از نخستین روز خلقت بشر، تا کنون در هر کجای دنیا و در میان هر قوم و نژاد و ملتی، با هر آداب و آیینی، وقتی نام مادر برده می شود، کوچک و بزرگ، همه و همه، سرشار از شور و حرارت و مهر و الفت می شوند و قلب شان پر تپشتر می زند. اسلام نیز برای مادر، مقام و ارزش فوق العاده ای قائل شده است تا آن جا که رسیدن به بهشت را با رضای مادر میسر می داند.
مقام مادر از منظر پیامبر اکرم(ص)
پیامبر اکرم(ص) ضمن روایتی فرمودند: بهشت زیر پای مادران است. یعنی رسیدن به آخرین مرحله کمال انسانی با جلب رضای مادر تامین می شود.
جنان در زیر گام مادران است
بکش بر دیده، خاک زیر گامش
مکن بر روی او تندی که بر تو
خدا فرموده واجب احترامش
البته منظور این نیست که اگر کسی رضایت مادر را تامین کند ولی به بقیه وظایف مذهبی و شرعی خویش نپردازد، به بهشت خواهد رفت بلکه مقصود این است که اگر فردی وظائف دینی و اسلامی خویش را انجام دهد ولی مادر از فرد راضی نباشد، قطعا در بهشت الهی جایی برایش نخواهد بود. در بیان توصیه به احترام و تکریم مادر، باز پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ” هر که پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش مصون شود.” و نیز توصیه فرمودند: هر گاه پدر و مادر هر دو تواما تو را صدا کردند، ابتدا اجابت مادر نما. و در مورد احسان و نیکوئی در حق مادر، توصیه و تاکید بسیاری فرمودند، چنان که فرمودند:
مادر خود، مادر خود، مادر خود را رعایت کن، سپس پدر خود را و سپس کسانی را که به تو نزدیکترند.” هم چنین بنا به فرمایش ایشان خشنودی و خشم خدا در گرو خشنودی و خشم پدر و مادر است.
همنشین موسی در بهشت
نقل شده که موسی بن عمران(ع) روزی هنگام مناجات با خداوند، از پروردگار در خواست می کند که هم مقام و رفیق او را در بهشت به وی معرفی فرماید. خطاب آمد جوانی است در فلان ناحیه که همنشین و هم مقام تو در بهشت برین است. حضرت موسی به سراغ او آمد. دید جوانی است قصاب، از دور مراقبت کرد تا ببیند چه عمل فوق العاده و کار پر ارزشی از وی صادر می گردد که لیاقت چنین مقامی را پیدا کرده است تا در مقام یک پیغمبر قرار گیرد. ولی هر چه بیشتر مراقبت کرد، کمتر موفق گردید. تا شب هنگام که جوان، محل کار خود را ترک کرده و رهسپار خانه شد. حضرت موسی بدون آن که خود را معرفی کند، نزد وی آمد و از او خواست تا آن شب را میهمان جوان باشد و در خانه وی بسر برد تا شاید از این راه به ارتباط خاصش با خداوند پی برده و رمز علو مقام او را در بهشت در یابد. جوان درخواست حضرت را پذیرفت و او را با خود خانه برد. وی دید هنگامی که جوان وارد خانه شد، قبل از هر چیز غذایی آماده ساخت.
آن گاه به سراغ پیرزنی که دست و پایش فلج شده و از کار افتاده بود، رفت و با صبر و حوصله خاصی، لقمه لقمه از آن غذا در دهان آن زن گذاشت تا سیرش کرد. سپس لباس او را عوض نمود و او را در انجام قضا حوائجش با مهربانی کمک کرد. آن گاه زن را در جای مخصوص وی قرار داد. حضرت موسی که مراقب آن جوان بود، دید در آن شب جز وظایف مذهبی خود، عمل دیگری انجام نداده، نه دعای نیمه شبی دارد نه ناله و آه و مناجاتی و نه هیچ عمل فوق العادهای دیگر. فردای آن شب، پیش از آن که از خانه خارج گردند، حضرت موسی دید جوان به آن غذا داد و صمیمانه در انجامش کارهایش به او کمک کرد. هنگام خداحافظی حضرت موسی از جوان پرسید: این زن که بود و پس از آن که تو به او غذا می دادی چشمی به سوی آسمان می دوخت و کلماتی بر زبان می راند آن کلمات چه بوده است؟ جوان گفت:
این زن مادر من است و هر بار که من به او غذا می دهم و او را سیر می کنم درباره من دعا می کند و می گوید خدایا به پاداش این خدماتی که فرزندم نسبت به من انجام می دهد او را همنشین و رفیق موسی بن عمران در بهشت برین گردان. هنگامی که حضرت موسی این جریان را شنید تکانی خورد و به جوان مژده داد که دعای مادر درباره تو مستجاب گردیده است. رعایت نمودن حقوق پدر و مادر، این گونه موفقیت های دنیوی و معنوی نصیب فرزندان می سازد پس در احترام به آن ها و ادا حقوق آنان کوشا باشیم.