رشد و کمال در روایات‏

رشد و کمال در روایات‏

در این سلسله روایات، به مسائل بسیار مهم الهى و انسانى اشاره شده است، مسائلى که از پیامبر و امامان علیهم السلام که سرحلقه عارفان‏اند، نقل شده است. مسائلى که اگر انسان امید به سعادت دنیا و آخرت داشته باشد، در طلب آنها برآمده وتمام جدیّت را در آراسته شدن به آن مسائل خواهد کرد.
کسى که بگوید: من امید به نجات و سلامت حیات و خیر دنیا و آخرت دارم؛ ولى در طلب این حقایق که سازنده سلامت و سعادت انسان است برنیاید، امید نداشته و در ادّعاى خود صادق نیست. مگر نه این است که امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند: وَدَلیلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ.

1- عزّت در غربت‏

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ علیهم السلام قالَ: قالَ أَمیرالمُؤْمِنینَ علیه السلام مَنْ أَرادَ عِزّاً بِلا عَشیرَهٍ وَهَیْبَهً مِنْ غَیْرِ سُلْطانٍ، وَغِنًى مِنْ غَیْرِ مالٍ، وَطاعَهً مِنْ غَیْرِ بَذْلٍ وَفَلْیَتَحَوّلْ مِنْ ذُلّ مَعْصِیَهِ اللّهِ إِلى‏ عِزّ طاعَتِهِ فَإِنَّهُ یَجِدُ ذلِکَ کُلَّهُ‏ «1».
امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام از امیرمؤمنان علیه السلام روایت مى‏کند: کسى که بدون قوم و خویش عزّت مى‏خواهد، کسى که بدون قدرت هیبت مى‏طلبد و آن کس که ثروت بدون مال اراده دارد، وآدمى که بدون بذل و بخشش مى‏خواهد فرمانش را ببرند، تنها راهش خروج از پستى معصیت خدا و ورود به طاعت خداست، یقیناً به همه مرادهاى خود مى‏رسد.
بى‏تردید عمل به این روایت و طلب این واقعیّت؛ یعنى ترک هر گناه و اجراى هر فرمان خدا، براى رسیدن به کمال کافى است، آرى، امیدوار، به تمام آن واقعیت‏هایى که امیر مؤمنان علیه السلام مى‏فرماید، تنها در طلب ترک گناه و اجراى فرمان حق میسّر است.

2- معامله با خدا

قالَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام: کانَتِ الفُقَهاءُ وَالْحُکَماءُ إِذا کاتَبُوا بَعْضُهُمْ بَعْضاً کَتَبُوا بِثلاثٍ لَیْسَ مَعَهُنَّ رابِعَهً مَنْ کانَتِ الآخِرَهُ هَمَّهُ کَفاهُ اللّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْیا، وَمَنْ أَصْلَحَ سَریرَتَهُ أَصْلَحَ اللّهُ عَلانِیَتَهُ، وَمَنْ أَصْلَحَ فیمابَیْنَهُ وَبَیْنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ اصْلَحَ اللّهُ لَهُ فیما بینَهُ وَبَیْنَ النَّاسِ‏ «2».
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: تیزبینان و حکما زمانى که به یکدیگر چیزى مى‏نوشتند، سه برنامه مى‏نوشتند و هیچ‏گاه چهارمى نداشت، مى‏نوشتند: کسى که همّتش آخرت است خداوند برنامه‏هاى دنیاى او را کفایت مى‏کند و کسى که درونش را اصلاح کند خداوند توفیق اصلاح بیرونش را به او مرحمت مى‏کند و آن که بین خود و خدا را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح مى‏نماید.

3- صفات شیعیان‏

عَنْ خُثَیْمَهِ الجُعْفى: قالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَأَنَا أُریدُ الشُّخوصَ فَقالَ: أَبْلِغْ مَوالینا السَّلامَ وَأَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَأَنْ یَعُودَ غَنِیُّهُمْ فَقیرَهُمْ، وَقَوِیُّهُمْ ضَعیفَهُمْ وَأَنْ یَعُودَ صَحیحُهُمْ مَریضَهُمْ وَأَنْ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جِنازَهَ مَیِّتِهِمْ وَأَنْ یَتَلاقُوا فى بُیُوتِهِمْ، وَأَنَّ لِقاءَ بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیاهٌ لِامْرِنا رَحِمَ اللّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنا یا خُثَیْمَهَ إِنّا لا نُغْنى عَنْکُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً إِلّا بِالْعَمَلِ، إِنَّ وَلایَتَنا لا تَنالُ إِلّا بِالْوَرَعِ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَهً یَوْمَ القِیامَهِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَ‏ خالَفَهُ إِلى‏ غَیْرِه‏ «3».
خثیمه جعفى مى‏گوید: به محضر حضرت صادق علیه السلام مشرّف شدم در حالى که قصد رفتن از مدینه و خداحافظى داشتم، امام فرمود: دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خویشتن‏دارى از گناه سفارش کن و این که داراى آنان از فقیرشان دستگیرى کند و قدرت‏دار آنان از ضعیفشان حمایت داشته باشد و سالم آنان مریضشان را ببیند و زنده آنان مردگانشان را تشییع جنازه کنند و یکدیگر را در خانه‏هاشان دیدن نمایند؛ زیرا این دیدار باعث حیات فرهنگ ماست، خداوند مورد رحم قرار دهد آن بنده‏اى که به زنده کردن امر ما اقدام نماید. اى خثیمه ما بجز با عمل صالح شما در پیشگاه حق براى شما کارى نمى‏توانیم انجام دهیم، به ولایت ما نمى‏رسد مگر به ورع، حسرت خورترین مردم در قیامت کسى است که از عدل تعریف کند؛ ولى خودش در اجراى آن نسبت به مردم تخلف کند.

4- شرط دوستى با اهل بیت علیهم السلام‏

عَنْ خَلّاد أَبى عَلى قالَ: قالَ لَنا جَعْفَرُ بن مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَهُوَ یُوصینا: إِتَّقُوا اللّهَ وَأَحْسِنُوا الرُّکُوعَ وَالسُّجودَ وَکُونُوا أَطْوَعَ عِبادِ اللّهِ فَإِنَّکُمْ لَنْ تَنالُوا وَلایَتِنا إِلّا بِالْوَرَعِ وَلَنْ تَنالُوا ما عِنْدَ اللّهِ تَعالى إلّابِالْعَمَلِ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ لَمن وَصَفَ عَدْلًا وَخالَفُهُ إلى غَیْرِهِ‏ «4».
خلّاد ابى على مى‏گوید: امام صادق علیه السلام به ما گفت و سفارش هم مى‏کرد: پرهیزگار باشید و رکوع وسجود را نیکو به جا آورید و مطیع‏ترین مردم نسبت به فرمانهاى الهى باشید؛ زیرا جز با پاکدامنى و پارسایى به ولایت ما نمى‏رسید، واز خداوند رضایت و بهشت جز از طریق عمل، دریافت نمى‏کنید، پر حسرت‏ترین مردم در قیامت کسى است که از عدل تعریف کند ولى در عمل مخالف عدالت رفتار کند.

5- حقیقت ایمان‏

قالَ أَبُو رزین الْعَقیلى: یا رَسُولَ اللّهِ مَا الإیمانُ؟ قالَ: أَنْ تَکُونَ اللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِمّا سِواهُما «5».
ابو رزین عقیلى مى‏گوید: از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدم ایمان چیست؟ فرمود: خدا و رسول پیش تو از هرچیز محبوبتر باشند.
اگر کسى بخواهد خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله در دلش از هر چیز محبوبتر باشد، باید در طلب معرفت برخیزد، چون معرفت طلب کرد، از آن، عشق و محبّت حاصل مى‏شود و از پرتو عشق به درجات کمال خواهد رسید.

6- نشانه‏هاى ایمان‏

قِیْلَ انَّ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله مرّ بِقَوْمٍ فَقالَ لَهُمْ ما أَنْتُمْ؟ فَقالُوا: مُؤْمِنُونَ فَقالَ: مَا عَلامَهُ إِیمانِکُمْ قالُوا: نَصْبِرُ عَلىَ الْبَلاءِ وَنَشْکُرُ عِنْدَ الرَّخاءِ وَنَرْضى‏ بِمَواقِعِ الْقَضا فَقالَ مُؤْمِنُونَ وَرَبِّ الْکَعْبَهِ «6».
رسول خدا صلى الله علیه و آله از گروهى از اصحابش سؤال کرد: کیستید؟ گفتند: مردمى مؤمن، فرمود: علامت ایمان شما چیست؟ گفتند: صبر به هنگام بلاء، شکر به وقت خوشى، رضا به هنگام قضاى الهى، فرمود: به پروردگار کعبه قسم! مؤمنید.

7- موانع لذّت مناجات‏

فى أَخْبارِ داودَ علیه السلام ما لِأَوْلِیائى وَالهَمُّ بِالدُّنْیا إِنَّ الهَمَّ یُذْهِبُ حَلاوَهَ مُناجاتى مِنْ قُلُوبِهِمْ، یا داودُ إِنَّ مُحَبَّتى مِنْ أَوْلِیائى أَن یَکُونُوا رُوحانِیّینَ لا یَغْتَمُّونَ‏ «7».
اى داود! اولیاىِ من وغصّه دنیا براى چه؟ غصّه دنیا شیرینى مناجاتم را از دل آنان مى‏برد، اى داود! عشق من به اولیائم به خاطر این است که آنان اهل معنى هستند و غصّه برنامه‏هاى ظاهرى در آنان راه ندارد.

8- یاد خدا

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: مِنْ أَشَدِّ ما فَرَضَ اللّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اللّهِ کَثیراً ثُمَّ قالَ:
لا أَعْنى سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهَ وَاللّهُ أَکْبَرُ وَإِنْ کانَ مِنْهُ وَلکِنْ ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ فَإِنْ کانَ طاعَهً عَمِلَ بِها وَإِنْ کانَ مَعْصِیَهً تَرَکَها «8».
امام صادق علیه السلام فرمود: از برنامه‏هایى که سخت به خلق خدا واجب شده زیاد یاد او کردن است، سپس فرمود: منظورم زیاد گفتن سبحان اللّه، والحمد للّه، ولا اله الّا اللّهُ وَاللّه اکبر نیست گرچه آن هم یاد خداست ولى یاد او در برابر
حلال و حرام است، اگر موردى در بندگى است عمل کند اگر موردى در معصیت است از آن بپرهیزد.

9- پرهیزکاران، پارسایان و ثروتمندان مسلمان‏

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ علیهم السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: اعْمَلْ بَفَرائِضِ اللّهِ تَکُنْ مِنْ أَتْقى‏ النّاسِ، وَارْضِ بِقِسْمِ اللّهِ تَکُنْ مِنْ أَغْنى‏ النّاسِ، وَکَفَّ عَنْ مَحارِم اللّهِ تَکُنْ أَوْرَعَ النّاسِ، وَأَحْسِنْ مُجاوَرَهِ مَنْ یُجاوِرُکَ تَکُنْ مُؤْمِناً وَأَحْسِنُ مُصاحَبَهِ مَنْ صاحَبَکَ تَکُنْ مُسْلِماً «9».
امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از نبىّ اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند: به واجبات الهى عمل کن تا پرهیزکارترین مردم باشى، به داده خدا و قسمت حق راضى باش ثروتمندترین مردمى، از آنچه حرام شد بپرهیز پارساترین خلقى، به همسایه نیکى کن مؤمن باش، با دوستت به خوبى رفاقت کن تا مسلمان باشى.

10- درخت دین‏

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: قالَ حَبیبى جِبْرئیلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا الدّینِ کَمَثَلِ شَجَرَهٍ ثابِتَهٍ الإِیمانُ أَصْلُها، وَالصَّلاهُ عُروقُها، وَالزَّکاهُ ماؤُها، وَالصَّوْمُ سَعَفُها، وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَرَقُها، وَالکَفُّ عَنِ الْمَحارِمِ ثَمَرُها، فَلا تَکْمُلْ شَجَرَهٌ إِلّا بِالثَّمَرِ کَذلِکَ الإِیمانُ لا یَکْمُلْ إِلّا بِالْکَفّ عَنِ الْمَحارِمِ‏ «10».
پیامبر بزرگ صلى الله علیه و آله فرمود: دوستم جبرئیل گفت: مَثَل دین مانند درخت ثابت است، ایمان ریشه آن، نماز رگهاى آن، زکات آب آن، روزه شاخه آن، نیک خلقى برگ آن، خوددارى از گناه میوه آن و درخت بدون میوه درخت نیست، هم چنین ایمان، بدون خوددارى از گناه ایمان نیست.

11- شروع و ختم هر روز با نیکى‏

قالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام: افْتَحُوا نهارَکُمْ بِخَیْرٍ، وَامْلُوا عَلى‏ حَفَظَتِکُمْ فى أَوَّلِهِ وَفى آخِرِهِ خَیْراً یُغْفَرْ لَکُمْ مابَیْنَ ذلِکَ إِنْ شاءَ اللّهُ‏ «11».
امام صادق علیه السلام فرمود: روز خود را با کار نیک شروع کنید و در اوّل و آخر روز براى حافظان اعمالتان، نیکى املا کنید، تا بنویسند، اگر خدا بخواهد مابین آن را بر شما خواهد بخشید.

12- شش خصلت ماندگار

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام: سِتُّ خِصالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ، وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرْ لَهُ وَمُصْحَفٌ یُقْرَءُ مِنْهُ، وَقَلِیبٌ یَحْفُرُهُ، وَغَرْسٌ یَغْرُسُهُ، وَصَدَقَهُ ماءٍ یَجْریه، وَسُنَّهٌ حَسَنَهٌ یُؤْخَذُ بِها بَعْدَهُ‏ «12».
امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن از شش برنامه‏اى که از او به جا مانده بعد از مرگش بهره مى‏برد: فرزند شایسته‏اى که براى او استغفار کند، کتاب هدایتگرى از او باقى بماند، چاه آبى که حفر کرده، درختى که کاشته، آبى که جارى نموده و برنامه نیکى که مردم آن را به اجرا بگیرند و از آن متابعت کنند.

13- اسلام کامل‏

عَنْ أَبى جَعْفَرٍ علیه السلام: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمُلَ إِسْلامُهُ، وَأُعینَ عَلى‏ إِیمانِهِ، وَمُحِصَتْ ذُنوبُهُ وَلَقى‏ رَبُّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ وَلَوْ کانَ فیما بَیْنَ قَرَنِهِ إِلَى قَدَمَیْهِ ذُنُوبٌ حَطَّها اللّهُ عَنْهُ، وَهِىَ الْوَفا بِما یَجْعَلُ للّهِ عَلى‏ نَفْسِهِ، وَصِدْقُ اللّسانِ مَعِ النّاسِ، وَالْحَیاءُ مِمّا یَقْبَحُ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ مَعَ الأَهْلِ وَالنّاسِ‏ «13».
امام باقر علیه السلام فرمود: چهار چیز در هرکس باشد اسلامش کامل است و بر ایمانش کمک شود و گناهش پاک شود و خدا را در حالى که از عبدش راضى است ملاقات کند و اگر از فرق تا قدمش داراى گناه باشد خدا همه آن را خواهد ریخت: وفا به تمام برنامه‏هایى که به عنوان بندگى، خداوند برایش مقرّر فرموده است، راستى در زبان با تمام مردم و حیا از آنچه که نزد خدا و مردم قبیح است و خوش اخلاقى با اهل و عیال و مردم.

14- از مرگ چه باک‏

عَنْ أَبى مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِىّ عَنْ آبائِهِ علیهم السلام قالَ: قیلَ لأَمیرِالْمُؤْمِنینَ علیه السلام مَا الإِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ: قالَ: أَداءُ الفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَالْإِشْتِمالُ عَلَى المَکارِمِ ثُمَّ لا یُبالى أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ، أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ وَاللّهِ ما یُبالى ابْنُ أَبى طالِبٍ أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ‏ «14».
امام عسکرى علیه السلام از پدرانش نقل مى‏کند: به امیر مؤمنان علیه السلام گفتند: راه آماده‏ شدن براى مرگ چیست؟ فرمود: اداى واجبات، دورى از محرمات، آراسته شدن به مکارم، بعد از این باکى نیست که انسان به کام مرگ درافتد، یا مرگ او را بگیرد، به خدا قسم پسر ابى‏طالب باکى ندارد که در کام مرگ افتد، یا مرگ بر او قرار بگیرد.

15- بازجویى از خود

قالَ بَعْضُ الأَئِمَّهِ: حاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبُوا وَزِنُوا أَعْمالَکُمْ بِمیزانِ الْحَیاءِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا «15».
از بعض امامان علیهم السلام نقل شده: قبل از این که به حسابتان برسند، به حساب خود برسید و قبل از این که کردارتان را وزن کنند، در ترازوى حیا وزن کنید.

16- حفظ از آلودگى‏

قالَ أَبُوجَعْفَر علیه السلام: إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبادَهِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ‏ «16».
امام باقر علیه السلام فرمود: برترین عبادت نگاه داشتن شکم و شهوت است.

17- بالاترین کوشش‏

عَنْ أَبى بَصیرٍ قالَ: قالَ رَجُلٌ لِأَبى جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنّى ضَعیفُ الْعَمَلِ قَلیلُ الصِّیامِ وَلکِنّى أَرْجُ أَنْ لا آکُلُ إِلّا حَلالًا قالَ: فَقالَ لَهُ وأَىُّ الإِجْتِهادِ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ‏ «17».
ابوبصیر مى‏گوید: مردى به امام باقر علیه السلام گفت: من در عمل ضعیفم و روزه هم کم دارم، اما امیدم به این است که جز حلال نخورم، امام فرمود: کدام کوشش بالاتر از حفظ شکم و شهوت از حرام است؟.

18- بهشت در مقابل چهار برنامه‏

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَنْ سَلِمَ مِنْ أُمّتى أَرْبَعَ خِصالٍ فَلَهُ الْجَنَّهِ: مرنَ الدُّخُولِ فى الدُّنْیا، وَاتِّباعُ الْهَوى‏، وَشَهْوَهُ الْبَطْنِ، وَشَهْوَهُ الْفَرْجِ‏ «18».
امام صادق علیه السلام مى‏گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: از امّتم هرکس از چهار برنامه سالم بماند داراى بهشت است. اسیر دنیا شدن، پیروى از هواى نفس، شهوت شکم، شهوت عورت.

19- حفظ زبان‏

عَنِ الْباقِرِ، عَنْ آبائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ علیه السلام قالَ: لا حافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الْصَمْتِ‏ «19».
امام باقر علیه السلام از پدرانش از على علیه السلام نقل مى‏کند: نگهبانى براى انسان بالاتر از سکوت نیست‏ «20».

20- تقواى زبان‏

عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبائِهِ علیهم السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إِنَّ عَلى لِسانِ کُلِّ قائِلٍ رَقیباً، فَلْیَتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ، وَلْیَنْظُرْ ما یَقُولُ‏ «21».
امام صادق علیه السلام از پدرانش از نبىّ اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند: براى زبان هرکسى محافظى قرار داده شده، عبد باید نسبت به زبانش داراى تقوا باشد و در گفتارش فکر کند.

21- نشانه‏هاى خردمندان‏

فى وَصایا أَبى ذَرّ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: عَلَى الْعاقِلِ أَنْ یَکُونَ بَصیراً بِزَمانِهِ مُقْبِلًا عَلى‏ شَأْنِهِ، حافِظاً لِلِسانِهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسِبَ کَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلامُهُ إِلّا فیما یُعْنیه‏ «22».
در سفارش‏هاى ابى‏ذر آمده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: سزاوار شخص خردمند این است که بیناى به زمان بوده و روى‏آور به برنامه‏هایى باشد که برایش آبرو دارد و نگهدار زبانش باشد، بدون تردید کسى که گفتارش را از عملش حساب کند کم مى‏گوید مگر آنچه برایش خیر داشته باشد.

22- عوامل نجات‏

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ تَکُفُّ لِسانَکَ، وَتَبْکى عَلَى خَطِیئَتِکَ، وَتُلْزَمُ‏ بَیْتِکَ‏ «23».
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سه چیز عامل نجات است: حفظ زبان از هرچه حرام شده، گریه بر گناه و نشستن در خانه اگر کار خیر و عمل خداپسندانه‏اى در بیرون نداشته باشى.

22- مقام سکوت‏

إِنَّ آدَمَ علیه السلام لَمَّا کَثُرَ وَلَدُهُ وَوَلَدُ وَلَدِهِ کانُوا یُحَدِّثُونَ عِنْدَهُ وَهُوَ ساکِتٌ، فَقالُوا یا أَبَهْ مالَکَ لا تَتَکَلَّمُ فَقالَ: یا بَنِىَّ إِنَّ اللّهَ جَلَّ جَلالُه لَمّا أَخْرَجَنى مِنْ جِوارِهِ عَهَد إِلَىَّ وَقالَ: أَقِلّ کَلامَکَ تَرْجِعُ إِلى جِوارى‏ «24».
زمانى که فرزندان آدم و فرزندان فرزندانش زیاد شدند در کنار او با هم سخن مى‏گفتند ولى آدم ساکت بود، به او گفتند؛ پدر چرا سخن نمى‏گویى، پاسخ داد:
فرزندانم زمانى که خداوند بزرگ مرا از جوار رحمتش اخراج کرد با من قرارداد بست در زندگى دنیا سخن کم بگو تا به جوارم بازگردى.

23- ضمانت بهشت‏

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: تَقبَّلُوا لى سِتّ خِصالٍ أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّهِ، إِذا حَدَّثْتُمْ فَلا تَکْذِبُوا، وَإِذا وَعَدْتُمْ فَلا تُخْلِفُوا، وَإِذا أتُمِنْتُمْ وَلا تَخُونُوا وَغُضُّوا أَبْصارَکُمْ‏ وَاحْفَظُوا فُروجَکُمْ وَکَفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَلْسِنَتکُمْ‏ «25».
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: شش برنامه را از من بپذیرید تا بهشت را براى شما ضمانت کنم: به هنگام سخن‏گویى دروغ مگویید، به وقت رسیدن وفاى به عهد خلف وعده ننمایید، در زمانى که امین قرار گرفتید خیانت نداشته باشید، دیده از حرام بپوشانید، شهوت خود را حفظ کنید و دست و زبان از آزار مردم نگاه دارید.

24- بیدار باش‏

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: کانَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام یَقُولُ: نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ، وَجافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ، وَاتَّقِ اللّهَ رَبَّکَ‏ «26».
امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علیه السلام بارها مى‏فرمود: دلت را با اندیشه از خواب غفلت بیدار کن، براى عبادت در تاریکى شب از رختخواب جدا شو و خدا را بترس.

25- عبادت ابوذر

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام: کانَ أَکْثَرَ عِبادَهِ أَبى ذَرّ رحمه الله التَّفَکُّرُ وَالْإِعْتِبارُ «27».
امام صادق علیه السلام فرمود: بیشترین عبادت ابوذر، اندیشه و پند گرفتن بود.

26- برنامه‏ریزى‏

قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله: عَلَى الْعاقِلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ ثَلاثُ ساعاتٍ: ساعَهٌ یُناجى فیها رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ، وَساعَهٌ یُحاسِبُ فیها نَفْسَهُ، وَساعَهٌ یَتَفَکَّرُ فیما صَنَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ وَسَاعَهً یَخْلُوا فیها بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلالِ‏ «28».
پیامبر بزرگ صلى الله علیه و آله فرمود: بر عاقل و خردمند است که ساعاتش را بر سه قسمت تقسیم کند: ساعتى براى مناجات با حق و ساعتى براى محاسبه خویش و ساعتى اندیشه در مخلوق الهى و ساعتى که در آن سود نفسش را از حلال بنگرد «29».

27- جهنم هرگز

عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قالَ: مَنْ مَلِکَ نَفْسَهُ إِذا رَغِبَ وَاذا رَهِبَ وَإِذَا اشْتَهى‏ وَإِذا غَضِبَ وَإِذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ «30».
امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که به هنگام میل و به وقت ترس و زمان اشتها و وقت غضب و رضا خویشتن‏دار باشد، خداوند جسد او را به آتش جهنّم حرام مى‏کند.

28- دو سفارش مهم‏

قالَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام لِنُوفٍ: یا نُوفُ صِلْ رَحِمَکَ یَزیدُ اللّهُ فى عُمْرِکَ، وَحَسِّنْ خُلْقَکَ یُخَفِّفُ اللّهُ حِسابَکَ‏ «31».
امام امیر مؤمنان علیه السلام به نوف فرمود: صله رحم کن تا خداوند به عمرت بیفزاید، و خوش خلقى کن، تا حسابت را خداوند سبک کند.

29- خیر دنیا و آخرت‏

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أَلا أَدُلُّکُمْ عَلى خَیْرِ أَخْلاقِ الدُّنْیا وَالآخِرَهِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَتُعْطى مَنْ حَرَمَکَ، وَتَعْفُو مَنْ ظَلَمَکَ‏ «32».
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: شما را به خیر اخلاق دنیا و آخرت راهنمایى کنم؟
وصل کردن با کسى که با تو قطع رابطه کرده، بخشش به کسى که تو را محروم کرده، گذشت از کسى که به تو ظلم کرده.
در زمینه معارف، واقعیت‏ها، حسنات اخلاقى و آنچه انسان را متخلّق به اخلاق خدا و انبیا مى‏کند، آن قدر روایت زیاد است که اگر در این نوشتار بیاید از چند جلد بیشتر مى‏شود و ان شاء اللّه در ضمن مباحث آینده، به تناسب هر بحثى، به روایات لازمه اشاره خواهد شد.
با توجه به آیات و روایات گذشته، روشن شد که انسان باید به چه کسانى و چه مسائلى طلب و میل داشته باشد و اگر این طلب و میل به واقعیت‏ها در انسان‏ باشد، بدون شکّ آدمى آراسته به آن حقایق خواهد شد. این طلب دلالت بر امید انسان به سعادت دنیا و آخرت دارد و بنابر فرموده امام صادق علیه السلام در متن روایت مورد بحث: وَدَلیلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ.

پی‌نوشت‌ها:

(1)- الأمالى، شیخ طوسى: 524، المجلس الثامن عشر، حدیث 1161- 68.
(2)- الأمالى، شیخ صدوق: 34، المجلس التاسع، حدیث 6.
(3)- بشاره المصطفى: 132؛ بحار الأنوار: 68/ 187، باب 64- الاجتهاد والحث على العمل، حدیث 48.
(4)- بحار الأنوار: 68/ 187، باب 64- الاجتهاد والحث على العمل، حدیث 50.
(5)- مجموعه ورّام: 1/ 223، بیان الحب للّه وللرسول صلى الله علیه و آله.
(6)- مجموعه ورّام: 1/ 229 بیان الحب للّه وللرسول صلى الله علیه و آله.
(7)- مسکن الفؤاد: 85، الباب الثالث فى الرضا؛ بحار الأنوار: 79/ 125، باب 18، حدیث 26.
(8)- الکافى: 1/ 80، باب اجتناب المحارم، حدیث 4؛ عده الداعى: 302، فصل فى خواص.
(9)- الکافى: 2/ 82، باب اداء الفرائض، حدیث 4؛ الأمالى، شیخ صدوق: 201، المجلس السادس والثلاثون، حدیث 13 و 1.
(10)- بحار الأنوار: 6/ 109، الفصل الثالث فى نوادر العلل، حدیث 2؛ علل الشرایع: 1/ 249، باب 182- باب علل الشرایع واصول الاسلام، حدیث 5.
(11)- الکافى: 2/ 142.
(12)- الخصال: 1/ 323، ستّ خصال ینتفع بها المؤمن، حدیث 9.
(13)- الأمالى، شیخ طوسى: 189، المجلس السابع، حدیث 319.
(14)- عیون أخبار الرضا: 1/ 297، باب 28- فیما جاء عن الامام على بن موسى الرضا علیه السلام حدیث 55؛ الأمالى، شیخ صدوق: 110، المجلس الثالث والعشرون، حدیث 8.
(15)- بحار الأنوار: 67/ 265، باب 76- الاستعداد للموت، حدیث 8، به نقل از مصباح الشریعه: 85، الباب الثامن والثلاثون فى الحساب.
(16)- الکافى: 2/ 79، باب العفه، حدیث 2.
(17)- همان، حدیث 4؛ وسائل الشیعه: 15/ 250، باب 22- وجوب العفه، حدیث 20418.
(18)- الخصال: 1/ 223، حدیث 54.
(19)- بحار الأنوار: 68/ 275، باب 78- 1 سکوت والکلام، حدیث 3.
(20)- مى‏دانید که برابر با آیات قرآن و روایات، امر به معروف و نهى از منکر واجب است و راهنمایى مردم و گفتار خیر با آنان لازم. این سکوت رعایت است از خوددارى از مجموع کلمات و سخنان و گفته‏هایى که قرآن و پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان حرام کرده‏اند.
(21)- قرب الاسناد: 32، الجزء الاول.
(22)- الخصال: 2/ 523، حدیث 13.
(23)- الخصال: 1/ 85، حدیث 13؛ مشکاه الأنوار: 148، الفصل الحادى عشر فى الخصال المعدوده.
(24)- قصص الانبیاء، قطب راوندى: 45، فصل 4- فى اخباره، حدیث 18؛ بحار الأنوار: 11/ 180، باب 3- ارتکاب ترک الاولى، حدیث 31.
(25)- الخصال: 1/ 321، حدیث 5؛ بحار الأنوار: 66/ 372، باب 38- جوامع المکارم، حدیث 16.
(26)- الکافى: 2/ 54، باب التفکر، حدیث 1؛ الأمالى، شیخ مفید: 54، حدیث 1؛ الأمالى، شیخ مفید: 208، المجلس الثالث والعشرون، حدیث 42.
(27)- الخصال: 1/ 42، حدیث 33؛ وسائل الشیعه: 15/ 197، باب 5- استحباب التفکر، حدیث 20264.
(28)- الخصال: 2/ 523، حدیث 13؛ معانى الأخبار: 332، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 12/ 71، باب 3، حدیث 14.
(59)- در پاورقى بحار الأنوار آمده که این ساعت آخر، کمک ساعات دیگر است و مستقلّاً قسم چهارمى نیست.
(30)- من لا یحضره الفقیه: 24/ 400، حدیث 5860؛ الأمالى، شیخ صدوق: 329، المجلس الثالث والخمسون، حدیث 7.
(31)- الأمالى، شیخ صدوق: 209، المجلس السابع والثلاثون، حدیث 9؛ بحار الأنوار: 68/ 373، باب 92، حدیث 20.
(32)- الکافى: 2/ 107، باب العفو، حدیث 2؛ تحف العقول: 6.
منبع:عرفان اسلامى جلد یک ، آیت الله حسین انصاریان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید