نویسندگان:دکتر محمد علی لسانی فشارکی(1)وشهناز عابدینی(2)
نمونه دوم: سوره قصص، آیه 25
«فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا فلما جاءه و قص علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین»
توضیح:
آیه، مربوط به داستان موسی و دختران شعیب است. از آیات پیشین بر می آید که موسی پس از آنکه به مدین وارد شد، دختران شعیب را کنار چاه دید که برای آب دادن به گوسفندانشان منتظر آب کشیدن از چاه بودند. موسی این کار را برای آن ها انجام داد.
در این آیه، شعیب یکی از دختران را در پی موسی فرستاد تا اجر و پاداش آب کشیدن از چاه را به او بپردازد. موسی و دختر شعیب با هم به خانه شعیب آمدند.
اینک گفتگو و مناقشه بر سر آن است که : مراد و مقصود خداوند از شرم و حیا برای دختر شعیب چه بوده است؟ «حیا در راه رفتن» یا «حیا در سخن گفتن با موسی» ؟ که برخی از علما و مفسران هر دو وجه را برای آیه محتمل دانسته اند» ( میبدی،295/7-294؛ سجاوندی، 323-322؛ رازی«فخر الدین»،590/24؛ ابن جزی غرناطی، 112/2).
در ادامه برای دستیابی به وجه صحیح تر به تحلیل تفسیری هر دو وجه می پردازیم.
1- تحلیل تفسیری وجه اول: وقف بر «علی استحیاء» و ابتدا از «قالت»
وقف بر «علی استحیاء» و ابتدا از «قالت» بر اساس آن است که «علی استحیاء» جار و مجرور متعلق به محذوف حال از فاعل مستتر در «تمشی» باشد و معنا چنین شود: دختر شعیب در راه رفتن شرم می کرد. جمله «قالت إن أبی. . . » نیز استیناف بیانی است؛ ( حقی بروسوی،396/6) که در واقع جواب سؤال مقدر است، مثل آنکه گفته شود: «ماذا قالت له لمّا جاءته» (شوکاتی،194/4) یعنی «آن دختر وقتی پیش موسی آمد، به او چه گفت؟» بیش تر معربان و مفسران بر اساس اعراب مذکور، معنای آیه را صحیح می دانند. ( برای نمونه، رک: طبرسی، مجمع البیان، 386/7؛ رازی«ابوالفتوح»،118/15؛ زمخشری، 402/3؛ نسفی، 734/2؛ عکبری، 297؛ بیضاوی،175/4؛ اندلسی، 298/8؛ سمین، 664/8؛ جرجانی، 169/7؛ ثعالبی،269/4؛ عاملی،473/2؛ آلوسی،273/10؛ طباطبایی،26/16؛ صافی،244/20-243؛ درویش،303/7؛ دعاس،426/2).
دلائل و شواهد صحت و درستی این وجه عبارتند از:
1. اعراب ظاهری:
از ظاهر اسلوب و سیاق آیه بر می آید که جار و مجرور متعلق به قبلش است. ( دانی،436) «حُصَری» نیز در تأیید اعراب مذکور می گوید: «این اعراب همان اعرابی است که به ذهن های با تجربه می رسد و فطرت صاف آن را می پذیرد و آثار صحیح به آن رهنمون می شود و معنا و فحوای آیه بر آن دلالت دارد». (حصری،142)
2. روایت :
نقل کرده اند که «آن دختر برحالت زنان مخدره، صورتش را با آستین یا پیراهنش پوشانده بود و آمد».
بسیاری از مفسران نیز نقل فوق را آورده اند ( برای نمونه، رک: طبری،38/20؛ ثعلبی،244/7؛ طوسی،143/7؛ مجمع البیان،388/7؛ ابن جوزی،380/3؛ رازی«ابوالفتوح»، 118/15؛ رازی «فخرالدین»، 590/24؛ زمخشری، 402/3؛ قرطبی، 270/14؛ ابن کثیر،205/6؛ نیشابوری،388/5؛ سیوطی، تفسیر الجلالین،391؛ ثعالبی، 269/4؛ آلوسی،273/10) که می توان مؤید این وجه دانست؛ چون حاکی از آن است که شرم و حیای دختر در آمدنش ( راه رفتن) مورد تأکید بوده است.
3. «حصری» در تأکید اینکه شرم آن دختر در هنگام راه رفتن به صیانت و نزاهت او، بیش تر از گفتارش دلالت دارد، می گوید: «مقصود خداوند بالا بردن شأن این دختر و جاودانه ساختن یاد او و بیان پاکدامنی، عفت و ادب او در هنگام راه رفتن، خصوصاً با نقاب خویشتن داری به دور از هر گونه آراستگی است که خداوند در کوتاه ترین لفظ و کم ترین عبارت آن را بیان کرده است، و گرنه چه بسا، زنان که در هنگام صحبت با مردان ملاحظه ادب و حیا می دارند، در تعبیرات خود اضطراب دارند، گاه دچار لغزش در گفتار یا لکنت زبان شده و گاه فصاحت سخن می گویند؛ در عین حال همین زنان ملاحظه حیا در رفتار و پوشش را نمی کنند». ( حصری،144)
ملاحظه می شود دلایل و شواهد فوق بیانگر آن است که جار و مجرور به «تمشی» تعلق دارد و وقف بر «علی استحیاء» صحیح است. ( ابن نحاس، القطع و الائتناف، 386؛ دانی، 436) از این رو اشمونی و زکریا انصاری، وقف بر آن را «وقف کافی» در نظر گرفته اند؛ بدان معنا که به دلیل ارتباط معنوی- و نه ارتباط لفظی- وقف بر آن خوب و ابتدا از بعد نیز
خوب است. ( انصاری،134؛ اشمونی،442)
همچنین سجاوندی و صاحب غرایب القرآن رمز «ز» را برای وقف بر «علی استحیاء» تعیین کرده اند؛ بدان معنا که از یک سو بر اساس اتحاد فاعل در دو فعل «تمشی» و «قالت»، وصل عبارت را در نظر می گیرند و از سوی دیگر، به دلیل استیناف فعل بعد، وقف بر آن را نیز صحیح می دانند. ( سجاوندی،322؛ نیشابوری،336/5)
2- تحلیل تفسیری وجه دوم: وقف بر «تمشی» و ابتدا از «علی استحیاء»
وقف بر «تمشی» و ابتدا از «علی استحیاء» بر اساس آن است که جار و مجرور «علی استحیاء» متعلق به محذوفی باشد که حال از فاعل «قالت» است ( حال مقدم) و معنا چنین می شود: آن دختر در حالی که شرم می کرد، جمله «إن أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا» را به موسی گفت، نه شرم به هنگام آمدن یا راه رفتن.
تنها بعضی از مفسران، بر اساس قرائت بعضی از قراء که بر «تمشی» وقف و از «علی استحیاء» ابتدا می کنند، این وجه را مطرح کرده اند.
دلایل و شواهد این وجه:
1. حیا در کلام، بیشتر از حیا در راه رفتن است؛ بنابراین تلاوت بر اساس این وجه نیکوتر است. ( میبدی،295/7)
2. دختر شعیب می خواست موسی را به ضیافت خود دعوت کند و نمی دانست که می پذیرد یا نمی پذیرد؛ بنابراین گفتارش با شرم و حیا بود. ( اشمونی،442).
3. انسان کریم وقتی دیگری را برای مهمانی دعوت می کند، شرم می کند؛ خصوصاً آن که زن باشد. (رازی«فخر الدین»، 590/24)
بررسی
1. بر اساس وقف بر «تمشی» و ابتدا از «علی استحیاء» گرچه معنای جمله دوم- و لو اینکه مراد الهی نباشد- معنایی صحیح القا می کند. ( یعنی گرفتن آن دختر با شرم و حیا بود)؛ ولی جمله او فاقد معنای مفید می شود؛ چون معنای جمله اول چنین می شود: آن دختر آمد، در حالی که راه می رفت( سواره یا پیاده). پوچی و سبکی این معنا نشانگر آن است که حمل آن بر آیه کریمه صحیح نیست؛ چرا که فرقی نمی کند بدانیم آن دختر پیاده آمده یا سواره؛ بلکه آنچه اهمیت دارد آن است که آن دختر در چه حالتی از حیا و شکوه و ادب آمد. ( حصری،143)
2. این وجه اعراب و معنا مستلزم در نظر گرفتن تقدیم و تأخیر در آیه است و تقدیم و تأخیر جز در مواردی که توقیف یا دلیل قاطعی بر آن باشد، صحیح نیست. ( ابن نحاس، القطع و الإئتناف،387-386؛ دانی،436و437) بنابراین پذیرفتن این معنا بدون وجه است. (سجاوندی،323؛ نیشابوری،336/5)
بدین ترتیب علمای وقف و ابتدا، وقف مذکور را عجیب ( اشمونی،442) ضعیف ( ابن جزی غرناطی،112/2)، تعسّف و بلکه خطا ( حصری،141) دانسته اند.
تلاوت قاریان مشهور:
از قاریان مشهور «مصطفی اسماعیل» در قرائت تحقیق به وجه خلاف قاعده تلاوت کرده است. تلاوت او بیانگرآن است که مراد الهی را حیا و شرم در گفتار دختر شعیب تلقی کرده است، نه در راه رفتن او.
باید گفت: گرچه معنای مذکور معنای نادرستی نیست و چه بسا بیش تر از معنای وجه صحیح بر ذهن می نشیند، لیکن همانطور که در جای خود بحث شد، از فصاحت و اسلوب ادبی قرآن به دور است و شایسته مقام کلام الهی نیست.
گفتنی است «راغب مصطفی غلوش» نیز ظاهراً به تقلید از «مصطفی» به این وجه تلاوت کرده است؛ همچنین «فتحی قندیل» از دیگر قراء مصری به تلاوت بر اساس این وجه اهتمام ورزیده است.
بیشتر قراء یا وصل عبارت تا «أجر سقیت لنا» را اختیار کرده اند یا وقف بر «علی استحیاء» و ابتدا از «قالت» را برگزیده اند. ( برای نمونه، رجوع کنید به تلاوت: منشاوی، شحات انور، عبدالباسط، حصری، کریم منصوری، عباس امام جمعه در قرائت تحقیق؛ نیز رجوع کنید به تلاوت : منشاوی، شحات انور، حصری، پرهیزگار، سعد الغامدی در قرائت ترتیل).
نتیجه
از آن جا که به نظر می رسد مراد الهی در خصوص شرم و حیای آن دختر در هنگام آمدن و راه رفتن بوده، نه به هنگام سخن گفتن؛ بنابراین وقف بر «تمشی» خلاف قاعده است.
همچنین به دلیل ارتباط قوی بین جملات، وصل خواندن کل عبارت تا «أجر سقیت لنا» نیکو به نظر می رسد، تا آن جا که دانی وقف کافی را تا «اجر سقیت لنا» تعیین می کند ( دانی، 437) ولی اگر قرار است، وقفی در این عبارت صورت گیرد، وقف بر «علی استحیاء»
صحیح تراست؛ چرا که با ظاهر آیه، روح آیه و روایتی که در این خصوص وارده شده، مطابقت دارد وظاهراً تعیین «وقف کافی» برای این موضع صحیح است؛ زیرا جمله دوم در معنای خود مستقل است؛ بنابراین هم وقف بر آن و هم ابتدا از بعد آن نیکو است.
پینوشتها:
1-عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
نشانی الکترونیکی: lessan 171@ yahoo.com
2- کارشناس ارشد علوم قرآنی و حدیث از دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
نشانی الکترونیکی:shahnaz- abediny@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله:1388/9/10
*تاریخ پذیرش مقاله: 1388/10/9
منبع:نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 5.