خلاصه ای از معراج رسول اکرم (ص)

خلاصه ای از معراج رسول اکرم (ص)

تاریکی شب همه افق را فرا گرفته بود و خاموشی در تمام نقاط حکم می کرد، هنگام آن رسیده بود که جانداران در خوابگاههای خود به استراحت بپردازند و برای مدت محدود چشم از مظاهر طبیعت بپوشند و برای فعالیت روزانه خود تجدید قوا کنند.
پیامبر بزرگ اسلام نیز از این قانون مستثنی نبود و می خواست پس از اداء فریضه به استراحت بپردازند ولی یک مرتبه صدای آشنایی به گوش او رسید، آن صدا از جبرئیل امین بود که به او می گفت امشب سفر عجیبی در پیش دارید و من مأمورم با تو باشم و نقاط مختلف گیتی را با مرکب فضا پیمایی به نام براق بپیمایید.
پیامبر اکرم (ص) سفر با شکوه خود را از خانه ام هانی (خواهر امیرمؤمنان) آغاز کرد، با همان مرکب به سوی بیت المقدس که آن را مسجد الاقصی نیز می نامند روانه شد، در مدت بسیار کوتاهی در آن نقطه پایین آمد. از نقاط مختلف مسجد، بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و از منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن به عمل آورد و در برخی از منازل دو رکعت نماز گذارد سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود، از همان نقطه به سوی آسمانها پرواز نمود، ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد، با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت، از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدیدی به عمل آورد، درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده فرمود و در نتیجه از رموز هستی، اسرار جهان آفرینش، وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان خداوند متعال کاملاً آگاه گشت. سپس به سیر خود ادامه داد و به سدره المنتهی رسید و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. در این هنگام برنامه وی پایان یافت. سپس مأمور شد از همان راهی که پرواز نموده بود بازگشت نماید و در مراجعت نیز در بیت المقدس فرود آمد و در راه مکه و وطن خود را پیش گرفت، در بین راه به کاروان تجارتی قریش برخورد در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و به دنبال آن می گشتند و از آبی که در میان ظرفها بود قدری خورده و باقیمانده آن را به روی زمین ریخت و بنا به روایتی روپوشی روی آن گذارد، و از مرکب فضاپیمای خود در خانه ام هانی پیش از طلوع فجر پایین آمد و برای اولین بار راز خود را به او گفت و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش پرده از راز خود برداشت و داستان معراج و سیر شگفت انگیز او که در فکر قریش امری ممتنع و محال بود، در تمام مراکز دهن به دهن گشت و سران قریش را بیش از همه عصبانی نمود. قریش به عادت دیرینه به تکذیب او برخاستند و گفتند اکنون در مکه کسانی هستند که بیت المقدس را دیده اند اگر راست می گویی: کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن، پیامبر (ص) نه تنها خصوصیات ساختمان بیت المقدس را تشریح کرد بلکه حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس رخ داده بود بازگو نمود و گفت: در میان راه به کاروان فلان قبیله برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود قریش گفتند: از کاروان قریش خبر ده، گفت: آنها را در تنعیم (ابتدای حرم) دیدم که شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد و کجاوه ای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می شوند، قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند، گفتند: اکنون صدق و کذب گفتار محمد (ص) برای ما معلوم می شود ولی چیزی نگذشت طلایه کاروان ابوسفیان پدیدار شد. مسافرین جزئیات گزارشهای آن حضرت را نقل نمودند و با این وصف باز هم عده ای از مشرکین و کفار قریش جریان معراج پیامبر (ص) در قرآن کریم سوره اسراء آیه 1 و در بعضی احادیث معتبر بیان شده است. اکثر علمای شیعه و برخی از علمای اهل تسنن نیز معتقد هستند که معراج رسول اکرم (ص) هم روحانی و هم جسمانی بوده است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید