داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (13)

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (13)

وام بى بهره براى رفع نیاز حاجتمند
حضرت امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)روایت مى کند : نیازمندى به محضر پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) آمد و از حضرت درخواست کمک کرد ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : آیا کسى هست که وام بى بهره اى در دستش باشد ؟ مردى از انصار از عشیره بنى حُبلى برخاسته ، گفت : من چنین وامى را دارم ، حضرت فرمود : چهار ظرف خرما به این نیازمند بپرداز .
آن مرد انصارى چهار ظرف خرما را پرداخت . مرد انصارى بعد از مدتى نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمد و پرداخت وامش را از پیامبر (صلى الله علیه وآله) درخواست کرد ، حضرت فرمود : ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى شود .
پس از مدتى نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمد ، حضرت باز هم فرمود : ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى شود و چون بار سوم آمد حضرت فرمود : ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى شود ، او به پیامبر (صلى الله علیه وآله) عرضه داشت : یا رسول اللّه ! این ان شاء اللّه آینده را فراوان به من گفتى !
حضرت تبسم کرده ، فرمود : آیا مردى هست که وام بى بهره در اختیارش باشد ؟ مردى برخاسته ، گفت : یا رسول اللّه ! در اختیار من هست ، فرمود : چه مقدار در اختیار دارى ؟ گفت : هر چه بخواهى ! فرمود : هشت ظرف به این مرد بپرداز ، مرد انصارى گفت : فقط چهار ظرف طلبکارم ، حضرت فرمود : چهار ظرف دیگر هم براى تو.

خشم
مردى به حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد: یا رسول الله ! چیزى به من بیاموز تا خدا سودم بخشد و سخن را کوتاه بگیر، شاید من آن را حفظ کنم ، فرمودند: خشم مگیر، عرض کرد: یا رسول الله ! چیزى به من بیاموز تا مرا سود دهد، و هر چقدر این تقاضا را تکرار مى کرد، حضرت نبى اکرم صلى الله علیه و آله به او مى فرمودند: خشم مگیر.

امتیاز
روایت شده ، رسول مکرم اسلام صلى الله علیه و آله در سفرى بود. براى طعام ، امر فرمود گوسفندى را ذبح نمایند. شخصى عرض کرد: یا رسول الله ! ذبح گوسفند به عهده من ، و دیگرى گفت که پوست کندن آن با من ، و شخص دیگر گفت که پختن آن با من . آن حضرت فرمود: جمع کردن هیزم هم با من باشد. گفتند: یا رسول الله ، ما هستیم و هیزم جمع مى کنیم . نیاز به زحمت شما نیست . فرمود: این را مى دانم ، لیکن خوش ندارم که خود را بر شما امتیازى دهم . پس به درستى که حق تعالى کراهت دارد از بنده اش که ببیند او خود را بر دوستانش امتیاز داده است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید