ترانه میلاد
علیرضا قزوه
و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد
زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
شب میلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصید
به زیر دست و پای اختران آن شب زمان گم شد
همان شب چنگ زد در چین زلفت چین و غرناطه
میان مردم چشم تو یک هندوستان گم شد
از آن روزی که جانت را ، اذان جبرئیل آکند
خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد
تو نوح نوحی اما قصه ات شوری دگر دارد
که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد
شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم کرد
شب معراج زیر پای تو صد کهکشان گم شد
ببخش – ای محرمان در نقطه خال لبت حیران –
خیالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد
بشنو از گل
محمد عارف رضایی
کیست احمـد ماهتابی از منا
از رخ او بر دو عالم روشنا
غنچه های رسته از دامان او
کرده مر دستان امت را حنا
بوستانی از حیا چشمــــــان او
صبح افتاده است از مژگان او
آسمان جاری زسرو قامـــتش
بحر ایزد از سر انگشــتان او
آفتاب از خانه او پا شــــــــــده
از شکوهش کهکشان بر پا شده
آسما جاری ز سرو قامـــــتش
بحر ایزد از سر انگشـــتان او
در کلامش میوه های از عــــــد ن
در نگاهش چشمه ای از یاسمـــــن
خوداگر در کوچه های یثرب است
عشق او افکنده آتش در قـــــــــرن
کیست احمد فاتح کون و مــکان
تکسواری از زمین در آسمـــان
از بهاری رسته بردامان اوست
امتدادی سبز در ذهــن زمـــان
آنکه چشمش را به دیناری ندوخت
سوخت اما از بـرای خود نسوخت
سوخت اندر آتش اهریمنــــــــــان
تا چراغی بهر مـردم بر فروخـت
بشنو از گل چهـره خندان او
بشـنو از آئیـــــنه ها باران او
گوش کن آواز جبــریل امین
از میان مصحف وقـــرآن او
می وزد از نام او عطـر ســــلام
بوی فردوس است او را در کلام
سیره ی گل ها بود آئیــــــــن او
عشق آید از مزارش در مشـــام
منبع:www.payambarazam.ir