نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی سبأ
نام سوره از داستانی برگرفته شده، که نزد عرب مشهور است و قرآن پند اساسی آن را بیان داشته است. این داستان، داستانِ تمدّن سبأ است، که به سبب کجروی و تباه کاری خود، با سیل « عَرِم » به نابودی رسید.
آیات قرآنی، هنگام بیان مسؤولیت انسان در برابر کردار خود و ردّ بهانه هایی که او به گمان خویش برای گریز از این مسؤولیت بدان چنگ درمی زند، همانند یکدیگرند.
سوره سبأ از درخشانترین سوره هایی است که احساس مسؤولیت را در نهاد آدمی برمی انگیزد، این احساس چنانچه در قلب آدمی جای می گیرد، آن را پاک می سازد و کردارش را نیکو می گرداند. همچنین سوره ی سبأ وحی فرود آمده بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز برای ما یادآور می شود.
واقعیت جزا (مسؤولیت) در دو نام « حکیم » و « خبیر » که بدانها پروردگار را سپاس می گوییم، جلوه گر شده، چه، او بدان چه در زمین فرو می رود و آنچه از آن برمی آید، دانا و آگاه است. (آیات 1-2) هنگام رستاخیز، جزای کردار، به روشنترین شکل خویش، نمایان می گردد، آن گونه که گمان و تردید کافران نسبت به رستاخیز، سودرسان آنان نیست و از آن رو که دانش پروردگار همه چیز را فرا می گیرد، هموزن ذرّه ای حتّی، بر او پوشیده نمی ماند و در آن روز، پاداشی فراوان از آنِ نیکوکاران خواهد بود و کسانی نیز که برای ابطال آیات پروردگار کوشش می ورزیدند، به کیفری دردناک دچار خواهند شد. (ستیزه گران و آنان که در برابر آیات پروردگار، یکپارچه گشته بودند) . (آیات 3-5)
مردمان در برابر وحی الهی، به دوگروه تقسیم می گردند؛ گروهی که از دانش بهره یافته اند و آن را حق می انگارند و در همان هنگام، کافران، وحی الهی را به ریشخند گرفته، می گویند: آیا فرستاده ی خدا، بر او دروغی بسته یا جنونی در اوست؟ هرگز چنین نباشد، بلکه آنان به آخرت ایمان ندارند و در عذاب و گمراهی دور و درازی هستند.
قرآن، کافران را بیم می دهد که ناباوری و نگرویدن آنها به رسالتهای پروردگار، آنان را به سوی کیفر او خواهد کشاند؛ همو که اگر بخواهد در زمین فروشان می برد و یا از آسمان، پاره سنگهایی بر سرشان می افکند. (آیات 6-9)
سیاق آیات قرآنی، دو تصویر از تمدن را ارایه می کند: نخستین آنها، تمدنی است شایسته، که استمرار پیدا می کند و دیگری از روی تباه کاریِ خود، به نابودی می گراید. این دو صورت، در حقیقت، تصاویر روشنی از واقعیت جزا و مسؤولیت می باشند.
پروردگار به داود (علیه السلام) مزیّتی عطا فرمود و آهن را برای او نرم گرداند و به او شیوه ی ساختن زره های بلند را آموخت و باد و جنّیان را رام سلیمان (علیه السلام) ساخت و این دو پیامبر را فرمان داد تا او را سپاس گویند، تمدن این دو پیامبر تا پس از مرگ سلیمان (علیه السلام) ادامه یافت، سلیمانی که تنها موریانه ای با خوردن عصایش، دیگران را از مرگ او آگاه نموده و پس از آن، جنیان دانستند که به سبب نادانی آنها از غیب، در عذاب ماندگار گشتند. (از این رو، تکیه بر جنیان، آن گونه که جاهلیان می پندارند، برای گریز از جزای کردار، روا نمی باشد.)
اما تصویر دوم؛ این تصویر، در داستان سبأ جلوه گر شده است، قومی که پروردگار از سمت راست و چپ، دو باغستان به آنان ارزانی داشته، آنان را نیز به سپاسگزاری فرمان داده بود، لیک قوم سبأ روی گردانیدند، پروردگار نیز بر آنان سیل سد عَرِم را روانه کرد.
داستان شهر سبأ، به سان داستان شهرهای اَمنی است که خداوند برکت را نصیب آنها ساخت، لیک کفر ورزیدند، خداوند نیز، آنان را برای آیندگان، موضوع حکایتها گرداند تا هر شکیبای سپاسگزاری از آن پند گیرد. (آیات 10- 19)
قرآن، پایه های توجیهاتی را که کافران بر آن تکیه می نمایند، ویران می سازد، این توجیهات در همان هنگام پرده هایی برای قلب و پوشش هایی فرا روی چشمان کافران است:
الف: نکوهش ابلیس، که گمان خود را درباره ی آنان راست یافت. قرآن تأکید می ورزد که شیطان را بر آنان تسلطی نبود و خداوند مردمان را به او می آزماید تا آگاه گردد چه کسی به آخرت، حقیقتاً ایمان دارد و چه کسی درباره ی آن، در تردید است.
ب: همتایان دروغین خدا، که کافران می پنداشتند این خدایان دروغین آنان را بی نیاز خواهند ساخت و با تکیه بر آنها به جنایت دست می زدند، هموزن ذره ای نه در آسمانها و نه در زمین، مالک نیستند و در سلطنت پروردگار سهمی ندارند و یار و یاور کافران به شمار نمی آیند و شفاعتگری آنان در پیشگاه پروردگار سودی نمی بخشد، مگر برای آن کس که خداوند به او اجازه دهد و افزون بر اینها، آنان به مردم نیز روزی و رزقی نمی دهند و گناه دیگران را بر دوش نخواهند گرفت.
ج: مردمان یا بر هدایت هستند یا بر گمراهی آشکار و نیکوکاران چیزی از مسؤولیت گنهکاران را بر دوش نمی گیرند. (آیات 20-27)
سیاق آیات یادآور می شود که فرستاده ی خدا، بشارتگر و هشداردهنده ای برای تمام مردم است. نیز، وعده ی الهی، آمدنی است و ساعتی پیش یا پس نخواهد شد. قرآن، مسؤولیت مردم، در برابر ایمان به رسالت الهی را برای آنان به تصویر می کشد و بیان می دارد که رویگردانی امروزین آنان، به هنگام برپایی رستاخیز، نمایان می گردد و در آن روز است که کافران یکدیگر را به باد نکوهش می گیرند و هر یک گناه را بر گردن دیگری می افکند. (آیات 28-30)
د: زیردستان، کسانی را سرزنش می کنند که برتری و ریاست داشتند، لیک آنان گناهانشان را برگردن نمی گیرند، بلکه به آنها می گویند: شما خود گنهکار بودید و آن هنگام که بر گردن همه آنها، غُلهایی نهاده می شود، آگاه می گردند که جملگی مسؤول کردار خویش بوده اند (گواه این سخن، کیفر همسان آنان است.) (آیات 31-34)
هـ: فراوانی اموال و فرزندان، جزاء و مسؤولیت را از دوش صاحبان آن، برنمی دارد. خوشگذرانانی که به رسالتهای الهی کفر ورزیدند، می پندارند که به کیفر سپرده نخواهند شد، لیک قرآن این اندیشه را اینگوه ردّ می کند:
1- رزق و روزی همانا، از سوی پروردگار است، بنابراین چگونه می تواند مانعی در برابر جزای الهی باشد؟
2- اموال و فرزندان کافران، آنها را به پیشگاه پروردگار نزدیک نمی گردانند، مگر به اندازه ای که این اموال و فرزندان را در راه انجام دادن کارهای نیک و یا انفاق به کار زده باشند. قرآن بار دیگر یادآور می شود که آدمی خود، مسؤول عدم پذیرش و انکار خویش است و کسانی که در ابطال آیات پروردگار می کوشند تا به خیال خود او را درمانده کنند، فردا روز در پیشگاه پروردگار برای کیفر دیدن، احضار می شوند. (آیات 35-39)
و: برخی از کافران، جنیان را می پرستیدند و می پنداشتند که فرشتگان را می پرستند (این پرستش، از آن رو بود که آنان می خواستند با تکیه بر شفاعتگری فرشتگان، جنایات خویش را ادامه دهند) در حالی که فرشتگان عبادت و پرستش آنان را نمی پذیرند.
پروردگار بیان می دارد که کافران برای یکدیگر سود و زیانی ندارند و ستمگران، کیفری جز آتش نخواهند داشت. (و ادعای وابستگی به فرشتگان، ستمگران را از کیفر ستمشان، نجات خواهد داد) (آیات 40-42)
قرآن، حجابهایی را برمی شمرد که قلب کافر، یکی پس از دیگری بدانها پوشانده می شود:
1- حجاب تقلید و پیروی کورکورانه: زیرا آنان فرستاده ی خدا را به دروغگویی یا جادوگری متهم می سازند، چرا که او می خواهد آنان را از چیزی که پدرانشان می پرستیدند، بازدارد.
قرآن می فرماید: بر پدرانشان کتابهایی فرود نیامده بود، تا آن را بخوانند و هشداردهنده ای در میانشان برانگیخته نشده بود. (تا به پدران خود که رسالتی از سوی خدا برای آنان نیامده بود و شناخت و معرفتی دارا نبودند، افتخار کنند.) (آیات 43-44)
2- حجاب غرور و فریفتگی: زیرا آنان با تکیه بر نیرومندی وتوان خویش، رسالتهای الهی را دروغ می انگاشتند حال آنکه، توان و نیرومندی امتهای پیشین، که دهها برابر فزونتر از ایشان بود، مانع نشد تا آن امتها کیفری سخت نبینند. (آیه 45)
3- حجاب غفلت: زیرا پروردگار آنان را فرا می خواند تا از برای او به پا خیزند و در پیامبرشان (صلی الله علیه و آله و سلم) اندیشه کنند تا دلایل راستی فراخوان او را دریابند. فرستاده ی خدا، دیوانگی ندارد، بلکه از کیفری سخت، که در پیش است، آگاهی دارد و بدان مردمان را بیم می دهد. (این دلیلِ حماسه ای بزرگ است که کافران آن را به جنون تفسیر کردند.) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر دعوت خویش، پاداشی طلب نمی کند مگر آنکه در نهایت، آن پاداش به خود آنان باز می گردد و این گواهی راستین بر حق بودن دعوت اوست.
سپس پروردگار به راستین بودن دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گواهی می دهد، خداوند بر هر چیزی گواه است و حقیقت را القاء می کند تا پایه های باطل را فرو ریزد و در پی این، باطل را از سر نگیرد و برنگردد. (آیات 46-48)
پروردگار تأکید دارد که زیان گمراهی به انسان گمراه برخواهد گشت. (و آدمی، خواسته یا ناخواسته کیفر گمراهی خود را خواهد دید.) (آیات 49-50)
پروردگار، مردمان را از فرجام گمراهی برحذر می دارد، چه، هیچ انسان گمراهی از چنگال عدالت نخواهد گریخت، بلکه گمراهان از جایی نزدیک گرفتار آمده، می گویند: ایمان آوردیم، لیک هیهات! زیرا هنگام آن گذشته و میان آنان و آنچه به آرزو می خواستند، حایلی قرار می گیرد، همانگونه که از دیرباز بر امثال ایشان چنین رفت و همه اینها بدان سبب است که گرفتار تردید سختی بودند. (آیات 51-54)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.