام آن چه در نظر دارند، نخواهد بود.
ج) خوف و وحشت نیز از میان آنان رخت برخواهد بست، چون دشمنی در آن زمان نخواهد بود که مایه وحشت آنان شود. پس منظور از خلافت در این مورد، خلافت در حکومت است. حضرت صادق (ع) در تأویل این آیه فرمودند: نزلت فی القائم و اصحابه(39) این آیه در شأن حضرت حجت و یاران ایشان نازل شده است.
3) و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه ویکون الدین کله لله فان انتهوا فان الله بما یعملون بصیر(40) و با آنان بجنگید تا فتنه ای در میان نباشد و دین سراسر از آن خداوند باشد، و اگر آنان دست بازکشیدند پس خدا به آنچه انجام می دهند بیناست.

دو نکته:

1) فتنه، به معنی گوناگونی آمده است:
الف) شرک به خدا و بت پرستی: مادامیکه کسی شریکی برای خدا قائل است با آنان مقاتله کنید تا سرانجام تنها دین توحید از زمین حکمروا باشد.
ب) تلاش های مخالفان حق برای اضمحلال آن و سرکوب اسلام: بدین ترتیب مراد از فتنه اینکه مادامی که افرادی برای نابودی اسلام تلاش می کنند، شما نیز به مبارزه با آنان بپردازند تا سرانجام تلاش های آنان قطع شود و پیام حقیقت به گوش تمامی طالبان آن برسد.
ج) کسانی که خواستار حکمروایی باطل خود بر زمین هستند: در این معنا، منظور از فتنه، خود متجاوزان و ستم پیشگان است. لذا آیه شریفه امر می کند تا اینان مضمحل و نابود نشده اند، به مبارزه ادامه دهید تا متجاوزان دست از تجاوز خود باز دارند و بدین ترتیب آزادی انسانها را از ایشان سلب نکنند.
2) احکام الهی، بر دو قسم است:
الف) احکامیکه از مرحله انشاء گذشته و به فعلیت رسیده است و عمل را بر مخاطبین واجب کرده است و اگر انجامش ندهند مثل نماز و حج معاقبند.
ب) احکامیکه از مرحله انشاء (قانون گذاری) گذشته، ولی به مرحله فعلیت نرسیده و فقط وضع شده تا در زمان مقتضی به آن عمل شود. روایاتی که ناظر به ظهور دین جدید توسط حجت (ع) است، اشاره به همین احکام و بازسازی شریعت توسط ایشان است. چون ایشان، اول زنگار تحریفات را از چهره شریعت خواهند زدود و بعد احکامی را که فعلیتشان منوط به ظهور مولاست، به فعلیت می رسند.

نکته تربیتی:

آیه شریفه از همین قسم است. چون در زمان پیامبر و ائمه (ع) بسیاری از مناطق جهان تحت تصرف بت پرستان و فتنه جویان بود و آنان مأمور به جهاد با تمامی آنان نبودند. از این روست که رفع فتنه از تمامی عالم تا کنون محقق نشده و تنها در زمان ظهور، متحقق خواهد شد. امام باقر (ع) در ذیل آیه شریفه فرمودند: به خدا قسم اینان جهاد می کنند تا آنگاه که خداوند به یگانگی پذیرفته شود و هیچ چیزی شریک او شمرده نشود، و جهاد می کنند، تا آنگاه که پیرزن فرتوت از مشرق بسوی مغرب رود و در عین حال در این مسیر هیچ کس متعرض او نگردد.

نتیجه:

امر به مقاتله با فتنه جویان تا آنگاه که از فتنه گری دست بردارند (از او امری که منوط به ظهور آن حضرت است).
4) حتی اذا اشتیاس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جاءهم نصرنا فنجی من نشاء و لا یرد باسنا عن القوم المومنین(41)
تا آنگاه که پیامبران نا امید شدند و پنداشتند که به آنان دروغ گفته شده، نصرت ما به آنان رسید. پس هر آنکس که ما می خواستیم نجات یافت و عذاب ما از گروه مچرمان بازگردانده نمی شود. این آیه شریفه، در مرحله نخست در پی اخبار از مسیر هدایتگری انبیاء و اوصیاء ایشان، و مقاومت مشرکان در برابر آنان است. همه انبیاء الهی، مقصودشان این بود که با ارائه براهین و ادله عقلی و اعجازی، مردم را از تاریکی جهالت و شرک به نورآگاهی و توحید رهنمون شوند. اما شمار عده ای از مخاطبان آنان، همواره در برابر این نور مقاومت می کردند و از هیچ اقدامی در راه شکست حرکت انبیاء، کوتاهی نمی نمودند. چه نور را با ظلمت سنخیتی نیست و آنانه که وجودی ظلمانی داشتند، نمی توانستند از نور وجود انبیای الهی بهره ای حاصل کنند. از این رو آنچنان به حکومت در برابر این حاملان نور می پرداختند، که انبیاء خود به یأس و استیصال دچار می شدند و نصرت الهی را طلب می نمودند. اما در این هنگام به ناگاه نصرت الهی فرا می رسد و آنان به مقصود خود نائل می شدند. به روایت محدث بحرانی(42) و نیز طبری(43) از حضرت صادق (ع) یکی از مومنان به محضر امیرالمومنین (ع) باریافت و از طولانی شدن دوران ظلم ظالمان شکایت کرد. حضرت نیز در پاسخ او فرمودند: به خدا قسم آنچه آرزویش را دارید به وقوع نخواهد پیوست تا آنگاه که باطل گرایان هلاک شوند و جاهلان مضمحل گردند و اهل تقوا ایمنی یابند؛ و اینان چه اندکند! و تا آنگاه گه هیچ یک از شما حتی به اندازه جای ایستادن خود در اختیار نداشته باشد؛ و تا آنگاه که شما نزد مردمان بی ارزشتر از جسدی به نزد ولی آن جسد باشید. پس در آن حال که شما اینگونه باشید ناگهان یاری و فتح الهی خدا می رسد؛ و این تأویل سخن پروردگار من در قرآن است که فرمود: تا آنگاه که پیامبران نا امید شدند و پنداشتند که به آنان دروغ گفته شده نصرت ما به آنان رسید.

نکته تربیتی:

پس فقط در زمان ظهور حضرت حجت است که نصرت الهی از پس یأس و استیصال مومنان فرا خواهد رسید، و آنان از پی این نصرت بی انقطاع،‌ به مقصود خود ظفر خواهند یافت.
5) و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون(44) و به تحقیق ما در زبور بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.

چند نکته:

1) منظور از ـ زبور ـ مطلق کتاب است، هر چند این نام به کتاب حضرت داوود نیز اطلاق می شود، پس حکم مذکور در این آیه یا در مطلق کتب آسمانی، و یا در کتاب آسمانی، و یا در کتاب حضرت داوود نیز ذکر شده است.
2) معنای ذکر، اختلافی است. شاید ذکر هم کتاب آسمانی خاصی ـ همچون تورات ـ باشد؛ همانگونه که می تواند به معنای ذکر نام خداوند به کار گرفته شده باشد.
3) منظور از الارض چیست؟ شاید قطعه خاصی از زمین مثل پهنای کشور یا تمامی زمین می باشد؟ معلوم که، تمامی کره زمین را در بر می گیرد پس، تمامی زمین به میراث صالحان خواهد رسید.
4) ارث، در معنای مشابه با معنای هبه و هدیه به کار رفته است. چون در وراثت اینان نه معامله ای صورت می گیرد و نه داد و ستدی، از همین روست که در آن هیچ ضرری متصور نیست و صالحان، تنها به سود و منفعت مادی ای ـ که منفعت معنوی را در پی دارد ـ خواهند رسید. از این روست که ارث در اینجا به معنای همگون با هدیه دارد.

نتیجه تربیتی:

خداوند در شماری از کتاب های آسمانی وعده فرموده که در زمانی خاص (زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام)، تمامی پهنه زمین را به میراث به بندگان صالحش عطا کند. حال چه بهتر است انسان این زمینه اصلاح را در خود ایجاد کرده و جزء صالحان روزگار ظهور باشد و جایی در حکومت جهانی ایشان داشته باشد. امام سجاد (ع) : هم و الله شیعنا اهل البیت، یفعل الله ذلک بهم علی یدی رجل منا و هو مهدی هذه الامه(45)
به خدا سوگند که آنان شیعیان ما اهل بیت خواهند بود، خداوند این وراثت را به دست مردی از ما برای آنان محقق خواهد ساخت و اوست مهدی این امت(46)
6) و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا(47) هر کس که اطاعت خداوند و رسول کند آنان با آن کسانند که خداوند بر آنان نعمت عطا کرده است از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان، و اینان چه خوب دوستانی هستند . بر اساس آیه شریفه، خدا بر چهار طائفه نعمت خود را تمام کرده است:الف) پیامبران ب) صدیقان ج) شهیدان د)صالحان حال اگر کسی در تمامی فرامین خداوند و پیامبر اکرم (ص) به اطاعت آنان گردن نهد، او نیز در کنار این چهار طائفه قرار خواهد گرفت. در شأن نزول این آیه وارد شده است که، یکی از یاران رسول خدا به نام ثوبان، روزی از اینکه دیر به خدمت پیامبر رسیده بود، سخت ناراحت بود. او به پیامبر شکایت برد و از اینکه در دنیای جاوید، ایشان را نخواهد دید، خاطری آزرده داشت. ثوبان خدمت پیامبر عرض کرد: یا رسول الله! من اگر جهنمی باشم که شما را نخواهم دید، و اگر هم بهشتی باشم هم مرتبه شما نخواهم بود؛ پس به هر حال از زیارت شما در آن محروم خواهد بود! این ایه، در جواب سخن او نازل شد و نشان داد که مومنان مخلص، از فیض زیارت انبیاء و صلحاء بی بهره نخواهند ماند(48). پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مراد از نبیین در این آیه، من هستم، و مراد از صدیقین، امیرالمومنین، و مراد از شهدا، عمویم حضرت حمزه، مراد از صالحین، حضرت زهرا و امام حسن و حسین (ع) و مراد از «رفیقان نیکو» حضرت حجت هستند(49). الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور(50) آن کسانی که اگر آنان را در این زمین مکنت و حکومت بخشیم،‌ نماز را اقامه کنند و زکات بپرزدازند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و پایان کارها بدست خداوند است.

چند نکته:

1) در این آیه علائم صالحان و حکومت آنان برشمرده شده است. از این رو می توان این آیه را شناسنامه و اساسنامه حکومت آنان دانست. (پس انسان اگر می خواهد در حکومت مولا، خدمت بکند باید آراسته به این صفات باشد).
2) این آیه بعنوان علائم حکومت صالحان، به چهار امر اشاره کرده است: الف) اقامه نماز ب) پرداخت زکات ج) امر به معروف د) نهی از منکر
1. نماز واسطه اتصال بنده با خداست. از این روست که بزرگان اهل معرفت، نماز را وسیله سخن گفتن بنده با خدا و قرائت قرآن را وسیله سخن گفتن خدا با بنده دانسته اند و براقامه نماز پای فشرده اند. نماز جامع تکبیر و تهلیل و حرکات گوناگون قیامی، رکوعی، سجودی و … است. از این رو نماز را جامع تمامی عبادات و یگانه عبادتی که بوی ربوبیت از آن به مشام می رسد، دانسته اند.
2.زکات اگر چه همچون نماز در شمار عبادت است، ولی عبادتی است که نشاندهنده دل نبستن به دنیاو دستگیری بندگان محتاج خدا نیز می باشد. پس هم عبادتی است فردی و هم عبادتی است جمعی.
3.امر به معروف و نهی از منکر از جمله عباداتی است که قوام اجتماع و ادامه حرکت صحیح و مثبت آن، در گرو اقامه این دو فریضه الهی است؛ بدون ایندو، ارزش ها رنگ می بازد و بدون نهی از منکر، امور قبیح در جامعه رسوخ پیدا می کند.
نکته سوم: ولله عاقبه الامور(51) (بازگشت تمامی امور به سوی اوست). او که مبدأ و پایان آفرینش بوده و غنی است و به نماز و زکات بندگان نیازی ندارد اما این فرائض را ـ همچون دیگر فرائض ـ برای استکمال عباد وضع فرموده، تا آنان در بستر ان اوامر ره به سوی کمال برند. روایت: زیدبن علی بن الحسین (ع) می فرماید چون حضرت قیام کنند می فرماید: یا ایها الناس! نحن الذین وعدکم الله فی کتابه الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاه. ای مردم! ما آن کس هستیم که خداوند در کتاب خود درباره آن به شما وعده فرموده است، که اگر: آنان را در زمین حکومت بخشیم نماز را اقامه می کنند. روایت: امام باقر (ع): هذه الایه نزلت فی المهدی و اصحابه، یمکنهم الله تعالی ـ مشارق الارض و مغاربها و یظهر الذین و یمیت الباطل(52)

نکته تربیتی:

هر چند صالحان در تمامی طول تاریخ بدنبال اقامه نماز و اعطاء زکات و امر به معروف و نهی از منکر بوده اند، بروز کامل این امور فقط به دست با کفایت حضرت در زمان ظهور رخ می دهد(53) در ادامه بحث برای جلوگیری از اطاله کلام و اینکه زودتر به مباحث بعدی برسیم فقط به ذکر آیاتی دیگر که مربوط به مهدویت هستند می پردازیم.
1) هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون(54) اوست کسی که پیامبرش را با هدایت و دین حق مبعوث کرد تا آن دین را بر تمامی ادیان پیروز کند اگر چه کافران از آن ناخوشنود باشند.
2) و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده لیقولن ما یحبسه الایوم یاتیهم لیس مصروفاً عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن(55) و اگر عذاب را تا زمانی کوتاه از آن به تأخیر افکنیم، بدون تردید خواهند پرسید: چه چیز آن عذاب را بازداشته است، بدان! روزی که آن عذاب آنان را آید از ایشان بازنخواهد گشت و ایشان را فرو خواهد گرفت آنچه که آن را به تمسخر می گرفتند.
3) اعلموا ا ن الله یحی الارض بعد موتها قد بینالکم الایات لعلکم تعقلون(56) بدانید که خداوند زمین را از پس مرگش زنده می گرداند، ما نشانه های خود را برای شما آشکار کردیم تا شاید شما خرد پیشه کنید.
4) ولو تری اذ فزغوا فلا فوت و اخذوا من مکان قریب(57) و اگر می دیدی آن هنگام را که آنان وحشت زده می شوند، در این هنگام گریزی باقی نمی ماند و از جایی نزدیک گرفتار می شوند.
5) و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا(58) بگو: حق آمد و باطل نابود شد. آری همواره نابود شدنی است. خداوند پس از آنکه به صفات صدق و توکل اشاره نموده و آن را شرط ورود به عمل معرفی می کند، در این آیه به نتیجه حرکت درست اشاره کرده و ضمن آنکه ‌آن را حق می شمرد، پیروزی آن را نیز اعلام می دارد. بیان دیگر، خداوند در این آیه به یک اصل کلی و یک سنت جاویدان اشاره دارد و آن پیروزی حق و فنا و نابودی باطل است چرا که بی ریشه و تهی و از بین رفتنی است. روایت: امام باقر (ع): و فی قولیه عز و جل (و قل جاء الحق و زهق الباطل) قال: اذ قام القائم ذهبت دوله الباطل(59) هنگامی که قائم قیام کند، دولت باطل از بین می رود.

نکته تربیتی:

از آیه و روایت استفاده می شود که امکان ندارد حق و باطل با هم جمع گردد و هر کجا باطل باشد، آن جا حق نیست و وقتی حق آمد، دیگر جایی برای باطل نخواهد بود(60).
1) رسول الله (ص): فرزندم مهدی نامش هم نام من است و کنیه اش کنیه من، بهترین مردم است در خلقت، غیبتی دارد. یک سرگردانی درباره اش پیش می آید که امت ها در آن گمراه می شوند پس شهاب ثاقب پیش آید و زمین را پر از عدل و داد می کند چنانچه پر از جور و ظلم شده بود. رسول خدا (ص) فرمودند: خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت را درک کند و در غیبت او پیش از ظهور به امامت او معتقد باشد با دوستانش دوست باشد و با دشمنانش دشمن، او در روز قیامت از رفقای من، طرف دوستی من و اکرم امت من است. فرمودند: فرزندم مهدی یک غیبت و حیرتی دارد که گمراه شوند در آن امت ها، ذخیره پیامبران آید و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم شده است.
2) حضرت امیرالمومنین (ع): قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت. شیعیان را چنان می بینم که برای پیدا کردن او دشت و دمن را زیر پاگذارده ولی او را پیدا نکنند. بدانید آنها که در غیبت وی در دین خویش ثابت بمانند و در طول غیبتش منکر وی نشوند روز قیامت با من خواهند بود آنگاه فرمودند: چونه قائم ما ظهورکند، بیعت هیچ کس در گردن وی نمی باشد. از اینرو ولادتش پوشیده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان می شود.
3) امام محمد باقر (ع): در صاحب غیبت، چهار سنت است از چهار پیامبر (ع) : یک روش از موسی (ع) یک روش از عیسی (ع) یک روش از یوسف (ع) و یک روش از محمد (ص). اما از موسی (ع)، ترسناک است و انتظار می کشد. و اما از یوسف، زندان است. اما از عیسی، گویند که او مرده است و نمرده است. اما از حضرت محمد (ص)، خروج با شمشیر است. امام باقر (ع) فرمودند: زمانی برآید که بر مردم امامشان غایب گردد. خوشا کسانی که بر امامت در آن زمان ثابت بمانند کمتر ثواب آنها این باشد که خداوند بلند مرتبه فریاد کند به آنها و فرماید ای بندگان و کنیزانم، ایمان آورید. مژده گیرید به ثواب نیک از طرف من، ای بندگانم و کنیزانم به راستی من از شما پذیرا شوم و از شما درگذرم و اگر شما نبودید هر آینه عذابم را بر آنان نازل می کردم.
4) امام صادق (ع): در زمان غیبت، مردم امامشان را گم می کنند ولی اودر موسم حج، حاضر می شود و مردم او را نمی بینند ولی او مردم را می بیند. امام صادق (ع): اگر به شما خبر رسید که صاحب این امر یعنی امام وقت، غایب شده است، غیبت او را انکار نکنید. برای قائم دو غیبت است. یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول کسی جز خواص شیعه جای او را نمی داند و در غیبت دوم جزء دوستان خاص کسی از جای او آگاهی ندارد. قائم قیام می کند در حالیکه هیچ کس بر او عهد وپیمان و بیعتی ندارد(61)
امام رضا (ع): امام بعد از من پسرم محمد (امام جواد) و بعد از او پسرش (امام هادی) و بعد از او پسرش (امام عسکری) است و پس از حسن (ع) پسرش حجت قائم است که در غیبت او انتظارش را می برند و به هنگام ظهور مطلع خواهد بود و اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی می سازد تا قائم خروج کند و زمین را پر از عدل و داد کند چنان چه از جور و ستم پر شده است(62)
امام جواد (ع): قائم ما همان مهدی (ع) است. او کسی است که در زمان غیبتش واجب است انتظار کشیده شود و هنگامیکه ظهور کرد اطاعتش کنند و او سومین نفر از فرزندان من است. قسم به آن خدایی که محمد (ص)، را مبعوث به نبوت فرمود و ما را به امامت انتخاب نمود اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد،‌خداوند آن روز را چنان طولانی گرداند تا اینکه قائم ما در آن روز خارج شده و ظهور نماید پس با ظهورش زمین را از عدل و داد پر کند چنانچه تا آن زمان پر از ظلم و ستم بود.
امام عسکری(ع)
شما مردم را چنان می بینم که بعد از من درباره جانشینم اختلاف پیدا می کنید. آگاه باشید! کسی که معتقد به امامت امامان بعد از پیامبر باشد ولی فرزند مرا انکار کند، مانند آن است که تمام پیامبران را باور دارد ولی نبوت پیامبر خاتم (ص) را منکرشود و در صورتی که هر کس منکر رسول خدا (ص) باشد در واقع همه پیامبران را انکار نموده است زیرا اطاعت آخرین فرد ما مثل اطاعت اولین آنان است. هر کس منکر اولین معصوم ما شود، آخرن فرد ما را انکار نموده است(63)

پی‌نوشت‌ها:

منبع : راسخون
30. بحارالانوار، ج52 ص 92
31. همان
32. همان
33. بحارالانوار ج52 ص 14، با تلخیص ـ به نقل از جزوه آموزشی فواید امام غائب، مهدی نیلی پور ص 8 ـ بنیاد حضرت مهدی موعود (ع) اصفهان
34. نیلی پور، مهدی، فواید امام غایب، چاپ: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (ع) – اصفهان ـ ص 9
35. بقره 3-1
36. هادی زاده، مجدی (1385) آب حیات، انتشارات خلق، ص 159
37. النور/ 55
38 همان منبع شماره 1
39. الغیبه ـ نعمانی ـ ص 126 به نقل از آب حیات ص 167
40. الانفال/ 39
41. یوسف/ 110
42. المحجه، ص 107
43. دلائل الامامه، ص 251
44. انبیاء/ 105
45. مجمع البیان، ج7، ص 267
46. هادی زاده، مجید (1385)، آب حیات، انتشارت خلق، ص 188
47. النساء/ 69
48. شواهد التنزیل ج 1 ص197، به نقل از آب حیات ص 234
49. هادی زاده، مجید (1385) آب حیات انتشارات خلق، ص 233
50. الحج/ 41
51. الحج/ 41
52. الحجه ص 143
53. هادی زاده، مهدی (1385) آب حیات، انتشارات خلق ص 209
54. التوبه/ 33
55. هود/ 8
56. الحدید/ 17
57. سبأ/ 51
58. اسراء/ 81
59. کافی، ج8 ص 287
60. یوسفیان، مهدی (1386)، امام مهدی علیه السلام در قرآن، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، ص 93
61. شیخ طوسی (1377)، کمال الدین و تمام النعمه، انتشارات کتابفروشی اسلامی (جامعه مدرسین قم) ص 403
62. شورای نویسندگان در راه حق (1363)، پیشوای دوازدهم امام زمان (ع)، انتشارات موسسه در راه حق، ص 10
63. شورای نویسندگان در راه حق (1363)،پیشوای دوازدهم، امام زمان، انتشارات در راه حق ص 27و28

ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید