آیین مهرورزی

آیین مهرورزی

نویسنده:محمد حسن روزبه

اسلام نه تنها به مهرورزی سفارش کرده، بلکه براساس دید کلی اش، طرح و برنامه ای جامع در این زمینه دارد. در نظر اسلام، همه عالم در فضای رحمت الهی وجود پیدا کرده است و همه ی انسان ها در این فضا، به تنفّس می پردازند. بر اساس رحمت واسعه ی الهی، دین حق و شریعت رحمت، توسط حاملان وحی به بشر ارزانی شده است؛ برنامه ای جامع و کامل که همه ی ابعاد بشر را در آن لحاظ کرده و یک مجموعه ی هماهنگ را برای سعادت دنیوی و اخروی و جهت کمال حیات دنیوی و اخروی به انسان هدیه داده است. در این مجموعه، موضوعات از همه نظر و از جنبه های گوناگون دیده شده اند و در ارتباط با یکدیگرند و از این رو، پرداختن به یکی بدون دیدن دیگری، ناقص است.
چنان که یادآور شدیم، مدارای اسلامی در چارچوب کلی محبت و رحمت حق قرار دارد و بر پایه ی این محبت، انسان های متعهد به اسلام بنای مهرورزی می گذارند. مهرورزی از یک سو ریشه در درون انسان دارد و از دیگر سو در عمل و رفتار انسان بروز می نماید. بدین دلیل، با موانعی، چه درونی و چه بیرونی، روبه رو خواهد بود. در این زمینه، توصیه های اعتقادی و اخلاقی و حقوقی و آنچه مربوط به صحنه ی عمل می شود، لازم است و این همه، در طرح کلی و جامع اسلام برای مهروزی مطرح شده است که توضیح و شرح همه ی موارد آن، در حوصله و گنجایش این نوشتار نیست. از این رو، فقط به ارائه ی سرفصل ها و گزارش گوشه ای از این آیین می پردازیم. این گزارش از دو قسمت عمده تشکیل می شود: قسمت اول آنچه را باید کسب کرد و قسمت دوم آنچه را باید ترک کرد. (1)

(1)آنچه را باید کسب کرد

1- توجه به خداوند داشتن و او را مالک خود و همه عالم دانستن و درصدد این باشد که مظهر اسماء الهی شود و آنچه خداوند دوست دارد، دوست داشتن و از آنچه او نهی کرده است، دوری گزیدن؛ (2)
2- توجه به این که دنیا سرای کشت و کار است و هر کس هر چه این جا بکارد، در سرای باقی درو خواهد کرد؛ (3)
3- آنچه برای خود می پسندد برای دیگری نیز بپسندد؛ (4)
4- خشم خود را فرو بردن؛ (5)
5- ادای حقوق واجب کسانی که بر گردن انسان حقی از جانب خداوند برای آن ها قرار داده شده است؛
6- صبر در همه جا و در همه ی امور؛ (6)
7- صبر بر حسد حسودان؛ (7)
8- زهد و قناعت نسبت به دنیا؛ زیرا دوستی دنیا منشأ همه خطاها از جمله اختلاف ها و درگیری هاست؛ (8)
9- تواضع و فروتنی؛(9)
10- عدالت ورزی؛ (10)
11- اصلاح نفس و تذکر به آن، بخصوص زمانی که به بدی ها میل می کند؛ (11)
12- عفو و گذشت از کسی که بدی در حق انسان روا داشته است؛ (12)
13- حلم ورزی؛ (13)
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر(14)
14- قبول عذر کسی که عذرخواهی می کند، اگرچه ممکن است صادق نباشد و تظاهر کند؛ (15)
15- چشم پوشی از لغزش ها؛ (16)
16- احساس به بدی کننده با بخشیدن چیزی به او؛ (17)
17. بخشش به کسی که چیزی را از انسان دریغ کرده با این که می توانسته بدهد؛ (18)
18. به دیدار آشنایان و نزدیکان رفتن؛
19. دوستی کردن و اظهار کردن آن؛ (19)
20. ادای امانت؛ (20)
21. عیادت بیمار؛ (21)
22- شرکت در مراسم های تشیع جنازه و جشن؛ (22)
23. خوب و با احترام صدا کردن دیگران؛ (23)
24.سلام کردن، بلند سلام کردن، سلام کردن بر کودکان، تساوی در سلام به فقیر و غنی، سلام سواره بر پیاده، سلام کوچک بر بزرگ؛ (24)
25. مصافحه و معانقه در هنگام برخورد با یکدیگر؛ (25)
26. رعایت احترام بزرگان و سالمندان؛ (26)
27. نگاه مهربانانه به بندگان خدا؛ (27)
28. نگاه به چهره ی پدر و مادر و نگاه به عالم؛ (28)
29. راست گویی؛ (29)
30. وفای به عهد؛ (30)
31. مزاح کردن و خنده رویی بدون زیاده روی و ناسزاگویی و پرده دری، و خنده با تبسّم- نه با قهقهه که تنفّرآور است؛ (31)
32. تبسّم به روی مؤمن؛ (32)
33. اطعام مستضعفان که دستشان از بعضی نعمت ها خالی است؛ (33)
34. مراعات همسفر و نرمی با او، شنیدن سخنش بدون نشان دادن حالت تنفّر، در صورتی که مریض شد، سه روز نزد او ماندن، بدرقه ی همسفر هنگام جدایی و همراهی با او، اگرچه یهودی باشد؛ (34)
35. نامه نگاشتن برای دوستان و آشنایان؛ (35)
36. تقسیم وقت برای دوستان به شادی، دراز نکردن پا نزد آن ها، احوال پرسی از آن ها، خبر گرفتن از نیکی های آن ها، همنشین شدن با آن ها؛ (36)
37. بزرگ داشت مهمان به پیشواز از او رفتن، بدرقه کردن او، رعایت
امانت نسبت به سخنانش و نقل نکردن آن ها، مگر آنچه را موجب بزرگداشت او می شود، درگوشی حرف نزدن، قطع نکردن سخن او؛
38. پرداخت صدقات، چه واجب (زکات) و چه مستحب (صدقه)؛
39. صله ی رحم؛ (37)
40. توجه به عیوب خود در مقابل توجه به عیوب دیگران. (38)

(2)آنچه را باید ترک کرد.

1. توجه به غیر خدا؛
2. حبّ دنیا، ریاست، مال و زنان؛ (39)
3. خودپسندی؛ (40)
4. حرص؛ (41)
5. حسد؛ (42)
6. کبرورزی؛ (43)
7. نفاق و دورویی؛ (44)
8. خودنمایی و فخر فروشی؛ (45)
9. خشم و غضب؛ (46)
10. خیانت و غش؛ (47)
11. خدعه و مکر؛ (48)
12. دروغ کوچک یا بزرگ، جدی یا شوخی؛ (49)
13. غیبت؛ (50)
14. ظلم و ستم و یاری ظالمان؛ (51)
15. قطع رحم؛ (52)
16. نشست و برخاست با کسانی که دارای صفات رذیله هستند. (53)
17. تفتیش از زندگی خصوصی مردم؛ (54)
18. آزار همسایه؛ (55)
19. درشت گویی و فحش و ناسزا؛ (56)
20. حجب از مؤمن (یعنی خود را نشان ندادن به کسی که سراغ او را می گیرد)؛ (57)
21. دشمنی ورزی و جنگ و جدال؛ (58)
22. قهر بدون دلیل و قهر بیش از سه روز، اگرچه با دلیل باشد؛ (59)
23. اهانت و بدزبانی به مؤمن؛ (60)
24. خوار و سرزنش کردن مؤمن؛ (61)
25. جمع کردن لغزش ها برای مچ گیری در روز مبادا؛ (62)
26. رسوا کردن و آبروریزی؛ (63)
27. غیبت کردن و گفتن عیب های مؤمن در نهان؛ (64)
28. گوش کردن به غیبت دیگران؛ (65)
29. از چشم انداختن مؤمن؛ (66)
30. پخش اسرار مؤمن و پخش هرچه موجب عیب جویی از او می شود؛ (67)
31. دشمنام دادن؛ (68)
32. طعنه زدن و اندیشه ی بد بر مؤمن؛ (69)
33. تهمت و سوء ظن؛ (70)
34. کوچک کردن مؤمن- اگرچه با نگاه باشد؛ (71)
35. سخن چینی؛ (72)
36. خلف وعده؛ (73)
37. آزار و اذیت مؤمن؛ (74)
38. معاونت در آزار و اذیت مؤمن؛ (75)
39. کوچک کردن خود در مقابل اشراف؛ (76)
40. تعصّب. (77)
آنچه بر شمردیم، تنها بخش کوچکی از آیین مهرورزی اسلام بود و در حد یک گزارش و فهرست؛ چرا که هرکدام از این عناوین خود فصل بزرگی است برای تحقیق و بررسی. جمع بندی این آیین را کلامی از حضرت امام رحمه الله قرار می دهیم مبنی بر این که اسلام آیین محبت ساز است و انسان ها را دوست دار یکدیگر تربیت می کند:
اسلام، انسان را محب آدم بار می آورد، به آدم عطوفت دارد. (78)

پی نوشت ها :

1. عمده منبع مورد استفاده در این مورد وسائل الشیعه، ج 12 می باشد.
2. وسائل الشیعه، ج 12، ص 205.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ص 174 و نیز ر. ک: آل عمران (3): 134.
6. همان، ج 15، ص261 و نیز ر. ک: سیمای صابران در قرآن.
7. همان، ص 174.
8. همان.
9. همان، ص272.
10. همان، ص 293.
11. همان، ص296
12. همان، ص 169.
13. همان، ص 265.
14. مثنوی معنوی، ص 196.
15. وسائل الشیعه، ج 15، ص 217.
16. همان، ص 85.
17. همان، ص 169.
18. همان، ص173.
19. همان، ص51.
20. همان، ص10.
21. همان.
22. همان،
23. همان، ص 14.
24. همان، ص55 و 73.
25. همان، ص 231.
26. همان، ص 97.
27. همان، ص 311.
28. همان، ص212.
29. همان، ص 160.
30. همان.
31. همان، ص112.
32. همان، ص 120.
33. همان، ص 129.
34. همان.
35. همان.
36. همان، ص140.
37. همان، ص171.
38. همان، ص288.
39. همان، ص339؛ نهج البلاغه، خطبه ی 99 و 111.
40. وسائل الشیعه، ج 15، ص 339؛ نهج البلاغه، ص 433، نامه ی 53 (إیّاک و الإعجاب بنفسک) .
41. وسائل الشیعه، ج 15، ص 339.
42. همان.
43. همان.
44. همان، ص340.
45. همان، ص379.
46. همان، ج12، ص 10؛ نهج البلاغه، ص460، نامه ی 69 (واحذر الغضب؛ فإنّه جندٌ عظیمٌ مِن جنودِ إبلیس.) و ص465، نامه ی 76 (إیّاک و الغضب؛ فإنّه طیرهٌ مِن الشیطان).
47. وسائل الشیعه، ج 12، ص 206.
48. همان.
49. همان.
50. همان.
51. همان و نیز نهج البلاغه، ص 428، نامه ی 53 (مَن ظلمَ عبادَالله کان اللهَ خصمُه دونَ عِباده)؛ و نامه ی 31 و 53.
52. وسائل الشیعه، ج 12، ص33.
53. همان، ص 46.
54. همان، ص85.
55. همان، ص125.
56. همان، ص189.
57. همان، ص 229.
58. همان، ص 236.
59. همان، ص 260.
60. همان، ص 265.
61. همان.
62. همان، ص274.
63. همان، ص276.
64. همان، ص278.
65. همان، ص291.
66. همان، ص295.
67. همان، ص294.
68. همان، ص297.
69. همان، ص298؛ نهج البلاغه، ص 498، حکمت 150 (ولا تکن ممّن… فهُو علی الناسِطاعن و لنفسِه مُداهن).
70. همان، ص302.
71. همان، ص 303.
72. همان، ص306.
73. همان، ج15، ص340.
74. همان.
75. همان.
76. وسائل الشیعه، ج 15، ص 228 و نهج البلاغه، ص 298، خطبه ی 192 (ألا فالحذرَ الحذرَ من طاعهِ ساداتکم و کُبرائِکم الذین تَکبَّروا عَن حَسَبهم).
77. وسائل الشیعه، ج 15، ص 228 و نهج البلاغه، ص 289، خطبه ی 192 (فاللهَ اللهَ فی کبرِ الحمیّهِ و فخرِ الجاهلیهِ).
78. صحیفه ی امام،ج 8،ص82.
منبع:روزبه، محمد حسن، (1388) امام خمینی (س) و مفاهیم اخلاقی: مدارا، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ پنجم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید