نویسنده:عبدالرحیم سلیمانى اردستانى
9. قصه سوسنه
کتاب دانیال نبى در نسخه عبرى دوازده باب و در نسخه یونانى سبعینیه و لاتین ولگات چهارده باب دارد. باب سیزدهم این دو نسخه، قصه اى را بیان مى کند که به قصه سوسنه معروف است و در نسخه عبرى موجود نیست. این قصه در برخى از نسخه هاى یونانى در ابتداى کتاب دانیال آمده است.
سوسنه نام زنى یهودى و زیباروى است که همسر فردى ثروتمند مى شود. دو قاضى مسن یهودى با او برخورد مى کنند و به او طمع مى ورزند و چون اطاعت نمى کند تهمت زنا مى زنند. دادگاه یهود، بدون شنیدن دفاع، او را به مرگ محکوم مى کند. وقتى او را براى اعدام مى برند، به پیشگاه خدا ناله مى زند و خدا دانیال جوان را به یارى اش مى فرستد. دانیال به دادگاه اعتراض مى کند و مى گوید چرا بدون تحقیق فردى را به اعدام محکوم کرده اند. پس جداگانه از آن دو قاضى بازجویى مى کند و چون گفته هایشان متناقض است، کذبشان ثابت مى شود و به اعدام محکوم مى شوند.
این قصه احتمالا در اصل به زبان عبرى نوشته شده است و بعد در نسخه هاى دیگر آورده شده است.
دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس براى این بخش اعتبار قانونى (ثانوى) قائلند، با این تفاوت که در کتاب مقدس کاتولیک ها این بخش باب سیزدهم کتاب دانیال است، اما در کتاب مقدس ارتدوکس ها مستقل و جاى آن قبل از کتاب دانیال است.
10. قصه بعل و اژدها
باب چهاردهم کتاب دانیال، که در نسخه هاى سبعینیه و لاتینى، برخلاف نسخه عبرى، موجود است، به نقل دو داستان اختصاص دارد. در داستان نخست، پادشاه بابل مجسمه بعل را مى پرستد و به او خوراک هایى هدیه مى کند. پادشاه از دانیال مى پرسد که چرا بعل را نمى پرستد. او پاسخ مى دهد که من خداى زنده را مى پرستم. پادشاه مى گوید بعل زنده است، چون غذاهاى اهدایى را مى خورد. دانیال براى پادشاه ثابت مى کند که کاهنان از راه مخفى مى روند و غذاها را مى خورند. پس پادشاه آن بت را از بین مى برد و کاهنان را به قتل مى رساند.
داستان دیگر داستان اژدهایى است که مردم بابل او را مى پرستند. پادشاه بابل به دانیال مى گوید که این دیگر خداى زنده است، پس چرا او را نمى پرستى؟ دانیال جواب مى دهد که من تنها خداى خود را مى پرستم; و در ادامه مى گوید این مار خدا نیست و اگر او را در اختیار من قرار دهى او را از بین مى برم. پادشاه چنین مى کند و دانیال مار را با معجونى از بین مى برد. اهالى بابل شورش مى کنند و از پادشاه مى خواهند که دانیال را به آن ها تسلیم کند. پادشاه به ناچار چنین مى کند. دانیال را به مدت هفت روز در لانه شیرهاى گرسنه قرار مى دهند، ولى شیرها با او کارى ندارند. خداوند حبقوق نبى را، که در یهودیه بود، مأمور مى کند که براى دانیال غذا ببرد. فرشتگان حبقوق را بدین منظور به بابل مى آورند. در روز هفتم، پادشاه، که دانیال را صحیح و سالم مى یابد، او را آزاد مى کند و دشمنانش را به لانه شیرها مى افکند.
این دو داستان در اصل به زبان عبرى نوشته شده و به یونانى ترجمه شده اند.
این بخش جزء کتاب مقدس دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس است و از اعتبار قانونى (ثانوى) برخوردار است، اما کاتولیک ها آن را باب 14 کتاب دانیال و ارتدوکس ها باب 13 این کتاب مى دانند.
11. کتاب اول مکابیان
«مکابى» در زبان عبرى به معناى «چکش» در ابتداى کتاب اشاره اى گذرا به روى کارآمدن و کشور گشایى و مرگ اسکندر مقدونى و تقسیم کشور پهناور او بین جانشینانش مى شود. میراث اسکندر بین جانشینان او و فرزندانشان دست به دست مى گردد تا این که نوبت به یکى از آن ها به نام آنتیوخوس اپیفانوس مى رسد. او پس از غلبه بر مصر به سرزمین یهودا حمله مى کند و آن را تحت سلطه خویش در مى آورد. در این زمان یهودیت از دو جهت تهدید مى شد: یکى فرهنگ هلنیستى (یونانى گرایى)، که در بسیارى از مردم آن سرزمین نفوذ کرده بود، و دیگرى پادشاه آنتیوخوس، که به محو یهودیت و مظاهر آن کمر بسته بود. آنتیوخوس مردم را وامى داشت که از آیین اجدادى خویش دست بردارند و براى بت ها قربانى کنند. بسیارى از یهودیان به خواسته پادشاه جبار گردن نهادند و دست از شریعت اجدادى خویش برداشتند. کسانى که از فرمان پادشاه سرپیچى مى کردند، به اشد مجازات محکوم مى شدند. بدین سان روزگار به سختى بر یهودیان مى گذشت.
در این زمان کاهنى به نام «متتیا» همراه با پسرانش قیام مى کند و به کوهستان ها پناه مى برد. به تدریج گروه هایى از مردم به آنان مى پیوندند و سپاهى تشکیل مى دهند و با پادشاه به نبرد برمى خیزند و به پیروزى هایى دست مى یابند. پس از متتیا، پسرش یهوداى مکابى جانشین وى مى شود و با اقتدار کامل به جنگ دشمنان مى رود و به پیروزى هاى بزرگى دست مى یابد. پس از جنگ هاى زیاد با آنتیوخوس و دیگر دشمنان یهود، کشور را آزاد مى کند و سرانجام در یکى از جنگ ها کشته مى شود.
پس از یهودا، برادرش «یوناتان» به جانشینى او برگزیده شد. در این زمان نفاق و خیانت در گوشه و کنار کشور نمایان شد و قحطى و بدبختى شدید کشور را فرا گرفت. در زمان یوناتان جنگ با دشمنان ادامه مى یابد تا این که او در یکى از جنگ ها اسیر مى شود. پس از یوناتان، برادرش شمعون جانشین وى مى شود و به نبرد با دشمنان ادامه مى دهد. در زمان او کشور به طور کامل از شر بیگانگان رهایى مى یابد و حکومتش به قدرت زیادى دست مى یابد. سرانجام آن گاه که شمعون براى دیدار از یکى از شهرهاى یهودا بیرون مى رود، یکى از یهودیان به او خیانت کرده، او را به جشنى دعوت مى کند و در حالى که شمعون و پسرانش از فرط نوشیدن شراب مستند، دشمنان حمله مى کنند و او و همراهانش را به قتل مى رساند. کتاب اول مکابیان با قتل شمعون به پایان مى رسد.
اهمیت کتاب اول مکابیان در این است که بهترین منبع تاریخى براى این دوره است.
12. کتاب دوم مکابیان
کتاب دوم مکابیان کتاب مستقل دیگرى است که به بررسى حوادث عصر مکابیان اختصاص دارد. این کتاب از جهات مختلفى با کتاب اول مکابیان متفاوت است. مقطع زمانى، که این نوشته در برگیرنده آن است، بسیار کوتاه است و از سال 176 تا 161 قم، یعنى حدود پانزده سال، را در برمى گیرد.
تفاوت دیگر این کتاب با اول مکابیان در هدف نویسنده است. نویسنده کتاب اول مکابیان مى خواست از انقلاب مکابى دفاع کند و نظام آنان را مشروع جلوه دهد; ولى هدف نویسنده این کتاب دفاع از حریم معبد و شریعت است و مبارزه با هجوم فرهنگ هلنیستى را در سرلوحه کار خویش قرار داده است; همین امر حال و هواى این دو کتاب را متفاوت کرده است.
این کتاب را مى توان به سه بخش تقسیم کرد. نویسنده در دو باب اول دو نامه اى را که یهودیان اورشلیم و یهودیه به یهودیان مصر نوشته اند، مى آورد. در این دو نامه، با اشاره به حوادثى که براى معبد پیش آمده و وظایفى که یهودیان در قبال آن دارند، از یهودیان مصر مى خواهند که در جشن بزرگداشت مراسم افتتاح معبد شرکت جویند. نویسنده، در پایان باب دوم، براى کتاب خود مقدمه اى مى آورد و در آن به کتاب یاسون قیروانى اشاره مى کند و هدف خود از خلاصه کردن آن کتاب و شیوه کار خود را بیان مى کند.
نویسنده از باب سوم تا هشتم، به تفصیل به هجوم فرهنگ هلنیستى و گرایش یهودیان به آن و بى اعتنایى آن ها به آیین و شریعت اجدادى خود مى پردازد. هجوم سلوکیان و سلطه آنان بر یهودیه و اهتمام آنان به از بین بردن شریعت یهود و مظاهر این دین، و فشار طاقت فرسا و شکنجه و آزار و قتل یهودیان براى دست برداشتن از دین اجدادى و روى آوردن به بت پرستى، مطالبى است که به صورت گسترده در این بخش بیان شده است.
بخش سوم شامل باب هشتم تا پایان کتاب (باب پانزدهم) است که به مبارزه و فعالیت هاى یهوداى مکابى مى پردازد و ماجرا را تا آن جا پى مى گیرد که شهر اورشلیم به طور کامل به دست عبرانیان مى افتد.
13. کتاب سوم مکابیان
این کتاب و نیز کتاب چهارم مکابیان، نسبت به دو کتاب قبل از اهمیت کمترى برخوردارند. این اثر گزارشى است از نجات معجزه آساى یهودیان مصر از دست بطلمیوس چهارم (حکـ . 221 ـ 205 قم); وى یهودیان را بدین خاطر که یهودیان فلسطین مانع از ورود او به معبد شده بودند، تهدید کرده بود.
این کتاب، علاوه بر نسخه عبرى عهد قدیم، در نسخه لاتینى ولگات نیز موجود نیست و از همین رو کاتولیک ها براى آن اعتبار قانونى قائل نیستند، اما فرقه ارتدوکس آن را داراى اعتبار قانونى مى داند.
14. کتاب چهارم مکابیان
این کتاب یک اثر فلسفى یهودى است که تحت تأثیر رواقیان و ادبیات یونان نوشته شده است.
از آن جا که این کتاب در نسخه لاتینى ولگات موجود نیست، فرقه کاتولیک براى آن اعتبار قانونى قائل نیست، اما فرقه ارتدوکس آن را معتبر مى داند.
15. کتاب اول عزرا (اسدراس)
در مجموع در سه نسخه معروف عبرى، سبعینیه و ولگات، چهار کتاب به نام عزرا (یا اسدراس) آمده است. در نسخه عبرى کتابى به نام عزرا وجود دارد که همه آن را قانونى مى دانند. این کتاب در نسخه سبعینیه، همراه با کتاب نحمیا، عنوان کتاب دوم عزرا را گرفته است; عنوان کتاب دوم عزرا را گرفته است.
عمده مطالب این کتاب در کتاب هاى قانونى عهد قدیم موجود است، و در واقع این کتاب تکرار کتاب تواریخ ایام از اول باب 35 تا آیه 23 باب 36 و کل کتاب عزرا و کتاب نحمیا از آیه 31 باب هفتم تا آیه 12 باب هشتم است، و این کتاب، تنها قصه هاى «داریوش» و «سه جوان» را نسبت به نسخه عبرى و کتاب هاى قانونى اضافه دارد; از این رو ارزش تاریخى مستقلى ندارد.
نویسنده یا مترجم این کتاب معلوم نیست، اما احتمالا در مصر و در میان یهودیان یونانى زبان نوشته شده است. این کتاب نُه باب دارد و هدف نویسنده آن چندان روشن نیست. شاید بتوان تأکید بر معبد و شعائر و مراسم آن را از لابه لاى آن به دست آورد.
16. کتاب دوم عزرا
برخلاف کتاب اول عزرا، نسخه یونانى و نیز اصل عبرى یا آرامى این کتاب در دسترس نیست. بنابراین، ترجمه سبعینیه حاوى آن نیست و تنها پاره هایى از ترجمه یونانى آن در دسترس است; اما نسخه لاتین و ترجمه هاى دیگرى از آن موجود است. این کتاب جزء کتاب هاى اپوکریفایى است. در نسخه ولگات، ترجمه لاتینى این کتاب به عنوان ضمیمه و پس از عهد جدید آمده است.
این کتاب را به سه بخش مى توان تقسیم کرد: در دو فصل اول کتاب، خدا از قوم شکایت و عزرا را مکلف به تقویت ایمان مردم مى کند و آمدن ملکوت خدا گوشزد شده است. این دو فصل از افزوده هاى مسیحیان به این کتاب است.
1) گفت و گویى بین عزرا و یک فرشته درباره عدالت خدا و بذر گناهى که در آدم نهاده شده است (3:1 ـ 5:20);
2) گفت و گویى درباره خلقت، عصر مسیحایى و داورى پس از آن (6:35 – 10:59);
3) گفت و گویى درباره سرّ این که خدا بنى اسرائیل را برگزیده است ولى بعداً آن ها را عذاب مى کند(5:21 – 6:34);
4) مکاشفه اى که در آن عزرا با کوه صهیون (اورشلیم) به صورت زنى مواجه مى شود که در مرگ فرزندش عزادارى مى کند (9:26 ـ 10:59);
5) مکاشفه اى تمثیلى از یک عقاب با بال ها و سرهاى زیاد که نشان دهنده امپراتورى روم است (باب هاى 11 و 12);
6) مکاشفه اى که در آن مسیح به صورت انسانى تصویر شده که از دریا برمى خیزد و صعود مى کند (باب 13);
7) در مکاشفه آخر، کتاب مقدس به عزرا الهام مى شود و او آن را مى نویسد.
از آن جا که این بخش تنها مشتمل بر مکاشفات منسوب به عزراست، برخى آن را کتاب عـزرا مى نامند.
این بخش در اصل به زبان عبرى یا آرامى نوشته شده و بعد به یونانى ترجمه شده است. با توجه به این که این کتاب در ترجمه سبعینیه موجود نیست احتمال اول بعید به نظر مى رسد.
17. دعاى مَنَسّى
در عهد قدیم، در کتاب دوم پادشاهان، باب 21، سرگذشت پادشاهى یهودى به نام منسّى آمده که فسق و فجور بسیار مى کرده است. همین سرگذشت را کتاب دوم تواریخ ایام روایت کرده است; اما در پایان کتاب اخیر آمده است که چون او به هشدارهاى خدا گوش فرا نداد، به دست آشوریان به اسارت برده شد. منسّى در اسارت توبه مى کند و از خدا بخشایش مى طلبد. پس خدا او را نجات مى دهد و به وطنش بازمى گرداند. در کتاب دوم تواریخ ایام (33:18) آمده است: «و بقیه وقایع منسّى و دعایى که نزد خداى خود کرد… اینک در تواریخ پادشاهان اسرائیل مکتوب است». درباره دعایى که این متن به آن اشاره مى کند چیزى معلوم نیست; اما در بین بخش هاى اپوکریفایى عهد قدیم، بخشى به نام دعاى منسّى، مشتمل بر 15 آیه وجود دارد. این دعا را مى توان به سه بخش تقسیم کرد: وى در آیات یک تا هفت به خدا توجه دارد و او را تمجید و ستایش مى کند; در آیه 8 تا 10 به خطاهاى خود اعتراف مى کند; و در آیات بعدى از خدا غفران و بخشایش مى طلبد.
این دعا تنها در برخى از نسخه هاى یونانى وجود دارد و در متن عبرى و نسخه سبعینیه موجود نیست و حتى براى جروم، مترجم معروفى که کتاب مقدس را در قرن چهارم م به لاتینى ترجمه کرده، ناشناخته بوده است. بنابراین این دعا در نسخه اصلى ولگات موجود نبوده، ولى بعدها در برخى از نسخه ها به عنوان ضمیمه عهد جدید، و در برخى از نسخه هاى قدیمى، پس از کتاب اول تواریخ ایام آمده است.
نویسنده این دعا شناخته شده نیست، ولى دانشمندان این احتمال را که آن را فردى یهودى از زبان منسّى نوشته باشد ترجیح مى دهند. براى این دعا اعتبار قانونى ثانوى قائلند.
18. مزمور 151 از مزامیر داود
کتاب مزامیر داود در نسخه عبرى مشتمل بر 150 مزمور است، ولى در برخى از نسخه ها پنج یا شش مزمور دیگر نیز هست که در بخش کتاب هاى مجعول العنوان آمده است. فرقه ارتدوکس براى مزمور شماره 151 اعتبار قانونى قائل است و بنابراین کتاب مزامیر نزد آن هایک مزمور بیشتر دارد.
جدول زیر نظر گروه هاى چهارگانه معتقد به عهد قدیم را درباره کتاب هاى موسوم به اپوکریفایى نشان مى دهد.
شمارهنام کتابپروتستانکاتولیکارتدوکسیهود
1 طوبیتاپوکریفاقانونى ثانوىقانونى ثانوىغیر قانونى
2 یهودیت
3 اضافات استر
4 حکمت سلیمان
5 حکمت یشوع بن سیراخ
6 باروک
7 رساله ارمیا
8 غزل سه جوان
9 قصه سوسنه
10 قصه بعل و اژدها
11 اول مکابیان
12 دوم مکابیان
13 سوم مکابیاناپوکریفا
14 چهارم مکابیان
15 اول عزرا
16 دوم عزرا
17 دعاى منسّى
18 مزمور 151از مزامیر داوداختلافى
بخشى از فرقه ارتدوکس آن را قانونى ثانوى مى داند
ب) کتاب هاى مجعول العنوان
غیر از کتاب هاى قانونى و اپوکریفایى عهد قدیم، مجموعه دیگرى از نوشته ها موجودند که با عهدقدیم مرتبطند.
با این حال نام گذارى این مجموعه به «مجعول العنوان» دقیق نیست; چون اولا همه کتاب هاى این مجموعه این گونه نیستند و ثانیاً خارج از این مجموعه هم کتاب هایى با این خصوصیت وجود دارند.
جمع آورى این مجموعه به زمان هاى اخیر تعلق دارد. این مجموعه به زبان آلمانى در کتابى تحت عنوان Die Apokryphen und Pseudepigraphen des Alten Testaments ، در دو مجلد، (Tubingen, 1900) به سر ویراستارى Emil Kautzsch به چاپ رسیده است. در زبان انگلیسى در کتابى تحت عنوان The Apocrypha and Pseudepigrapha of the Old Testamentدر دو جلد (Oxford , 1913) به ویراستارى آر. اچ چارلز جمع آورى شده است. هم چنین تعدادى دیگر از این نوشته ها در مجموعه اى به زبان عربى تحت عنوان مخطوطات قمران ـ البحر المیت، التوراه ـ کتابات ما بین العهدین، جلدهاى دوم و سوم گردآورى شده است.
درباره تعداد کتاب هایى که تحت عنوان «سوداِپیگرافا» قرارمى گیرند اختلاف است. این اختلاف از اختلاف در تعداد کتاب هاى اپوکریفایى به این جا سرایت کرده است.
ادامه دارد …