نیایش های عاشورایی

نیایش های عاشورایی

نویسنده: علی دژاکام
واقعه کربلا، هم دردناکترین واقعه و هم بزرگترین نهضت اصلاحی تاریخ اسلام است.
امام سجاد، از کسانی است که از ابتدا در این حرکت حضور داشته و از پیام رسانان محوری و فعال بوده و در ساختن ذهنیت مردمان پس از حادثه کربلا، نقش اساسی و مهم ایفا کرده است.
جای بسی تاسف است که محققان ، نویسندگان و تاریخ نگاران آن گونه که شایسته است به شناساندن ایشان نپرداخته و ابعاد وجودی و زندگی ایشان را تبیین نکرده اند. آنچه در پی می آید، نگاهی آسیب شناسانه به یافته ها و گمانه های نگارنده درخصوص علل مهجوریت حضرت زین العابدین (ع) است ؛ باشد که بزرگان اندیشه به تحقیق بیشتری در این رابطه بپردازند.
1- مقتل نویسی و تاریخ نگاری روایی بیشترین حجم را در واقعه کربلا به خود اختصاص داده است و حتی معاصران کمتر از روشهای جدید برای تحلیل وقایع تاریخ اسلام ، بخصوص واقعه کربلا بهره برده و می برند.
یکی از مضرات این نوع تاریخ نگاری این است که نقش افراد در شکل گیری ، تکوین و تداوم یک حرکت اجتماعی همچون حرکت امام حسین (ع) بخوبی تبیین نمی شود؛ زیرا این نوع نگاه اولا کمیت گراست نه کیفیت گرا؛ ثانیا ظاهرگراست ، نه باطن گرا.
با رویکرد مقتل نویسی و تاریخ نگاری روایی ، امام سجاد فردی ضعیف و بیمار معرفی می شود؛ به گونه ای که حضرت زینب پرستار اوست و خبرهای وارده از میدان جنگ را کنترل و سانسور می کند که نکند با رسیدن پیامی ، امام سجاد(ع) قالب تهیه کند؛ در هنگام اسارت نیز بیش از کودکان از او مواظبت می کند و در مجلس ابن زیاد جان او را نجات می بخشد.
در هنگام اسارت همچون بردگان ذلیلی که به غل و زنجیر کشیده شده اند و با نگاهشان طلب ترحم و اشک می کنند معرفی می شود.
در طول تاریخ مداحان ملانما و منبری های مداح نیز بسیار بر این طبل کوبیدند و نتیجه این شد که چهره واقعی او پنهان شد و از ایشان چهره ای بیمار، ضعیف و منزوی نمایان شد، به گونه ای که نسل امروز نمی تواند هیچ گونه رابطه ای با او برقرار کند.
درست است که حضرت زینب (س) در مدت اسارت برای حفظ و از خطر رهانیدن حجت خدا – حضرت سجاد(ع) – می کوشید نقش هدایتی و رهبری خود در کاروان اسیران را بیشتر کند تا حضرت علی بن الحسین (ع) کمتر مورد توجه قرار بگیرد و از خطر مرگ برهد، ولی این بدین معنا نیست که حضرت زینب رهبری و هدایت تام را به عهده داشته و امام سجاد(ع)، به کناری نشسته و نظاره گر بود؛ بلکه حضرت ، امام بود، حتی برای حضرت زینب ؛ به همین علت تمام تصمیم گیری ها و اقدامات با هدایت ، رهبری و نظارت غیرعلنی امام (ع) شکل می گرفت.
پس چرا نقش حضرت زینب این همه برجسته و نقش حضرت زین العابدین این همه کم رنگ شده است؟
به نظر می رسد نوع تاریخ نگاری و عملکرد مداحان و منبری ها، نقش اساسی را در این امر بازی کرده اند؛ زیرا مردم با یک زن اسیر و بی پناه راحت تر همگن و همنوا می شوند و او را همراهی می کنند.
2- فضای پلیسی و رعب انگیزی که پس از واقعه کربلا بخصوص در زمان زندگی حضرت سجاد(ع) حاکم شد، باعث شد امام (ع) نقش اجتماعی و حتی علمی کمتری داشته باشد و بیشتر به دعا و نیایش رو آورد.
اگرچه امام (ع) بسیاری از آنچه را مورد نیاز جامعه خود تشخیص داده اند، در بستری از دعا و مناجات به پروردگار عرضه داشته اند، ولی تفسیری که از بعد عبادی و نیایشی آن حضرت ارائه شده ، به جای معرفی ایشان به مهجوریت وی کمک کرده ، زیرا بعد منزوی بودن ایشان را تقویت کرده است.
3- به نظر می رسد زندگی امام سجاد(ع) تحت الشعاع واقعه کربلا قرار گرفته و محققان و نویسندگان به زندگی قبل و بعد از واقعه کربلای امام (ع) کمتر پرداخته اند به همین دلیل اطلاعات زیادی درباره زندگی پس از واقعه کربلا از ایشان در دست نیست ، در حالی که امام (ع) حدود 34 یا 35 سال امامت کرد.
4- بعد علمی ، اجتماعی و عرفانی امام (ع ) که در رساله حقوق ، صحیفه سجادیه و کلمات قصار به یادگار مانده از ایشان متبلور است ، به زبان روز و روشهای جدید معرفی و تبیین نشده است ، اگرچه بیش از 60 شرح و چندین ترجمه از صحیفه ارائه شده و رساله حقوق چندین چاپ مستقل و غیرمستقل و ترجمه داشته است ، ولی بخش زیادی از اینها مربوط به گذشته بوده و تحقیق ، ترجمه و تفسیر جدید و مورد قبولی برای نسل امروز ارائه نشده است.
5- نوع نگاه برخی به واقعه کربلا نیز بر شدت مهجوریت امام سجاد(ع) افزوده است.
به این معنا که عده ای می پرسند چرا امام سجاد(ع) پس از واقعه جان گداز و دردناک کربلا به جای حرکتهای براندازانه و قهری به دعا و نیایش روآورد؟
به نظر می رسد، این سوال از ناحیه کسانی مطرح می شود که از واقعه کربلا یک روی سکه را دیده اند. ظالم و مظلوم ، قاتل و مقتول ، شلاق و اسارت ، اسبهای تازه نعل کرده و پیکرهای پاره و برهنه ، تیر سه شعبه و گلوی نازک ، عطش و تنهایی و غیره ، ولی کمتر متوجه چهره های دیگر کربلا ازجمله چهره عرفانی و انسانی کربلا بوده اند و عنایت نکرده اند که واقعه کربلا یک حرکت مقطعی و در زمان نیست تا یک چهره و یک روش برای ادامه داشته باشد، بلکه یک حرکت و واقعه فرازمانی و فرامنطقه ای است که غفلت از آن و از همه جانبه دیدن واقعه ، غفلت از اهداف امام حسین (ع) و شهیدان و جان باختگان کربلاست.
امام سجاد(ع ) اولین کسی است که به این موضوع وقوف پیدا کرده و صحیفه سجادیه و نیایش های ذوبطون و ذوابعاد حضرت سجاد(ع) حاصل این نگاه و توجه است. امام سجاد(ع) واقعه کربلا را تراژدی و سیاه نمی دید، بلکه از نظر ایشان ، این واقعه یک صحنه عاشقانه ، زیبا، دلربا و ایثارگرانه بود.
علاوه بر آن که دست قساوت ستمگران را می دید، روح عاشق و ایثارگر و پرگذشت امام حسین (ع) را نیز می دید و از محبت و عشق لبریز می شد.
گذشت ، زیباترین حادثه عالم انسانی است و هر چه این گذشت عظیم تر باشد، آن زیبایی وسیع تر و عمیق تر است و عمیق ترین گذشت ها، در کربلا اتفاق افتاد و این حقیقت را بیش و پیش از همه امام سجاد(ع) چشید و درک کرد. امام زین العابدین به امام حسین (ع) به چشم پاکبازی مطلق که مجسمه زیبایی مطلق بود نگاه می کرد.
سیدالساجدین می دانست که قلم بطلان بر همه دارایی های خود کشیدن ساده نیست ؛ بلکه سری می خواهد به رفعت سماوات ، دلی می خواهد به وسعت کائنات و سینه ای می خواهد شرابخانه عالم.
حادثه کربلا برای امام سجاد(ع) عبارت بود از رهیدن از زندان تن ، گشودن مخزن اسرار الهی ، به نوارسیدن و به نوارساندن بی نوایان و پریدن سبک روحانه مرغان عاشقی که خواستار رهایی از قفس تن بودند.
از نظر امام (ع) کربلا آخرین منزل سلوک و عروج است که عده ای عاشقانه ترین نیایش ها و نجواها را با معشوق خود داشتند. این که حضرت زینب (س) فرمود «ما رایت الا جمیلا» حقیقت واقعی و انکارناپذیری بود.
امام سجاد(ع) در کربلا زیباترین چهره ها را دید که در اوج شعور، آگاهی ، احساس مسوولیت و فداکاری تا قله شهادت رفتند و عاجزانه و خاشعانه به خاک افتادند و در مقابل معشوق و محبوب نیایش کردند. امام سجاد(ع) گوهر واقعه کربلا را بندگی می دید و گوهر بندگی را نیایش ؛ به همین دلیل پس از واقعه کربلا وجه غالب زندگی ایشان نیایش است.
اگرچه نیایش های ایشان پر است از مضمون های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی ، نظامی و غیره و می توان آن را به عنوان شیوه مبارزه ایشان معرفی کرد، ولی خود نیایش نیز برای امام سجاد(ع) موضوعیت دارد نه فقط به عنوان مبارزه با طاغوت که به عنوان پیام اصلی و اساسی امام حسین و واقعه کربلا.
از این منظر آشکار می شود که زندگی امام سجاد(ع) ادامه کربلا و خود ایشان پیام رسان کربلاست و ایشان در تمام زندگی با نیایش از گوهر و حقانیت کربلا دفاع کرده اند.
نوشته را با چند سخن حکیمانه از ایشان به پایان می بریم.
محبوب ترین شما نزد خدا کسی است که کردارش بهتر باشد؛ آن که رغبتش بدانچه نزد خداست بیشتر است ، کردار او نزد خدا ارجمندتر است ؛ آن که (از خدا) بیشتر بترسد از عذاب خدا زودتر رهانیده شود؛ آن که خوشخوی تر است به خدا نزدیک تر است ؛ آن که نعمت بر زن و فرزند خود گسترده تر دارد خدا از او خوشنودتر است و گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.
پسرک من! خشم خود را بر مردمان ، اندک اندک فروخور! که داشتن شتران سرخ مو پدرت را چنان شادمان نمی کند که خشم خود را بر مردمان فروخوردن و بردباری ، یاری بزرگ و یاوری نیرومند است.
پسرک من! بر بلا شکیبا باش و به حقوق دیگران تجاوز مکن و کسی را در کاری یاری مکن که زیان آن برای تو، بیش از سود آن برای اوست.
کسی که بدانچه خدا نصیب او کرده قناعت کند، بی نیازترین مردمان است.
منبع: باشگاه اندیشه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید