نویسنده: مهدی نیلی پور
10. دوستی، عشق و محبّت
با نگاهی به زندگی و روابط بشریت امروز، می توان دریافت که یکی از نیازهای اساسی او، محبت و عشق حقیقی و پایدار بر اساس پشتوانه های الهی انسانی نه با انگیزه های شهوانی، هوسرانی و منفعت جویانه است.
جهان امروز، جهان جنگ و خونریزی و جهانی است که در آن برای اداره بزرگ ترین و خطرناک ترین جنگهای تاریخ، آمادگی نظامی وجود دارد. بیشترین هزینه های کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای درحال توسعه، هزینه های نظامی است و این درحالی است که سخت ترین درد بشریت امروز، ابتلاء به استعمار و بی رحمی، وحشیگری، استبداد نظامی، استیلاء طلبی نظامی و نظامی گری و اشغال است. امروزه روابط انسانی و روابط میان دولت ها و حکومت ها، بر اساس قدرت نظامی و توان تسلیحاتی و بر اساس داشتن خطرناکترین سلاحها و جنگ افزارها، تنظیم می گردد و اگر از محبت و عشق نیز سخنی گفته می شود با انگیزه های منفعت جویانه، فریب کارانه و بر اساس اصل لذّت پرستی است.
در نقطه ی مقابل یکی از مؤلّفه های حکومت مهدوی، رفع هراس از جهان، مبارزه با قلدریها و ناامنی ها و دشمنی ها و تبدیل روابط خصمانه به یک روابط دوستانه بر اساس محبت و عشق و دوستی خالصانه و انسانی و بلکه الهی است، چرا که اساساً امام مظهر دوستی و دوستی آفرینی و منبعی سرشار از عشق است. او موجودی دوست داشتنی و انسانی حامل رحمت برای انسانیت و همه جوامع بشری است، زیرا محبت خالص و بی شائبه، یک نیاز کلیدی برای انسان است. حضرت رضا (ع) در ضمن روایتی طولانی، در معرفی شخصیت امام می فرمایند:
(الإمام الامینُ الرَّفیق و الوالدُ الشَّقیقُ والأخُ الشَّقیقُ و مفزَعُ العِباد فیِ الدَّاهِیَهِ.) (1)
«امام یاری امین و پدری مهربان و برادری دلسوز و پناهگاه بندگان در حوادث ناگوار است.»
شهید مطهری در مورد این نیاز و تأثیرات آن می فرمایند:
«بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است که محبت بورزد و محبّت پاکان او را با آنها همرنگ و هم شکل قرار دهد…تأثیر نیروی محبت و ارادت در زایل کردن رذائل اخلاقی از دل، از قبیل تأثیر مواد شیمیائی بر روی فلزات است. مثلاً یک کلیشه ساز با تیزاب اطراف حروف را از بین می برد نه با ناخن و یا سر چاقو و یا چیزی از این قبیل. اما تأثیر نیروی عقل در اصلاح مفاسد اخلاقی مانند کار کسی است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند، چقدر رنج و زحمت دارد؟ اگر یک آهن ربای قوی در دست داشته باشد ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند. نیروی ارادت و محبت مانند آهن ربا صفات رذیله را جمع می کند و دور می ریزد.» (2)
بر این اساس به یک نقطه ی تلاقی دیگر و به یک وجه مشترک دیگری بین فرهنگ مهدویت و فرهنگ خانواده می رسیم، چراکه یکی از کارکردهای مهم نظام خانواده تبادل عشق و محبت و تشکیل کانونی برای دوست داشتن و دوست داشته شدن، محبّ بودن و محبوب بودن است. شهید مطهری (ره) در توضیح این کارکرد خانواده می فرمایند:
«وجود زن باید از وجود مرد عواطف و احساسات بگیرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه فیاض عواطف خود سیراب کند. مرد مانند کوهسار است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گل ها و گیاه ها. چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل ها و گیاه ها و سبزه ها را شاداب و خرم نماید. اگر باران به کوهساران نبارد یا وضع کوهسار طوری باشد که چیزی جذب زمین نشود، چشمه خشک و گل ها و گیاه ها می میرند. پس همان طوری که رکن حیات دشت و صحرا، باران و بالاخص باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی می گیرد.» (3)
11. دانش محوری
از برترین کمالات یک انسان تکامل طلب، دانش اندوزی (4) و دانش پژوهی، دوستی علم و عالم، ترویج علم و تنظیم امور فردی و اجتماعی بر اساس مطالعات دقیق و علمی است. پیامبر اکرم (ص) در روایتی می فرمایند:
(أُغذُ عالماً أو مُتَعلِّماً أو مُستَمِعاً أو مُحِبّاً لَهُم و لا تَکُن الخامِسَ فَتَهلِکَ.) (5)
«هر بامداد، یا دانشمند یا دانش آموز یا گوش دهنده به علم و یا دوستدار ایشان (علم و علماء) باش و پنجمین کس مباش که هلاک می گردی.»
نقشه فرهنگی دوره ی طلائی حکومت مهدوی که نقطه ی اوج تکامل بشری است بر اساس عوامل تکاملی انسان، همچون وفور دانش، عقلانیت، خردورزی، محبت، عشق و… طراحی شده است.
دوران حکومت امام زمان (ع) دوران انفجار علمی است، چنانچه امام صادق (ع) فرمودند: (العِلمُ سَبعهٌ وَ عِشرونَ حَرفاً فجمیع ما جاءَت بِهِ الرُّسلُ حَرفان فَلَم یَعرِفِ النّاسُ حَتّی الیومِ غیرَ الحَرفَین فاذا قام قائمنا أخرَجَ الخَمسهَ والعشرینَ حَرفاً فَبثَّها فیِ النّاسِ و ضمَّ إلیها الحَرفَین حَتّی یَبُثَّها سَبعَهً و عِشرینَ حَرفاً) (6)
«علم و دانش، بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تا کنون جز با آن دو حرف (حرف های دیگر) آشنایی ندارند. و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد و آن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.»
در کنار فرهنگ مهدویت یکی از رسالتهای هر خانواده، علم اندوزی و تشویق یکدیگر به دانش پژوهی و ارتقای سطح علمی و تبدیل خانه به مکتب خانه و محیطی آکادمیک می باشد، چنانچه حضرت علی (ع) می فرمایند:
(مُرُوا أولادَکم بِطَلَبِ العلم.) (7)
«فرزندانتان را به علم آموزی امر کنید.»
در روایات آموزش این موارد به فرزندان سفارش شده است:
1. قرآن آموزی و آموختن سواد و کتابت
پیامبر (ص) فرمودند: (حَقُّ الوَلدِ عَلی والدِهِ أن یُعلِّمَهُ الکتابَ.) (8)
«حق فرزند بر پدر این است که (پدر) او را کتاب (قرآن یا کتابت) بیاموزد».
2. آموزش روایات معصومین (ع)
امام صادق (ع) فرمودند:
(بادِرُوا أحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أن تَسبِقَکُم إلیهمُ المُرجِئهُ.) (9)
«به جوانانتان حدیث بیاموزید قبل از آنکه (مکتب انحرافی) مرجئه بر شما نسبت به آنها پیشدستی کنند.»
3. آموزش حرفه و صنعت
(عنه (ص) – لمّا سُئلَ عَن حقِّ الوَلدِ -…و تَضَعَهُ مَوضِعاً حَسَناً.) (10)
«پیامبر (ص) در پاسخ به سئوال از حق فرزند فرمود:… و اینکه شغل و حرفه ی خوب به او بیاموزی.»
بر همین اساس یکی از رسالتهای خانواده های مهدوی و زوجهای امام زمانی، علم اندوزی و تربیت فرزندان علم دوست و عالم دوست است.
* راهکارهای علم محوری در خانه و خانواده:
1. اختصاص یک اتاق برای مطالعه و کار علمی در کنار اختصاص اتاقهایی به نام اتاق خواب، پذیرایی یا نشیمن.
2. فضا سازی مثبت خانه جهت علم اندوزی وتهیه لوازم مطالعه همچون میز مطالعه، چراغ مطالعه و ایجاد فضای سکوت و آرامش
3. اختصاص بخشی از هزینه ی خانوار جهت خرید کتابهای مناسب و مجلات علمی و دینی و تهیه کتب مهدویت
4. عادت دادن خود و فرزندان به مطالعه.
5. عادت دادن خود و فرزندان به تحصیل، کار علمی، پژوهش و کسب مدارج بالای علمی.
6. احترام به علم و عالم و ارتباط با دانشمندان
7. مطالعه زندگی نامه ی فرهیختگان و عالمان.
8. ترتیب دادن سفرهای علمی خانوادگی، مانند بازدید از دانشگاهها، حوزه های علمیه، مراکز علمی و پژوهشی، کتابخانه ها و دیدار عالمان فرزانه و اندیشمند.
12. شجاعت و دلاوری
یکی از اصول مهم تربیتی و ارزیابی شخصیت افراد، ارزیابی دلاوری، خطر پذیری و شجاعت آنان می باشد. در بین فضیلتها و ارزشهای اخلاقی انسانی، شجاعت یکی از برترین و کلیدی ترین فضائل است.
امیرالمؤمنین علی (ع) دراین باره می فرمایند: (الشُّجاعَهُ عِزُّ حَاضِرٌ) (11)
«شجاعت و دلیری عزتی است حاضر (و آماده)»
فرهنگ مهدویت، فرهنگ دلاوری و مردانگی و شجاعت و مکتب شجاع پروری و آفرینش جرأت ورود به صحنه های خطر است، به همین دلیل در توصیف اصحاب امام عصر (ع) از ناحیه امام علی (ع) آمده است که فرمودند:
(وَ یَضَعُ یَدَه علی رُءُوسِ العباد فَلا یَبقی مُؤمنٌ إلاّ صارَ قَلبُهُ أشدَّ مِن زُبَرِ الحدید و أعطاهُ اللهُ اربعینَ رجلاً…) (12)
[(در آن زمان) دست رحمتش را بر سر بندگان قرار می دهد و مؤمنی باقی نمی ماند مگر اینکه قلبش از پاره آهن گداخته شده، سخت تر می شود و خداوند نیروی چهل مرد را به او می دهد.]
از این منظر می توان به یکی از نقاط مشترک بین دو فرهنگ مهدوی و خانواده دست یافت. همانطور که تشکیل حکومت عدالت گستر مهدوی نیازمند وجود مردانی شجاع و دلاور است و به طور یقین تربیت چنین سربازانی از کانون تربیتی خانواده شروع می گردد؛ برای تربیت نسلی شجاع و مؤمن، انتخاب همسری با این خصیصه و از خانواده های نجیب و شجاع پرور، ضروری می نمایاند، زیرا بر اساس قانون وراثت، صفات شخصیتی والدین به نسل های بعدی منتقل می گردد و از این رو امیرالمؤمنین علی (ع) پس از شهادت حضرت زهرا (س) برای انتخاب همسر مسأله را با برادرش عقیل – که از نسب شناسان معروف عرب بود – در میان گذاشت و فرمود:
«زنی برایم خواستگاری کن که از نسل مردان شجاع عرب باشد تا با او ازدواج کنم و از او فرزندانی سوار کار و شجاع متولد گردد.» عقیل گفت: « درباره ی فاطمه دختر حزّام بن خالد کلابیّه چه نظر داری؟ همانا در میان عرب سوارکارانی شجاع تر و بهتر از نیاکان او سراغ ندارم.(13)
نتیجه این ازدواج چهار فرزند پسر از ام البنین بودکه هر یک به عنوان سربازانی فداکار برای قیام امام حسین در کربلا ذخیره شدند.
زن و مرد باید هم خود شجاع باشند و هم شجاع پروری کنند، زیرا نسل شجاع و دلیر است که می تواند با عنوان برترین پشتیبان برای نهضت های اصلاحی و الهی مانند نهضت و قیام حضرت مهدی (ع) به شمار آید.
شهید مطهری (رحمه الله) در خصوص ارزش شجاعت و عدم اختصاص آن به مرد یا زن می فرمایند:
«شجاعت به عنوان خُلق روحی که به اصطلاح معروف یعنی قوت قلب داشتن و نترس بودن و خود را نباختن در مقابل دیگران، برای مرد ممدوح است، برای زن هم ممدوح است. هیچ وقت اسلام نمی گوید که مرد خوب است شجاع و قوی القلب باشد ولی زن خوب است ترسو باشد. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه اولاً آنچه ما در باب مدح شجاعت و مذمت جبن داریم که زیاد است اختصاص به زن و مرد ندارد، هم در مورد مرد است و هم درمورد زن، و ثانیاً سیره زنان مسلمین این است که همیشه شجاع بوده اند، یعنی زنان شجاع مسلمین مورد تمجید قرار گرفته اند. چون «شجاعت» یعنی نترس بودن و باک نداشتن و اینکه انسان در مقابل خطر که قرار می گیرد فکر جان یا مال، او را نترساند و عقب نشینی نکند، فداکار باشد، حاضر باشد از جانش، از مالش و از حیثیتش بگذرد و در مقابل دشمن بایستد.» (14)
13. خردورزی و تربیت عقلانی
در دولت حضرت مهدی (ع) در کنار دین محوری، عقل محوری و عقل باوری و تربیت و شکوفائی خرد بشری، از مهمترین اصول و خط مشی هاست؛ این دوران را بدون اغراق می توان دوران تکامل عقل و حکومت عاقلان و حاکمیت عقل نامید، چرا که در دوره پر برکت ظهور امام زمان (ع)، عقول بشری از چنگال هوی ها و هوس های شیطانی و حیوانی نجات می یابد و راه تکامل و اوج را پیش می گیرد.
مقایسه ای اندک بین فضای دنیای قبل از ظهور که هوس در آن حاکم است و دنیای بعد از ظهور که زمان حکمرانی عقل است، وضعیت انسان را در دو دوره روشن تر می کند.
در دوره ی قبل از ظهور که عقول بشری در غل و زنجیر هوش گرفتار آمده، انسانهای گرفتار از جایگاه الهی خویش فاصله ای بسیار دارند. قرآن در وصف بدترین انسانها می فرماید:
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ (15).
«همانا بدترین جنبندگان نزد خداوند، افراد کر و لالی هستند که (نه گوش شنیدن حق دارند و نه زبان گفتن حق و) تعقل نمی کنند.»
اما در دوره ی ظهور امام عصر (ع) عقول بشریت به منتهی کمال خود می رسد.
حضرت باقر (ع) می فرمایند: (إذا قام قائِمُنا وَضعَ یَدَهُ علی رُءُوسِ العِباد فَجَمعَ بها عُقولَهُم و کَمَلَت بِها أحلامَهُم.) (16)
«هنگامی که قائم ما ظهور می کند، دست (معجزه آسای) خود را روی سر مردم می گذارد و بدان وسیله عقول آنها جمع و افکارشان کامل می گردد.»
از دیگر سو، در دنیای کوچک خانواده هم عقل محوری و تربیت عقلانی یکی از مهمترین رسالتها و مسئولیتهاست و به همین دلیل به یک نقطه تلاقی و وجه مشترک دیگر بین دو فرهنگ مهدوی و خانواده یعنی عقل محوری و تربیت نسلی خردورز می رسیم.
پیامبر اکرم (ص) در خصوص انتخاب همسری خردمند و پرهیز از وصلت با افراد احمق می فرمایند:
(إیّاکُم و تزوَّجَ الحَمقاء فَإنَّ صُحبَتَها ضَیاعٌ وَ وُلَدَها ضِباعٌ).(17)
«از ازدواج با زن احمق بپرهیزید، زیرا همنشینی با او تباهی است و فرزندانش کفتار صفت می شوند.»
14. آرمان گرایی
ایده مهدویت به عنوان عظیم ترین آرمان جهانی در طول تاریخ، مورد نظر ادیان، اندیشمندان، نویسندگان و هنرمندان قرار گرفته است، آرمانی بزرگ مبنی بر برقراری مدینه فاضله که به مشخصات و برنامه های این آرمان شهر مهدوی در برخی از آیات قرآنی و روایات اهل بیت (ع) اشاره شده است.
(الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَهَ وَ آتَوُا الزَّکَاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ (18)
« همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه ی کارها از آن خداست.»
امام باقر (ع) در تفسیر آیه فوق می فرمایند:
(هذه لآلِ مُحمَّدٍ المهدی و أصحابه یُمَلِّکُهُم اللهُ مَشارِقَ الأرضِ و مَغارِبها و یُظهِرُ الدّین و یُمیتُ اللهُ عزّو جلّ بِه و بِأصحابِهِ البِدَعَ و الباطِلَ کَما أماتَ السَّفهَهُ الحَقَّ حتّی لایُری أثرٌ مِنَ الظُّلمِ و یَأمُرونَ بِالمعروفِ و یَنهونَ عَن المُنکَر و للهِ عاقبهُ الأمُور.)(19)
« این آیه مربوط به آل محمد یعنی مهدی (عج) و اصحابش است که خداوند آنها را مالک شرق و غرب می کند و دین را به وسیله ی او بر تمام أدیان پیروز می نماید و باطل و دین های ساختگی را به همت او و یارانش از میان برمی دارد، چنانچه پیش از ظهور او سفاهت و نادانی پرده بر روی حق و حقیقت کشیده است، به طوری عدالت گسترش می یابد که اثری از ظلم باقی نمی ماند، أمر به معروف و نهی از منکر می کنند و عاقبت امور در اختیار خداست.»
امام عصر (عج) قیام خود را از مسجد الحرام شروع می کنند و مرکز حکومت خویش را مسجد کوفه قرار می دهند و در احیاء و پاکسازی مساجد از تجملات دنیوی و امور زائد تلاش می نمایند؛ همچنین حضرتش همه ی فروع به زمین مانده الهی چون نماز، زکات، خمس؛ امر به معروف و نهی از منکر و… را احیاء می نمایند.
همچنین از جمله مشخصات یک خانواده ی موفق و معنوی می توان به آرمان خواهی و آرمان گرایی آن اشاره نمود که این خصلت، یکی از وجوه مشترک فرهنگ و تمدن مهدوی با فرهنگ یک خانواه مسلمان است.
در روایات اهل بیت (ع) در تفسیر آیه شریفه: (…قُوا أنفُسَکم و أهلیکم ناراً…) (20) آمده است:
عن جابربن یزید الجُعفی عن ابی جعفر (ع) قال سَمِعتُه یقول دَخَل عَلی أبی رَجلٌ فقال: رَحِمکَ اللهُ أحَدِّثُ أهلی؟ قال: نعم إنَّ اللهَ یقولُ: « یا ایُّها الَّذین آمَنوا قُوا أنفسَکُم و أهلیکُم ناراً وَقودُها النّاسُ والحِجارَهُ » و قال: « وَأمُر أهلکَ بِالصَّلاهِ و اصطَبِر عَلیهَا».(21)
« امام باقر (ع) می فرمایند: مردی بر پدرم وارد شد و گفت: خدا تو را رحمت کند، من برای اهل و خانواده ام حدیث گفته وسخن می گویم (گفتار خدا و رسول را به ایشان می گویم، چگونه است؟) پدرم فرمود: آری خوب کاری است، چرا که خداوند می فرماید: « ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده ی خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگهاست نگه دارید» و همچنین می فرماید: « أهل و خویشاوندان خود را به نماز أمر نموده و بر آن صبر و شکیبایی داشته باش.»
* عن سلیمان بن خالد قال: قلتُ لأبی عبدالله (ع): إنّ لیِ اهلَ بیتٍ و هم یَسمعُون مِنّی، أفأدعُوهُم إلی هذا الأمر ؟ فقال: نعم إنَّ الله عزّو جلّ یقولُ فیِ کتابه: « یا أیُّها الَّذین آمَنوا قُوا أنفُسَکُم و أهلیکُم ناراً وَقودُها النّاس والحِجارهُ.» (22) « سلیمان بن خالد می گوید من به امام صادق (ع) گفتم: من خانواده ای دارم که از من حرف شنوی دارند، آیا آنها را به این امر (ولایت) دعوت کنم ؟ فرمود: آری به راستی که خدای عزوجل در کتابش می فرماید: « ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگهاست نگه دارید.»
لمَّا نَزلَت: « یا أیُّها الَّذین آمَنُوا قُوا أنفُسَکُم و أهلیکُم ناراً» قال النّاسُ: کیفَ نَقِی أنفُسَنا و أهلینَا؟ قال الصّادق: اعمَلوا الخَیرَ و ذَکِّروا به أهلیکُم و أدِّبوهُم عَلَی طاعه الله ثم قال ابوعبدالله (ع): إن الله تَعالی یقولُ لِنَبیِّه(ص): « وأمُر أهلَکَ بِالصَّلاه وَاصطَبِر عَلَیها » و قال « واذکر فی الکتاب اسماعیلَ إنَّه کانَ صادِقَ الوَعدِ وکانَ رسولاً نبیاَّ * و کانَ یأمُرُ أهلَهُ بِالصَّلاهِ و الزَّکاهِ وکانَ عِند رَبِّه مُرضیّاً.»
[چون آیه ی: « یا أیُّها الَّذین آمَنوا قُوا أنفُسَکُم و أهلیکُم ناراً» نازل شد، مردم پرسیدند: چگونه خود و خانواده هایمان را حفظ کنیم؟ حضرت صادق (ع) فرمودند: کار نیک و خیر انجام دهید و خانواده ی خود را نسبت به آن عمل تذکر دهید و آنها را بر اطاعت الهی تربیت و ادب کنید. سپس امام صادق (ع) فرمودند: به درستی که خدای متعال به پیامبرش می فرماید: «خانواده ی خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش» و (در جای دیگر) می فرماید: « و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل نیز یاد کن، چرا که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبری (بزرگ) بود* و او همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.»]
حکومت مهدوی در پی تشکیل جامعه بزرگ فاضله و خانواده در پی تشکیل جامعه کوچک فاضله است و به عبارتی هر دو در پی ایجاد فضایی با محوریت ارزشهای آسمانی و الهی هستند تا در این فضا، انسانها بتوانند بدون هیچ مانع و سدی، مسیر تکامل و رسیدن به اوج قله های انسانیت را طی نمایند.
ویژگیهای یک خانواده ی آرمانی:
1. خدائی خواهی و اخلاص
2. مردم دوستی و سخاوت بلکه ایثار و فداکاری
3. جهاد و شهادت طلبی
4. تربیت فرزندانی آرمانی و ارزش گرا
5. پرداخت خمس و زکات و صدقات
6. ارتباط معرفتی و قلبی با پیامبر اکرم (ص) حضرت علی (ع)، حضرت زهرا و اهلبیت (ع).
7. اهمیت دادن به عبادات و احکام دینی در محیط خانه و نظارت مؤثر و منطقی بر فضای محیط پیرامونی
8. معنویت گرایی و تنزّه از هر گونه معصیت وحرام
9. فرهنگی بودن اعضای خانواده و حاکم بودن علم و عرفان در زندگی
10. معامله گری با خدا و آمادگی برای هجرت و جهاد در راه خدا
11. هم پیمانی با امام زمان (ع) و تحصیل محبت خدا، پیامبر خدا(ص) و اهل بیت (ع)
12. خدمت به دین و خلق خدا بدون کوچکترین چشم داشت مادّی
13. سحر خیزی و برنامه ی منظم عبادی داشتن
14. تحمّل سوء اخلاق دراز مدت همسر یا شوهر برای کسب رضایت الهی و تن ندادن به طلاق…
برای داشتن یک زندگی آرمانی و خدا پسند، انتخاب آرمانهای والا و آخرتی اصلی مهم است که بجاست در تحصیل آن تلاش شود.
15. شرک زدائی
از جمله اهداف مشترک نظام حکومتی امام عصر(ع) و نظام ایده آل خانواده، شرک زدایی، نشر توحید و موحّد پروری است. قرآن کریم مهمترین رسالت انبیای الهی را در مرحله اوّل مبارزه با شرک و پاکسازی اذهان، قلوب و جوامع انسانی از مظاهر بت پرستی و شرک و در مرحله ی دوم آشناسازی بندگان با خداوند و صفات او و حرکت حول کلمه ی توحید معرفی می نماید. قرآن می فرماید:
(وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ….) (23)
«ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»
همانگونه که حضرت ابراهیم به عنوان پدر امت، بت شکنی می کرد و با استدلال و مناظرات علمی، مردم را به سوی توحید فرا می خواند و همانگونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) به عنوان پدران امت اسلامی کعبه را از لوث وجود بتها و بت پرستان پاک نمودند، حضرت ابا صالح المهدی (ع) نیز که پیرو رسالت جمعی انبیا عصاره ی همه پیامبران و اولیای الهی است، به تخریب بناهای شرک و نفاق می پردازد و برای همیشه بساط بت پرستی را از روی زمین برمی چیند. در دعای شریف ندبه می خوانیم:
(أین هادمُ أبنیه الشّرکِ والنِّفاقِ)
«کجاست آن نابود کننده ی بناهای شرک و نفاق»
امام مهدی (ع) و یاران ایشان از عالیترین مقامات توحیدی برخوردارند و لحظه ای شرک و شک در ذات الهی به وجود آنان راه نمی یابد، آنگونه که امام صادق (ع) در وصف این دلاور مردان می فرماید:
(رجالٌ کَأنَّ قُلوبَهُم زُبَرُ الحدید لا یَشُوبُها شَکٌّ فیِ ذاتِ الله.)(24)
«مردانی که دلهای آنان مانند پاره ای آهن است و شکّی در ایمان به خدا در دلهای آنان راه ندارد.»
رسالت اصلی و اساسی مهدی (ع) و مهدی یاوران، بسط توحید در سرتاسر گیتی است. امام صادق (ع) می فرمایند:
رسالت اصلی و اساسی مهدی (ع) و مهدی یاوران، بسط توحید در سرتاسر گیتی است. امام صادق (ع) می فرمایند:
(إذا قامَ القائم لا یَبقی أرضٌ إلاّ نودِیَ فیها شهادهُ أن لا الهَ الاّ الله و أن محمّداً رسولُ الله.)(25)
«زمانی که قائم(ع) قیام کند سرزمینی باقی نمی ماند که در آن ندای شهادت «خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر خداست» بلند نشود.»
در همین راستا به عنوان یک رسالت خانوادگی قرآن کریم با معرفی حضرت لقمان به عنوان پدری حکیم که برای تربیت فرزندی نمونه تلاش می کند، آموزش توحید و اجتناب از شرک را جزء اولین برنامه های وی معرفی می کند:
(یا بُنَیَّ لا تُشرِک باللهِ إنَّ الشرکَ لَظلمٌ عظیم.)(26)
«ای پسرم! چیزی را همتای خدای قرار مده که شرک ظلم بزرگی است.»
همچنین حضرت ابراهیم در بخش رسالت خانوادگی خود پدر و قوم خود را به دوری از بت پرستی دعوت می کند برای خود و فرزندانش، پاکی و تنزّه از بت پرستی را از خدا طلب می کند:
* (وَاتلُ علیهم نبأَ ابراهیمَ إذ قال لأبیه و قومهِ ما تَعبُدونَ.(27)
«و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟
* (و إذ قال ابراهیمُ ربَّ اجعَل هذا البَلدَ آمِناً واجنُبنی و بَنیَِّ أن نعبُدَ الأصنامَ.) (28)
«و «به یاد آورید» زمانی را که ابراهیم گفت: پروردگارا این شهر (مکه) را شهر أمنی قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگهدار.»
16. بسط و نشر کلمه ی توحید
یکی از رسالتهای مهم خانوادگی، تشکیل خانه و خانواده ای توحید محور و تربیت نسلی موحّد و ذاکر خداست، چنانچه خداوند محل پرورش بهترین بندگان و مصادیق نورالهی را بیوت شمرده و می فرماید:
(فی بیوتٍ أذن اللهُ أن تُرفعَ و یُنکَرَ فیها اسمُهُ یسبِّحُ لَهُ فیها بالغُدُوِّ والآصال.) (29)
[(این مردان الهی» در خانه هایی هستند که خداوند اذن فرموده رفعت (مقام) یابند، خانه هایی که نام خدا در آنها برده می شود و صبحگاهان و شامگاهان در آن تسبیح خدا را می گویند.]
روایات اهل بیت (ع) در خصوص رسالت آموزش توحید به فرزندان به عنوان اولین درس زندگی و بندگی تأکید فراوان دارد. امام سجاد (ع) می فرمایند: (أنَّکَ مَسئولٌ عَمَّا وَلیتَهُ بِهِ مِن حُسنِ الأدبِ والدَّلالهِ عَلی رَبِّه عزّ وجلّ.)(30)
« وتو در تربیت او از حسن ادب و توجه به خدا مسئولی.»
ابن عباس از پیامبر (ع) روایت می کند:
(إفتَحوا عَلی صِبیانِکم اوَّلَ کَلمَهٍ لا إله إلاّ الله.) (31)
«اولین کلمه ای که به فرزندانتان می آموزید «کلمه لا اله الاّ الله » باشد.»
همچنین پیامبر گرامی (ص) در روایتی دیگر می فرمایند:
(إذا أفصَحوا أولادَکُم فَعَلِّموهم لا إله الاّ الله.)(32)
«وقتی فرزندانتان زبان به سخن گشودند به آنها «لا اله الاّ الله » را یاد دهید.»
و نیز در بیان پاداش این عمل می فرمایند:
(مَن رَبِّی صغیراً حَتّی یقولَ لا اله إلا الله لحم یُحاسِبهُ الله.) (33)
«هر کس کودکی را تربیت کند تا اینکه لا اله الا الله بگوید، خداوند روز قیامت او را محاسبه نخواهد کرد.»
زیباترین و دقیق ترین این دستورالعملها در روایتی از امام باقر (ع) وارد شده که حضرت در ضمن یک جدول زمانبندی آموزشی می فرمایند:
«وقتی فرزند (پسر) به سن سه سالگی رسید به او بیاموزند که هفت مرتبه «لا اله الا الله » بگوید، پس او را آزاد گذارند تا سنش به سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد، آنگاه به او آموزش دهند که «محمد رسول الله (ص) » گوید، سپس آزادش بگذارند و چون به سن چهار سالگی رسید، هفت بار بگوید: «صلّی الله علی محمدٍ و آله »، باز رها شود تا به سنّ پنج سالگی برسد، در این هنگام به او بگویند دست راست و چپ تو کدام است؟ اگر دست چپ و راستش را از هم تشخیص داد صورتش را به سوی قبله برگردانده و به او گفته شود؛ سجده کن و همچنین آزاد گذاشته شود تا این که به سنّ شش سالگی برسد، پس اگر شش سال بر او گذشت نماز بخواند و رکوع و سجود به او تعلیم گردد تا اینکه هفت سال او تمام گردد، در این زمان به او گفته شود صورت و دو دستش را (به عنوان وضو) بشوید و نماز بخواند، سپس (بدون آموزش مطلب بعدی) رها شود تا اینکه نه سال او تمام شود. در این سن وضو را به او یاد دهند و در صورت سهل انگاری (و عدم تأثیر تذکر) او را تنبیه کنند و به نماز دستورش دهند و بر سستی کردن به خواندن نماز تنبیه شود، پس اگر وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند پدر و مادر آن طفل را مورد رحمت و غفران خویش قرار خواهد داد.»(34)
تذکر: جایگاه بحث توحید و شرک تا آنجا اهمیت دارد که اگر پدر و مادر که در دین اطاعت آنان واجب شمرده شده، در صورت دعوت به شرک دیگر اطاعتشان واجب نخواهد بود، قرآن می فرماید:
(وَ إن جاهَداکَ عَلی أن تَشرکَ بی ما لَیسَ لکَ به علم فَلا تُطِعهما…)(35)
«و هرگاه آندو تلاش کنند که تو چیزی را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداری، از ایشان اطاعت مکن.»
پینوشتها:
1. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 678.
2. جاذبه و دافعه علی (ع)، ص 70.
3. نظام حقوق زن در اسلام
4. قرآن در این زمینه در سوره نمل آیه 15 می فرماید: (وَ لَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ عِلْماً وَ قَالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ.) « ما به داود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم و آنان گفتند: ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.
5. بحار الانوار، ج 1، ص 195.
6. بحار الانوار، ج 52، ص336.
7. میزان الحکمه، ح 22751.
8. مستدرک، ج 15، ص 169.
9. التهذیب، ج 8، ص111.
10. میزان الحکمه، ح 22738.
11. غررالحکم، ص 259.
12. الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1150.
13. ابصارالعین فی انصار الحسین (ع)، ص 26.
14. نظام حقوق زن در اسلام
15. انفال/22.
16. بحار الانوار، ج 52، ص 328.
17. میزان الحکمه، ح 7859.
18. حج/ 41.
19. بحار الانوار، ج 24، ص 165.
20. تحریم/ 6.
21. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 200.
22. بحار الانوار، ج 71، ص 87.
23. نحل/ 36.
24. بحار الانوار، ج 52، ص 308.
25. همان، ص 340.
26. لقمان/ 13.
27. شعراء / 69 و 70.
28. ابراهیم/ 35.
29. نور/ 36.
30. مکارم الاخلاق، ص 421.
31. کنزالعمّال، ج 16، ص 441.
32. همان، ج 16، ص 440.
33. همان، ص 456.
34. حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، ص 197.
35. لقمان/ 15.
منبع: نیلی پور، مهدی؛ (1388)، خانواده مهدوی، اصفهان: مرغ سلیمان، چاپ سوم