برای حضرت یحیی و حضرت عیسی(علیهماالسلام) شباهت هایی ذکر شده که در این مطلب آنها را ذکر می کنیم:
اول: فارابی در کتاب “الملّه” از دیگران نقل میکند: سبب نامگذاری یحیی به این نام، که نشانه حیاتبخشی است، آن است که مایهی حیات و زندگیِ زهدان مادرِ نازا و عقیم شد. راویان خبر چنین آوردهاند: مریم(علیهاالسلام) دختر خالهی یحیی(علیهالسلام) بود، حضرت یحیی شش ماه از حضرت عیسی(علیهالسلام) بزرگتر بود و سبب قتل و شهادت یحیی(علیهالسلام) این شد که به خواسته پادشاه عصر خود فتوا نداد. وی قبل از رفع حضرت عیسی(علیهالسلام) به آسمان شهید شد. گفته شد: چهار نفر در دوران کودکی به نبوت راه یافتند: یوسف، سلیمان، یحیی و عیسی (علیهمالسلام). (1) البته صحت و سقم چنین گزارشهایی بر عهدهی ناقلان آنهاست و اثبات نبوّت مصطلح برای همه یادشدگان آسان نیست.
دوم: حضرت مسیح و یحیی(علیهماالسلام) دو مولودی بودند که در اِرهاصْها و کرامتهای بعد از تولّد سهیم و مشارک بودند؛ یعنی هم نحوهی ولادت آنان، هم خود آنان، هم اوصاف برجسته آنها، همتای هم است که اجمال آن بدین قرار است:
الف: همانگونه که پدر و مادر یحیی فاقد شرایط عادیِ پدر و مادر شدن بودند، مادر حضرت مسیح نیز واجد شرایط عادی مادر شدن نبود.
ب: همان طور که فرشتگان از رهگذر غیب مژدهی تولد یحیی را به زکریا(علیهماالسلام) دادهاند و اصلاح امر همسر زکریا(مادر یحیی) را از راه باطن به عهده گرفتند، بشارت میلاد مسیح به مریم (علیهماالسلام) و اصلاح باطنی امر او نیز این چنین بوده است.
ج: همانگونه که زکریا سه روز از کلام عادی محروم شد و تنها به ذکر و مناجات و تسبیح خداوند بسنده کرد، مریم نیز بعد از تولّد عیسی مأمور به صوم صَمْت شد و یاد و نام خدا تنها انیس وی بود و با کسی سخن نمیگفت.
د: همانطور که یحیی(علیهالسلام) در دوران کودکی از حُکم خاص الهی برخوردار شد، سخن مسیح (علیهالسلام) در گهواره نیز این بود که “خداوند به من کتاب داد، و مرا پیامبر کرد.”
هـ: چنانکه حضرت یحیی(علیهالسلام) گذشته از اوصاف عمومی نبوّتِ عامّ، ویژگیهای خاص داشت، مانند حَصُور بودن، حَنینِ مخصوص داشتن، به عبادت و نیایش مأمور شدن، به خانواده احترام گذاردن، به جامعه ارج گذاشتن، از عصیان و عقوق مردم برحذر بودن و از سلام خاص در مقاطع سهگانه معهود برخوردار بودن و …، حضرت مسیح نیز به چنین اوصاف ارزندهای موصوف بوده است.
سوم: گرچه حضرت یحیی(علیهالسلام) به سیادت، موسوم شد و قرآن کریم او را به وصف ممتاز “سَید” ستوده است، لیکن شعاع سیادت وی محدود است، ولی سیادت حضرت خاتمالانبیاء(صلی الله علیه و آله) فراگیر بوده و بر اساس آن که آن حضرت، سید اولاد آدم و سیدالمرسلین است، دارای سیادت وسیع و گسترده است.
چهارم: بعضی از عرفا نقل کردهاند که مرگ در قیامت به صورت گوسفندی ظهور میکند و حضرت یحیی آن را ذَبْح میکند. سرّ اختصاص یحیی(علیهالسلام) به ذبح مرگ، در نام آن حضرت نهفته است، زیرا مرگ ضدّ حیات است(1) و هرگز با حیات جایی برای مرگ نیست، چنانکه با مرگ جایی برای حیات نخواهد بود، و هنگامی که حضرت یحیی، که مظهر حیات الهی است و این نامِ ویژه را از طرف خداوند دریافت کرد، ظهور کند در صحنهی قیامت که صحنهی حیات است، جایی برای مرگ نخواهد بود، پس هیچ عاملی برای زوال مرگ غیر از ظهور یحیی(علیهالسلام) نیست. البته عامل مهمّ جریان یاد شده، خصوصیت روز قیامت است که هرگونه تحوّل و مرگ در آن منتفی است: “و انّ الدار الاخره لهی الحیوان”(2)، وگرنه حضرت یحیی(علیهالسلام) در دنیا هم ظهور داشت، با این که همهی افراد محکوم به مرگ بوده و هستند، حتی خود حضرت یحیی: “کل نفسٍ ذائقه الموت(3)، “و ما جعلنا لبشرٍ من قبلک الخلد.”(4)
پینوشتها:
1- کتاب المله، ص 107 .
2- تفسیر ابن عربی، ج3، ص 40 .
3- سوره عنکبوت، آیه 64 .
4- سوره عنکبوت، آیه 57 .
5- سوره انبیاء، آیه 34.
برگرفته از کتاب سیره پیامبران در قرآن، آیه الله جوادی آملی .