عطاى نعمت بدون منّت‏

عطاى نعمت بدون منّت‏

حقیقت این است که بیشتر احسان و خیررسانى انسان، از روى خودبینى و انتظار است و حقیقتى الهى ندارد. پس هرگاه انفاق و لطفى به مردم مى‏کند، در کرامت او طمع و توقع خیرات از دیگران پنهان است، بنابراین گاهى صدقات به همراه منّت و اذیّت است.

حق منّان با صراحت این تفکّر غلط را به اهل ایمان یادآورى مى‏فرماید:

یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتُبْطِلُواْ صَدَقتِکُم بِالْمَنّ وَالْأَذَى‏ کَالَّذِى یُنفِقُ مَالَهُ رِئَآءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَّایَقْدِرُونَ عَلَى‏ شَىْ‏ءٍ مّمَّا کَسَبُواْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکفِرِینَ» «1»

اى اهل ایمان! صدقه‏هایتان را با منّت و آزار باطل نکنید، مانند کسى که مالش را به ریا به مردم انفاق مى‏کند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد که وصفش مانند سنگ سخت و خارایى است که بر آن [پوششى نازک از] خاک قرار دارد و رگبارى تند و درشت به آن برسد و آن سنگ را صاف [و بدون خاک‏] واگذارد [صدقه ریایى مانند آن خاک است و این ریاکاران‏] به چیزى از آنچه کسب کرده‏اند، دست نمى‏یابند و خدا مردم کافر را هدایت نمى‏کند.

زیرا با منّت گذاشتن در کار خیرى که انجام داده مى‏شود مهر بطلان بر روى آن زده مى‏شود و این گونه اعمال ریاکارانه و انفاق‏هاى آمیخته با آزار روحى از دل‏هاى سخت و قساوت مند سرچشمه مى‏گیرد و صاحبانش هیچ بهره‏اى از آن نمى‏برند و تمام زحمت‏شان به هدر مى‏رود.

پس مولاى متقیان، امیرمؤمنان، نیکوکاران را به پرهیز از منّت منشى دعوت مى‏فرماید:

یا أَهْلَ الْمَعْرُوفِ وَ الْإحْسانِ لاتَمُنُّوا بِإِحْسانِکُمْ، فَإِنَّ الْإِحْسانَ وَ الْمَعْرُوفَ یُبْطِلُهُ قُبْحُ الامْتِنانِ. «2»

اى اهل نیکى و نیکوکارى، به احسان خود منّت مگذارید پس همانا که زشتى منت گذارى ارزش نیکى و نیکویى را از بین ببرد.

از نشانه‏هاى مردانگى مردان خدا این است که روش احسان را با منّت آلوده نسازند.

یُسْتَدَلُّ عَلَى مُرُوَّهِ الرَّجُل بِبَثِّ المَعْرُوفِ وَ بَذْلِ الْاحْسانِ وَ تَرْکِ الإِمْتِنانِ. «3»

از نشانه‏هاى جوانمردى مرد، پراکندن نیکى و لطف و نیکوکارى و خوددارى از منت نهادن است.

انفاق کنندگان حقیقى کسانى هستند که تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضایل انسانى و تثبیت سجایاى ارزشمند در درون خود و پایان دادن به نگرانى‏ها و اضطراب که به خاطر احساس مسؤولیت در برابر محرومان در وجدان آنها پیدا مى‏شود، توفیق نیکوکارى نصیبشان مى‏گردد.

بر این اساس حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:

جَمالُ الْإِحْسانِ تَرْکُ الإِمْتِنانِ. «4»

زیبایى نیکى کردن، منّت ننهادن است.

از آن جا که منّت گذار در انگیزه‏اش جبران کمبود ذاتى یا اخلاقى خویش است یا براى ارضاى نفس خود و برترى‏طلبى بر دیگران مى‏کوشد، همیشه در بین مردم‏ پست و خوار باشد.

امّا حق مطلق هیچ گونه نیاز و نقص و نگرانى ندارد و در انتظار هیچ سود و پاداشى نیست؛ پس منّت و آزار بندگان بر او محال است؛ زیرا غرض و کمال نهایى خود اوست و هدف تمامى افعال آفرینش، ذات حق است و همه موجودات به سوى کمال سیر مى‏کنند و او کمال مطلق اوّل و آخر و ظاهر و باطن اشیا است.

نعمت همان ظرف تجلّى جمال حق است که غذاى حقیقى انسان است.

پذیرایى از بنده در ظرف ظهورات و تجلیات جمالى حق، عطایى بدون منّت است.

هر چه انسان در سر سفره بندگى حق از کاستى‏ها دست بردارد تغذیه او در ظهورات ربوبى کامل‏تر مى‏گردد و بنده در نعمت‏هاى حق تعالى از سلامتى روحى و روانى بهترى برخوردار مى‏گردد و اگر از قرب ربوبى بهره نبرد و در ظرف تجلیّات جلالى حق غرق شود، نقمت و محرومیت او شامل حالش شود و از دایره الطاف بیرون ماند. بنابراین باید منّت و تفضّل و لطف الهى او را فراگیرد تا زمینه ادامه حیات او فراهم شود.

یکى از اسباب مهم امتحان الهى وفور نعمت است و به حسب اتفاق، آزمایش با نعمت از آزمایش با بلا سخت و پیچیده‏تر است. همانند حضرت ایوب علیه السلام که با انواع نعمت‏هاى مادى و معنوى مورد امتحان قرار گرفت و عاقبت به خیر گردید؛ زیرا طبیعت فزونى نعمت بى‏منت، غفلت و غرق شدن در لذایذ و شهوات است. و این وضعیت انسان را از خدا دور مى‏سازد و میدان را براى فعالیت شیطان آماده مى‏کند، تنها کسانى مى‏توانند از عوارض نامطلوب فزونى وفور نعمت در امان بمانند که به طور پیوسته به یاد خدا باشند و با یادآورى همیشه خانه قلب را از نفوذ شیاطین حفظ نمایند.

آرى، او چه خداى بزرگ و منّانى است که با هر ناز و ناله بنده‏اش مى‏سازد ولى این انسان چقدر مغرور و بخیل است که با کوچکترین دردى مى‏نالد و با کمترین‏ نعمتى مى‏بازد.

هنگامى که پروردگارش به او اکرام مى‏کند و نعمت به او مى‏بخشد؛ با غرور و نخوت مى‏گوید:

خداوند مرا گرامى داشته است. پس او به هنگام روى آوردن نعمت چنان مى‏پندارد که مقرب درگاه خدا شده و این نعمت دلیل بر آن قرب است.

اما هنگامى که روزى بر او تنگ شود با ناامیدى مى‏گوید:

خداوند مرا خوار کرده است. از حق ناخشنود مى‏شود و با او قهر مى‏کند و به زمین و زمان مى‏تازد، غافل از این که نعمت و نقمت هر دو وسیله آزمایش اویند.

در جملات ملکوتى و آسمانى بالا، وجود مقدس پروردگار از زبان امام سجاد علیه السلام معرّفى شده و حضرت، انسان را به این معنا توجه داده‏اند که در وقت نیاز و حاجت که از ابتداى عمر تا لحظه آخر آن است، باید عرض نیاز و فقر و احتیاج را فقط به پیشگاه مقدس حضرت ربّ العزّه برد که کلید حلّ هر مشکلى به دست اوست و خزائن ملک و ملکوت در کف قدرت آن منبع لطف و کرامت است و تنها او مى‏باشد که اسباب و وسایل رفع حاجت را چه به وسیله امور طبیعیه و یا به دست انسان‏ها فراهم مى‏آورد.

ذات مقدّسى که بى نهایت در بى نهایت لطف، کرم، رحمت و عنایت، مهر و مرحمت، عشق و محبت، قدرت و سطوت، کرامت و عظمت است.

وجود مبارکى که تمام هستى و اجزایش به اراده حکیمانه او به وجود آمده و به اراده حکیمانه او ادامه حیات مى‏دهد.

خداوندى که مخلوقات را آفریده و هر یک را به راهى که باید هدایت فرموده و روزى آنان را به فراخور حالشان از سفره رحمت و لطف عنایت مى‏فرماید.

پروردگارى که بر اساس مصلحت موجودات زمینه حیات را براى آنان فراهم آورده و کلّ عناصر هستى نیاز خود را به او برطرف کرده و به پیشگاهش عاشقانه‏ رغبت دارند.

خزائن هستى او و منابع نعمتش با دعا و درخواست موجودات که هر یک به اندازه خود و بیش از اندازه از آن خزائن و منابع خرج مى‏کنند، تمام نمى‏شود.

خداوند مهربانى که شرط روزى دادنش فقط و فقط بودن مخلوق است و بس.

عزیزى که خواهنده و خواننده‏اى از پیشگاهش مأیوس و ناامید بر نمى‏گردد.

مهربان مولائى که در حریمش عرض حاجت پایان نمى‏پذیرد؛ زیرا تمام موجودات در ظاهر و باطن وجودشان گدا و محتاج او هستند.

پروردگارى که قدرى و علّتى نمى‏تواند مانع از عطایش گردد و حاجبى بین او و بندگانش وجود ندارد.

کریمى که به خاطر گناه بندگان مانع از رسیدن روزى به آنان نیست.

نویسنده:آیت الله حسین انصاریان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید