غیبت امام زمان(علیه السلام)، علل و آثار آن از دیدگاه امیرمؤمنان(علیه السلام)

غیبت امام زمان(علیه السلام)، علل و آثار آن از دیدگاه امیرمؤمنان(علیه السلام)

نویسنده: سیدصادق سیدنژاد

اشاره :
اگر چه در تمامى ادیان و مکاتب اعم از الهى و غیر الهى در زمینه ظهور مصلح و منجى جهان کم و بیش مطالبى به چشم مى خورد؛ ولى براساس دلیلهاى متقن و معیارهاى درستى که وجود دارد این حقیقت به اثبات رسیده است که کامل ترین و قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد شخصیت و ابعاد گوناگون زندگى موعود جهانى نظیر: تولد، غیبت، ظهور، حکومت و… در مجموعه روایات اهل بیت(علیهم السلام) ارائه شده است. با توجه به این حقیقت در مقاله حاضر تلاش مى شود تا مسئله غیبت منجى عالم بشریت و علل و آثارش با توجه به مجموعه کلمات و رهنمودهاى حضرت على(علیه السلام) به اختصار مورد بررسى قرار گیرد.

1. غیبت امام مهدى(علیه السلام)
امام على بن ابى طالب(علیه السلام) مسئله غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) را با زمینه سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى کنند و کاملاً روشن است که این کار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلکه با توجه به ظرفیت و کشش فکرى افراد و شیوه هاى صحیح آموزشى و همینطور با در نظر گرفتن سیر طبیعى و خارجى وقایعى که در آینده پیش خواهد آمد به تبیین و تشریح امور پرداخته اند. در یک مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمین و بلکه کل نظام عالم هستى مى فرمایند:
هرگز زمین از حجت الهى که با دلیل و برهان براى حاکمیت بخشیدن به احکام و ارزشهاى دینى قیام مى نماید خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم یا به صورت شناخته شده و آشکار [مثل یازده امام(علیه السلام)، در میان مردم زندگى مى کند] یا [در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب] به طور پنهان و ناشناخته به سر مى برد.1
در روایت دیگرى امام على(علیه السلام)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمین و تبیین مسؤولیتهاى او مى فرمایند:
حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى که همه او را مى شناسند در میان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرایط در دست ندارد. گاهى نیز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از دیده مردم غایب است. در چنین مواقعى آنها در انتظار حجج الهى به سر مى برند. توجه به این نکته ضرورى است که در دوران غیبت گرچه جسم امام(علیه السلام) به علت وجود خطرات و یا مصالح دیگرى از دیده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نیست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احکام و تعالیمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پا برجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهاى او زندگى مى کنند.2
در مرحله بعد، امیرالمؤمنین(علیه السلام) ضمن معرفى آخرین حجت الهى اصل مسئله غیبت آن حضرت را بیان مى کنند. از »اصبغ بن نباته« نقل شده است که مى گوید:
روزى به حضور على بن ابى طالب(علیه السلام) رسیدم آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم در حالى که از این وضع بسیار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال ندیده بودم] عرض کردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتفاقى افتاده است که اینگونه نگران و غرق در دریاى تفکّر به نظر مى رسید؟
حضرت على(علیه السلام)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى که بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فکر مى کنم. او یازدهمین فرزند من است. او مهدى ما اهل بیت است که زمین را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پیش از آن براى او یک دوره غیبتى هست که عده زیادى از مردم در این دوره از حق و صراط مستقیم منحرف مى شوند.3
در گام بعدى على(علیه السلام) به طولانى بودن دوره غیبت امام عصر(علیه السلام) و مشکلات و گرفتاریهاى آن مى پردازند. به عنوان نمونه در یک مورد مى فرمایند:
در دوره غیبت امام غایب مردم از حدود و چارچوب احکام شرع خارج خواهند شد و بسیارى از آنها گمان خواهند کرد که حجت الهى از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است ولى سوگند به خدا در چنین دوره اى حجت خدا در بین مردم و در کوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنید… او مردم را خواهد دید ولى آنها تا زمان معینى که خداوند مقرر کرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود.4
همینطور در این باره به مناسبت دیگرى مى فرمایند:
دوره غیبت امام مهدى(علیه السلام) به قدرى طولانى خواهد بود که انسانهاى بى خبر از مصالح و حکمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدى از ظهور منجى عالم بشریت حتى این جمله را به زبان خواهند آورد که: خداوند عالم نیازى به آل محمد(صلی الله علیه و اله) ندارد؛ یعنى اگر از آل محمد(صلی الله علیه و اله) کسى در روى زمین بود تا کنون باید قیام مى کرد و به این نابسامانیها و بى عدالتیها پایان مى داد.5

2. علل و حکمتهاى غیبت امام زمان
از آنجا که عالم براساس یک نظام علّى و معلولى اداره مى شود لذا همه وقایعى که در آن به وقوع مى پیوندند داراى علت و حکمت به خصوصى هستند. در این راستا وقتى به منظور معلوم شدن علت غیبت امام عصر(علیه السلام) به بررسى روایات مى پردازیم به روایات زیادى برمى خوریم که در ضمن آنها تصریح شده است که فلسفه واقعى غیبت آن حضرت براى بشر معلوم نیست. امّا در عین حال در تعدادى از روایات از حکمتهاى غیبت سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضى از آنها (از امورى چون امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(علیه السلام) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه انجام وظایف و… به عنوان عوامل غیبت امام مهدى(علیه السلام) یاد مى شود.
در مجموعه روایتهایى که از حضرت على(علیه السلام)، نقل شده است به برخى از حکمتهاى غیبت اشاره شده است که از جمله آنهاست:
2-1. در امان ماندن از بیعت با ستمگران
بر طبق یک روایت، على بن ابى طالب(علیه السلام) مى فرمایند:
موقعى که قائم [حضرت مهدى(علیه السلام)]، قیام کند بیعت کسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همین جهت است که تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مبارکشان غایب خواهد شد.6
2-2. مشخص شدن گمراهان
یکى از راههاى تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندى افراد به تعالیم اولیاى الهى، عملکرد آنها در دوره غیبت رهبران الهى است. به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(علیه السلام) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در کوه طور اقامت کرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین کافى فریب سامرى را خوردند و از آیین الهى دست کشیدند. در اشاره به این سنت الهى امام على بن ابى طالب(علیه السلام) در روایتى پس از اشاره به وجود مبارک امام مهدى(علیه السلام) اضافه مى کنند:
آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.7
2-3. ستم و ظلم مردم به خودشان
على(علیه السلام) آنجا که از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى گویند به مسئله غیبت حجت الهى و علت آن با این تعابیر اشاره دارد:
اى مردم! بدانید که زمین هرگز از حجت الهى خالى نمى ماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى که مرتکب مى شوند و همینطور به جهت زیاده رویهایى که در حق خود انجام مى دهند به زودى از دیدن حجت خودش [امام مهدى(علیه السلام)]، محروم خواهد ساخت.8
2-4. به جهت ستم به فرزندان على(علیه السلام)
حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام)، در روایتى به مناسبتى از وقایع غیبت و پیشامدهاى آن سخن مى گویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثى که براى قوم حضرت موسى(علیه السلام) رخ داده است تشبیه و تصریح مى کنند که سرگردانى و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) چندین برابر سخت تر و بیشتر از دوران سرگردانى و تحیر قوم حضرت موسى(علیه السلام) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت این پیشامد مى فرمایند:
شما به خاطر ظلم و ستمهایى که بر فرزندان من خواهید کرد به این مسئله و سختیهاى آن دچار خواهید شد.9
قابل ذکر است با وجود تصریح امام(علیه السلام) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت على(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام)، و امام حسین(علیه السلام)، را به آن وضع رقّت بار به شهادت مى رسانند و ائمه بعدى را نیز مسموم مى کنند و در نتیجه اینکار وقتى نوبت به آخرین حجت الهى مى رسد خداوند، ایشان را به خاطر لطفى که بر بندگان خود دارد (على رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غیبت جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستى ذخیره مى نماید… .
2-5. حفظ علامتهاى هدایت
همانطور که در حکمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برهه اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى نظیر الهى؛ یعنى امام معصوم(علیه السلام)، را فراموش مى کنند بنابر مصالحى وجود مبارک او را در پس پرده غیبت قرار مى دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهى از طریق وى به بندگان خدا تداوم پیدا کند و باب هدایت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد. امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، در این باره مى فرماید:
… خداوند حجتهاى خود را به صورت آشکار یا پنهان یا حتى در حالى که خطر آنان را تهدید مى کند (در حال ترس و نگرانى) در میان مردم حفظ خواهد کرد تا حجت و دلیلهاى روشن و واضح (هدایت و رستگارى) از بین نروند.10

3. آثار و نتایج غیبت امام زمان(علیه السلام)
همانطور که در ضمن بعضى از روایات قبلى هم بیان شده بود دوره غیبت امام(علیه السلام) داراى مشکلات و گرفتاریهاى فکرى و اعتقادى بسیار خطرناکى است که امروزه حداقل بخشى از آنها را بعینه مشاهده مى کنیم. حضرات معصومین(علیهم السلام) سالها پیش از تولد امام عصر(علیه السلام) به این پیشامدها و اثرات منفى آنها اشاره کرده اند و ارائه هشدارها این واقعیت را تأیید مى کند که مردم اگر برنامه ریزى و عملکرد مناسبى را در پیش بگیرند از همه این گرفتاریها مى توانند در امان باشند والاّ دلیلى ندارد که در دهها روایت از وقایع و فجایع آخرالزمان سخن به میان آید. این مسایل مطرح شده است تا مردم پیشاپیش آمادگیهاى لازم را در خود ایجاد کنند تا گرفتار تبعات منفى این امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(علیه السلام)، به برخى از گرفتاریها و معضلات مهم دوره غیبت اشاره شده است که در اینجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذکر مى شود:
3-1. سرگردان شدن مردم
امام على بن ابى طالب(علیه السلام) در چندین روایت به این گرفتارى اشاره دارند. در یک مورد مى فرمایند:
براى قائم ما دوره غیبتى هست که مدت زمان زیادى طول خواهد کشید. گویى شیعیان را هم اکنون با چشم خود مى بینم که در آن دوره همانند گله اى بى سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مى گردند امّا آن را پیدا نمى کنند. اى مردم! آگاه باشید در چنان شرایطى اگر کسى در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانى شدن دوره غیبت قلب او قساوت پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.11
یا در سخن دیگر مى فرمایند:
در غیبت امام زمان(علیه السلام)، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانى مى شوند که عده زیادى از آنان گمراه مى گردند. تنها کسانى که به دامن عترت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) چنگ بزنند نجات پیدا مى کنند و در مسیر هدایت باقى مى مانند.12
در جاى دیگر على(علیه السلام)، ضمن ارائه تصویرى از دوره غیبت امام مهدى(علیه السلام)، مى فرمایند:
فتنه ها و مشکلات گوناگونى در این دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شیعیان از آنها بدگویى کرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسیر صحیح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه اى آشفته و پریشان خواهد شد که بعضى مردم دچار حیرت و سرگردانى خواهند شد.13
به عبارت دیگر مردم از تشخیص راه درست عاجز خواهند بود. بدیهى است که وقتى امکان تشخیص راه صحیح مشکل بشود اغلب مردم خود به خود یا در اثر تبلیغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسیرهاى انحرافى سوق داده مى شوند.
3-2. مشکل شدن دیندارى
پایبندى به احکام و مقررات دینى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روایتهاى فراوان، یکى از گرفتاریهاى دوران غیبت آن است که پایبندى به ارزشهاى دینى بسیار کم خواهد شد و این مسئله ناشى از عواملى است که کم و بیش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومین(علیه السلام) اشاره شده است. على(علیه السلام) در روایتى مى فرمایند:
سوگند به خدایى که حضرت محمد(صلی الله علیه و اله) را به حق براى پیامبرى برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برترى داده است مسئله ظهور امام عصر(علیه السلام) واقع نخواهد شد مگر پس از یک دوران سخت حیرانى و سرگردانى که در آن شرایط کسى جز افراد خالص و پاکیزه که یقین را با تمام وجود خود لمس کرده باشند، در پایبندى به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین کسانى که با وجود آن همه نابسامانیها در دین ثابت قدم اند براى ولایت ما پیمان گرفته و در دلهاى آنها ایمان را تثبیت کرده است وبا عنایات خاصى که به آنها دارد مورد تأئیدشان قرار داده است.14
در روایت دیگر آن حضرت با تشبیه محسوسى، سختى دیندارى را در دوران غیبت به تصویر کشیده، مى فرمایند:
براى صاحب الامر(علیه السلام) دوره غیبتى هست که در آن زمان هر کس که به دین خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند کسى است که با دست خود بخواهد بوته هاى خار را بکند. به راستى چه کسى مى تواند با دست خود بوته هاى خار را لمس کند؟15
در یکى از روایتها، امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، پس از اشاره به سختیهاى دوره غیبت از نظر پایبندى به احکام دینى در ضمن تصریح مى کنند که همه این پیشامدها به منظور امتحان و آزمایش انسانهاست تا میزان تقوى و ایمان آنها معلوم گردد؛ چرا که به یک تعبیر هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مى فرمایند:
براى صاحب این امر دوره غیبتى هست که باید انسانها (افراد) در چنان شرایطى تقواى الهى را در پیش گیرند و به دین و احکام و مقررات آن پایبند باشند.16
امام على(علیه السلام)، آنگاه آیه زیر را تلاوت کرده و بدینوسیله تذکر دادند که سنت دائمى خداوند؛ یعنى امتحان بشر در همه زمانها جریان دارد و تمام پیشامدهاى دوران غیبت نیز در این راستاست:
آیا گمان کردید بى آن که حوادث و وقایعى که براى گذشتگان پیش آمد براى شما پیش آید داخل بهشت مى شوید؟! همان گذشتگانى که آنچنان دچار گرفتاریها و مشکلات شدند که حتى پیامبر و افرادى که به او ایمان آورده بودند با خود مى گفتند: پس نصرت و یارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسید؟ آنگاه به آنها گفته شد یارى خداوند نزدیک است.17
3-3. تردید در وجود امام زمان(علیه السلام)
یکى از وقایع بسیار تلخ عصر غیبت آن است که در نتیجه نابسامانیها و شیوع فساد و بى عدالتى، مردم آن چنان دچار یأس و ناامیدى خواهند شد که در این که امام معصومى در چنین شرایطى در روى زمین باشد شک خواهند کرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمین حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل این همه ظلم و ستم که انجام مى گیرد ایستادگى مى کرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مى آورد. حضرت على(علیه السلام)، به این مسئله اینگونه اشاره مى نمایند:
موقعى که امام غایب از فرزندان من در پس پرده غیبت قرار گیرند… اکثر مردم دچار این توهم خواهند شد که حجت خدا از بین رفته و امامت به پایان رسیده است امّا سوگند به خدایى که على را آفریده است در چنین روزى حجت خدا در میان آنها حضور دارد.18
در روایت دیگر مى فرمایند:
صاحب الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وى [صاحب الامر و امام عصر(ع)]، از دنیا رفته است والاّ اگر زنده است پس کجاست؟19
علاوه بر موارد مذکور آثار دیگرى نیز براى غیبت امام عصر(علیه السلام)، ذکر شده که در اینجا فقط به ذکر عناوین آنها اکتفا مى گردد.
مردم از یکدیگر در این دوره برائت خواهند جست.20
مردم بى پناه خواهند شد و جاى امنى پیدا نخواهند کرد…21
مردم به نزاع با یکدیگر و آب دهان انداختن به صورت همدیگر خواهند پرداخت.22
و…

پی نوشت :

1 . فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 13، ص1158.
2 . محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 2، ص 139، ح 13.
3 . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51 ، ص 119، ح 19.
4 . همان، ج 28، ص 70.
5 . همان، ج 51، ص 119، ح 19.
6 . همان، ص 119 و 110 ، ح 1.
7 . همان، ص 112، ح 7.
8 . همان، ص 113 و 112، ح 8 .
9 . بشارهالاسلام، ص 63.
10. السیّد مصطفى سید حیدر الکاظمى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 139، ص 1158.
11. شیخ صدوق کمال الدین و تمام النعمه، ص 203.
12. شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 202.
13. بحارالانوار، ج 28، ص 70.
14. کمال الدین، و تمام النعمه، ص 304.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 111 و 135.
16. همان، ص 135.
17. سوره بقره(2)، آیه 214.
18. نعمانى، کتاب الغیبه، ص 72.
19. بحارالانوار، ج 51 ، ص 114، ح 11.
20. همان، ج 51 ، ص 111، ح 5.
21. نعمانى، کتاب الغیبه، ص 291 و 292.
22. على متقى هندى کنزالعمال، ج14، ص 578.
منبع: ماهنامه موعود

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید