نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی
6. ابراز عدم خشنودی از بردن نام واقعی (م ح م د) او در مجالس گوناگون
در برخی از توقیعات بر این مطلب تصریح گردیده است و کراهت آن محرز می باشد، ایشان فرمود: مَلعُونٌ مَلعُونٌ مَن سَمَّانِی فِی مَحفِلٍ مِنَ النَّاس؛ نفرین و لعن بر کسی که نام مرا در مجالس مردمی ببرد و آن را آشکار سازد. (1)
7. جلوگیری از تعیین وقت ظهور
با کسانی که نسبت به زمان ظهور اظهار نظر می کردند و وقت ظهور را مشخص و اعلان می کردند، برخورد می شد. امام زمان (علیه السلام) در پاسخ به ابوعلی راجع به افراد فوق فرمود: کذب الوقّاتون، دروغ گو هستند آنانی که زمان ظهور [من] را معین می کنند (2) و نیز در توقیعی دیگر به محمد بن عثمان عَمری بیان شده است:
أَمَّا ظُهُورُ الفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَی اللهِ وَ کَذَبَ الوَقَّاتُون؛ اما آشکار شدن فرج و رسیدن زمان ظهور در دست خداوند است و آنانی که زمانی را مشخص کرده اند، دروغ گفته اند. (3)
8. بیان فلسفه غیبت و چگونگی بهره برداری از امام غائب
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پاسخ به پرسش های چندگانه اسحاق بن یعقوب که از طریق محمد بن عثمان بن سعید سؤال نموده بود، فرمود:
اما درباره ی علّت و فلسفه غیبت، خداوند – عزّ و جلّ – می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! از برخی چیزها سؤال نکنید، زیرا چنان چه روشن شود شما را خوش نیاید سپس فرمود: برگردن پدرانم بیعت حاکمان سرکش زمانه وجود داشت ولکن من وقتی ظهور کنم بیعت هیچ کس بر دوشم نخواهد بود، (زیرا کار و خدمتی ارائه نشده است) اما چگونگی بهره وری مردم از من در زمان غیبتم همانند بهره برداری از خورشید است آن گاه که ابرها او را از دیدگان مردم نهان سازند. من سبب امنیت برای زمینیانم؛ همان طور که ستارگان برای آسمانیان امنیت ایجاد می کنند و از کارهایی که سودی برایتان ندارد پرسش نکنید و خود را در آموختن آن چه از شما نخواسته اند به زحمت نیفکنید و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست و ای اسحاق بن یعقوب! درود بر تو و بر کسانی که از هدایت پیروی کنند. (4)
9. ممانعت از همکاری با سلاطین جور و عمّال آنان
محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرسید: باغی را عمّال سلطان تصرف عدوانی کرده اند که حدود بیست سال گذشته و فعلاً متروکه است. آیا می شود این باغ را از آنان خرید؟ امام (علیه السلام) مرقوم داشت: الضَّیعَهُ لا یَجُوزُ ابتِیَاعُهَا إِلّا مِن مَالِکِهَا أَو بِأَمرِهِ أَو رِضًی مِنهُ؛ جایز نیست خریداری باغ مورد نظر، مگر از مالک آن و یا با دستور او یا خشنودی او. (5)
10. جلوگیری از توطئه های بزرگ
در میان توقیعات، گاه افرادی مورد لعن و طرد قرار گرفته اند و در اثر آن، مؤمنین آنان را از میان خود رانده اند و تنفّر خویش را اعلان داشته اند. می توان گفت این افراد دارای دو انگیزه بوده اند:
الف) جاه طلبی، حسادت و تسویه حساب های گروهی و فساد اخلاقی؛ چنان چه اگر از سوی وکلای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موضع گیری نمی شد، تفرقه ایجاد می گشت و اعتقادها و اندیشه ی جامعه ی اسلامی تخریب می شد؛ همانند آن چه نسبت به شلمغانانی (ابوجعفر محمد بن علی معروف به ابن ابی العزاقری (6)) مطرح گردیده است. وی در برابر حسین بن روح (رحمه الله) ایستاد و مسائل انحرافی هم چون حلول و تناسخ را رواج داد و برای خود مکتب « عزاقرّیه » تأسیس نمود. حسین بن روح (رحمه الله) وی را نفرین کرد. سپس از سوی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مورد لعن قرار گرفت و کار به آن جا رسید که چند بار محاکمه شد و به تصویب آرا به قتل محکوم شد.
ب) ادعای مشاهده امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سوی برخی دیگر برای رسیدن به امیال نفسانی و خواسته های دنیوی خود؛ همانند آن چه نسبت به احمد بن هلال کرخی و ابوطاهر بلالی و… پیش آمد.
ثمره این موضع گیری زیبا، برچیده شدن توطئه های بزرگ دشمنان داخلی و خارجی اسلام بود.
11. مطرح نمودن خمس [بالاترین پشتوانه اقتصادی شیعه و نهضت های آنان]
گاهی از اصل وجوب خمس سؤال شده است و گاهی از نحوه مصرف در آن و گاه از فروعات ریزتر آن که در ذیل به یک نمونه اشاره می کنیم:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمود: وَ أَمَّا الخُمُسُ، فَقَد أُبِیحَ لِشِیعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنهُ فِی حِلٍّ إِلَی وَقتِ ظُهُورِ أَمرِنَا لِتَطِیبَ وِلادَتُهُم وَلا تَخبُثَ؛ اما خمس، پس برای شیعیان، مباح است که در آن تصرف کنند و اینان تا زمان ظهور فرج ما چنین مجوزی را خواهند داشت تا فرزندان آنان حلال زاده بوده و گرفتار خبث سریرت نشوند. (7)
از توقیع شریف فوق معلوم می شود یکی از مصارف خمس، فقرای سادات و غیر سادات شیعه است؛ همان طور که مراجع تقلید – کثّر الله امثالهم – در آن امور مصرف می نمایند و نیز روشن می شودکه در زمان حکومت جهانی ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مصارف خمس تغییر خواهد کرد.
12. توجه به اموال و وجوهات شرعی و صاحبان آن ها
این سیره زیبا در زمان سفرای اربعه مرسوم بود و بعد هم به دیگران توصیه گردید که در مقدار و نحوه گرفتن آن توجه لازم انجام گیرد؛ چنان چه اموال، متعلق حق شرعی نشود گرفتن آن خلاف محسوب گردیده و از سوی حضرت ارجاع گردیده است؛ از جمله:
• محمد بن شاذان نیشابوری گفته است: مبلغ 480 درهم از وجوهات شرعی مردم در نزد من جمع شده بود و دوست داشتم به صورت کامل آن پول را خدمت « اسدی »، وکیل امام، بدهم. از این رو از اموال خودم مقدار بیست درهم جدا کردم و پانصد درهم توسط او برای امام زمان (علیه السلام) فرستادم و به کسی هم نگفتم و جزئیات را توضیح ندادم. پاسخ آمد که مبلغ پانصد درهم که بیست درهم آن از محمد بن شاذان است به من واصل شد. (8)
• شیخ صدوق (رحمه الله) از پدرش سعد بن عبدالله و او از اسحاق بن یعقوب نقل کرده است که شیخ عمری (رحمه الی) گفت: مردی از اهل سواد (9) مقداری وجوهات بدهکار بود که توسط من خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرستاده شد ولکن این اموال از سوی حضرت برگردانده شد و به او گفته شد که حقّ پسر عمویش مبلغ چهارصد درهم در میان اموال است، آن را جدا کند. آن مرد متعجب شد. مجدداً اموال خود را مورد بررسی قرار داد و معلوم شد مزرعه ای از پسر عمویش در دست اوست که مقداری از درآمد آن را به حساب خویش آورده است. آن مقدار را که چهارصد درهم بود خارج کرد و سپس برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارسال کرد و مورد قبول واقع شد. (10)
• سعد بن عبدالله از علی بن محمد رازی نقل کرده است که نصربن صباح گفت: مردی از اهالی، بلخ، پنج دینار [از وجوهات شرعی خود را] به واسطه فردی ناشناس فرستاد و نامه ای نوشت ولکن در آن نامه [در محل امضا] اسم خود را تغییر داد. وجوهات او محضر بقیه الله ارسال گشت. رسیدی به نام و نسب وی صادر شد و در آن دعای خیر برایش شده بود. (11)
• نصربن صباح بلخی گفته است: خوزستانی در مرو کاتبی داشت که نزد او هزار دینار از وجوهات شرعی جمع شده بود. با من مشورت کرد که چه کند. گفتم آن را توسط حاجز من برای ما بفرست. گفت: اگر مفقود شد به گردن می گیری؟ گفتم: آری. نصر گفته است: از او جدا شدم و بعد از دو سال وی را دیدم و از مال پرسیدم. گفت: دویست دینار توسط حاجز فرستاده است که رسید آن به همراه دعای خیر به دستش رسیده است، ولی مرقوم شده بود که وجوهات متعلقه هزار دینار بوده، ولی دویست دینار ارسال شده است؛ چنان چه خواستی ازطریق کسی برای ما بفرستی، « اسدی » در شهر ری مورد تأیید ماست؛ از طریق آن اقدام کن. نصر گفته است: فاصله ای نشد که خبر مرگ حاجز رسید و کاتب خوزستانی محزون و ناراحت شد. گفتم: چرا غمگین و بی تاب می شوی، در حالی که با دو حجت، خداوند بر تو منّت نهاد و راهنمایی کرد: یک: مقدار بده کاری را به تو ابلاغ و معین کرد و دوم: خبر مرگ حاجز را ابتدا به تو گفتند. (12)
13. درخواست دعا جهت برآورده شدن نیازمندی ها
در مجموعه توقیعات ارسال شده به محضر نواب أربعه و دیگر شخصیت هایی که توفیق زیارت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را پیدا می کردند، درخواست ها و نیازمندی هایی دیده می شود که با آن حضرت مطرح شده است. در برخی نامه ها رفع گرفتاری ها، استخلاص زندانی، خروج از تنگ دستی و فقر، شفای مریض، استمداد مالی، فرزنددار شدن، فرزند پسر خواستن و… درخواست می شد.
حال با توجه به محور فوق نمونه هایی را بیان می کنیم:
• ابوالقاسم، حسن بن احمد وکیل گفته است: هارون بن موسی درباره مشکلات خویش نامه ای نوشت. او این نامه را با قلم بدون مرکب نگارش نمود و برای دو فرزند برادرش که در زندان به سر می بردند درخواست دعا جهت استخلاص آنان نمود، پاسخ نامه او بدین صورت صادر شد: برای دو فرزند برادرت به نام، دعا نمودم. (13)
• محمد بن یزداد نامه ای به محضر بقیه الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشت و در آن تقاضا کرد تا برای پدر و مادرش دعا کند. حضرت در توقیعی چنین پاسخ داد: خداوند تو را و پدر و مادر و خواهر درگذشته ات که ملقّب به « کَلکِی » بود بیامرزد و او زنی صالحه بوده که با [مردی به نام] جواری ازدواج کرد. (14)
• دیگری مردی از بستگان « حمید » بود. نامه ای نوشت و درخواست کرد فرزندش، پسر شود.
این پاسخ صادر شد: « دعا در باب فرزند بایستی قبل از آن که جنین چهارماهه شود صورت گیرد. به زودی دختر نصیب تو می گردد ». همان طوری که در توقیع آمده بود انجام شد. (15)
14-پیام تسلیت و تعزیت به شخصیت های برجسته عالم اسلام
در میان توقیعات، تسلیت به محمد بن عثمان بن سعید عمری و نیز تسلیت به علی بن محمد سمری و… دیده می شود که در باب معرفی آن گذشت و این امر حائز اهمیت است، زیرا مراتب قدردانی و دعای امام معصوم، موجب آمرزش متوفّی و سربلندی بازماندگان است. گویا مرهمی بر جراحت باقی مانده از مصیبت برای فرزندان، برادران و صاحبان مصیبت خواهد شد.
15. برخی از نشانه های حتمی و غیر حتمی ظهور
این بحث به صورت تفصیلی خواهد آمد و روایات بسیاری از امامان معصوم (علیه السلام) نقل می گردد ولکن در این جا به ذکر چند نمونه از علائم غیرحتمی اکتفا می گردد:
در تشرّفی که « علی بن ابراهیم بن مهزیار پیدا کرد، از خورشید عالم تاب، حضرت مهدی (علیه السلام) پرسید: مَتی یکون ذلک (الفرج) یابن رسول الله؟ یابن رسول الله! فرج شما چه زمانی خواهد بود؟
امام زمان (علیه السلام) علائمی را ذکر نمود: إِذَا حِیلَ بَینَکُم وَ بَینَ سَبِیلِ الکَعبَهِ بِأقوَامٍ لا خَلاقَ لَهُم وَاللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم بِراءٌ وَ ظَهَرَتِ الحُمرَهُ فِی السَّمَاءِ ثَلاثاً فِیهَا أَعمِدَهٌ کَأَعمِدَهِ الُّجَینِ تَتَلَألأ نُوراً وَ یَخرُجُ الشروسی مِن إِرمینیَّهَ وَ آذَربِیجَانَ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِّ الجَبَلَ الأَسوَدَ المُتَلاحِمَ بِالجَبَلِ الأَحمَرِ لَزِیقُ جَبَلِ طَالَقَانَ فَیَکُونُ بَینَهُ وَ بَینَ المَروَزِیِّ وَقعهٌ صَیلَمَانِیِّهٌ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَهرَمُ مِنهَا الکَبِیرُ وَ یَظهَرُ القَتلُ بَینَهُمَا فَعِندَهَا تَوَقَّعُوا خُرُوجَهُ إِلَی الزَّورَاء…؛ 1. هنگامی که مردمانی بی فرهنگ که خدا و رسول خدا از آن ها بی زار و متنفرند، بین شما و بین راه کعبه مانع شوند.
2. در آسمان سه قرمزی پدیدار شود و در آن ستون هایی سیمین و نورانی نمودار شود.
3. از ارمنستان و آذربایجان « شروسی » به شورش برخیزد و قصد تصرف شهر و سرزمین های ورای « ری » را داشته باشد؛ جایی که کوه سیاه و کوه سرخ به هم پیوسته و نزدیکی کوه طالقان است.
4. نبرد طولانی هولناک با شمشیر بین « شروسی » و « مروزی » به وجود آید؛ به طوری که کودکان، پیر و بزرگان آن فرتوت گردند و کشتار (زیادی) در میان آنان به وجود آید.
5. بعد از این علائم، در سرزمین بغداد، امید ظهور و خروج او را داشته باشید….
حضرت علائم دیگری ذکر کرد و بعد هم آیه شریفه را تلاوت کرد: (أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ)؛ (16) امر ما در شب یا روز بر آن ها درآید و آن ها را درو خواهیم کرد گویا که از دیروز اصلاً نبوده اند. علی بن ابراهیم مهزیار سؤال کرد: مقصود از امر چیست؟ امام زمان (علیه السلام) پاسخ داد: ما امر خدا و لشکریان او هستیم. گفت: ای آقای من و ای فرزند رسول خدا! آیا وقت آن نرسیده است؟ فرمود: اقتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ انشَقَّ القَمَر؛ آن ساعت نزدیک است و ماه نیمه خواهد شد. (17)
16. پرسش ها و سؤال های فقهی
از نکات قابل توجه در بسیاری از توقیعات، پرسش های فقهی است؛ فروعی که نیازمندی ها و گرایش افراد علاقه مند به اهل بیت (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نشان می دهد و نوع گرفتاری ها را مشخص می نماید.
محورهای ذیل، بیشترین موضوعات سؤال ها می باشد:
الف) نماز در شرایط مختلف، وقت نماز، مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، نمازهای مستحبی نماز جعفر طیّار، عدم جواز سجده بر قبور، سجده شکر، تسبیحات فاطمه زهرا (علیها السلام)؛
ب) روزه قضا، روزه مستحبی، اتصال روزه های رجب، شعبان و رمضان؛
ج) خمس، وجوهات شرعیه، نذورات، تصرف بدون اجازه در حقوق شرعی و اموال متعلق به حضرت مهدی (علیه السلام)؛
د) حج بیت الله الحرام، مُحرِم، احکام احرام، میقات، نیابت، قربانی و ذبح، مَنا؛
هـ) تولی، دوست داشتن محبان اهل بیت (علیهم السلام)، استغاثه و خواندن دعاهای مخصوص صاحب الزّمان (علیه السلام)، اطاعت از نواب اربعه و فقها در عصر غیبت، تأیید برخی از چهره های برجسته همانند عَمری ها، حسین بن روح، علی بن محمد سمری، محمد بن محمد بن نعمان، (مفید)، اسحاق بن یعقوب و محمد بن شاذان بن نعیم و محمد بن ابراهیم بن مهزیار؛
و) تبری، برائت و بی زاری از دشمنان و توطئه گران در برابر اهل بیت (علیهم السلام)، طرد عزاقری، ابوالخطاب محمد بن ابی زینب، جعفر کذّاب و فرزندانش، احمد بن هلال نمیری (الفهری)، حسن بن محمد، ابومحمد الشریعی؛
ز) وقف، چگونگی وقف، تصرف در موقوفات، بیع موقوفات، تصرف متولی در اموال موقوفه خود، حق المارّه در ملک ها و باغ های موقوفه؛
ح) متعه و ازدواج غیر دائم، مهر و صداق، وظیفه زن در برابر شوهرِ متوفی، طلاق؛
ط) مسائل متفرقه: تصرف در ملک غصبی، قرض الحسنه، استخاره ی ذات الرقاع، احکام میت، ختنه، دقت در گرفتن و پرداخت حقوق شرعی.
پینوشتها:
1. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، توقیع اول.
2. همان، توقیع دوم.
3. بحارالانوار، 52، ص 111، ح 19.
4. کتاب الغیبه، ص 292 و طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 284.
5. وسائل الشیعه، ج 17، ص 337، ح 22699 و طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 309.
6. او از یاران امام حسن عسکری (علیه السلام) بود و تألیفاتی از خود به جای گذاشت. ابتدا در میان امامیه از جایگاه والایی برخوردار بود او در اواخر می گفت: روح پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جسم سفیر دوم و روح علی بن ابی طالب (علیه السلام) در جسم سفیر سوم و روح فاطمه (علیه السلام) در وجود « اُمِّ کلثوم »، دختر سفیر دوم، حلول کرده است. (بحارالانوار، ج 51، ص 372 – 373).
7. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، ح 4.
8. الاصول من الکافی، ج 1، ص 523 – 524 و کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45 ح 5.
9. سواد، بخشی است که مابین دجله و فرات واقع شده است و از زمان خلفای عباسی آن را « سواد » می نامیدند.
10. الأصول من الکافی، ج 1، ص 519.
11. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، ح 10.
12. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، ح 9.
13. همان، ح 18.
14. همان، ص 255.
15. همان.
16. یونس، آیه 24.
17. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 43، ح 23.
منبع مقاله :
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم