1. الاشراک فی الناس اخفی من دبیب النمل علی المسح الاسود فی الیله المظلمه (1)
شرک در میان مردم خفیف تر است از حرکت آرام موریانه بر سطح سیاه، در شب تاریک و ظلمانی.
2. اقل الناس راحه الحقود (2)
کمترین راحتی و آسایش، از آن شخص کینه توز است.
3. اورع الناس من وقف عند الشبهه، اعبدالناس من اقام علی الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب.(3)
پرهیزگارترین انسانها کسی است که به هنگام شبهه دست از عمل بکشد، عابدترین مردم کسی است که واجبات را به پا دارد، زاهدترین انسانها کسی است که حرام را ترک کند، کوشاترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند.
4. ان الله یخص اولیائنا اذا تکاثرت ذنوبهم بالفقر، و قد یعفوا عن کثیر منهم (4)
بدرستی که خداوند دوستان خویش را دچار فقر می کند وقتی که گناهانشان زیاد گردد و از بسیاری از آنها می گذرد.
5. اضعف الاعداء کیداً من اظهر عداوته (5)
ضعیف ترین دشمنان از حیث مکر و زیان، دشمنی است که دشمنی خویش را آشکار می کند.
6. الجهل خصم، و الحلم حکم، ولم یعرف راحه القلب من لم یجرعه الحلم غصص الغیظ(6)
نادانی دشمن است و بردباری حکمت و فرزانگی است؛ و راحتی قلب و آرامش خاطر را به دست نمی آورد کسی که نتواند شعله های خشم خویش را با بردباری فرو نشاند.
7. السهر الذ للمنام، و الجوع ازید فی طیب الطعام (7).
شب زنده داری خواب را شیرین تر، و گرسنگی غذا را گواراتر می کند.
8. ان الوصول الی الله عز و جل سفر لا یدرک الا بامتطاء الیل (8)
محققاً رسیدن به خدای عزوجل سفری است که بدان دست نمی توان یافت مگر با شب زنده داری.
9. ان لکلام الله فضلاً علی الکلام کفضل الله علی خلقه، و لکلامنا فضل علی کلام الناس (9)
براستی کلام خداوند برتر از کلام خلق است همان گونه که خداوند برتر از مخلوقات است، و برای کلام ما فضیلت و برتری است بر کلام خلق.
10. التواضع نعمه لا یحسد علیها (10)
فروتنی نعمتی است که حسد کسی را به دنبال ندارد.
11. جعلت الخبائث فی بیت و جعل مفتاحه الکذب(11)
همه خبائث در منزلی نهاده شده که دروغ کلید آن منزل است.
یعنی اکثر زشتیها از راه دروغ صورت می پذیرد و دروغ ریشه همه منکرات است.
12. جرأه الولد علی والده فی صغره تدعو الی العقوق فی کبره (12)
گستاخی فرزند بر پدرش در کودکی، به نفرین و عاق شدنش در بزرگی منجر می شود.
13. حب الابرار للابرار ثواب للابرار، و حب الفجار للابرار فضیله للابرار، و بغض الفجار للابرار زین للابرار، و بغض الابرار للفجار خزی علی الفجار(13)
دوستی نیکان با نیکان ثواب و پاداش است برای نیکان، و دوستی گناهکاران با نیکان فضیلت است برای نیکان، و خشم و کینه فاسقان و گناهکاران نسبت به نیکان و صالحان زینت است برای نیکوکاران، و کینه و نفرت نیکان نسبت به فاسقان خواری و حقارت است برای فاسقان.
14. حسن الصوره جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن (14)
نیکویی رخسار زیبایی ظاهری است و نیکویی عقل و خرد زیبایی باطنی است.
15. خصلتان لیس فوقهما شیء: ایمان بالله و نفع الاخوان (15)
دو خصلت است که برتر از آن چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران دینی.
16. خیر اخوانک من نسی ذنبک الیه و ذکر احسانک الیه (16)
بهترین برادران تو کسی است که بدیهایت به او را فراموش می کند و نیکیهایت را همواره به یاد دارد.
17. الغضب مفتاح کل شر(17)
خشم و غضب کلید هر نوع بدی و شر است.
18. الفقر معنا خیر من الغنی مع عدونا (18)
فقر با ما و در کنار ما، اهل بیت، بهتر است از توانگری در کنار دشمن.
19. کفاک ادبا تجنبک ما تکره من غیرک (19)
از حیث ادب همین تو را بس که آنچه از دیگران نمی پسندی خودت انجام ندهی.
20. قلب الاحمق فی فمه و فم الحکیم فی قلبه (20)
قلب احمق در دهان اوست و دهان حکیم در قلب اوست.
یعنی احمق بدون تفکر سخن می گوید، ولکن حکیم اول می اندیشد و سپس سخن می گوید.
21. لیس من الادب اظهار الفرح عند المحزون (21)
شادی نمودن نزد شخص محزون و غمگین از ادب نیست.
22. لا تکرم الرجل بما یشق علیه (22)
گرامی ندار کسی را به آنچه بر او سخت و ناگوار است.
23. لا تمار فیذهب بهائک، و لا تمازح فیجترأ علیک(23)
جدال مکن که هیبت و وقار تو از بین می رود و شوخی نکن که بر تو جرئت می ورزند.
24. من رضی بدون الشرف من المجلس لم یزل الله و ملائکته یصلون علیه حتی یقوم (24)
کسی که به جاهای معمولی مجلس خشنود باشد خداوند و ملایکه همواره بر او درود می فرستند تا وقتی که از آنجا برخیزد.
25. من التواضع السلام علی کل من تمرّ به و الجلوس دون شرف المجلس (25)
سلام کردن بر هر رهگذری و نشستن در جاهای معمولی مجلس، از آداب تواضع است.
26. من الجهل الضحک من غیر عجب (26)
خنده بدون تعجب از نادانی است.
27. المؤمن برکه علی المؤمن و حجه علی الکافر(27)
مؤمن خیر و برکت برای مؤمن، و حجت و برهان بر کافر است.
28.من وعظ اخاه سرّا فقد زانه، و من وعظه علانیه فقد شانه (28)
کسی که برادرش را پنهانی پند دهد او را زینت داده است و کسی که آشکارا نصیحتش کند، او را خوار ساخته است.
29. ما ترک الحق عزیز الا ذلّ و لا اخذ به ذلیل الا عزّ (29)
هیچ انسان با عزّتی حق را ترک نکرد مگر آنکه خوار و ذلیل شد، و هیچ ذلیلی به حق پایبند نشد مگر آنکه عزت یافت.
30. من انس بالله استوحش من الناس(30)
کسی که به خدا دل ببندد از مردم دل می کند.
31. من مدح غیر المستحق فقد قام مقام المتهم (31)
کسی که شخص ناشایسته را مدح و ستایش کند خود را متهم کرده است.
32. من کان الورع سجیته و الافضال حلیته انتصر من اعدائه بحسن الثناء علیه و تحصن بالذکر الجمیل من وصول نقص الیه (32)
کسی که پرهیزگاری خصلتش، و نیکی کردن زیور و زینتش باشد، با ستایشی که از او می شود بر دشمنانش پیروز می گردد و با نام نیک خودش، خود را از رسیدن به هر نقصی حفظ می کند.
33. من لم یتق وجوه الناس لم یتق الله (33)
کسی که از مردم پروا ندارد از خدا نیز نمی هراسد .
34. نائل الکریم یحببک الیه و یقربک منه و نائل اللئیم یباعدک منه و یبغضک الیه (34)
نیکی در حق کریمان، تو را نزد آنها محبوب و مقرب می گرداند و نیکی در حق لئیمان تو را نزد آنها خوار و آنها را نسبت به تو کنیه توز می گرداند.
35. لا یعرف النعمه الا الشاکر، و لا یشکر النعمه الا العارف(35)
قدر نعمت را نمی شناسند مگر انسان سپاسگزار و شکر نعمت به جا نمی آورد مگر عارف.
36. اللحاق بمن ترجو خیر من المقام مع من لا تأمن شره (36)
پیوستن به کسی که به او امیدوار هستی بهتر از بودن با کسی است که از شر او ایمن نیستی.
37. احذر کل ذکی ساکن الطرف (37)
بپرهیز از هر انسان هوشیار آرام و افتاده.
38. اذا نشطت القلوب فاودعوها، و اذا نفرت فودعوها (38)
وقتی که دلها شاداب و با نشاط هستند علم را در آن جای دهید، و هنگامی که روی گردان می شوند آنها را واگذارید.
39. بئس العبد یکون ذاوجهین و ذالسانین، یطری اخاء شاهداً و یأکله غائبا، ان اعطی حسده، و ان ابتلی خانه (39)
بدترین بنده، کسی است که دو چهره و دو زبان داشته باشد؛ در حضور برادرش از او تمجید کند و او را گرامی بدارد و در غیاب از او غیبت کند؛ اگر به برادرش نعمتی عطا گردد نسبت به او حسد ورزد و اگر گرفتار شود نسبت به او خیانت کند.
40. بسم الله الرحمن الرحیم اقرب الی اسم الله الاعظم من سواد العین الی بیاضها (40)
بسم الله الرحمن الرحیم نزدیکتر است به اسم اعظم خداوند از سیاهی چشم به سفیدی آن.
منبع: جهانی، علی اکبر، (1384)، زتدگی امام حسن عسکری(ع)، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل
پی نوشت ها :
1. تحف العقول، ص 517.
2. همان، ص 519.
3. همان.
4. بحارالانوار، ج50، ص 299.
5. بحارالانوار، ج75، ص 377.
6. همان، ج76، ص 378.
7. همان، ج75، ص 379.
8. همان، ص 380.
9 و 10. تحف العقول، ص 517.
11. بحارالانوار، ج75، ص 377.
12. تحف العقول، ص 517.
13. همان.
14. حیاه الامام العسکری، ص 150.
15. بحارالانوار، ج75، ص 377.
16. تحف العقول، ص 519.
17. همان.
18. بحارالانوار، ج50، ص 299.
19. همان، ج75، ص 377.
20. تحف العقول، ص 519.
21 و 22. همان، ص520.
23 و 24. همان، ص 516.
25 و 26. همان، ص 517.
27. همان، ص 519.
28. تحف العقول، ص 520.
29. تحف العقول، ص 520.
30. بحارالانوار، ج75، ص 377.
31 و 32. همان، ص 378.
33. همان، ص 377.
34. همان، ص 379.
35. همان، ص 378.
36. همان، ص 377.
37 و 38. بحارالانوار، ج75، ص 377.
39. تحف العقول، ص 518.
40. همان، ص 517.