دوست داران و مخالفین علی علیه السلام

دوست داران و مخالفین علی علیه السلام

نویسنده : سید علی موسوی
منبع : راسخون

پیامبر نور و رحمت در مراحل مختلفی ، در مکان ها و زمان های گوناگونی ، سخنان زیادی را پیرامون دوست داران و مخالفین علی (ع) فرموده اند که آن ها توسط راوایان مختلف ضبط گردیده است .در این میان بعضی از این کلمات بیش از حد به چشم می خورد که با توجه به تواتر این روایات ، هیچ جایی برای تکذیب آن برای احدی باقی نمی ماند .از این میان می توان به جمله ی دوست دار علی مومن و دشمنش کافر است ، اشاره نمود که پیامبر فرمودند :
:مخالف على بن ابى طالب پس از من کافر است و مشرک به وى ، مشرک است دوست او ، مؤمن است و دشمنش منافق و پیروش بحق رسد و محارب او از دین بیرون است و ردکننده باو نابود است.على نور خداست در بلاد او و حجت او است بر بندگانش .على شمشیر خداست بر دشمنانش و وارث علم پیغمبران او است .على کلمه برتر خداست و کلمه دشمنانش فروتر است . على سید وصیان و وصى سید پیغمبرانست .على امیر مؤمنان و جلودار دست و روسفیدان و امام مسلمانان است و پذیرفته نیست ایمان جز بولایت و طاعت اویا در جایی دیگر می فرمایند :صلح با علی (ع)، صلح با خدا و جنگ با او جنگ با خدا است .یا در جایی دیگر پیامبر اکرم (ص) به صراحت از قول خداوند متعال می فرماید : خداوند فرموده است دشمنان علی را اگر حتی مرا تعبد کنند ، نخواهم بخشید و دوستانش را اگر مرا مخالفت کنند ، خواهم بخشید البته باید در اینجا به این نکته نیز اشاره کنم ، که تمام این روایت ، با توجه به توبه ی بنده ، ممکن است، لکن کاملاً مشخص است که نمی توان برای حب و بغض امام (علی (ع) ، خاصیت اسید ی در نظر گرفت که هر کس در طول عمرش هر کاری را انجام دهد و در آخر با زبان ، به حب وی اقرار کند.بنابراین باید بنده در رفتارش نیز این حب و بغض را نشان دهد .همان گونه که اشاره نمودم این روایت به طرق مختلف که در متن مقاله انشا الله مشاهده خواهید نمود، آمده است .به راستی پس از آن همه نص و صراحت ، بر دوستداران و مخالفین علی بن ابیطالب ، چه توجیهی برای مخالفت با وی وجود دارد !

مقدمه :
شاید در صدر اسلام وقتی ، نام مخالف علی به زبان می آمد ، هیچ یک از اصحاب پیامبر (ص) آن را بر خود حمل نمی کردند.شاید آنجا که پیامبر از دوست داران ومخالفین علی میگفت و مخالفینش را لعن ونفرین مینمود ، تک تک آن ها نیز ، با پیامبرشان ، هم نوا شده و در پیش خود، خویشتن را از مصادیق اکمل دوست داران و دشمنانشان را مصادیق مخالفین وی می نامیدند -.البته شاید بعضی نیز با خود زمزمه می کردند که چرا رسولشان این قدر از دوستی و دشمنی علی می گوید ، در حالی که صحابه همگی وی را به عنوان دوست و صدیق پیامبر می شناسند و کم مسلمانی است که با وی دشمنی داشته باشد !قضایا ادامه پیدا می کند تا آنجا که پیامبر، رحلت می کند و نوبت به جانشینش می رسد!هنوز وی دفن نشده بود ، که دشمنان حربی وی ، که تا دیروز خود را دوست معرفی میکردند، چهره ی واقعی خود را معرفی نمودند !کسانی که دیروز علی را دوست خویش می پنداشتند ، وقتی پیامبرشان وفات می کند، علی در چشمشان مخالف دین ودیانت ،شده است.کسانی که دیروز ندای بخ بخ لک یا علی سر می دادند ، امروز جامعه ی جنگ بر تن کرده ، و وی را به چه ها که تهدید نکردند .به همین جهت دست به نوشتاری پیرامون سخنان همان پیامبر ، پیرامون فرداهای نزدیکی زدیم ، که شاید آن فردا در روز وفاتش ، حتی قبل از به خاک سپاریش ، اتفاق افتاد .این نوشتار همان گونه که از اسمش مشخص است ،به روایات معتبر وموثقی از معتبرترین کتابهای شیعه ، که پیامبر،دوست داران و مخالفین علی را در آن ذکر نموده است ، اختصاص داده ایم ، امید است مورد عنایت آن امام همام، در دنیا و آخرت باشیم .به روایات فوق توجه کنید :
* با عرض پوزش به علت طولانی شدن مقاله به جهت متن های عربی احادیث ، فقط بخشی از متن اصلی حادیث ذکر گردیده و لی ترجمه بصورت کامل می باشد .
روایت اول: (ولایت علی (ع)، ولایت خدا است )وَلَایَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَلَایَهُ اللَّهِ وَ حُبُّهُ عِبَادَهُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِیضَهُ اللَّهِ وَ أَوْلِیَاؤُهُ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏(1)
ترجمه : ولایت على بن ابى طالب ولایت خداست و دوستیش دوستى خدا و پیرویش فریضه خدا و اولیائش اولیاء خدا، و دشمنانش دشمنان خدا نبرد با او نبرد با خدا و سازش با او سازش با خداى عز و جل است
روایت دوم :(مخالف علی (ع)، کافر و دوست دارش ، مومن است )قال رسول الله (ص) :الْمُخَالِفُ عَلَى ،عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع )بَعْدِی کَافِرٌ وَ الْمُشْرِکُ بِهِ مُشْرِکٌ وَ الْمُحِبُّ لَهُ مُؤْمِنٌ وَ الْمُبْغِضُ لَهُ مُنَافِقٌ وَ الْمُقْتَفِی لِأَثَرِهِ لَاحِقٌ وَ الْمُحَارِبُ لَهُ مَارِقٌ وَ الرَّادُّ عَلَیْهِ زَاهِقٌ عَلِیٌّ نُورُ اللَّهِ فِی بِلَادِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ عَلِیٌّ سَیْفُ اللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ وَارِثُ عِلْمِ أَنْبِیَائِهِ عَلِیٌّ کَلِمَهُ اللَّهِ الْعُلْیَا وَ کَلِمَهُ أَعْدَائِهِ السُّفْلَى عَلِیٌّ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وَصِیُّ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ الْإِیمَانَ إِلَّا بِوَلَایَتِهِ وَ طَاعَتِه‏(2)
ترجمه : پیامبر اکرم (ص) فرمود :مخالف على بن ابى طالب پس از من کافر است و مشرک به وى ، مشرک است دوست او ، مؤمن است و دشمنش منافق و پیروش بحق رسد و محارب او از دین بیرون است و ردکننده باو نابود است.على نور خداست در بلاد او و حجت او است بر بندگانش .على شمشیر خداست بر دشمنانش و وارث علم پیغمبران او است .على کلمه برتر خداست و کلمه دشمنانش فروتر است . على سید وصیان و وصى سید پیغمبرانست .على امیر مؤمنان و جلودار دست و روسفیدان و امام مسلمانان است و پذیرفته نیست ایمان جز بولایت
و طاعت او
روایت سوم :(علی (ع)، وصی بعد از من است و هرکه او نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است ) قال رسول الله (ص): یَا عَلِیُّ وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ إِنَّکَ لَأَفْضَلُ الخلیفه [الْخَلِیقَهِ] بَعْدِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ إِمَامُ أُمَّتِی مَنْ أَطَاعَکَ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاکَ عَصَانِی.(3)
ترجمه : اى على سوگند بدان که دانه شکافت و جانداران را آفرید، براستى تو بهترین خلیفه‏اى بعد از من. اى على تو وصى من و امام امت منى . هر که تو را فرمانبرد مرا فرمانبرد و هر که تو را نافرمانى کرد مرا نافرمانى کرده.
روایت چهارم : (رسیدن به علی ، سعادت و مرگ در طاعتش شهادت است .) قال رسول الله (ص) :إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اصْطَفَانِی وَ اخْتَارَنِی وَ جَعَلَنِی رَسُولًا وَ أَنْزَلَ عَلَیَّ سَیِّدَ الْکُتُبِ فَقُلْتُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی إِنَّکَ أَرْسَلْتَ مُوسَى إِلَى فِرْعَوْنَ فَسَأَلَکَ أَنْ تَجْعَلَ مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِیراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدَهُ وَ تُصَدِّقُ بِهِ قَوْلَهُ وَ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَهْلِی وَزِیراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدِی فَجَعَلَ اللَّهُ لِی عَلِیّاً وَزِیراً وَ أَخاً وَ جَعَلَ الشَّجَاعَهَ فِی قَلْبِهِ وَ أَلْبَسَهُ الْهَیْبَهَ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَنِی ……(4)به راستى خداوند تبارک و تعالى مرا برگزید و اختیار کرد و رسول گردانید و سید کتابها را بمن نازل کرد . عرض کردم: سیدا و معبودا ،تو موسى را بفرعون فرستادى و از تو خواست که برادرش هارون را با او همراه کنى وزیرش باشد و بازویش قوى دارد .سپس پیامبر ادامه داد : من هم سیدا و معبودا از تو خواهش دارم از خاندانم وزیرى برایم مقرر دارى که بازویم را به او قوى دارى. خدا على «ع» را وزیر و برادرش ساخت و او را دلدار کرد و هیبت او را بدل دشمنش انداخت و او اول کس است که بمن ایمان آورد و مرا تصدیق کرد و اول کس است که همراهم یگانه‏پرستى کرد .من او را از خدا خواستم و او را بمن عطا کرد او سید اوصیا است و رسیدن به او سعادت و مرگ در طاعتش شهادتست است . نامش در تورات مقرون نام من است و زنش صدیقه کبرى دختر من است و دو پسرش دو آقاى اهل بهشتند و دو پسر منند و او و آنها و امامان پس از آنها حجتهاى خداوند بر خلقش پس از پیغمبران و آنان دریاى علمند در امتم هر که پیروى آنها کند نجات یافته از دوزخ و هر که به آنها اقتدا کند رهبرده بصراط مستقیم، نبخشیده است خداى عز و جل دوستى آنها را ببنده‏اى جز آنکه او را در بهشت درآورده است.
روایت پنجم : (اى گروه اصحاب من، با آمدن برادرم على بسوى اصحاب من رحمت به شما رو آورد)عن أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ فِی قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِی تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ تَبَسَّمَ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى بَیَاضِ أَسْنَانِهِ تَبْرُقُ ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ یَاعَلِیُّ إِلَیَّ یَا عَلِیُّ فَمَا زَالَ یُدْنِینِی حَتَّى أَلْصَقَ فَخِذِی بِفَخِذِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی أَقْبَلَتْ إِلَیْکُمُ الرَّحْمَهُ بِإِقْبَالِ عَلِیٍّ أَخِی إِلَیْکُمْ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ رُوحُهُ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُهُ مِنْ طِینَتِی وَ هُوَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِی وَ مَنْ وَافَقَهُ وَافَقَنِی وَ مَنْ خَالَفَهُ خَالَفَنِی‏(5)
ترجمه : امیر المؤمنین فرمود درمسجد قبا حضور پیغمبر رسیدم و چند تن از اصحابش شرف حضور داشتند.چون مرا دید چهره‏اش شاد شد و لبخند زد، سپیدى دندانهایش را مانند برق دیدم. سپس فرمود: نزد من بیا اى على، نزد من بیا و مرا بخود نزدیک کرد تا رانم به رانش چسبید سپس رو باصحابش فرمود و گفت : اى گروه اصحاب من، با آمدن برادرم على بسوى اصحاب من رحمت به شما رو آورد و به راستى على از من است و من از على جانش از جان من است و گلش از گلم او برادرم و وصى و خلیفه بر امت من است در زندگى من و پس از مرگم هر که فرمانش برد فرمانم برده و هر که موافقت او کند موافق من است و مخالفش مخالف من.
روایت ششم : ( خداوند می فرماید : کسى که على را دوست دارد عذاب نکنم اگر چه گناه مرا ورزد بدشمنش رحم نکنم اگر چه مرا اطاعت کند)عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَتَانِی جَبْرَئِیلُ (ع) وَ هُوَ فَرِحٌ مُسْتَبْشِرٌ فَقُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ مَعَ مَا أَنْتَ فِیهِ مِنَ الْفَرَحِ مَا مَنْزِلَهُ أَخِی وَ ابْنِ عَمِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) عِنْدَ رَبِّهِ فَقَالَ وَ الَّذِی ….(6)ابن عباس گوید رسول خدا ((صلی الله علیه و آله)) فرمود جبرئیل شاد و خندان نزد من آمد گفتم دوستم جبرئیل با این شادى که دارى بگو بدانم مقام پسر عمم و برادرم على بن ابى طالب (ع) نزد پروردگارم چیست؟ گفت: سوگند بدان که تو را بپیغمبرى گماشته و برسالت برافراشته اکنون بزمین فرود نشدم مگر براى همین مطلب اى محمد خداوند على اعلى بشما دو تن سلام میرساند و میفرماید محمد پیغمبر رحمت من است و على مقیم حجت من، کسى که على را دوست دارد عذاب نکنم اگر چه گناه مرا ورزد بدشمنش رحم نکنم اگر چه مرا اطاعت کند گوید سپس رسول خدا فرمود چون روز قیامت شود جبرئیل با پرچم حمد که هفتاد شقه دارد و هر شقه آن از آفتاب و ماه پهن‏تر است نزد من آید من بر یکى از کرسیهاى رضوان بالاى منبرى از منبرهاى قدس نشسته باشم آن پرچم را بگیرم و بدست على بن ابى طالب (ع) بسپارم عمر بن خطاب از جا جست و عرض کرد یا رسول اللَّه با آنکه هفتاد شقه دارد که هر کدام از آفتاب و ماه پهن‏تر است چگونه على تاب مى‏آورد که آن را بکشد؟! پیغمبر ((صلی الله علیه و آله)) فرمود چون روز قیامت شود خداوند به على (ع) توانائى جبرئیل و نور آدم و حلم رضوان و زیبائى یوسف و نزدیک بآواز داود را عطا کند و اگر نه آنکه داود ناطق بهشت است همان آواز داود را هم باو میداد، براستى على نخستین کسیست که از حوض سلسبیل و زنجبیل مى‏آشامد، هر گامى که على از صراط بردارد گام دیگرش بر آن استوار بماند براى على و شیعیانش در پیش خداوند مقام و مرتبه‏ایست که خلق اولین و آخرین بر آن غبطه برند.
روایت هفتم 🙁 اگر پیرو علی شوید، خداوند شما را نجات دهد و اگر مخالفت او کنید گمراه شوید)قال رسول الله (ص) :یَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَیَّ أَنِّی مَقْبُوضٌ وَ أَنَّ ابْنَ عَمِّی عَلِیّاً مَقْتُولٌ وَ أَنِّی أَیُّهَا النَّاسُ أُخْبِرُکُمْ خَبَراً إِنْ عَمِلْتُمْ بِهِ سَلِمْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهُ هَلَکْتُمْ إِنَّ ابْنَ عَمِّی عَلِیّاً (ع) هُوَ أَخِی وَ هُوَ وَزِیرِی وَ هُوَ خَلِیفَتِی وَ هُوَ الْمُبَلِّغُ عَنِّی وَ هُوَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِنِ اسْتَرْشَدْتُمُوهُ أَرْشَدَکُمْ وَ إِنْ تَبِعْتُمُوهُ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ خَالَفْتُمُوهُ ضَلَلْتُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُ فَاللَّهَ …..‏(7)اى گروه مردم مؤمن براستى خدا به من وحى کرده است که من جان میدهم و پسر عمم على کشته مى‏شود من بشما خبرى میدهم که اگر بدان عمل کنید سالم مانید و اگر آن را وانهید هلاک شوید براستى پسر عمم على «ع» او برادر و وزیر و خلیفه من است و او از طرف من تبلیغ کند و او است امام متقیان و پیشواى دست و روسفیدان اگر از او طلب ارشاد کنید شما را ارشاد کند و اگر پیرو او شوید شما را نجات دهد و اگر مخالفت او کنید گمراه شوید و اگر اطاعت او کنید خدا را اطاعت کردید و اگر نافرمانى او کنید خدا را نافرمانى کردید و اگر با او بیعت کنید با خدا بیعت کردید و اگر بیعت او بشکنید بیعت خدا را شکستید براستى خداى عز و جل فرو فرستاده قرآن را بر من و آنست که هر که مخالفتش کند گمراه است و هر که علم خود از نزد جز على جوید هلاک است اى مردم گفتار مرا بشنوید و حق اندرز مرا بشناسید و پس از من با خاندانم جز آنکه دستور حفظ آنها را دادم عمل کنید زیرا آنها حوزه من و خویشان و برادران و فرزندان منند و شما فراهم گردید و از ثقلین بازپرسى شوید بنگرید چگونه در باره آنها پس از من بوده باشید براستى آنها خاندان منند و هر که آزارشان کند مرا آزرده و هر که ستمشان کند مرا ستم کرده و هر که خوارشان کند مرا خوار کرده و هر که عزیزشان دارد مرا عزیز داشته و هر که گرامیشان دارد مرا گرامى داشته و هر که یاریشان کند مرا یارى کرده و هر که دست از آنها بردارد دست از من برداشته و هر که از غیر آنها هدایت جوید مرا تکذیب کرده اى مردم از خدا بپرهیزید و بنگرید چه خواهید گفت: گاهى او را ملاقات کنید من خصم هر کسم که آزارشان کند و هر که من خصمش باشم مغلوبش سازم این گفتار خود را میگویم و از خدا براى خود و شما آمرزش جویم.
روایت هشتم : (علی بهترین بشر است و کسی که در آن ابا کند ، کافر است )قال رسول الله (ص) : عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ خَیْرُ الْبَشَرِ وَ مَنْ أَبَى فَقَدْ کَفَر(8)
ترجمه : پیامبر اکرم (ص)می فرماید : على بن ابى طالب بهترین بشر است و هر که از آن ابا کند کافر است‏
روایت نهم 🙁 یا على ، شیعیان و یارانت را به ده خصلت مژده بده)قال رسول الله (ص): یَا عَلِیُّ بَشِّرْ شِیعَتَکَ وَ أَنْصَارَکَ بِخِصَالٍ عَشْرٍ أَوَّلُهَا طِیبُ الْمَوْلِدِ وَ ثَانِیهَا حُسْنُ إِیمَانِهِمْ بِاللَّهِ وَ ثَالِثُهَا حُبُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ وَ رَابِعُهَا الْفُسْحَهُ فِی قُبُورِهِمْ وَ خَامِسُهَا النُّورُ عَلَى الصِّرَاطِ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ وَ سَادِسُهَا نَزْعُ الْفَقْرِ مِنْ بَیْنِ أَعْیُنِهِمْ وَ غِنَى قُلُوبِهِمْ وَ سَابِعُهَا الْمَقْتُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَعْدَائِهِمْ وَ ثَامِنُهَا الْأَمْنُ مِنَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُنُونِ یَا عَلِیُّ وَ تَاسِعُهَا انْحِطَاطُ الذُّنُوبِ وَ السَّیِّئَاتِ عَنْهُمْ وَ عَاشِرُهَا هُمْ مَعِی فِی الْجَنَّهِ وَ أَنَا مَعَهُم‏(9)
ترجمه :یا على ، شیعیان و یارانت را بده خصلت مژده بده :اولش حلال‏زادگى دوم: نیکوئى ایمانشان بخدا.سوم:دوستى خداوند عز و جل آنان را.چهارم‏: گشایش در قبر آنان.پنجم‏: روشنى در برابر چشمهایشان بر صراط.ششم‏: ریشه کن شدن نیازمندى از پیش چشمشان و بى‏نیازى دلهایشان.هفتم:دشمنى خدا با دشمنانشان.هشتم‏: ایمنى از بیمارى خوره و پیسى و دیوانگى.یا على نهم‏: ریزش گناهان و بدیها از آنان.دهم: آنان در بهشت با من هستند و من با آنان‏
روایت دهم : ( یا علىّ! هر کس تو رابه قتل رساند مرا به قتل رسانده است) قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بَکَى فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یُسْتَحَلُّ مِنْکَ ….. (10)
ترجمه :امیر المؤمنین (علیه السّلام)فرمودند: من برخاستم و گفتم: یا رسول اللَّه! با فضیلت‏ترین کار در این ماه(ماه رمضان) چیست؟ حضرت فرمودند: یا ابا الحسن! افضل اعمال در این ماه، پرهیز از محرّمات الهى است، و سپس گریستند، عرض کردم یا رسول اللَّه! چه چیز باعث گریه شما شد؟! حضرت فرمودند: یا علىّ! بخاطر آن عملى که در این ماه نسبت به تو خواهد شد گریه میکنم، گویا تو را میبینم که مشغول نماز هستى و شقى‏ترین افراد بشر (چه در گذشته و چه در آینده)، برادر و هم مسلک کسى که ناقه ثمود را از پا در آورد، برخاسته، و ضربه‏اى بر فرق سرت فرود مى‏آورد و محاسنت را [با خون‏] خضاب میکند، امیر المؤمنین علیه السّلام ادامه دادند: عرض کردم: یا رسول اللَّه! در این حال دینم سالم است؟ فرمودند: بله دینت سالم است. سپس فرمودند: یا علىّ! هر کس تو رابه قتل رساند مرا به قتل رسانده است،و هر کس از تو بدش بیاید از من بدش آمده است، و هر کس به تو ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته است، زیرا تو از من و مانند خودم هستى، روح تو از روح من و گل تو از گل من است، خداوند تبارک و تعالى من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا براى نبوّت انتخاب کرد و تو را براى امامت، پس هر کس امامت تو را انکار کند، نبوّت مرا انکار کرده است، اى علىّ! تو وصیّ و پدر نوه‏هاى منى و دامادم هستى، تو در زمان حیات و بعد از مماتم جانشین من بر امّتم هستى، امر تو، امر من و نهى تو، نهى من است، قسم به کسى که مرا به نبوّت برگزید و مرا اشرف مخلوقات قرار داد، تو حجّت خدا بر مردم و امین او بر اسرارش و جانشین او بر بندگانش هستى.
روایت یازدهم : (دوستان علی وارد بهشت و دشمنانش داخل جهنم خواهند شد )رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی وَصِیُّ الْأَوْصِیَاءِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَائِشَهَ لَا تُؤْذِینِی فِی عَلِیٍّ إِنَّهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ یُقْعِدُهُ اللَّهُ غَداً یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى الصِّرَاطِ فَیُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهُ الْجَنَّهَ وَ أَعْدَاءَهُ النَّار
ترجمه :جابر جعفى گوید: امام علیه السّلام بمن گفت:: حضرت رسول (صلّى اللَّه علیه و آله )به عایشه فرمودند: راجع به على بن ابى طالب مرا اذیت نکنید، زیرا وى امیر مؤمنان و سرور مسلمانان است، خداوند روز قیامت وى را بر صراط خواهد نشانید، در این هنگام وى دوستانش را داخل بهشت و دشمنانش را وارد جهنم خواهد کرد.(11)
روایت دوازدهم 🙁 خوشا به حال آن کس که علی را دوستش دارد و بد به حال آن کس که دشمنش بدارد) قال رسول الله (ص): إِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْأَلُوهُ لِیَ الْوَسِیلَهَ فَسَأَلْتُ النَّبِیَّ ص عَنِ الْوَسِیلَهِ فَقَالَ هِیَ دَرَجَتِی فِی الْجَنَّهِ وَ هِیَ أَلْفُ مِرْقَاهٍ مَا بَیْنَ الْمِرْقَاهِ إِلَى الْمِرْقَاهِ حُضْرُ الْفَرَسِ الْجَوَادِ شَهْراً وَ هِیَ مَا بَیْنَ مِرْقَاهِ جَوْهَرٍ إِلَى مِرْقَاهِ زَبَرْجَدٍ وَ مِرْقَاهِ یَاقُوتٍ إِلَى مِرْقَاهِ ذَهَبٍ إِلَى مِرْقَاهِ فِضَّهٍ فَیُؤْتَى بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى تُنْصَبَ مَعَ دَرَجَهِ النَّبِیِّینَ فَهِیَ فِی دَرَجِ النَّبِیِّینَ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ فَلَا یَبْقَى یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا قَالَ طُوبَى لِمَنْ ……‏(12) هر گاه از خداى عز و جل خواهشى کنید از او وسیله بخواهید .ازپیامبر پیرامون وسیله پرسیدند ؟ فرمود : آن درجه‏ایست که من در بهشت دارم هزار پله است و میان هر دو پله یکماه دویدن اسب است و پله‏ها از گوهر است و زبرجد و یاقوت تا طلا و نقره آن را در قیامت بیاورند در برابر درجه‏هاى پیغمبران نهند و چون ماه باشد میان اختران در آن روز پیغمبر و صدیق و شهیدى نماند که گوید: خوشا به کسى که این درجه دارد .ندائى از طرف خداى عز و جل برسد که همه پیغمبران و خلایق بشنوند، این درجه محمد است من آیم و قبائى از نور در بر و تاج ملک و اکلیل کرامت بر سر على بن ابى طالب لواء حمد را جلو من دارد و بر آن نوشته است لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ رستگاران همانند که بخدا رسیدند و چون به پیغمبران گذریم گویند این دو فرشته مقربند که نشناسیم و ندیدیم و چون بفرشتگان گذریم گویند اینان دو پیغمبر مرسلند تا بر آن درجه بالا روم و على دنبال من آید تا ببالاترین پله برآیم و على یک پله پائین‏تر از من باشد در این روز پیغمبر و صدیق و شهیدى نماند جز آنکه‏گوید خوشا بر این دو بنده که چه گرامیند نزد خدا از طرف خدا ندائى رسد که همه پیغمبران و صدیقان و شهیدان و مؤمنان بشنوند این است ، حبیبم محمد و این است ولیم على خوشا بآن که دوستش دارد و بدا بآن که دشمنش دارد و دروغش شمارد سپس رسول خدا «ص» فرمود در این روز کسى نباشد که دوستت دارد اى على جز آنکه از این سخن خرم شود و روسپید گردد و دلشاد و کسى نماند که دشمنت دارد و یا ستیزه کرده و منکر حقت شده جز آنکه رویش سیاه و قدمش لرزانست در این میان دو فرشته پیش من آیند یکى رضوان کلیددار بهشت و یکى مالک کلیددار دوزخ، رضوان نزدیک گردد و میگوید درود بر تو اى احمد من گویم درود بر تو اى فرشته تو کیستى چه خوش‏رو و خوشبوئى؟ میگوید من کلید دار بهشتم و اینها کلیدهاى بهشت است که رب العزت برایت فرستاده‏اى احمد آنها را بگیر گویم از پروردگارم قبول کردم حمد او را بر آنچه بمن تفضل کرد آنها را تحویل برادرم على بن ابى طالب بده رضوان برگردد مالک دوزخ پیش آید و گوید درود بر تو اى احمد، گویم درود بر تو اى فرشته کیستى که چه زشت رو و نامطلوبى؟ گوید من کلیددار دوزخم و اینها کلیدهاى دوزخ است رب العزت براى شما فرستاده است اى احمد بگیر آنها را ، گویم قبول کردم از پروردگارم حمد او را بر آنچه‏مرا بدان فضیلت داد آنها را تحویل برادرم على بن ابى طالب بده مالک برگردد و کلیدهاى بهشت و دوزخ را در دست دارد تا بر دهانه جهنم بایستد که شراره میپراند و سوت میکشد و حرارتش تند است و على مهار آن را دارد دوزخ به على گوید اى على مرا واگذار و بگذر نور تو شرار مرا خاموش کرد على فرماید آرام باش اى دوزخ این شخص را بگیر و این را رها کن – این دشمن مرا بگیر و این دوست مرا واگذار دوزخ در آن روز فرمانبرتر است براى على از غلام شما براى آقاى خود اگر خواهد آن را به راست و چپ بکشاند و بهشت آن روز براى على مطیع‏تر است در آنچه دستور دهد از همه مردم
روایت سیزدهم: (، هر که با على مخالفت کند ، خداوند بهشت را بر او حرام کرده )من أحبّ أن یستمسک بدینی و یرکب سفینه النّجاه بعدی فلیقتد بعلیّ بن أبی طالب، و لیعاد عدوّه و لیوال ولیّه، فإنّه وصیّی و خلیفتی على أمّتی فی حیاتی و بعد وفاتی، و هو إمام کلّ مسلم، و أمیر کلّ مؤمن من بعدی؛ قوله قولی و أمره أمری، و نهیه نهیی و تابعه تابعی، و ناصره ناصری، و خاذله خاذلی، ثمّ قال علیه السّلام: من فارق علیّا بعدی لم یرنی و لم أره یوم القیامه، و من خالف علیّا حرّم اللّه علیه الجنّه و جعل مأواه النّار و من خذل علیّا خذله اللّه یوم یعرض علیه، و من نصر علیّا نصره اللّه یوم یلقاه و لقّنه حجّته عند المساءله(13)هر که دوست دارد به دین من چنگ زند، و پس از من بر کشتى نجات سوار گردد، از على بن ابى طالب پیروى کند.دشمنش را دشمن، و دوستش را دوست بدارد، زیرا او در زندگى و پس از مرگم وصى و جانشین من است. او امام هر مسلمان، و فرمانرواى هر مؤمنى پس از من مى‏باشد. گفتار او گفتار من و فرمان او فرمان من، و نهى او نهى من، پیرو او پیرو من، و یاور او یاور من است، هر که یارى‏اش را واگذارد، دست از یارى من برداشته است. سپس فرمود: کسى که پس از من از على مفارقت و جدایى کند روز قیامت مرا نخواهد دید و من نیز او را نخواهم دید، هر که با على مخالفت کند خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش را آتش قرار دهد.کسى که دست از یارى على بردارد خداوند در روزى که (حسابش را) بر او عرضه کنند یارى‏اش نکند، و هر که على را یارى کند در آن روز که خدا را ملاقات کند خدایش یارى کند و حجتش را هنگام بازجویى به وى تلقین کند
روایت چهاردهم : (مبغض علی در جهنم و دوست دارش در بهشت است .)إذا کان یوم القیامه یقول اللَّه لی و لعلیّ بن أبی طالب: أدخلا الجنّه من أحبّکما و أدخلا النار من أبغضکما، و ذلک قول اللَّه عزّ و جلّ أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ.(14)در روز قیامت خداوند به من و على علیه السلام مى‏فرماید: هر کس که تو را دوست مى‏داشت، داخل بهشت نما و هر کس دشمن تو بود، او را داخل جهنم نما و این سخن مضمون همان آیه‏اى است که خداوند فرمود: بیاندازید به آتش جهنم، همه کافران لجوج را
روایت پانزدهم : (سعادت مند و شقی، دوست دار و مبغض علی(ع) عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص قَالَتْ خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَشِیَّهَ عَرَفَهَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَاهَى بِکُمْ وَ غَفَرَ لَکُمْ عَامَّهً وَ لِعَلِیٍّ خَاصَّهً وَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ غَیْرَ مُحَابٍ لِقَرَابَتِی هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ السَّعِیدَ کُلَّ السَّعِیدِ حَقَّ السَّعِیدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ إِنَّ الشَّقِیَّ کُلَّ الشَّقِیِّ حَقَّ الشَّقِیِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِیّاً فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِه‏ فاطمه (ع) فرمود :رسول خدا (ص) شب عرفه نزد ما آمد و فرمود به راستى خداى تبارک و تعالى به شما مباهات دارد همه شما را عموما و بخصوص على را آمرزیده و من رسول خدایم بسوى شما و این از راه دوستى و خویشاوندى نیست، این جبرئیل است که بمن خبر مى‏دهد: سعادتمند کامل کسى است که على (ع) را دوست دارد در زندگى و پس از مرگش و شقى تمام کسى است که على را در زندگى و مردگى دشمن دارد(15)
روایت شانزدهم : (هر که در دنیا على(ع) را دشمن دارد و او را نافرمانى کند، جدا از من بلرزه افتد و از سمت چپ به دوزخش برند)قال رسول الله (ص) : أَنَا سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَوْصِیَائِی سَادَهُ أَوْصِیَاءِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ ذُرِّیَّتِی أَفْضَلُ ذُرِّیَّاتِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَصْحَابِیَ الَّذِینَ سَلَکُوا مِنْهَاجِی أَفْضَلُ أَصْحَابِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ ابْنَتِی فَاطِمَهُ سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ الطَّاهِرَاتُ مِنْ أَزْوَاجِی أُمَّهَاتُ الْمُؤْمِنِینَ وَ …..(16)
ترجمه :رسول اکرم (ص) می فرمایند : منم سید انبیاء و مرسلین و بهتر از ملائکه مقربین و اوصیایم و همچنین سادات اوصیاء پیغمبران و مرسلانم و فرزندان بهتر از ذریه انبیاء و مرسلانند و دخترم فاطمه سیده زنان عالمیان است و طاهرات از زنانم امهات مؤمنانند و امتم بهترین امتى است که براى مردم قیام کردند و من روز قیامت بیشتر از همه انبیاء پیرو دارم و حوضى دارم که پهنایش باندازه میانه بصرى در دنیا تا صنعاء است و بعدد ستاره‏هاى آسمان ابریق در آن است و خلیفه من بر این حوض در آن روز خلیفه منست در دنیا عرض شد آن کیست؟ فرمود امام مسلمانان و امیر مؤمنان و سرور آنها پس از من على بن ابى طالب که دوستانش را از آن سیراب کند و دشمنانش را براند چنانچه یکى از شماها شتران بیگانه را از سر آب خود میراند سپس فرمود هر که على را دوست دارد و در دنیا او را اطاعت کند فردا بر حوض من وارد شود و در بهشت با من هم درجه باشد و هر که در دنیا على را دشمن دارد و او را نافرمانى کند او را نبینم و مرا نبیند در روز قیامت و جدا از من بلرزه افتد و از سمت چپ به دوزخش برند
روایت هفدهم :(یا علی توئى رکن ایمان و چراغ هدایت) قال رسول الله(ص): یَا عَلِیُّ أَنْتَ صَاحِبُ حَوْضِی وَ صَاحِبُ لِوَائِی وَ مُنْجِزُ عِدَاتِی وَ حَبِیبُ قَلْبِی وَ وَارِثُ عِلْمِی وَ أَنْتَ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِیثِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنْتَ أَمِینُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ أَنْتَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى بَرِیَّتِهِ وَ أَنْتَ رُکْنُ الْإِیمَانِ وَ أَنْتَ مِصْبَاحُ الدُّجَى وَ أَنْتَ مَنَارُ الْهُدَى وَ أَنْتَ ….(17)پیامبر اکرم(ص) می فرماید : اى على تو صاحب حوض منى. پرچمدار منى و بر آورنده وعده‏هاى منى.دوست دل منى وارث علم منى و امانت دار مواریث پیغمبرانى. توئى امین اللَّه در زمینش و حجت بر خلقش. توئى رکن ایمان و چراغ هدایت و منار شب تار توئى علمى که براى اهل دنیا برافراشتند هر که تو را پیروى کند نجات یافته و هر که از تو تخلف کند هلاک است توئى راه روشن توئى راه راست، توئى قائد الغر المحجلین، توئى سرور هر که سرورش منم و من سرور هر مؤمن و مؤمنه‏ام دوستت ندارد جز پاکزاد و دشمنت ندارد جز بدزاد و پروردگارم هیچ گاه مرا بآسمان بالا نبرد و با من سخن نگفت: جز اینکه فرمود اى محمد سلام مرا به على برسان و باو اعلام کن که امام اولیاء و نور اهل طاعت منست گوارا باد تو را اى على این کرامت.
روایت هجدهم : (هفت خصلت دوستان علی( ع) یَا عَلِیُّ أَ لَا أُبَشِّرُکَ قَالَ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هَذَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَدْ أَعْطَى مُحِبَّکَ وَ شِیعَتَکَ سَبْعَ خِصَالٍ الرِّفْقَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْأُنْسَ عِنْدَ الْوَحْشَهِ وَ النُّورَ عِنْدَ الظُّلْمَهِ وَ الْأَمْنَ عِنْدَ الْفَزَعِ وَ الْقِسْطَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ وَ دُخُولَ الْجَنَّهِ قَبْلَ سَائِرِ النَّاسِ مِنَ الْأُمَمِ بِثَمَانِینَ عَاماً (18) بتو مژده ندهم اى على؟ گفت: چرا ؟!یا رسول اللَّه، فرمود :حبیبم جبرئیل از طرف خدا جل جلاله بمن خبر میدهد که بدوستان و شیعیان تو هفت خصلت داده‏اند نرمش در هنگام مرگ، و آرامش در هنگام وحشت و روشنى در ظلمت و آسودگى نزد هراس و عدالت وقت میزان و گذشت از صراط و رفتن بهشت پیش از مردم امم دیگر بهشتاد سال.
روایت نوزدهم : (هر کس تو و ائمه را دوست بدارد،ولادتش پاک است ) یَا عَلِیُّ مَنْ أَحَبَّنِی وَ أَحَبَّکَ وَ أَحَبَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى طِیبِ مَوْلِدِهِ فَإِنَّهُ لَا یُحِبُّنَا إِلَّا مُؤْمِنٌ طَابَتْ وِلَادَتُهُ وَ لَا یُبْغِضُنَا إِلَّا مَنْ خَبُثَتْ وِلَادَتُه‏(19)یا على، کسى که من و تو و ائمّه‏اى که از فرزندان تو هستند را دوست بدارد باید بر پاکى ولادتش خدا را حمد و شکر کند، چه آن که ما را دوست ندارد مگر مؤمنى که ولادتش پاک باشد و دشمنى ندارد ما را مگر کسى که ولادتش ناپاک است‏
روایت بیستم 🙁 یا علی ،دوستان تو، همسایگان خداوند در فردوس برین اند ) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ وَهَبَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ فَرَضِیتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِکَ إِمَاماً فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّکَ وَ صَدَقَ عَلَیْکَ [بِکَ وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَکَ وَ کَذَبَ عَلَیْکَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ الْعَالِمُ بِهَذِهِ الْأُمَّهِ مَنْ أَحَبَّکَ فَازَ وَ مَنْ أَبْغَضَکَ هَلَکَ یَا عَلِیُّ أَنَا الْمَدِینَهُ وَ أَنْتَ بَابُهَا وَ …..‏(20)رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به امام على علیه السّلام فرمود: اى على، خداوند، دوستى و محبّت بینوایان و مستضعفان در زمین را به تو بخشیده است. من به برادرى با آنها راضى شدم، چون آنها به امامت و پیشوایى تو خشنود شدند. پس خوشا به حال کسى که تو را دوست مى‏دارد و تصدیقت مى‏کند و واى بر کسى که با تو دشمن است و تکذیبت مى‏نماید. اى على، تو عالم به این امّت هستى.هر کس تو را دوست بدارد، رستگار مى‏شود و هر کس نسبت به تو کینه ورزد، هلاک مى‏گردد. اى على، من شهر [علم‏] هستم و تو دروازه آن. و آیا جز از طریق دروازه به شهر وارد مى‏شوند؟ اى على، اهل مودّت و دوستى تو، کسى است که بسیار بازگشت‏کننده [به درگاه الهى‏]و به شدّت نگه دارنده [نفس‏] است. لباسهاى کهنه و مندرس دارد. [در ظاهر فقیر و تهیدست است ولى‏] اگر خدا را [براى امرى‏] سوگند دهد، خداوند سوگندش را مى‏پذیرد [و خواسته‏اش را برآورده مى‏کند]. اى على، برادران تو همگى [از بدیها] پاک و پاکیزه‏اند و اهل تلاش و کوشش، در کار خیرند. در راه تو دوست مى‏دارند و در راه تو دشمنى مى‏کنند. پیش مردم بى‏مقدارند، ولى نزد خداوند، منزلتى بزرگ دارند.اى على، دوستان تو، همسایگان خداوند در فردوس برین هستند.بر آنچه از دنیا بجا گذاشته‏اند، افسوس نمى‏خورند. اى على، من دوست کسى هستم که تو او را دوست دارى و دشمن کسى هستم که تو با او دشمنى. هر کس تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس نسبت به تو کینه ورزد، نسبت به من کینه ورزیده. اى على، برادران تو [در اثر روزه، ذکر و دعا]، لبهایشان خشکیده است و زهد و بى‏رغبتى نسبت به دنیا در چهره‏هایشان هویداست. اى على، برادران تو در سه جا شاد مى‏شوند. هنگام جدا شدن روح از بدنهایشان و این در حالى است که من و تو، ناظر بر آنانیم، و هنگام سؤال و جواب در قبر و موقع عرضه اعمال و گذشتن از پل صراط [یعنى‏] وقتى که از سایر مردم در مورد ایمانشان سؤال مى‏شود و قادر به جواب دادن نیستند. اى على، جنگ با تو، جنگ با من و صلح با تو، صلح با من است و جنگ با من، جنگ با خداست. هر کس با تو صلح و سازش نماید، با خدا صلح و سازش کرده. اى على، به برادرانت بشارت ده به اینکه خداوند از آنها راضى شد، زیرا به پیشوایى تو بر آنها رضایت داد و آنها نیز به ولایت تو راضى شدند.اى على، تو امیر مؤمنان و پیشواى دست و پا و پیشانى سفیدانى [کنایه از مواضعى که در سجده به زمین مى‏خورد] اى على، شیعیان تو مسرور و شادمانند. اگر تو و شیعیانت نبودید،دینى براى خدا بر پا نمى‏شد و اگر شیعیان تو در زمین نبودند، آسمان بارانش را فرو نمى‏فرستاد.اى على، براى تو گنجى در بهشت است و تو ذو القرنین آن (صاحب سلطنت ظاهرى و باطنى آن) هستى. شیعیان تو به حزب اللَّه شناخته مى‏شوند. اى على، تو و شیعیانت، قیام‏کننده به عدل و داد هستید و برگزیدگان از خلق خدایید. اى على، من نخستین کسى هستم که از [قبر بیرون مى‏آیم‏] و خاک از سرم پاک مى‏کنم، در حالى که تو با من هستى، و سپس سایر خلق از قبرهایشان بیرون مى‏آیند. اى على، تو و شیعیانت بر سر حوض کوثر، هر کس را دوست داشته باشید، سیراب مى‏کنید و دشمنانتان را باز مى‏دارید. شما روز ترس بزرگ (قیامت) در سایه عرش در امانید. مردم مى‏هراسند و شما نمى‏هراسید. مردم اندوهگین مى‏شوند و شما اندوهناک نمى‏شوید. این آیه در باره شما نازل شده است: «به راستى کسانى که به توفیق ما در نیکى‏ها پیشى گرفتند، از آن (دوزخ) دورند و صداى آن را نمى‏شنوند و در آنچه نفسهایشان بخواهد (نعمتهاى بهشت) جاودانند.ترس بزرگ روز قیامت، آنها را اندوهگین نمى‏کند و فرشتگان با آنها ملاقات مى‏کنند [و مى‏گویند] این همان روزى است که به شما وعده داده شده بود».اى على، در جایگاه رسیدگى به [حساب و کتاب‏] به دنبال تو و شیعیانت مى‏گردند و حال آن که شما در بهشت از نعمتهاى الهى بهره‏مندید. اى على، فرشتگان و خزانه‏داران بهشت، مشتاق [دیدار] شما هستند و بردارندگان عرش و فرشتگان مقرّب، به گونه‏اى ویژه، براى شما دعا مى‏کنند و به سبب دوستى و محبّت شما، از خدا [حاجتهاى خود را] درخواست مى‏کنند و وقتى یکى از شیعیان تو [از دنیا مى‏رود] و بر فرشتگان وارد مى‏شود، آن گونه شاد و خوشحال مى‏شوند، که‏اهل خانواده با آمدن مسافرشان که مدّتهاى مدیدى از بین آنها رفته [و اکنون بازگشته‏]، شادمان مى‏شوند. اى على، شیعیان تو کسانى هستند که در پنهان از خدا مى‏ترسند و در پیدا براى خدا خیرخواهى مى‏کنند.اى على، شیعیان تو کسانى هستند که در [کسب‏] درجات بهشت با یک دیگر رقابت دارند، زیرا آنها در حالى خدا را ملاقات مى‏کنند که هیچ گناهى ندارند. اى على، در هر روز جمعه، اعمال شیعیانت بر من عرضه مى‏شود. خبر کردار نیکشان، مرا خوشحال مى‏کند و براى گناهانشان آمرزش مى‏طلبم. اى على، [خداوند] تو و شیعیانت را قبل از آن که آفریده شوند، در تورات به تمام خوبیها یاد کرده است تا «الیا» را [که از اسامى مبارک على علیه السّلام است‏] بزرگ شمارند و حال آن که شیعیان او را نمى‏شناسند، مگر همان اندازه که در کتابهایشان آمده است.اى على، یاد یارانت، [توسط فرشتگان‏] در آسمان از یاد آنها [در زمین‏] توسط اهل زمین باشکوهتر است. خیر و خوبى براى شیعیان تو است، پس باید به این مژده خوشحال باشند و بر کوشش خویش بیفزایند.اى على، هنگامى که شیعیان تو به خواب مى‏روند، ارواحشان به آسمان بالا مى‏رود و به سبب مقام و منزلتى که در پیشگاه خدا دارند، فرشتگان مشتاقانه به آنها مى‏نگرند، همان گونه که مردم به هلال ماه مى‏نگرند. اى على، به یارانت که مقام تو را مى‏شناسند، بگو از رفتارى که دشمنانشان انجام مى‏دهند پرهیز کنند، زیرا شبانه روز رحمت خداوند آنها را فرا مى‏گیرد، پس باید از پلیدى دورى نمایند.اى على، خشم و غضب خداوند شدید باد بر کسى که با شیعیان تو دشمنى کند، از تو و شیعیانت بیزارى جوید، به جاى تو و پیروانت، دیگران را بدل گیرد، به دشمنت بگراید و تو و پیروانت را واگذارد، گمراهى و ضلالت را برگزیند و بر ضد تو و شیعیانت علم جنگ برافرازد، نسبت به ما اهل بیت و نسبت به هر کس که تو را دوست دارد و یارى مى‏کند و بر دیگران برمى‏گزیند و جان و مالش را در راه ما (آل محمّد) مى‏دهد، بغض و کینه ورزد. اى على، سلام مرا به شیعیانت برسان [همان کسانى که‏] نه من آنها را دیده‏ام و نه آنها مرا دیده‏اند و به آنها خبر بده که ایشان برادران منند و مشتاق دیدارشان هستم. پس باید علم و دانش مرا به آیندگان برسانند و به ریسمان الهى [ولایت على علیه السّلام‏] تمسّک جویند و به آن چنگ زنند و در انجام [کارهاى نیک‏] بکوشند، زیرا ما آنها را از راه هدایت به راه گمراهى و ضلالت بیرون نمى‏بریم.همچنین به آنان خبر ده که خداوند از ایشان راضى و خرسند است و به [وجود] آنان بر فرشتگان مباهات مى‏کند و در روزهاى جمعه، با نظر رحمت به آنها مى‏نگرد و به فرشتگان فرمان مى‏دهد که براى ایشان آمرزش بطلبند. اى على، روى برنتاب از یارى و نصرت گروهى که وقتى به آنها خبر مى‏رسد و مى‏شنوند که من تو را دوست مى‏دارم، پس به خاطر محبّت من نسبت به تو، تو را دوست مى‏دارند و بدین وسیله دیندارى خداى بزرگ را مى‏نمایند و محبت قلبى و خالصانه خویش را به تو ارزانى مى‏دارند و تو را بر پدران، برادران و فرزندان خویش برمى‏گزینند و راه تو را مى‏روند و در راه دوستى و محبت ما سختیها و ناگواریها به آنها تحمیل مى‏شود، ولى آنان جز نصرت و یارى ما و ایثار خونشان در راه ما [از هر کار دیگرى‏] سر باز مى‏زنند با وجود آزار و اذیّتها [یى که مى‏کشند] و سخنان بد [ى که مى‏شنوند] و رنج و مشقّتهایى که از درد این مصیبت مى‏کشند. پس نسبت به آنها مهربان باش و به [دوستى‏] آنها قناعت کن، زیرا خداوند آنها را با علم و آگاهى‏اش، از بین مردم برگزیده، ایشان را از سرشت ما آفریده، اسرار ما را نزد آنها به ودیعه نهاده، شناخت حقّ ما را در قلبشان ثابت و استوار ساخته، سینه‏هایشان را فراخ نموده و آنها را متمسّک به ریسمان ولایت ما قرار داده است. ایشان، مخالفین ما را علیه ما برنمى‏گزینند، هر چند این گونه اعمال، باعث مى‏شود منافع دنیا را از دست بدهند و پادشاهان به اذیّت و آزار آنها متمایل شوند. خداوند آنها را تأیید فرماید و به راه هدایت واردشان کند. [همان راه هدایتى‏] که به آن چنگ زدند، در حالى که مردم در گمراهى بسر مى‏بردند و در مسیر هواهاى نفسانى حیران بودند و از دیدن راه [حقّ‏] و آنچه از نزد خدا آمده بود، کور بودند. پس مردم در خشم و ناخشنودى خداوند، صبح را به شب و شب را به روز مى‏آورند و حال آن که شیعیان تو، در راه روشن حقّ و پایدارى بر آن، ثابت و استوارند و به کسانى که با آنها مخالفند، انس نمى‏گیرند. دنیا از آن آنها نیست و آنها نیز از آن دنیا نیستند. اینان چراغهاى [فروزان در] تاریکى‏اند، اینان چراغهاى [فروزان در] تاریکى‏اند، اینان چراغهاى [فروزان در] تاریکى‏اند.
روایت بیست و یکم :(مردمی که گرفتار محاسبه نیستند )قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْرُجُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ بَیَاضُ وُجُوهِهِمْ کَبَیَاضِ الثَّلْجِ عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ بَیَاضُهَا کَبَیَاضِ اللَّبَنِ عَلَیْهِمْ نِعَالٌ مِنْ ذَهَبٍ شِرَاکُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ فَیُؤْتَوْنَ بِنُوقٍ مِنْ نُورٍ عَلَیْهَا رَحَائِلُ مِنْ ذَهَبٍ أَزِمَّتُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ فَیَرْکَبُونَ حَتَّى یَنْتَهُونَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَ النَّاسُ فِی الْمُحَاسَبَهِ یَغْتَمُّونَ وَ یَهْتَمُّونَ وَ هَؤُلَاءِ یَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ ….(21)رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که:، در قیامت، کسانى با صورتهاى سفید، مانند برف، از قبر خارج مى‏گردند، و جامه‏هاى سفیدى چون شیر بر تن دارند، و کفشهایى از طلا بر پا دارند که بندشان از زبرجد، ساخته شده پس از آن شترانى از نور مى‏آورند، که محملهایى از طلا که میخشان از نقره است، بر پشت دارند، سپس بر آنها سوار مى‏شوند، و به سوى رحمت حق حرکت مى‏کنند، ولى مردم گرفتار محاسبه هستند، آنان مى‏خورند و مى‏آشامند.امیر المؤمنین علیه السّلام از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پرسید: آنان چه کسانى هستند؟- در حالى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بر شانه على علیه السّلام دست گذاشت- فرمود: شیعیان تو هستند، که تو را پیشواى خویش قرار دادند، چنان که در آیه مى‏فرماید:یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً: روزى که دسته جمعى پرهیزگاران را به محضر خدا محشور، مى‏کنی
روایت بیست و دوم : (وقتی همه می ترسند ، تو و شیعیانت نمی ترسند )قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَقَدْ مُثِّلَتْ لِی أُمَّتِی فِی الطِّینِ حَتَّى رَأَیْتُ صَغِیرَهُمْ وَ کَبِیرَهُمْ أَرْوَاحاً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ الْأَجْسَادَ وَ إِنِّی مَرَرْتُ بِکَ وَ بِشِیعَتِکَ فَاسْتَغْفَرْتُ لَکُمْ فَقَالَ عَلِیٌّ ع یَا نَبِیَّ اللَّهِ زِدْنِی فِیهِمْ قَالَ نَعَمْ یَا عَلِیُّ تَخْرُجُ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ مِنْ قُبُورِکُمْ وَ وُجُوهُکُمْ کَالْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ وَ قَدْ فُرِّجَتْ عَنْکُمُ الشَّدَائِدُ وَ ذَهَبَتْ عَنْکُمُ الْأَحْزَانُ تَسْتَظِلُّونَ تَحْتَ الْعَرْشِ یَخَافُ النَّاسُ وَ لَا تَخَافُونَ وَ تُوضَعُ لَکُمْ مَائِدَهٌ وَ النَّاسُ فِی الْمُحَاسَبَه(22) از پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود:امّت من در گِل تمثّل یافت، تا آنجا که کوچک و بزرگشان را، پیش از خلقت اجساد دیدم، و تو و پیروانت را مرور کردم و برایتان استغفار نمودم؟على علیه السّلام عرضه داشت: بیشتر برایم شرح بده؟فرمود: اى على علیه السّلام تو و شیعیانت در حالى از قبر برمى‏خیزید؛ که صورتتان چون ماه مى‏درخشد، و ناراحتیها و اندوهها (در قیامت) از شما دور است، در زیر عرش سایه مى‏گیرید، مردم مى‏ترسند، ولى شما نمى‏ترسید، و سفره‏اى برایتان گسترده مى‏گردد، اما دیگران در محاسبه به سر مى‏برند
روایت بیست و سوم : (لعنت کند خدا برکسی که با على مخالفت کند، )قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ قَاتَلَ اللَّهُ مَنْ قَاتَلَ عَلِیّاً لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَالَفَ عَلِیّاً عَلِیٌّ إِمَامُ الْخَلِیقَهِ بَعْدِی مَنْ تَقَدَّمَ عَلَى عَلِیٍّ فَقَدْ تَقَدَّمَ عَلَیَّ وَ مَنْ فَارَقَهُ فَقَدْ فَارَقَنِی وَ مَنْ آثَرَ عَلَیْهِ فَقَدْ آثَرَ عَلَیَّ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاه‏(23) على از منست و من از او، نبرد کند خدا با هر که با على نبرد کند؟ لعنت کند خدا هر که با على مخالفت کند، على بعد از من امام خلق است هر که بر على (ع) تقدم جوید بر من تقدم جسته و هر که از او جدا شود از من جدا شده هر که بر او دریغ کند بر من دریغ کرده، من سازگارم با هر که با او سازگار است و در نبردم با هر که با او در نبرد است، دوستم با هر که با او دوست است و دشمنم با هر که او را دشمن است.
روایت بیست و چهارم : (دشمن علی(ع) را دشمن دار گرچه پدر یا فرزندت باشد )عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ یَوْمٍ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِی اللَّهِ ….‏(24) یک روز رسول خدا «ص» بیکى از اصحابش فرمود: اى بنده خدا دوستی کن در راه خدا و دشمنى کن در راه خدا .مهر ورز در راه خدا و خصومت کن در راه خدا که بولایت خدا نرسى جز بدان و نیابد مردى مزه ایمان را هر چه هم نماز و روزه‏اش بسیار باشد تا چنین باشد و بتحقیق گردیده است‏.بیشتر برادرى مردم در این روزگار شما در راه دنیا است، بر سر آن با هم دوستى کنند و بر سرا آن باهم دشمنى ورزند و این نزد خدا براى آنها هیچ فایده ندارد. به آن حضرت گفت :چطور بدانم که در راه خداى عز و جل دوستى و دشمنى کردم دوست خدا کیست تا پا او دوستى کنم و دشمنش کیست تا دشمن او باشم ؟!رسول خدا «ص» اشاره به على «ع» کرد و فرمود این مرد را مى‏بینى؟ عرض کرد :آرى فرمود:دوست او دوست خداست. او را دوست‏دار دشمن او دشمن خداست او را دشمن دار، دوستش را دوست دار گرچه کشنده پدرت باشد و دشمنش را دشمن دار گرچه پدر یا فرزندت باشد
روایت بیست و پنجم: (شک به وى شک‏در خداست) عن حُذَیْفَهَ بْنِ أَسِیدٍ الْغِفَارِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ یَا حُذَیْفَهُ إِنَّ حُجَّهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بَعْدِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ الْکُفْرُ بِهِ کُفْرٌ بِاللَّهِ وَ الشِّرْکُ بِهِ شِرْکٌ بِاللَّهِ وَ الشَّکُّ بِهِ شَکٌّ فِی اللَّهِ وَ الْإِلْحَادُ فِیهِ إِلْحَادٌ فِی….(25)پیامبر اکرم (ص) فرمودند : اى حذیفه بدرستى که حجت خدا بر شما بعد از من على (ع) بن ابى طالب است کفر بوى کفر بخداست و شرک بوى شرک بخداست و شک بوى شک‏در خداست . ملحد شدن در وى ملحد شدن در خداست . انکار او انکار خداست و ایمان بوى ایمان بخداست ،از براى آن که او برادر رسول خداست و وصى او و امام امت او و مولاى ایشانست و اوست حبل اللَّه المتین و عروه الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها و زود باشد که هلاک کردند در وى دو نوع از مردمان و او را گناهى نباشد یکى دوستى که از حد بگذرد در دوستى و دیگرى دشمنى که با وى دشمنى کند.یا حذیفه جدائى مکن البته با على که با من جدائى کرده باشى و مخالفت على مکن که با من مخالفت میکنى بدرستى که على از منست و من ازویم هر که او را ناخشنود گرداند البته مرا ناخشنود کرده است و هر که او را راضى گرداند مرا راضى کرده است‏
روایت بیست و ششم 🙁 خداوند دوستدار علی(ع) را بزرگ می کند )مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً وَ تَوَلَّاهُ أَکْرَمَهُ اللَّهُ وَ أَدْنَاهُ- وَ مَنْ أَبْغَضَ عَلِیّاً وَ عَادَاهُ مَقَّتَهُ اللَّهُ وَ أَخْزَاه‏(26)هر که دوستدارد على را و دوستى کند با وى بزرگوار گرداند او را خدا و نزدیک گرداند او را خدا و هر که دشمن دارد على را و با وى دشمنى کند دشمن دارد او را خدا و خوار گرداند او ر
روایت بیست و هفتم : (پشیمانی از دشمنی باعلی (ع)) مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً کَانَ طَاهِرَ الْأَصْلِ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ نَدِمَ یَوْمَ الْفَصْل‏(27)هر کس علی را دوست دارد ، علی (ع) را، اصل او پاکیزه و هر که دشمن دارد او را، پشیمان شود در روز قیامت‏
روایت بیست و هشتم : (کسی که بعد از وفا ت من ، به علی (ع) ظلم کند )مَنْ ظَلَمَ عَلِیّاً متعمدا [مَقْعَدِی هَذَا بَعْدَ وَفَاتِی فَکَأَنَّمَا جَحَدَ نُبُوَّتِی وَ نُبُوَّهَ الْأَنْبِیَاءِ قَبْلِی(28)‏هر کس ظلم کند با على عمدا بعد از وفات من ، پس چنان باشد که منکر باشد پیغمبرى مرا و پیغمبرى پیغمبران را قبل از من‏
روایت بیست و نهم : (وای به حال کسی که به علی (ع) ستم کند ) یا علیّ أنت المظلوم بعدی فویل لمن ظلمک و اعتدى علیک و طوبى لمن تبعک و لم یجتر علیک‏(29)اى على! پس از من به تو ستم خواهد شد. واى به حال کسى که به تو ستم کند و به حقّ تو تجاوز نماید، و خوشا بحال کسى که از تو پیروى نماید و بر تو جرأت پیدا نکند
روایت سی ام : (کسی که بمیرد و با علی (ع)،دشمنی داشته باشد )یا علیّ لا یبالی من مات و هو یبغضک مات یهودیّا أو نصرانیّا.(30) اى على! کسى که بمیرد و با تو دشمن باشد باک ندارد یهودى بمیرد یا نصرانى‏
روایت سی و یکم :(محبت علی ، حسنه و دشمنی با او گناه نابخشودنی ) حبّ علیّ (بن أبی طالب) حسنه لا تضرّ معها سیّئه و بغضه سیّئه لا تنفع معها حسنه.(31)رسول خدا (ص) فرمود: محبّت على حسنه‏اى است که هیچ گناهى با آن زیان نمى‏رساند، و دشمنى على گناهى است که هیچ حسنه‏اى با آن سودمند نیست‏
روایت سی و دوم 🙁 نپذیرفتن هیچ یک از اعمال ، الا با محبت علی(ع))قال النبیّ صلّى اللَّه علیه و آله: و الّذی بعثنی بالحقّ لا یقبل اللَّه من عبد حسنه حتّى یسأله عن حبّ علیّ بن أبی طالب.(32)پیامبر (ص) فرمود: سوگند به آنکه مرا به حقّ برانگیخته است، خداوند هیچ کار نیکى را از بنده‏اى نمى‏پذیرد تا از محبّت على بن ابى طالب (ع) از او سؤال کند.
روایت سی و سوم:( هر که میخواهد در جنت عدن باشد،دوست دار و مطیع علی(ع) و فرزندانش باشد ) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( ص): مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَحْیَا حَیَاتِی وَ یَمُوتَ مِیتَتِی وَ یَدْخُلَ جَنَّهَ عَدْنٍ مَنْزِلِی فَکَانَ یَتَمَسَّکُ قَضِیباً غَرَسَهُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ- ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی إِلَى اللَّهِ أَشْکُو أَعْدَاءَهُمْ مِنْ أُمَّتِی الْمُنْکِرِینَ لِفَضْلِهِمُ الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی‏(33)رسول خدا فرمود هر که شاد است به زندگى من، زنده باشد و بمرگ من بمیرد و در جنت عدن به منزل من درآید و نهالى که خدایش کاشته بچسبد و باو بگوید: باش تا باشد، باید دوستدار على بن ابى طالب باشد و اوصیاء از فرزندانش را پیروى کند، زیرا آنان عترت منند و از گل من آفریده شده‏اند و از دشمنانشان بخدا شکوه کنم که منکر فضل آنهایند و قطع صله آن‏ها کنند-
روایت سی و چهارم :(عاقبت تردید کننده در علی (ع)) قال رسول الله (ص) : الشَّاکُّ فِی فَضْلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یُحْشَرُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ قَبْرِهِ وَ فِی عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنْ نَارٍ فِیهِ ثَلَاثُمِائَهِ شُعْبَهٍ عَلَى کُلِّ شُعْبَهٍ مِنْهَا شَیْطَانٌ یَکْلَحُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتْفُلُ فِیه‏(34)رسول خدا (ص) فرمود: تردیدکننده در باره على بن ابى طالب روز قیامت از قبر خود برانگیخته مى‏شود در حالى که طوقى از آتش در گردن اوست که سیصد زبانه دارد، و بر هر زبانه‏اى از آن شیطانى است که او را به هول و هراس اندازد و به رویش آب دهان بیفکند.
روایت سی و پنجم : (مفارقت با تو مفارقت با من خواهد بود.)یَا عَلِیُّ إِنَّهُ مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ وَ مَنْ فَارَقَکَ فَقَدْ فَارَقَنِی‏ (35)اى على، هر کس با من فاصله بگیرد و راه مرا ترک کند از درگاه خداوند دور افتاده است و بى‏تردید، مفارقت با تو مفارقت با من خواهد بود.
نتیجه گیری از مقاله : نتیجه ای که می توان از مقاله به دست آورد این است که بغض علی، در دنیا و آخرت ، انسان را نابود خواهد نبود و مبغضین علی (ع) همیشه مورد نفرت خدای متعال قرار دارند و بالعکس دوستدارانش ، مقربان درگاه حضرت احدیت می باشند

پی نوشت ها :

پی نوشت ها :
1.روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج‏1، ص: 101
2.امالی صدوق ص11
3.امالی صدوق ص12
4.امالی صدوق ص22
5.امالی صدوق ص36
6.الخصال2-ص583
7.امالی صدوق ص65
8.الحکم الزاهره با ترجمه انصارى، ص: 175
9. مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 79
10.عیون اخبار الرضا ج1(ص297)
11.اعلام الوری باعلام الهدی ص187
12.امالی صدوق ص117
13.الانصاف فی النص علی الائمه ص 199
14.الجواهر السنیه –کلیات احادیث قدسی ص542
15.امالی صدوق ص 182
16.امالی صدوق ص298
17.همان ص 306
18.بحارالانوار –ج65–ص9
19.علل الشرایع ج1-ص141
20.فضائل الشیعه –ص15
21.ارشاد القلوب الی الثواب ج2-ص292
22.همان ج2-ص293
23.امالی صدوق ص659
24.همان ص12
25.جامع الاخبار ص 13
26.جامع الاخبار ص 14
27.الحکم الزاهره با ترجمه ی انصاری ص186
28. جامع الأخبار، ص: 14
29.الحکم الزاهره ص 187
30.همان
31.همان
32.همان
33.امالی صدوق ص 36
34.امالی مفید ص 145
35. کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، ص: 284
منابع
1.فتال نیشابورى، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، 2جلد، انتشارات رضى – قم، چاپ: اول، -.
2.شیخ صدوق، أمالی الصدوق، 1جلد، اعلمى – بیروت، چاپ: پنجم، 1400ق.
3.علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، 42جلد، اسلامیه – تهران، چاپ: مکرر، مختلف.
4.شیخ صدوق، الخصال، 2جلد، جامعه مدرسین – قم، چاپ: اول، 1362ش.
5.على رضا صابرى یزدى/محمد رضا انصارى محلاتى، الحکم الزاهره با ترجمه انصارى، 1جلد، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى – قم، چاپ: دوم، 1375 ش.
6.فضل بن حسن حفید شیخ طبرسى، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، 1جلد، حیدریه – نجف، چاپ: دوم، 1385 ق.
7.شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، 2جلد، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، 1378 ق.
8.سید هاشم بحرانى/سید هاشم رسولى محلاتى، الإنصاف فى النص على الأئمه ع با ترجمه رسولى محلاتى، 1جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى – تهران، چاپ: دوم، 1378ش.
9.محدث عاملى- زین العابدین کاظمى خلخالى، الجواهر السنیه-کلیات حدیث قدسى، 1جلد، انتشارات دهقان – تهران، چاپ: سوم، 1380ش.
10.شیخ صدوق، فضائل الشیعه، 1جلد، اعلمى – تهران، چاپ: اول، -.
11.شیخ حسن دیلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، 2جلد، شریف رضى – قم، چاپ: اول، 1412 ق.
12.شیخ مفید، أمالی المفید، 1جلد، کنگره شیخ مفید – قم، چاپ: اول، 1413ق.
13.محمد باقر ساعدى، فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، 4جلد، انتشارات فیروزآبادى – قم، چاپ: اول، 1374ش.
14.تاج الدین شعیرى، جامع الأخبار، 1جلد، انتشارات رضى – قم، چاپ: اول، 1405ق.
15.شیخ طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، 1جلد، اسلامیه – تهران، چاپ: سوم، 1390 ق.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید