با برهان امکان اشرف چگونه بر وجود امام‌ زمان استدلال می‌شود؟

با برهان امکان اشرف چگونه بر وجود امام‌ زمان استدلال می‌شود؟

در نگاه حکما وجود، حیات، علم، قدرت، رحمت و سایر کمالات از مبدأ فیاض به موجودات پایین نمی‌رسد، مگر آنکه در مرتبه سابق، بر موجود اشرف رسیده باشد؛ همانند چراغی که نزد ما روشن است، ابتدا مکانی که نزدیک به اوست روشن می‌شود، سپس دورتر از آن استفاده می‌کند.
در امور غیرحسی از قبیل وجود، حیات، علم، قدرت و تمام کمالات که از ذات اقدس الهی تراوش نموده و بر ماهیات امکانی تجلی می‌یابد، در ابتدا ماهیاتی بهره‌مند می‌شوند که در رتبه، اشرف و اقدم از سایر ماهیات هستند.
علامه طباطبایی می‌گوید: «معنا و مفهوم قاعده امکان اشرف، آن است که وجود ممکن اشرف باید در مراتب وجود اقدم از ممکن اخس باشد؛ بنابراین باید ممکنی که اشرف از اوست قبل از او موجود باشد…».[۱] ملاصدرا در استدلال بر این قاعده می‌گوید: «اگر ممکن اخس از طرف خداوند موجود شد باید قبل از او ممکن اشرف موجود باشد، وگرنه در صورت تحقق، هم‌زمانی اشرف و اخس لازم می‌آید که دو چیز در یک مرتبه برای یک ذات از یک جهت از واجب لذاته صادر شود، که محال است و درصورتی‌که موجود اشرف بعد از موجود اخس و به‌واسطه موجود شود لازم می‌آید که معلول، اشرف از علت و اقدم از او باشد، که این نیز محال است…».[۲]

به بیان دیگر، می‌دانیم که انسان، اشرف مخلوقات است؛ زیرا او اشرف از حیوان و حیوان اشرف از گیاه و گیاه اشرف از جماد است و به حکم قاعده امکان اشرف، محال است وجود از مبدأ فیاض به جماد برسد قبل از آنکه در رتبه سابق، به حیوان رسیده باشد و همچنین به حیوان برسد قبل از آنکه در رتبه سابق به انسان رسیده باشد و نیز محال است که وجود، حیات، علم، قدرت و جمال و جلال و… از مبدأ فیاض بر افراد انسان برسد قبل از آنکه این کمالات به انسان کاملی که حجت خدا روی زمین است رسیده باشد.
بنابراین قاعده، مادامی‌که فردی از افراد بشر در خارج موجود است باید فردی به نام انسان کامل که از او به حجت خدا تعبیر می‌شود روی زمین موجود باشد.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
الحجّه قبل‌الخلق و مع‌الخلق و بعدالخلق.[۳] حجت، قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق خواهد بود.

و نیز می‌فرماید:
لو لم یبق فی‌الأرض إلا اثنان، لکان أحدهما الحجّه.[۴] اگر در روی زمین جز دو نفر کسی نباشد حتماً یکی از آن دو امام خواهد بود.
پی‌نوشت‌ها
۱. نهایه‌الحکمه، علامه طباطبایی، ص۳۱۹ و ۳۲۰.
۲. همان.
۳. کافی، کلینی، ج۱، ص۱۷۷، ح۴.
۴. همان، ص۱۷۹، ح۱.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید