انتخاب مهریّه سبک در زندگی زناشویی

انتخاب مهریّه سبک در زندگی زناشویی

نویسنده: علی حسین زاده

یکی از عواملی که به سازگاری همسران کمک می کند و نبود آن می تواند در پیدایش تصویرهای نادرست میان همسران و در نتیجه ایجاد تنش و سلب آرامش از آنان مؤثر واقع شود، سبک بودن مهریّه است. در این بخش پس از بررسی معنا و جایگاه مهریه، نقش آن را از دیدگاه آیات و روایات پی می گیریم.

مهر در لغت
مهریه، معمولاً مالی است که زن با ازدواج، مالک آن و مرد به پرداخت آن ملزم می شود. در کتاب های فقهی افزون بر واژه « مهر » که در عرف متشرعان بیشتر از واژگان دیگر به کار می رود، از واژه های دیگری همچون « صداق » (1)، « نحله »، « اجر » (2)، « فریضه » و… استفاده می شود. قرآن کریم علاوه بر تشریع و تعیین مهر و ضرورت پرداخت کامل آن، به صورت تلویحی احترام به همسر و رعایت حقوق او را در قالب های مختلف به همگان متذکر شده است؛ از جمله این که می فرماید:
وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً؛ (3) مهریه زنان را به عنوان هدیه بپردازید. پس اگر آن ها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما بخشیدند، حلال و گوارا مصرف کنید.

جایگاه مهر در نظام اسلام
در برخی نگرش های افراطی، مهر قیمت و بهای زن یا اجرت او در مقابل تمکین است. منشأ این نگرش را می توان وجود برخی تعبیرها در ادبیات دینی و عرف متشرعان دانست. روایتی از محمدبن مسلم است که می گوید:
سألت ابا جعفر (علیه السّلام) عن الرجل یرید ان یتزوج المرأه اینظر الیها؟ قال: نعم انّما یشتریها باغلی الثمن؛ (4) از امام باقر (علیه السّلام) پرسیدم: آیا جایز است مردی که می خواهد با زنی ازدواج کند، به او نگاه کند؟ حضرت فرمود: بلی، زیرا او می خواهد وی را به قیمت بالایی خریداری کند.
در روایت دیگری عبدالله بن سنان می گوید:
قلت لابی عبدالله (علیه السّلام): الرّجل یرید ان یتزوّج المرأه اینظر الی شعرها؟ فقال: نعم انمّا یرید ان یشتریها باغلی الثمن؛ (5) از امام صادق پرسیدم: آیا جایز است مردی که می خواهد با زنی ازدواج کند، به موی او نگاه کند؟ حضرت فرمود: بلی، زیرا می خواهد وی را با قیمت بالایی خریداری کند.
برخی نیز که ازدواج را نوعی اجاره به شمار آورده اند، مهر را اجرت قلمداد کرده و به آیات 24 و 25 سوره نساء و آیات دیگری استناد کرده اند که در آن تعبیر « اجر » و « اجور » به کار رفته است.
جای شک نیست که ظاهر بعضی آیات از خرید و فروش یا اجاره حکایت می کند؛ امّا تنها اصل و قاعده ای که بر اساس معیارهای ادبی برای انصراف ذهن از معنای غالب و متعارف به معنای غیر متعارف مطرح است، وجود قرینه ای در گفتار یا نوع رفتار است. همان طور که در وصف تعامل های کاملاً ارزشی و غیر مادّی، تعبیر به خرید و فروش مطرح شده است. قرآن کریم درباره ی شهادت می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ؛ (6) خداوند جان و مال مؤمنان را در ازای بهشت از آنان خریداری کرد.
همچنین قرآن برای گمراهان نیز از همین تعبیر استفاده می کند و می فرماید:
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَهَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَهِ؛ (7) اینان کسانی اند که گمراهی را به بهای راهیابی و عذاب را به بهای آمرزش خریدند.
روشن است که واژه « شراء » و « اشتراء » در این نوع آیات، در معنایی وسیع تر از معنای متعارف اقتصادی به کار رفته است. شهید مطهری (رحمه الله) در این باره می گوید:
مهر نیز از همین قبیل است. این که گفته اند: مرد چیزی را به عنوان « صداق » قرار دهد، یعنی این که… مرد باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل آن « آری » بگوید. مرد باید به او هدیه ببخشد. قرآن نیز صداق را به عنوان « نحله » یعنی یک تعارف بیان می کند. اشتباه می کنند کسانی که می گویند: « مهر » یعنی ثمن، یعنی بها، یعنی پول برای خرید. نه، قرآن می گوید: این نحله و هدیه است… تعبیر دیگر قرآن « صداق » است؛ یعنی چیزی به علامت این که علاقه من راستین و صادقانه است. (8)
واقعیت این است که نمی توان ارتباط میان زن و شوهر را که بسیار والاست، با ارتباط میان انسان و حیوان یا ارتباط میان انسان و کنیز مقایسه کرد و آن دو را یکسان دانست. تعبیرهایی همچون نحله، صدقه، عطیه و… بر بلاعوض بودن آن دلالت دارد. یکی از مفسران قرآن در این باره می گوید: مهر، عطیه الاهی است که برای زنان قرار داده شده، و معنای « نحله » عطیه بدون عوض است. این که می گویند: مهریّه به ازای بضع ( آلت اختصاصی زن ) می باشد، به نحو مجاز است؛ زیرا مهر، ملک اختصاصی زن است و بضع، ملک زوج نمی شود؛ فقط مرد حق استمتاع دارد و استمتاع طرفینی است. مرد حق مطالبه جماع دارد و زن باید تمکین کند؛ امّا زن حقّ مواقعه دارد. (9) خلاصه این که هیچ کسی نمی تواند خود را بفروشد. چیزی که ملک کسی نیست، گرچه آن را کسی در اختیار داشته باشد، حق فروش آن را ندارد.
از جمله مؤیدات برای هدیه بودن مهر، رکن نبودن مهر در عقد دائم است؛ از این رو اگر مهریه نیز تعیین نشود عقد باطل نیست، البته برای بهره برداری از بضع باید مهر المثل بپردازد.
رویکردهای متفاوت به جایگاه مهر می تواند در سازگاری میان همسران مؤثر باشد. چنانچه مهر را همانند بها در یک تعامل اقتصادی در نظر بگیریم و به صورت یک تاجر درصدد به دست آوردن بهره ای از این زاویه باشیم، داد و ستدها نه تنها در ایجاد و تثبیت سازگاری نقش چندانی نخواهد داشت، بلکه در پیدایش ناسازگاری نیز مؤثر خواهد بود. اگر مهر را عطیه، هدیه، تعارف و علاقه بدانیم که می تواند عشق حقیقی را نشان دهد، بازتاب وسیعی در ایجاد و تثبیت سازگاری میان همسران خواهد داشت. دیدگاه های فراوانی درباره ی مهر وجود دارد؛ از جمله یادگاری از سنّت های جاهلی، مکمّل سهم الارث زن، وثیقه ای در مقابل حق طلاق، بیمه اجتماعی، پاسخی به هزینه های ضروری، حقی در برابر استمتاع، اجاره بهای خدمات زن، راهی برای توزیع ثروت، نقطه مقابل جهیزیه و توازن میان حقوق و وظایف زن؛ ولی اسلام با سفارش های اخلاقی فراوان بر سبک گرفتن آن و استقرار بنای شرع بر تسامح در ارزش مادی و اقتصادی درباره مهر، آن را هدیه ای می داند که کارکردهای آن عبارت است از این که مرد بر اساس آن، محبّت خود را ابراز می دارد، به پیوند زناشویی و ارتقای آن اعتبار بیشتری می بخشد، از زن به دلیل اجابت درخواست مرد و اعلان آمادگی برای پذیرش یک زندگی مشترک قدردانی می کند، موقعیت و اعتبار زن را بالا می برد، تمایل زن را به پذیرش لوازم قبول این درخواست افزایش می دهد، میل طبیعی زن به پذیرفته شدن و محبوب واقع گردیدن را ارضا می کند و تصور منفعت طلبی و بهره گیری استثماری را از ذهن زن می زداید؛ البته در سایه این کارکرد مهریه می تواند کارکردهای فرعی دیگری نیز داشته باشد؛ پس جنبه اقتصادی مهر اصل نیست. به همین دلیل مهریه سنگین مطلوب نمی باشد.

پیامدهای مهر در اسلام
از مهم ترین نتایج مهر سبک می توان به پیامدهای ذیل اشاره کرد:

أ. احساس برتری
به طور طبیعی حس کمال جویی در میان همه افراد وجود دارد. چنانچه این حس پاسخ مناسبی داشته باشد، آرامش خاصی بر انسان حاکم می شود. کسانی که متون دینی را ملاک ارزشیابی قرار می دهند، به خوبی در می یابند از نمادهای برتری و کمال زن سبک بودن مهریّه اوست. اسماعیل بن مسلم از امام صادق (علیه السّلام) از پدران معصومش نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
اَفضل نساء امّتی اَصحبهنّ وجهاً و اَقلّهن مهراً؛ (10) با فضیلت ترین زنان امّت من، آن هایی هستند که خوش چهره و سبک مهرند.
در میان مردم زیبایی، یکی از شاخص های کشش میان زن و شوهر است. این شاخص برای سازگاری و دلگرمی به همسر پذیرفته شده است. در این روایت شریف حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) سبک مهری را در کنار زیبایی چهره به عنوان شاخص برتری معرّفی می کند.

ب. احساس برکت
یکی از پیامدهای مهر سبک، تحقق برکت و خوش یُمن بودن همسر است. شومی و بی برکتی، در مهریه های سنگین است. ارزش کار بیش از آن که به کمیت یا کیفیت مادی آن مربوط باشد، به برکت آن ارتباط دارد. چه بسا مال کمی که به دلیل پر برکتی ارزش فراوان دارد. مبارک بودن یک زندگی، به داشتن مهریه سبک است. به همین جهت، امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) فرمودند: « مِن یُمن المرأه تیسیر نِکاحها؛ (11) از برکت زن این است که ازدواج او آسان انجام شود ». پر واضح است که یکی از عوامل اصلی برای سنگینی ازدواج ها، مهریه های سنگین است. با سبک کردن آن می توانیم ازدواج را با برکت کنیم. آسانی ازدواج، به سبکی مهریه است. به همین جهت در روایات وارد شده است: « خیرالصداق ایسرها؛ (12) بهترین مهریه ساده ترین مهریّه است ».
شومی مهریه، به سنگینی آن است که در شومی زن نیز تأثیر می گذارد. به همین دلیل، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:
الشؤم فی ثلاثه فی المرأه و… فامّا شؤم المرأه فکثره مهرِها و عقوقُ زوجها؛ (13) بد یُمنی و بی برکتی در سه چیز است: زن و… امّا بی برکتی زن به این است که مهریه اش زیاد و در برابر شوهرش نافرمان باشد.
در این روایت فراوانی مهریه در کنار نافرمانی زن از شوهر قرار داده شده. کاملاً روشن است که نافرمانی زن، به شدت در ناسازگاری میان همسران تأثیر می گذارد؛ بنابراین از نگاه روایات، سنگینی مهریه در کنار نافرمانی زن از شوهر عاملی برای ناسازگاری است.

ج. احساس معنویت و آرامش
برای دلبستگی و عشق به زندگی، افزون بر تجهیزات لازم مادی و داشتن حداقل ها، احساس معنویت و دخالت نیرویی ماورایی و خدایی در زندگی لازم است. روایات، مهریه را امری مادی در نظر نگرفته اند؛ بلکه هدیه ای از سوی خدا برای جریان رحمت الاهی در زندگی بر شمرده اند. از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند:
لا تُغالوا بمهور النساء فانّما هی سقیا الله سبحانه؛ (14) مهر زنان را سنگین نگیرید؛ چرا که همانا مهر آنان نوعی نوشیدنی گوارای الاهی است.
نگاه اقتصادی به مهر نکنید. مهر، هدیه ای است که به لحاظ روانی آرامش می آورد.

د. احساس دوستی
درخواست مهر سنگین از یک سو مانع رو آوردن جوانان به ازدواج می شود و دشمنی پسران و خانواده های آنان را به دختر و خانواده اش بر می انگیزد و از سوی دیگر، تکلیف شوهر به پرداخت مهر سنگین که بر ذمّه پسر قرار می گیرد – در حالی که نگاه معاملی و اقتصادی به مسئله ازدواج ندارد – به تیرگی روابط میان آنان می انجامد. علاوه بر این، در صورتی که زن و شوهر به این نتیجه برسند که تناسب لازم میان آنان وجود ندارد و بخواهند با خوبی و سازگاری زندگی را پایان بخشند، باید بتوانند مسالمت آمیز عمل کنند، همان گونه که قرآن توصیه کرده و فرموده است:
الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ؛ (15) طلاق رجعی دو مرتبه واقع می شود که یا باید پس از آن همسر خود را به طور شایسته نگه دارید یا به نیکی او را رها سازید.
اما مهر سنگین در چنین جایی که طلاق ضرورت پیدا می کند، مانع تحقق آن می شود و خانواده را به رغم به هم ریختگی درونی همچون مجسمه ای سرِ پا نگه می دارد و دشمنی را میان همسران حاکم می سازد. به همین جهت، امیرمؤمنان (علیه السّلام) می فرماید:
لا تُغالوا بمهور النساء فتکون عداه؛ مهریه زنان را سنگین نگیرید؛ چرا که دشمنی پدید می آید.
بنابراین برای تحقق احساس دوستی در زندگی، لازم است مهر سبک باشد.

علل سنگینی مهر در عصر حاضر
فاصله گرفتن از نگاه دینی به مهر و پیدا شدن رویکردهای جدید به آن باعث شده است تا افزایش مهر نوعی تضمین برای کارکردهای آن در این رویکردها به شمار آید. مهم ترین رویکردهای جدید عبارتند از:

أ. سیطره ی روحیه اقتصادی
اشتغال برون خانگی زنان و نقش های گوناگون آنان در عرصه های مختلف اجتماعی و دریافت پاداش های مناسب، آنان را بیش از بیش به استعدادها، توانمندی ها و کارآیی خود توجه داده است. ازدواج باعث محرومیت نسبی و در مواردی محرومیّت کامل از این مزایاست؛ پس باید در برابر این محرومیّت، انتظارات را تأمین کرد. اگر زن در گذشته بر اساس انگیزه های عاطفی و با رغبت به ایفای نقش های گوناگون می پرداخت و از هرگونه چشم داشت مادّی دور بود، امروز تفسیر متفاوتی از گذشته خود و نقش هایش دارد. درخواست مهر سنگین، یکی از نمودهای این رویکرد است.

2. پرداخت نشدن حقوق زن
فعالیت هایی که به طور طبیعی یا بر اساس انتظارات اجتماعی به عهده زن گذاشته شده است، به صورت رایگان انجام می شود، در حالی که عرف او را به انجام دادن این مسئولیت ها مکلف می داند. تسامح عرف در پرداخت این حقوق محرز است. یکی از جامعه شناسان می گوید:
همسر یک مرد بودن، یعنی این که باید روان شناس باشی، پرستار باشی، رخت شو باشی، خدمت کار باشی که همه نوع کار و هر چیزی را انجام می دهد… یک زن در طول روز وظایف کارگران بی شماری را انجام می دهد. رفتگر، پرستار، لباسشو و… از بیرون که نگاه کنیم، او آزادتر از مرد است؛ ولی… . (16)
بر این اساس، درخواست مهر سنگین را لازم می دانند تا زن بتواند بخشی از حقوق خود را استیفا کند.

ج. مهار طلاق و تمایلات نوجویانه مرد
این رویکرد، با مذاق عرف سازگاری بیشتری دارد و معمولاً به صورت صریح یا به اشاره آن را مطرح می کنند. حذف بعضی از آموزه های دینی و تضعیف آن در فرهنگ رایج باعث شده است تا دغدغه ها و حساسیت های اخلاقی کم رنگ شود. بر اساس این رویکرد، فهم خردمندانه برای تثبیت هسته خانواده و مقابله با تنوع طلبی مرد اقتضا می کند مهر سنگین گرفته شود تا تمایلات طغیانگر مرد مهار شود. سنگینی مهر و درج شرط های ضمن عقد، دو نوع تأمینی است که در برابر تزلزل ازدواج رواج یافته و مقبول واقع شده است.

د. ارتقای منزلت اجتماعی زن
بر اساس نگرش تعاملی رایج در عرف، زن خود را در آینه تقاضای خواستگاران خود و میزان تمایل آنان به پرداخت مهر سنگین می بیند و تمایل به دادن مهر فراوان را نشانه روشنی از مقبولیت اجتماعی به شمار می آورد. هر چند مهر به صورت نسیه نیز مطرح باشد، باز نیاز روانی و اجتماعی او را تأمین می کند؛ بنابراین هر چه مهر سنگین تر باشد، زن خود را در جامعه بهتر نشان می دهد و ارزش خود را بالا می بیند، و این نیاز روحی زن را برآورده می سازد.

هـ. شیوع ازدواج های برون فامیلی
ازدواج در عرف سنّتی گذشته – همچون دیگر پیوندها – در درجه ی اول بر روابط عاطفی و در مرحله دوم بر جنبه های کارکردی و آثار اقتصادی استوار است. مهر نیز یکی از عوارض این پیوند است که در سایه تعلقات عاطفی شکل می یابد. در چنین عرفی دغدغه های محاسباتی با تسامح کمرنگ می شود. در چنین جامعه ای روح سازگاری حاکم است و از طلاق و عوارض آن نمودی وجود ندارد؛ امّا در جامعه صنعتی چنین نیست و برای زندگی مهر سنگین لازم است. یکی از نویسندگان در این باره می نویسد:
در شهر بزرگ و صنعتی تهران که ارتباطات اجتماعی و محدوده ی شهر، گسترش فراوانی پیدا کرده است، مردم از یکدیگر محروم مانده اند. شاید مبلغ مهر بهترین تضمین برای سرنوشت آینده زن باشد. (17) بنابراین سنگینی مهر در جامعه صنعتی، تضمینی نسبی بر مهار طلاق است.

و. پیدایش حق در مقطع اضطرار
پیشتر افراد جامعه حقّ مالی زن در مهریه را برای روز مبادا می دانند و در وضعیت طبیعی، این حق را نادیده می گیرند. نسیه بودن مهر، زشتی مطالبه مهر در موقعیت عادی زندگی و نبودن درخواست جدّی بر آن، زمینه ای را فراهم آورده است تا مهر به صورت لجام گسیخته و عاری از هرگونه معیار سنجش، افزایش می یابد. افزایش مهر بیش از هر چیز به تغییراتی مربوط است که در نوع مواجهه عرف با این عنصر حقوقی و کیفیت دریافت و پرداخت آن مطرح است. آنچه مایه شگفتی است، تسامح بیش از حدّ عرف در پذیرش صوری مهر زیاد است، با این که تمایل قلبی این است که تعهد کافی برای ادای آن وجود داشته باشد؛ بنابراین وقتی تعهدی به طور طبیعی برای پرداخت مهر وجود نداشته باشد، روز به روز مهر افزایش می یابد. (18)
مجموع این رویکردها درباره ی مهر، با دیدگاه اسلام تفاوت دارد. اسلام جنبه اصلی مهر را اقتصادی نمی داند. اسلام نه مهر را در برابر فعالیت های زن قرار می دهد، نه عاملی برای مهار طلاق می داند، نه زمینه ای برای ارتقای منزلت اجتماعی زن بر می شمرد، نه آن را برای روز مبادا واجب می داند و نه میان ازدواج های فامیلی و غیر آن تفاوتی قایل می شود. چنانچه مهر را همراه دیگر عناصر مؤثر در ازدواج به صورت یک نظام مرتبط به هم در نظر بگیریم و خواسته ی دین را در تمام عناصر رعایت کنیم، روشن خواهد شد که سبکی مهر عاملی برای آرامش و ایجاد و تقویت سازگاری است.

پی‌نوشت‌ها:

1. « وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً »؛ مهر زنان را به عنوان عطیه ( یا بدهی ) بپردازید. ( نساء، 4 ) همچنین در کتاب مجمع البحرین آمده است که صدقه در آیه « وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً اَی مهورهنّ » همان مهریّه است.
2. « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً »؛ واجب است مهر آنان را بپردازید. ( نساء، 24 )
3. نساء، 4.
4. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 89.
5. همان.
6. توبه، 111.
7. بقره، 175.
8. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 92.
9. عبدالحسین طیب، تفسیر اطیب البیان، ص 12.
10. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 386.
11. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 216.
12. کنزالعمال، 44707.
13. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 21، ص 252.
14. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 67.
15. بقره، 229.
16. پتر ورسلی، جامعه شناسی مدرن، ترجمه حسن پویان، ج 2، ص 50-53.
17. شهلا کاظمی پور، بررسی دموگرافیک تغییر سن ازدواج، ص 15.
18. ر.ک: سید حسین شرف الدین، تبیین جامعه شناختی مهریه.
منبع مقاله :
حسین زاده، علی؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید