پاسخى به مدافعین حقوق بشر
عباسعلى علیزاده-معاون ادارى و مالى قوه قضائیه و عضو کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه
یکى از مسائلى که نوعا غربىها و سازمانهاى مدافع حقوق بشر بهعنوان تبعیض ناروا مطرح مىکنند اختلاف در ارث بین زن و مرد است. چون در قانون اسلام و نظام مقدس جمهورى اسلامى طبق ماده 907 قانون مدنى صراحتا چنین مىگوید: “… اگر اولاد متعدد باشند و بعضى از آنها پسر و بعضى دختر، پسر دو برابر دختر مىبرد” بویژه اگر مرد وراث منحصر به فرد همسر خود باشد طبق ماده 949 قانون مدنى “… تمام اموال او را به ارث مىبرد ولى اگر زن وارث منحصر به فرد باشد یک چهارم ارث نصیبش مىشود و بقیه متعلق به حکومت است.” در صورتى که از نظر انسانیت هیچ تفاوتى بین زن و مرد نیست و این قانون که قائل به تبعیض شده از نظر حقوقدانان و دانشمندان و مدافعین حقوق بشر بویژه شوراى مدافع حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد صحیح نیست.
جهت تبیین و تشحیذ اذهان خوانندگان کنوانسیون رفع هر نوع تبعیض علیه زنان که در 18 دسامبر 1979 طى قطعنامه 34/180 مجمع عمومى سازمان ملل متحد به تصویب رسیده و در سوم سپتامبر 1981 با گذشتن سى روز از تودیع بیستمین سند الحاقى لازم الاجرا شد شرح مىدهم. در ماده یک، تبعیض علیه زنان را اینگونه تعریف کرده است.
از نظر این کنوانسیون، عبارت تبعیض علیه زنان به معنى قائل شدن هرگونه تمایز، استثنا یا محدودیت براساس جنسیت است که بر به رسمیت شناختن حقوق بشر زنان و آزادىهاى اساسى آنها و بهرهمندى واعمال آن حقوق، برپایه مساوات با مردان صرفنظر از وضعیت تاهل آنها در تمام زمینههاى سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنى و دیگر زمینهها اثر مخرب دارد یا اصولا هدفش از بین بردن این وضعیت است. (نظام بینالملل حقوق بشر، دکتر حسین مهربور، صفحه ….112)
و نیز طبق ماده 13 “دولتهاى عضو باید اقدامات مقتضى براى محو تبعیض علیه زنان در دیگر زمینههاى زندگى اقتصادى و اجتماعى به عمل آورند…”
نگارنده بر این عقیده است موارد فوقالذکر که به حسب ظاهر تبعیض به نظر مىرسد با خدماتى که اسلام به زن نموده و توجهات بسیارى که به زنها دارد از متون معتبر اسلامى و حقوقى تا آنجا که این وجیزه اجازه دهد در حد بضاعت مژجات متذکر شده و قضاوت را به خوانندگان محترمى که با دید انصاف و حقیقت نگاه مىکنند و انسانهاى سلیمالنفس و خانمها که مدعى اصلى موضوع بحث مىباشند واگذار نمایم.
علیهذا مطالب را در دو بخش بیان مىکنم.
براى روشن شدن بحث اجازه دهید مختصرى از وضعیت زنان در قبل و هنگام ظهور اسلام به عرض برسانم. اسلام در 1428 سال قبل در شبه جزیره عربستان اعلام موجودیت کرد. در آن زمان مردم دنیا بویژه مردم عربستان،زن را موجودى پست ودختر را موجب ننگ خانواده مىدانستند به طورى که اگر زنى دختر مىزایید آن دختر را زنده به گور مىکردند.
دکتر گوستاولو بون فرانسوى در کتاب گرانسنگ اسلام و عرب صفحه 507 چنین مىگوید:
تمام قانونگذاران قدیم نیز همانند همین رفتار خشونتآمیز را نسبت به زن معمول داشتهاند، از آن جمله قانون هندىها مىگوید: “… قضا و قدر حتمی، توفان، مرگ، جهنم، زهر کشنده افعى و مارگزیده، آتش سوزان هیچکدام از زن بدتر نیست…”
نظریه تورات نیز نسبت به زن بهتر از نظریه هندىها نیست از آن جمله در سفر جامعه مىگوید:”… زن تلختر از مرگ است…”و نیز مىگوید:”… مردى که نزد خدا صالح و شایسته باشد کسى است که زن نداشته باشد… میان هزار مرد یک مرد شایسته پیدا مىشود ولى میان تمام زنان عالم یک زن هم یافت نمىشود…” اما همین دانشمند غربى در صفحه 503 کتاب فوقالذکر درباره اسلام چنین مىنویسد:
… پیش از آمدن اسلام مردها زن را موجودى مىدانستند متوسط میان حیوانات و انسان. یعنى او را فقط وسیله براى پیدایش نسل و خدمتکارى مىدانستند و دختردار شدن را براى خود مصیبتى مىپنداشتند و رسم دخترکشى شایع شده بود و همچنانکه بچههاى سگ را در آب مىانداختند دخترها را زنده به گور مىکردند و شیوع این عادت را شما از مصاحبه ذیل که میان قیس رئیس طایفه بنى تمیم و حضرت محمد(ص) افتاد مىتوانید بفهمید…
مسیو (کوسان دو پرسوال” مى نویسد:
روزى قیس دید پیغمبر اسلام یکى از دختران خود را روى زانوى خود نشانده است از او پرسید:این گوسفند بچه چیست که اینچنین او را مىبویی؟
فرمود: این دختر من است.
قیس گفت: به خدا من دخترهاى زیادى داشتم و همه را زنده به گور کردم و هیچ یک را اینگونه نبوییدم.
حضرت محمد(ص)فریاد زد: واى بر تو، خدا رحم را از دل تو بیرون برده و قدر بهترین نعمتهایى را که خداوند به انسان عنایت کرده نشناختی!
ملاحظه مىفرمایید اسلام در آن شرایط چه خدمات بزرگى نسبت به زنان انجام داد.
در قرآن مجید که یگانه کتاب آسمانى مسلمانان جهان است زن و مرد را از جهت انسانیت و رابطه آنها با خداوند یکسان دیده است.
(یا ایها الناس، انا خلقناکم من ذکر وانثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفو… سوره حجرات آیه 133)
اى مردم، همانا شما را زن و مرد آفریدیم و شما را به صورت قوم و قبیله قرار دادیم براى اینکه یکدیگر را بشناسید.
در این بیان خداوند متعال اعلام مىکند که وحدت اصل و نژاد و سلالههاى انسانى براى شناخت یکدیگر است نه اینکه انتساب به قبایل و شعوب سرمایه فخر و مباهات و دستاویز تمایز وافزونطلبى باشد.
در آیه دیگرى از قرآن سوره نساء آیه اول نیز مىفرماید:
اى مردم بپرهیزید (لطف و عنایات خداوند که خالق شماست مدنظر داشته و مواظب حلال و حرام و اوامر و نواهى خداوند باشید) پروردگارتان شما را از یک جان خلق کرده و از او زوج نیز آفریده…
در این بیان نیز نظریه انسانیت انسان است به این معنى که زن و مرد از نظر انسانیت نزد خداوند متعال یکسان مىباشند.
آیات فراوانى داریم که خداوند متعال مطلب را به صورت مطلق بیان مىکند از جمله در سوره تحریم آیه 11 که مىفرماید… و من یومن بالله و بعمل صالحا بدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا یعنى کسى که به خدا ایمان بیاورد (هرکس باشد چه زن و مرد) و عمل صالح انجام دهد خداوند او را داخل بهشتهایى مىکند که نهرهایى از زیر آنها جارى است و همیشه آنجا خواهند بود.
در بعضى از آیات قرآن خداوند متعال بهطور مساوى نام مىبرد لطفا عنایت فرمایید”من عمل صالحا من ذکر و انثى و هو مومن فلنحینیه حیوه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانو یعملون سوره نحل آیه 99″ یعنى هر مرد و زنى که عمل صالح انجام دهد و ایمان به خدا داشته باشد پس زندگى پاکیزه و محققان پاداش و جزاى نیکو براى آن اعمال صالح که انجام داده خواهیم داد.
در این مقوله احادیث و روایات زیادى داریم که به صراحت همین معنى را بیان مىکند که ما به لحاظ اختصار صرفنظر نموده فقط به ذکر دو حدیث از پیغمبر بزرگ اسلام(ص)که مورد قبول قاطبه مسلمانان است بسنده مىکنم.
پیغمبراعظم(ص) در حجه الوداع در خطبه معروف خود چنین مىفرماید:
… یا ایها الناس، ان ربکم واحدوا ان اباکم واحد. کلکم لادم و ادم من تراب، اکرمکم عندالله اتقاکم…
اى مردم (مطلق است و ذکرى از زن و مرد برده نشده یعنى اى مردمان و اى زنان عالم) همانا پروردگار شما یکى است و همانا پدر شما یکى است همه شما از آدم (ابوالبشر) هستید و آدم هم از خاک مىباشد. بهترین و گرامىترین شما در پیشگاه خداوند متعال باتقواترین (صالحترین) هستید…”
در این حدیث شریف انتساب همه انسانها را به یک شجره متصل مىکند و همه انسانها در عرض هم و مساوى مىباشند. هیچ فردى بر فرد دیگرى و هیچ قبیلهاى بر قبیله دیگرى برترى ندارد بلکه آنچه را نسبت برترى و امتیاز دانسته عمل صالح و خدمت به بندگان خدا (انسانها همه زن و مرد، سیاه و سفید،سرخ و زرد، شرقى و غربى همه بهطور مساوى بندگان خدا محسوب مىشوند) مىباشد.
تا اینجا نظر بنده بر این است که شمهاى هرچند مختصر به اطلاع عزیزان برسانم به اینکه در قبل و حین ظهور اسلام چه دیدى نسبت به زنان وجود داشت و در آن شرایط اسلام آمد وجدانهاى خفته را بیدار کرد و اعلام نمود که از نظر انسانیت فرقى بین زن و مرد نیست و علنا با عادات و رسوم جاهلیت مخالفت نمود و شخصیت طائفهاى از انسانها را که زنها مىباشند تشریح نمود و عملا به آنها آموخت که دختران خود را همانند پسران دوست داشته و گرامى دارید و به عدالت بین آنها رفتار نمایید. به این روایت کوتاه اما بسیار پرمعنى و مهم از رسول خدا که در نهجالفصاحه صفحه 318 آمده توجه فرمایید:
قال رسولالله(ص:) ما اکرم النساء الاکرم ولااهانهن الا الئیم.
یعنى پیامبر اعظم(ص)فرمود: تکریم واحترام نمىکنند زنان را مگر انسان کریم و باشخصیت و اهانت و تحقیر نمىکند آنها را مگر فرد فرومایه و پست.
شما خوانندگان محترم ملاحظه مىفرمایید دینى که تازه اعلام موجودیت نموده باید طورى حرکت و اقدام نماید که افراد و جامعه و قبایل بویژه روساى آنها و سرشناسان منطقه را به خودش جلب نماید، برخلاف این منطق دین مبین اسلام در سختترین روزهاى ظهورش که تقریبا قاطبه مردم شهر حتى نزدیکترین فرد به آورنده آن دین (ابوجهل عموى پیامبر(ص)) از دشمنان سرسخت و براى هدم و از بین بردن او با تمام قوا بهطور جدى با دشمنان همپیمان و همسوگند شده قاطعانه با یکى از عادات و رسومات آنها (زنده به گور کردن دختران)مبارزه نماید. قضاوت به عهده خواننده محترم و وجدانهاى پاک و بیدار شما که با انصاف و چشم حقیقتبین به موضوع نگاه مىکنید محول مىشود.
قسمت دوم
بلى ما مىپذیریم که ارث زن نصف مرد است. این از مسلمات دین مبین اسلام مىباشد و هیچکس از متخصصین و فقهاى عظام به خودشان اجازه نمىدهند که نسبت به کم و زیاد نمودنش اقدامى نمایند. نسبت به تفاوت دیه زن و مرد اگرچه در آن موضوع روایت صحیحه و معتبر وجود دارد که فقهاى عظام به استناد آن فتوا دادهاند ولى بعضى از بزرگان به دلیل اینکه در قرآن صراحتا به آن اشاره نشده حرفها و ان قلتهایى گفتهاند. بعضىها صراحتا و بهطور قطعى و بعضىها به صورت احتمال مطالبى را فرمودهاند که در جاى خودش قابل بحث و بررسى است و اینجانب به خودم اجازه نمىدهم درباره آن اظهارنظر نمایم. ولى درباره تفاوت ارث زن و مرد صراحتا در قرآن کریم آمده است “للذکر مثل حظ الانثیین” سوره نساءآیه 11 با همه اینها ابنجانب درباره آن تا آنجا که مقتضى و در حوصله این مقاله باشد توضیح مىدهم لطفا عنایت فرمایید.
با عنایت به اینکه ارث زن نصف ارث مرد مىباشد در عین حال این تبعیض نه تنها بر ضرر زنها نیست که به نفع آنها بوده و به ضرر مردها مىباشد به طورى که اگر مجاز بودیم امتیازاتى که به زنها داده شده به مردها مىدادیم یقینا به نفع آقایان بود به این شرح:
الف)در اسلام تا وقتى که دختر و پسر در خانه پدر هستند تمام هزینههاى آنها به عهده پدر مىباشد نه مادر.
ب) یکى از سنتهاى پسندیده که اسلام بر آنها تاکید فراوان نموده موضوع ازدواج است.
ج) هنگامىکه دختر و پسر آگاهانه و به میل و اختیار خودشان همدیگر را پسندیدند و قبول کردند که زندگى مشترک داشته باشند مرسوم است که مردم و اقوام نزدیکش مانند پدر و مادر و غیره به خواستگارى مىروند به عبارت دیگر پسر بهعنوان تقاضا به خواستگارى مىرود(این امتیاز اول.)
د) پس از بحث و گفتگو حتما باید مهریه از ناحیه مرد براى زن (به هر اندازه که طرفین توافق نمایند) قبول نموده و بپردازد. (این امتیاز دوم)
این مسئله به قدرى توجه شده که طبق ماده 1085 قانون مدنى زن مىتواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاى وظایفى که در مقابل شوهر دارد امتناع کند.
هـ) مراسم ازدواج و عروسى با توافق طرفین انجام و زندگى مشترک شروع مىشود. از زمانى که صیغه ازدواج جارى شد و علقه زوجیت بین طرفین منعقد گردید تمام هزینههاى زندگى خوراک، مسکن، پوشاک و سایر هزینههاى متعارف بدون اینکه مرد و زن را وادار به کارکردن در خانه حتى کارهاى معمولى از قبیل شستن لباس مرد و تهیه غذا و سایر کارهاى خانه را به او تحمیل نماید را قانونا و شرعا باید مرد تامین نماید. (این امتیاز سوم)
ماده 1106 و 1107 قانون مدنى به این موضوع دلالت دارد:
ماده 1106 قانون مدنى درباره نفقه چنین مقرر نموده: “در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است” ممکن است سوال شود که نفقه چیست؟
ماده 1107 قانون مدنى چنین پاسخ مىدهد: “نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که بهطور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضا”
و) وقتى زن حامله شد تمام هزینههاى او حتى بیمارستان، درمان و دارو و کلیه هزینههاى زایمان هر چه باشد به عهده مرد مىباشد (این امتیاز چهارم)
شیر دادن فرزند خودش را که از نظر عاطفى و انسانى که اقدام پسندیده و ضرورى به نظر مىرسد مىتواند براى شیر دادن از شوهر مطالبه اجرت نماید (این امتیاز پنجم)
ماده 1176 قانون مدنى چنین مقرر کرده: (مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتى که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد) و نسبت به اجرت گرفتن، آیه قرآن صراحتا بیان مىکند:
“فان ارصغن لکم قانوهن اجورهن سوره طلاق آیه 6”
ز) چون کلیه هزینه زن بر عهده شوهر است علاوه از مواد مذکور در فوق، ماده 1206 قانون مدنى در این موضوع جالب توجه است که چنین مقرر نموده: (زوجه در هر حال مىتواند براى نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوى نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگى شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولى اقارب فقط نسبت به آتیه مىتوانند مطالبه نفقه نمایند)
ملاحظه مىفرمایید که اسلام و قانون جمهورى اسلامى چقدر نسبت به نفقه زن اهمیت داده است. علیهذا اگر زن متمول بود مرد حق ندارد زن را تکلیف کند از مال شخصى خودت به زندگى مشترک کمک کن. بنابراین زن هرچه مال و ثروت داشته باشد در اختیار خودش مىباشد.
ماده 1118 قانون مدنى در این باره چنین مقرر کرده است: (زن مستقلا مىتواند در دارایى خود هر تصرفى را که مىخواهد بکند.)
با توجه به شرح فوق و با عنایت به اینکه مسئولیت و ریاست خانواده طبق ماده 1105 برعهده شوهر مىباشد در مقابل این همه مسئولیتى که در زندگى مشترک زناشویى به مرد داده شده به حسب ظاهر دختر پس از ازدواج متحمل هیچ هزینهاى نمىشود و تمام آنها بر عهده شوهر مىباشد و شوهر هزینه زندگى خودش و زوجه و فرزندان را الزاما باید تامین و پرداخت کند. اسلام و قانون جمهورى اسلامى مقرر کرده که ارث پسر دو برابر ارث دختر باشد آیا این تبعیض نارواست؟ یا عین عدالت مىباشد. البته در ابتداى امر و کسى که قانون جمهورى اسلامى را نداند ممکن است تصور کند که این تبعیض قابل تامل است ولى اگر قانون چنین بود که زن و مرد هرچه دارند در زندگى مشترک بهطور مساوى متعلق به زندگى مشترک مىباشد و تعیین مدیریت و ریاست زندگى مشترک را نیز عادلانه حل مىکردند ممکن بود گفته شود چرا ارث زن نصف ارث مرد باشد و این نحوه تقسیم عادلانه نیست ولى با توجه به شرح فوق وجدانهاى پاک و بیدار و صاحبان عقل سلیم چنین پندارى دارند؟
البته در غرب و دنیاى کنونى که قانونشان مانند جمهورى اسلامى نیست اگر چنین تصمیمى داشته باشند صحیح نیست ولى در قانون جمهورى اسلامى بعید به نظر مىرسد افرادى که قانون را بدانند و با چشم حقیقتبین به موضوع نگاه کنند تا حقیقت را کشف نمایند معتقد به تبعیض ناروا باشند. از خداوند متعال مىخواهم همه کسانى که هدفشان خدمت به جامعه بشرى است تائید نماید.
منبع: روزنامه رسالت