فوتبال زندگی(1)

فوتبال زندگی(1)

نویسنده : محمد فاتحی

مقدمه

جاذبه های بازی فوتبال چنان است که پیر و جوان، کودک و نوجوان را مجذوب خود می نماید به ویژه بازیهای جهانی میلیونها نفر را در ورزشگاه و خارج از آن به تماشای بازیها می کشاند. این بازی جذاب به غیر از جنبه های فنی و تاکتیکی جنبه های معنوی و تربیتی نیز دارد.
به عبارت دیگر بسیاری از مفاهیم دینی و فرهنگی و تربیتی را می توان با کمک صحنه های مختلف بازی فوتبال به دیگران منتقل نمود.
شایسته است که در کنار تحلیل فنی بازی بین دو تیم که پس از بازی یا در بین دو نیمه انجام می شود یک تحلیل تربیتی معنوی نیز توسط متخصصان انجام شود تا علاوه بر لذتی که از تماشای بازی بدست می آید، عزتی هم از درک تحلیل معنوی بازی نصیب بینندگان و شنوندگان بشود.
نگارنده با کمک لطف الهی تصمیم گرفت نود نکته از نود دقیقه بازی را به نام فوتبال زندگی به خوانندگان تقدیم نماید بدیهی است ذهن فعال و خلاق خوانندگان فهیم نکته هایی را بر آن می افزایند و همراه انتقادات سازنده و پیشنهادات مؤثر به نگارنده می رسانند.
به امید آنکه بتوانیم برای سایر رشته های ورزشی نیز نکته هایی را بنویسیم.
توجه: تمام بازیکنان تیمها عزیز و ارجمند می باشند نباید از برخی از عبارات این نوشته افرادی برداشت نامناسب داشته باشند.
هدف القاء مطالب معنوی است.

نکته اول: آغاز بازی

یکی از قوانین بازی فوتبال این است که آغاز بازی از وسط زمین بازی باشد مکانی که فاصله آن نسبت به دو دروازه یکسان باشد. حال این تلاش بازیکنان دو تیم است که توپ را به سمت این دروازه یا آن دروازه بکشانند. چنین حالتی برای انسان می باشد انسان بین عقل و غریزه قرار دارد نیرو و یاران عقل می کوشند او را به سمت عقل بکشانند و نیروهای غریزه و شهوت تلاش می نمایند او را به سوی غرائز سوق دهند در این حدیث زیبا اندکی تأمل نماییم.
شخصی از حضرت امام صادق ( ع) سؤال نمود که آیا ملائکه بالاترند یا انسان آن حضرت پاسخ مبسوطی دادند فرمودند خداوند در وجود ملائکه عقل قرار داد بدون غریزه و در وجود حیوانات غریزه قرار داد بدون عقل. اما در وجود انسان عقل و غریزه را توأم قرار داد حال اگر در انسانی غریزه به عقل غالب شود این انسان از حیوانات پایینتر است و اگر عقل بر غریزه فائق آید چنین انسانی از ملائکه ارجمند تر می باشد.

نکته دوم: سه تعویض

در طول مسابقات رسمی هر تیمی می تواند سه نفر از بازیکنان خود را تعویض نماید و از بازیکنان ذخیره استفاده نماید خداوند برای هر انسانی سه نیروی اصلی و مفید قرار داده است که چنانچه از این نیروها خوب استفاده نشود سه نیروی غیر اصلی و مضر جایگزین آنها می شود داستان زیر را مطالعه نمایید.
حضرت آدم (ع) نشسته بودند مشاهده نمودند سه انسان زیبا و سفید و سه انسان زشت و سیاه آمدند و در دو سمت چپ و راست او نشستند.
حضرت آدم (ع) به سمت راست خود توجه نمود و یکی یکی از سه نفر نام آنان را سؤال نمودند.
نفر اول گفت: من عقل هستم حضرت آدم (ع) پرسیدند مکان تو کجاست؟ عقل گفت: من در مغز و اندیشه انسانها ساکنم.
نفر دوم گفت: من مهرمحبت هستم حضرت آدم(ع) پرسیدند مکان تو کجاست؟ محبت گفت: من در قلب انسانها ساکنم.
نفر سوم گفت: من حیا هستم حضرت آدم (ع) پرسیدند مکان تو کجاست؟ حیا گفت: من در چشمان انسانها ساکنم.
سپس حضرت آدم (ع) متوجه آن سه نفری شدند که در سمت چپ او نشسته بودند از آنان سؤال نمودند شما خود را معرفی نمایید.
نفر اول گفت: من تکبر هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ تکبر گفت: من در مغز انسانها هستم!!
حضرت آدم (ع) فرمودند: اما مغز که جای عقل بود؟!
تکبر گفت: آری درست است مغز مکان عقل است اما هرگاه من وارد مغز انسانی شدم عقل می رود ما با هم تعویض می شویم همانند زمین بازی فوتبال که با آمدن بازیکنی دیگری باید برود!
نفر دوم گفت: من حسادت هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ حسادت گفت: من در قلب و دل انسانها ساکنم. حضرت آدم (ع) فرمودند اما قلب و دل که جای محبت بود؟! حسادت گفت آری قلب و دل انسانها مکان محبت است اما هر گاه من وارد قلب انسانی شدم محبت می رود ما با هم تعویض می شویم.
نفر سوم گفت: من طمع هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ طمع گفت: مکانم چشمان آدمیان هست حضرت آدم (ع) فرمودند: اما چشمان انسانها که مکان حیا می باشد؟!
طمع گفت: آری چشمان انسانها مکان حیا می باشد اما هرگاه من وارد چشمان شدم دیگر حیا باید برود و ما با هم تعویض می شویم.
هوشمندان واقفند این مطالب برای تفهیم و تقرب به ذهن است نه اینکه خدای ناکرده جسارتی باشد به بازیکنان عزیز فوتبال.

نکته سوم: دیواره دفاعی (1)

در شرایطی که بازیکنان تیم مقابل تصمیم به ضربه مستقیم می گیرند تیم دیگر با تعدادی از بازیکنان دیواره دفاعی تشکیل می دهند این دیواره دفاعی می تواند مانع ورود توپ به دروازه شود. در زندگی ما انسانها نیز مواقعی هست که دشمن شماره یک «انسان» یعنی «شیطان» با تیم همراهش می خواهد توپ گناه را به دروازه دل و نامه اعمال انسان شلیک نماید برای جلوگیری از چنین حمله هایی باید با دوراندیشی، تقوا و صبر و استقامت در مقابل شیطان دیواره دفاعی تشکیل داد. داستان زیر را مطالعه نمایید.
بازرگانی متدین در صحن مقدس حضرت امام حسین (ع) نشسته بود به او گفتند: خبرداری که فلان بازرگان فوت نموده است؟ بازرگان به محض شنیدن این خبر گفت: آقایان گواه باشید من مبلغ زیادی به این بازرگان مرحوم بدهکارم، یکی از حاضران گفت: حالا چه وقت بیان چنین حرفی است؟!
بازرگان متدین گفت: آقایان من این مبلغ را از آن مرحوم قرض گرفته بودم و هیچگونه رسید یا سند و مدرکی در مقابل پول به آن مرحوم نداده بودم، من می دانستم و خدا و آن بازرگان، اکنون ترسیدم که شیطان مرا وسوسه نماید و به بهانه اینکه کسی از چنین قرضی اطلاع ندارد بدهی خود را به وارثین او ندهم می خواستم در مقابل وسوسه شیطان دیواره دفاعی تشکیل دهم تا نتواند نفوذ نماید و مال حرام به سفره و دارایی من بیندازد.
قرآن کریم درآیه ای به این مضمون می فرماید: مؤمنان و اهل تقوا در مقابل حملات شیاطین با آگاهی دیواره دفاعی تشکیل می دهند.
إنَّ الّذینَ اتّقوا إذا مسّهُم طائفٌ منّ الشیطانِ تذکَّروا. (اعراف: 201)

نکته چهارم: ضربه های مهلک و کارساز

در بازیهای فوتبال بارها مشاهده نموده ایم که یک شوت مستقیم و ضربه مهلک و کارساز نتیجه بازی را به نفع تیمی که ضربه مهلک را زده تغییر می دهد نمونه چنین ضربه ای را در بازی تیم ملی کشور عزیزمان جمهوری اسلامی ایران با امریکا آقای استیلی زدند. داستان ذیل را مطالعه فرمایید.
یکی از جنگهای صدر اسلام جنگهای پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) با کفار و مشرکین جنگ حنین بود که در سال هشتم هجری قبیله هوازن سپاه اسلام را غافلگیر نمود. در این جنگ تمام مسلمانان به جز تعداد انگشت شماری فرار نمودند.
قهرمان غول پیکر سپاه دشمن به نام ابو جرول پرچم سیاه رنگی را بر نیزه بلندی زده بود و بر شتر سرخ موی بزرگی سوار شده بود و پیشاپیش سپاه کفر به رجز خوانی مشغول بود.
حضرت علی (ع) در کمین ابوجرول نشست و در یک لحظه حساس و مناسب چنان ضربهای به شتر او زد که ابوجرول از شتر پایین افتاد تا خواست دفاعی بنماید ضربت قهرمانانه حضرت علی (ع)او را در خون خود غلطانید و پیروزی را برای لشکر اسلام به ارمغان آورد.
می دانیم که حضور و دفاع و ضربه های حضرت علی (ع) در تمام جنگهایی که حضور داشتند سرنوشت ساز بوده است.

نکته پنجم: فریب داور

در طول بازی گاهی برخی از بازیکنان به فکر فریب دادن داور مسابقه می افتند و افکار خود را عملی می نمایند اگر داور متوجه نیرنگ چنین بازیکنانی شود به آنان کارت زرد یا قرمز می دهد. در زمین بزرگ بازی سرنوشت که ما انسانها قرار گرفته ایم نیز چنانچه اشخاصی بخواهند دیگران را فریب دهند با کارت قرمز داور هستی که عبارت است از: سختیها و شدائد مواجه می شوند. داستان زیر را مطالعه فرمایید.
در سالیان گذشته در شهر مقدس کربلا بازرگانی به تجارت آبلیمو مشغول بود، مردم شهر به بیماری گرفتار شدند که داروی آنان آبلیمو بود تاجر چون چنین دید با سوء استفاده از فرصت آبلیموها را با دوغ مخلوط می نمود و به عنوان آبلیموی درجه یک می فروخت و از این راه حرام و نامشروع دارای ثروت زیادی شد.
اما طولی نکشید که داور هستی کارتهای زرد و قرمز بلایا را به او نشان داد و تاجر به بیماری مبتلا شد تمام ثروت خود را صرف بهبودی خود نمود اما سودی نداشت تاجر دار فانی را وداع گفت، آری به فرموده خداوند عزیز در قرآن:
مَکَرُوا و مکرَاللهُ و اللهُ خیرُ الماکرینَ. (آل عمران: 54)
گروهی که با خداوند از در نیرنگ وارد شدند خداوند هم از همان راه آنان را جواب می دهد و بدانید که مکر خداوند بالاترین مکرهاست.

نکته ششم: تعویض زود هنگام

مربی تیم براساس شناختی که از داناییها و تواناییهای بازیکنان دارد آنان را برای بازی دعوت می نماید. اما گاهی مشاهده می نماییم مربی قصد دارد بازیکنی را نود دقیقه در زمین نگه دارد ولی براساس بازی نامطلوب او، او را از زمین بازی بیرون می کشد.
برعکس حالت فوق، گاهی مشاهده می شود که مربی می خواهد بازیکنی را فقط یک نیمه در زمین نگه دارد اما وقتی بازی خوب او را می بیند تصمیم مربی عوض می شود و در هر دو نیمه از وجود او استفاده می نماید.
در کره زمین نیز ما انسانها چون بازیکنانی می باشیم که گاهی چنان عملکرد و رفتار بدی از خود نشان می دهیم که مربی هستی ما را بوسیله ملک الموت از زمین بازی بیرون می برد و بر عکس حالت فوق گاهی زمان حضور برخی در دنیا تمام شده است اما رفتار و عملکردی از خود نشان می دهند که مربی هستی عمر و فرصت بیشتری به آنان می دهد این معنا و مفهوم را حضرت امام صادق (ع) در فرمایش گهرباری چنین بیان می دارند:
یَعیشُ الناسُ بِاِحسانِهِم اَکثرُ ممّا یَعیشُونَ بِاَعمارِهِم وَ یَموتُ الناسُ بِاَعمالِهِم اکثَرُ ممّا یموتُونَ بِآجالِهِم.
ترجمه آزاد: احسان و نیک بر عمر انسان می افزاید و شر و بدی از عمر انسان می کاهد یکی از عوامل کاهش عمر بدرفتاری با دیگران به ویژه بدرفتاری با پدر و مادر می باشد.

نکته هفتم: کارت زرد و قرمز

می دانیم داور مسابقه فوتبال برای کنترل بازی با کارتهای زرد و قرمز به بازیکنان خطاکار اخطار می دهد. اگر بازیکنی کارت زرد دوم را دریافت نمود باید از بازی اخراج شود. مسابقه بزرگ مسابقه ای که برای ما انسانها در نظر گرفته شده:
سَابِقُوا إِلی مغفِرَه من ربکم وجنه عرضُها کعرضِ السّماءِ و الارضِ. (حدید: 21)
برای رسیدن به مغفرت الهی و ورود به بهشتی بزرگ که عرض آن به اندازه محیط تمام آسمانها و زمین می باشد با یکدیگر در مسابقه انجام اعمال صالح و خوبیها شرکت نمایند.
در این مسابقه هم اگرانسانها به خطا مایل شدند داور هستی کارتهای زرد و قرمز یا بهتر بنویسیم کارتهای سیاه و سفید نعمتها و نقمتها را به آنان نشان می دهد با مصیبتها و بیماریها و فقر سعی می نماید انسانها را به جاده مستقیم برگرداند چنانچه انسانی به هشدارها توجه ننماید سرانجام کارت سفید (کفن) به او داده می شود.

نکته هشتم: بازیکنان همنام یکی مشهور و دیگری گمنام

در بین بازیکنان تیمها مشاهده می شود که بازیکنی مشهور با نام مشخصی می باشد، مدتی بعد به طور اتفاق، بازیکنی با همان نام پیدا می شود اما گمنام. در واقعه کربلا دو نفر به نام جابر هستند یکی مشهور به نام جابر ابن عبدالله انصاری این پیرمرد نابینای مسلمان اولین زائر حضرت امام حسین (ع)می باشند. و دیگری جابر نامی اما غیر مشهور جابر از قبیله بکرابن وائل که داستان او چنین است:
سال 61 هجری است مردم در شهر کوفه در محضر ابن زیاد حاکم کوفه جمع شده اند تا اسرای کربلا را تماشا نمایند یکی از این تماشاچیان جابر وائلی است.
جابر در آن مجلس با مشاهده گستاخیها و بی ادبیهای ابن زیاد نسبت به اسراء و شنیدن و مشاهده سخنان و رفتار حضرت امام سجاد (ع)و زینب کبری (سلام الله علیها) پیش خود چنین نذر می نماید که اگر ده نفر یا دو نفراز مسلمانان بر ضد ابن زیاد قیام نمایند او نفر بعدی باشد این مرد غیور وائلی سالها در انتظار فرصت برای ادای نذر خود بود که پنج سال بعد یعنی در سال 66 هجری مختار قیام نمود جابر از کسانی بود که پس از مدتی جنگیدن ابن زیاد را کشت و خود به درجه شهدا رسید و گمنام باقی ماند.

نکته نهم: دیواره دفاعی (2)

در زمین بازی فوتبال برای جلوگیری از نفوذ توپ به دروازه ها دیواره دفاعی تشکیل می دهند اگر افرادی که دیواره دفاعی را تشکیل می دهند هوشیارتر از مهاجمان باشند از نفوذ توپ جلوگیری می نمایند و اگر مهاجمی که پشت توپ قرار گرفته تاکتیکی تر و هوشیارتر باشد دیواره دفاعی را می شکافد و توپ را به طرف دروازه هدایت می نماید.
ما انسانها هم می توانیم در مقابل گناهان با تقوا، صبر و توکل و عمل صالح دیواره دفاعی تشکیل دهیم دیواره دفاعی که شلیک گناه هیچ شیطانی نتواند آن را فرو ریزد.
وَالعصرِ* إنَّ الإنسان لفی خسر* إلا الّذین آمنوا وَ عَملوا الصّالحاتِ وَ تواصوا بالحقِّ وَ تواصوا بالصبر. (عصر: 1-3)
ارکان این دیواره دفاعی ایمان و حقگرایی و صبرمداری می باشد.

نکته دهم: همکاری و انسجام

یکی از عوامل مهم موفقیت یک تیم فوتبال همدلی و همکاری یا انسجام تیمی آنهاست البته همکاری و همدلی تمام دست اندرکاران تیم. در صحنه زندگی خانوادگی و کاری و اجتماعی نیز عنصر همکاری و وحدت و همدلی از عناصر مهم پیروزی و نیل به اهداف می باشد موفقیت هر ملتی مرهون وحدت و همدلی آنان است و شکست هر ملتی نتیجه تفرقه و تشتت آنان می باشد.
آری مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست
قرآن کریم:
تَعاونوا علی البِرِّ و التِّقوی و لا تعاونوا علی الإِثمِ و العدوانِ. (مائده : 2)

نکته یازدهم: بازیکان و دوربینها

بازیکنان هر تیمی به ویژه در مسابقات حساس و جهانی به خوبی می دانند که تمام حرکات آنان را دوربینهای مختلف ضبط می نمایند و آنان نمی توانند اعمال خود را منکر شوند. با همه پیشرفتهایی که در علم و فنآوری شده است هنوز بشر نتوانسته چمن و زمین استادیوم بازی را به گونه ای بسازد که خود زمین و چمن حرکات و گفتار بازیکنان را ضبط نماید. در زمین بازی بزرگ اعمال و گفتار انسانها را دوربینهای مختلف به ویژه زمین مسابقه ضبط می نماید «یومَئِذ تُحدِّثُ أخبارَها» (زلزاله:4) روزی که زمین خبرهای ضبط کرده را پخش می نماید.
دوربینهای دیگری که اعمال ما انسانها را ضبط می نماید دو ملک و فرشته بنامهای رقیب و عتید هستند. اعضای بدن هر انسانی غیر از وظایف حیاتی که دارند وظیفه ضبط حرکات و رفتار او را دارند از دیگر شاهدان اعمال ما خداوند پیامبر، شهدا و امامان می باشند.
قُل اعملوا فَسیری اللهُ عمَلَکُم وَ رسولهُ و المؤمنونَ. (توبه: 105)
اعمال شما را خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اطهار می بیند. جالب این است که این فیلمبرداری آنچنان دقیق و درونی و برونی است که وقتی در قیامت هر انسانی فیلم اعمال خود را می بیند با تعجب می گوید عجب!
مَالِ هذا الکتابِ لا یُغادِرُ صَغیرهً و لا کبیرهً إِلا أَحصَاها. (کهف: 49)
از تمام اعمال ما از تولد تا مرگ فیلمبرداری شده است.

نکته دوازدهم : پرتاب اوت

توپ از زمین بازی که خارج شد با مقررات خاصی به زمین بر می گردد توپی که با پا خارج شده با دو دست برمی گردد اگر از نقطه ها و محدوده های کرنر باشد باید از نقطه مشخصی که نقطه انتهایی چپ و راست دروازه ها است و نقطه کرنر گویند به سمت دروازه حریف فرستاده شود.
در زمین مسابقه بزرگ هم بندگانی که بوسیله گناه از محدوده اطاعت پروردگار خارج شده اند و اوت شده اند اگر توبه کنند و به زمین طاعت برگردند خداوند با آغوش باز (دو دست) آنان را می پذیرد.
حضرت امام صادق (ع)می فرماید:
اگر شخصی در بیابانی وسیله نقلیه خود را گم نماید و دیگر هیچ وسیله ای برای حرکت نداشته باشد، وقتی که وسیله نقلیه خود را می یابد بی اندازه خوشحال می شود. سپس ادامه دادند که خوشحالی پروردگار عالم از بازگشت و توبه بنده ای گنهکار بسیار بیشتر است از خوشحالی چنین شخصی که گمشده خود را پیدا نموده است. سعی نماییم از زمین اطاعت اوت نشویم اگر هم اوت شدیم بلافاصله بدون از دست دادن وقت به زمین اطاعت برگردیم.

نکته سیزدهم: توپ استاندارد بازی

در زمین بازی نسبت به وجود توپ سه حالت می توان تصور نمود.
الف: اینکه هیچ توپی در زمین وجود نداشته باشد.
ب: اینکه یک توپ استاندارد و مورد تأیید داور مسابقه در زمین باشد.
ج: اینکه بیش از یک توپ وجود داشته باشد.
بدیهی است که در حالت «الف» بازیکنان نمی توانند هیچ حرکت هدفمندی داشته باشند. در حالت «ج» هم حرکتها مختل می شود فقط در حالت «ب» بازی جریان عادی خود را دارد.
در زمین مسابقه بزرگ که تمام انسانهای بالغ و مکلف در آن شرکت دارند هر سه حالت فوق مشاهده می شود گروهی مانند حالت «الف» هیچ هدف مشخصی ندارند و نمی دانند چگونه از عمر و جوانی و استعدادها و امکانات خدادادی استفاده نمایند. برخی هم مانند حالت «ج» اهداف چندگانه و گاه متضادی دارند یا هر چند وقت یکبار هدف خود را عوض می نمایند که این امر موجب هدر رفتن عمر و استعداد آنان می شود.
اما بعضی که قرآن کریم آنان را صاحبان عقل واندیشه و درک می داند مانند حالت «ب» یک هدف مشخص را در زندگی پیگیری می نمایند اگر این هدف منطقی و معقول و مورد تأیید داور هستی باشد چنین گروهی خوشبخت و سعادتمند می شوند.
حال سؤال این است که داور هستی کدام هدف را برای ما انسانها که چون بازیکنان یک تیم فوتبال در زمین مسابقه قرار گرفته ایم مشخص فرموده اند؟
با مراجعه به قرآن کریم از مجموع دستورالعملهای داور هستی می فهمیم که آن هدف معرفت و عبودیت است.
وَ ما خَلَقتُ الجنَّ و الإِنسَ إلا لِیَعبُدُونِ. (ذاریات: 56)
هدف این است که انسان خاکی و فرشی، عرشی و خدایی شود، انسان برسد به آنجا که جز خدا نبیند نه اینکه در این قفس بمیرد.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم
در پایان این نکته قسمتی از وصیتنامه شهید نوذر ایزدی را که در ماهنامه فرهنگی اجتماعی هنری سال پنجم شماره 55 به چاپ رسیده مطالعه فرمایید: «آنان که به هزار و یک دلیل زندگی می کنند نمی توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل نیز می میرند.»
منبع :فاتحی محمد / فوتبال زندگی / انتشارات زمزم هدایت /چاپ اول : 1386

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید