آیین کاتولیک روم (5)

آیین کاتولیک روم (5)

نویسنده:ریچارد پى. مک براین ؛ الله کرم کرمى پور

کلیسا، ملکوت خدا و آیین هاى مقدس

از نظر کاتولیک ها، کلیسا کل مجموعه، یا سرجمع اشخاصى است که خداى پدر از آنها خواست تا خداوندىِ عیسى، یعنى پسر، را در کلام، آیین مقدس، در شهادت دادن و خدمت گزارى بپذیرند، و به واسطه قدرت روح القدس در مأموریت تاریخى عیسى[90] براى ملکوت خدا تشریک مساعى کنند. مأموریت کلیسا نیز همچون مأموریت عیسى، به ملکوت خدا معطوف است. ملکوت خدا به معناى حضورِ نجات بخش خداست که از طریق روح تسلى دهنده خداوند تحقق مى یابد. ملکوت خداوند به معناى واقعى کلمه، پادشاهى یا حاکمیتِ خداوند است. این سلطنت درزمان ومکانى روى خواهد داد که اراده خداوند تحقق یابد، زیرا خداوند در جایى حکومت مى کند که اراده او در کار باشد و از آنجا که اراده خدا نسبت به کیهان، طبیعت، اشیا، تاریخ، نهادها، گروه ها و افراد، تأثیرگذار است، سلطنت خدا به گستردگى و فراگیرى خواست ها و دامنه خود اراده الاهى است.
مأموریت کلیسا قطع نظر از ملکوت خداوند غیر قابل فهم است. از کلیسا در گام نخست خواسته مى شود تا در کلام و در آیین مقدس، تحقق قطعى ملکوت خدا را در عیساى ناصرى اعلام کند; و در گام دوم خود را به عنوان مورد نمونه یا نشانه اعلان خودش، یعنى به عنوان قومى که به مدد روح القدس به جامعه اى داراى ایمان، امید، عشق، آزادى و صداقت تحول یافته است، عرضه کند; و در گام سوم، تحقق ملکوت خدا را به واسطه خدمت در جامعه ایمانى و در جهان به طور کلى، ممکن و تسهیل سازد.
به نظر کاتولیک ها، کلیسا کار خدا را انجام مى دهد، زیرا خداوند در آن حضور دارد و بر آن تأثیر مى گذارد. سخن گفتن از کلیسا به مثابه حضور و ابزار خداوند به معناى سخن گفتن از آن به نحو قداست آمیز است. درست همانطور که مسیح نشانه مقدس خداست، کلیسا نیز نشانه مسیح است. از آنجا که کلیسا یک امر مقدس است به صورت قداست آمیز عمل مى کند. کلیساى کاتولیک درسیرتاریخ خود هفت عمل معیّن را به عنوان آیین هاى مقدس، به معناى دقیق کلمه، مشخص کرده است: غسل تعمید، تأیید،[96] بیمار. آیین هاى مقدس، اعم از فردى و جمعى، نشانه هاى ایمان، علت هاى فیض، مناسک عبادى، نشانه ها و ابزارهاى وحدت کلیسا و حضور خداوند در جهان است.
لکن ارتباط میان نشانه و علت، شدیدترین مناقشه در باب شعایر دینى را، خصوصاً در زمان نهضت اصلاح دینى موجب شد. شوراى ترنت دو برداشت افراطى از علیت را رد کرد: یکى برداشتى که آیین هاى مقدس را به اعمال سحرآمیز تقلیل مى داد و دیگرى برداشتى که آیین هاى مقدس را از حقیقت و تأثیر معنوى درونى شان تهى مى ساخت. آیین هاى مقدس، علت فیضند، نه به خاطر ایمانِ فردِ دریافت کننده فیض; بلکه به جهت تأثیر خداوند در چارچوب خود آن آیین ها. از طرف دیگر، خداوند اراده انسان را مجبور نمى سازد. شوراى ترنت با انعکاس صادقانه تعالیم توماس آکویناس تأکید کرد که اگر آیین مقدس قرار است از لحاظ معنوى ثمربخش باشد، دریافت کننده فیض باید به اندازه کافى آمادگى داشته باشد: تغییر کیش درونى، ایمان و سرسپردگى. سرانجام، اعتبار آیین مقدس در گرو تقدس کشیش نیست، گرچه برخى آیین هاى مقدس را قانوناً تنها از طریق برخى روحانیان مجاز مى توان برگزار کرد (اسقف ها در مورد انتصاب; اسقف ها و کشیشان مدعوّ در باب تأیید; کشیشان در مورد عشاى ربانى و تدهین بیماران و توبه; کشیشان و شمّاس ها در مورد آیین مقدس ازدواج که زوجین خود نسبت به هم اجرا مى کنند; کشیش یا شمّاس در مورد غسلِ تعمید، هر چند اصولا هر کسى مى تواند تعمید را اجرا کند).

اصول اخلاقى کاتولیک

از نظر آیین کاتولیک، اخلاق، موضوع فکر و عمل است بر حسب شخصیت و اجتماعى که آدمى در مسیح پیدا کرده است. بنابراین اخلاق، نه تنها اطاعت از دستورات و قواعد، بلکه مؤمن بودن به روح و نص صریح انجیل نیز است. از آنجا که عوامل انسانى در پذیرش یا عدم پذیرش مسیح و انجیل او آزادند، آیین کاتولیک با واقعیتِ گناه مخالفت مىورزد. اما نگرش اخلاقى کلیسا و رهیافتش به اقتضائات اخلاقىِ زندگىِ مسیحى همواره با اطمینانش بر قدرت فیض و آمادگى جهت پذیرش و فهم ضعف و ناکامى هاى ریشه دار در گناه اولیه تعدیل مى شود. و همین طور، آیین کاتولیک عالَمى اخلاقى است مشتمل بر قوانین و معافیت ها، قواعد و استثنائات، احترام به مرجعیت همراه با آزادى وجدان، آرمان هاى بلند در کنار خواسته هاى اندک، مجازات ها همراه با اغماض ها، سانسورها و تکفیرها همگام با بخشایش و توبه.
بنابراین، ویژگىِ اخلاق کاتولیکى رهیافتى مبتنى بر هر «دو رو»[98] طبیعت یا فیض نیست، بلکه طبیعتِ فیض یافته است; عقل یا ایمان نیست، بلکه عقل منوّر به ایمان است; قانون یا انجیل نیست، بلکه قانونِ ملهم از انجیل است; کتاب مقدس یا سنّت نیست، بلکه سنت دستورى در چارچوب کتاب مقدس است; ایمان یا عمل نیست، بلکه ایمانى است متجلى در اعمال و اعمالى که جلوه هاى ایمان اند; اقتدار یا آزادى نیست، بلکه اقتدارى در خدمت آزادى است; گذشته در مقابل حال نیست، بلکه حال در پیوند با گذشته است; ثبات یا تغییر نیست، بلکه تغییر در عین وفادارى به اصل ثابت است واصل درواکنش به تغییر، متعیّن وتنقیح مى شود; وحدت یا کثرت نیست ، بلکه وحدت در کثرت است و کثرتى که مانع از یکپارچگى است، یعنى ضد وحدت است.
این رهیافتِ مبتنى بر هر دو طرف اخلاق، همچنین رهیافت به اصطلاح جامه بى درز[99]اسقف هاى کاتولیک آمریکایى را نسبت به مباحث امروزى نظیرجنگ هسته اى، مجازات مرگ، کمک به معلولان، سِقط جنین، حقوق بشر و نظایر آن را تبیین مى کند. باورهاى کلیساى کاتولیک در باب شمول فیض و قابلیت همه افراد (کاتولیک و غیر کاتولیک) براى نیل به فهم قانون مکتوب خدا در قلب هر فردى (رومیان 2: 15)، روشنگر این اعتقاد کلیسا است که آموزش هاى اخلاقى کاتولیکى در باب موضوعاتى نظیر جنگ هسته اى و سقط جنین قابلیت کاربرد عمومى دارند و تنها به کاتولیک ها محدود نمى شود.

امور اخروى

تعلیم و اعتقاد کاتولیکى در بابِ زندگى پس از مرگ شامل افراد، کلیسا و جامعه انسانى به طور کلى مى شود. هر کس و هر چیز عازم ملکوت خداست، اما تضمینى براى نجات عام و فراگیر وجود ندارد. تفکیک گوسفند و بز (متى 25) هم در داورى عام (یعنى در پایان تاریخ انسان) و هم در داورى خاص (یعنى در پایان زندگى هر فرد) روى خواهد داد. برخى در بهشت براى ابد به لقاى خداوند نایل مى گردند; برخى الى الابد در جهنم از لقاى خدا محروم مى مانند; برخى در برزخ ممکن است خود را صرفاً متنعم به مواهب طبیعى بیابند; و برخى در جهنم به «کیفرهایى» موقتى که لازمه گناهانى است که از قبل بخشوده شده اند، عذاب مى شوند. برخى یا همه این قبیل «کیفرها» ممکن است با اِعمال آمرزش ها بخشوده شوند.
تقدیر هر فردى لقاى فرخنده (بهشت و زندگى ابدى) و معاد جسمانى است. برزخ،[100] مرحله اى بینابینى میان بهشت و جهنم، و براى کسانى است که در لحظه مرگ هنوز آمادگى دیدار «رودرروى» خدا را ندارند (نامه اول قرنتیان 13: 12). بنا به سنّت کاتولیک، زندگان (اعضاى فعال کلیسا) «مى توانند به ارواح در برزخ» کمک کنند. همه اعضاى کلیسا، اعم از زندگان و مردگان، به عنوان جامعه قدیسان، به یکدیگر پیوسته اند. درست همانطور که عبادت و دعاى زندگان مى تواند براى افراد جهنمى سودمند باشد، همین طور نیایش قدیسان در بهشت (اعضاى پیروز کلیسا) ممکن است براى آنان که در زمین طالب شفاعت قدیسانند، مفید فایده باشد.
گرچه کلیسا تصریح کرده است که افراد خاصى در بهشتند (قدیسان وارسته)، هرگز مشخص نکرده که کسى واقعاً در جهنم است. لذا شخص کاتولیک لازم است به جهنم به عنوان یک احتمال واقعى براى آنهایى که به کلى فیض خداوند را نفى مى کنند، معتقد باشد. اما از یک کاتولیک انتظار نمى رود که معتقد باشد کسى عملا به جهنم فرستاده شده است. از طرف دیگر، از قرون وسطا به این طرف، سرنوشت کودک یا نوجوان تعمید نایافته ، به مرحله اى به نام برزخ [101] پیوند خورده است، یعنى وضعیتى با«سعادت طبیعى» که فرد از مجازات معاف، اما محروم از لقاء خداوند است. اما از آنجا که از زمان شوراى دوم واتیکان امید به نجات و رستگارىِ همگانى تدریجاً فزونى گرفت، اعتقاد به برزخ و تعالیم مربوط به آن رو به ضعف نهاد.

حکومت

کلیساى کاتولیک رومى، براساس تعلیمات رسمىِ خود، نه پادشاهى است،نه گروه سالارى ونه دموکراسى. حکمرانىِ آن منحصر به فرد است; زیرا کلیسا «ذاتى منحصر به فرد» دارد. کلیساى جامع ، مجمعى از کلیساهاى محلى است. قدرت نظارتىِ عالى این کلیساى جامع پیش از اینها و به طور هم زمان در اختیار پاپ و شوراى جهانى کلیساها گذاشته شده است و پاپ ریاست آن را بر عهده دارد و خود نیز عضو آن است. در واقع، کلیساى جامع خود نوعى شوراى جهانى کلیساها است که برخى کارگزاران انسانى (امروزه پاپ و در گذشته پاپ ها و امپراتوران به تساوى) آن را تشکیل داده اند. منصب پاپى، به دلیل منزلت پاپ به عنوان اسقفِ اسقف نشین روم، عالى ترین منصب کشیشى در کلیساى کاتولیک روم است. به همین نحو، پاپ رئیس مجمع اسقف ها است و نایب مسیح [103]) و کشیش کلیساى جامع بر روى زمین خوانده مى شود.
اما مطابق سنت قانونى کلیساى کاتولیک روم، کلیسا به سلطنت مطلقه نزدیک تر است. مجموعه قوانین شرعى «قدرت عالى، کامل،بىواسطه ومتعارف جهانى را درعالم مسیحیت به پاپ اعطا مى کند و او مى تواند همواره آزادانه آن را اعمال کند». بنابراین «در مقابل احکام و فتاواى پاپ اعظم رم، نه فرجام خواهى وجود دارد و نه غرامت طلبى.» پاپ تنها به وسیله مرگ یا استعفا ممکن است چنین قدرتى را از دست دهد.
درست همان طور که کلیساى جامع متشکل از مجمع بین المللى کلیساهاى محلى است، همین طور جامعیت کلیسا از راه ارتباط جمعى اسقف ها با یکدیگر تحقق و تبلور مى یابد. اسقف رُم به عنوان رهبر و مرکز این شبکه جمعى انجام وظیفه مى کند. حتى مجموعه قوانین شرعى کلیساى کاتولیک روم اذعان دارد که کلیسا، سلطنت مطلقه نیست، زیرا مجمع اسقف ها نیز که همواره شامل پاپ مى شود، «مایه قدرت عالى و تامِ سراسر جامعه مسیحىِ جهانى است»; قدرتى که عمیقاً در شوراى وحدت کلیساها آن را اعمال مى کند. اسقف ها نیز در حاکمیت کلیسا از طریقِ شوراى کلیسایى مشارکت مى کنند. شوراى کلیسایىِ اسقف ها، گروهى از اسقف ها هستند که از نواحى مختلف دنیا براى بحث در موضوعات مهم و عمومىِ مرتبط با کلیسا انتخاب شده اند تا توصیه هایى را براى کار کشیشى ارائه دهند. از زمان شوراى دوم واتیکان بدین سو، شوراى بین المللى اسقفان هر دو سال و بعدها هر سه سال یکبار در رُم تشکیل جلسه داده است. ژان پل دوم در سال 1985 شوراى فوق العاده اسقف ها را به حضور فرا خواند.
مجمع کاردینال ها مجمع ویژه اى از اسقف ها را در درون مجمع اسقفىِ وسیع ترى تشکیل مى دهد. تا سال 1918 کاردینال هاى غیرروحانى نیز وجود داشت، اما در این هنگام مجموعه قوانین شرعى تصریح کرد که کاردینال ها باید کشیش باشند. پاپ ژان بیست و سوم در سال 1962 فرمان داد که همه کاردینال ها باید اسقف باشند. مسئولیت مجمع کاردینال ها آن است که امورلازم را براى انتخاب پاپ جدید تدارک ببیند ودرصورت مشورت خواهى پاپ، او را در امور مرتبط به حاکمیت کلیساى جامع، با توصیه هاى لازم یارى کند. مجمع کاردینال ها در هیئت کنونى خود از قرن دوازدهم وجود داشت. سابقاً این لقب به شماس ها و کشیش هاى کلیساهاى مهم رُم و اسقف هاى اسقف نشین هاى همجوار داده مى شد. لکن این عنوان درسال 1567 به اعضاى مجمع محدود شد. درسال 1586 سیکستوس پنجم [104] تعداد کاردینال ها را هفتاد نفر تعیین کرد و این تعداد تا زمان پاپ ژان بیست و سوم که تدریجاً آن را افزایش داد، به قوت خود باقى ماند. پل ششم شمار کاردینال هاى واجدصلاحیت رأى دادن درانتخابات پاپ را به 120نفر محدود کرد.
دربار پاپ، نه تنها براى پاپ به کار مى رود، بلکه براى دبیرخانه دولت، شوراى امور عمومى کلیسا، و نهادهاى دیگر دربار پاپ نیز استعمال مى شود.
مجموعه قوانین شرعى نیز تصریح مى کند که پاپ «داراى حق خدادادى و مستقلى در معرفى، اعزام، جابه جایى و فراخوانىِ سفیران خود در کلیساهاى خاص در ملل یا نواحى مختلف، دولت ها و قدرت هاى مردمى است; اصول قوانین بین المللى را باید در اعزام و فراخوانى سفیران تعیین شده پاپ براى دولت ها ملاحظه کرد». این سفیران معمولا سفیران واتیکان نامیده مى شوند.
حکومت کلیساى کاتولیک رومى به ساختار و عملکرد سازمانىِ پایگاه آن در رُم محدود نمى شود. در کلیساهاى داراى مناسک شرقى که با واتیکان پیوند دارند، پاتریارک ها و پاتریارک نشین هایى وجود دارد که «در کلیسا از زمان هاى قدیم وجود داشته اند و توسط اولین شوراى کلیسایى به رسمیت شناخته شده اند». پاتریارک، اسقفى است که بر همه اسقف ها، روحانیون و افراد قلمرو یا ناحیه خود حق نظارت قضایى دارد. «پاتریارک ها با شوراهاى کلیسایى خود، عالى ترین حق مرجع را در همه امورِ مربوط به سراسقفى، از جمله حق تشکیل اسقف نشین هاى جدید و حق تعیین اسقف هاى ناحیه خود در محدوده مرزهاى منطقه اى اسقف نشین را تشکیل مى دهند، بدون لطمه زدن به حق مسلّم اسقف اعظم رُم براى دخالت در امور فردى.»
در سطح اسقف نشین، مى توان اسقف ها، اسقف هاى معین، کشیش هاى محلى، رؤسا، دادگاه هاى ازدواج، شوراهاى کشیشىِ اسقف نشینى و نظایر آن را مشاهده کرد. در سطح کشیش نشین، کشیش ها، کشیشان دستیار، عوامل کشیشى، کشیشان فوق العاده عشاى ربانى، شوراهاى اهالى کشیش نشین و نظایر آن وجود دارند. شوراى دوم واتیکان اساساً مشارکت غیر روحانیون را در حکومت کلیسا، مخصوصاً به واسطه این اصل خود که کلیسا قوم خدا است، گسترش داد.

معنویت و روح کاتولیک

همچنان که از خود این نام پیداست، مشخصه آیین کاتولیک سعه صدر جدّى نسبت به هر حقیقت و ارزش اصیل انسانى و مذهبى است. مى توان به درجات مختلف، هر تنوع و غناى الاهیاتى، عقیدتى، معنوى، عبادى، شرعى، ساختارى و اجتماعى اى را که مقوّم مسیحیت به عنوان یک کل است، در آن یافت. آیین کاتولیک نقطه مقابل فرقه است، و این آیین پیوند جدایى ناپذیرى با فرهنگ یک ملت یا منطقه خاصى از جهان ندارد. این آیین اصولا به همان اندازه که اروپایى است، آسیایى است و به همان اندازه که اسلاوى است لاتینى است، به همان اندازه که مکزیکى است نیجریه اى است و به همان اندازه که ایرلندى است، لهستانى است.
هیچ فهرستى از پدران و مادران کاتولیکى نیست که شامل چهره هاى بزرگى از دوران پیش و پس از تقسیمِ شرق و غرب و تقسیمات درون غرب نشود. گریگورىِ نیسایى و مادر ترزا رویى گشاده و سینه اى فراخ دارد.
آیین کاتولیک فقط مجموعه اى از باورهاو اعمال نیست، بلکه اجتماعى از اشخاص است. آیین کاتولیک متشکل از شهیدان و عابدان، سالکان و جنگجویان، عارفان و الاهیدانان، هنرمندان و انسان شناسان، فعالان و گوشه گیران، و کشیشان و قدیسان بوده و هست. آیین کاتولیک در دانته آلیگیرى، و بسیارى انسان هاى دیگر وجود دارد. «عظمت قدیسان، شکوه کلیساها، شهامت مصلحان، غرابت اسطوره و معجزه، جاذبه هاى پر نفوذ عرفان، مصیبت هاى فقرا، همگى محمل مسئولیت و اقدام کاتولیک است» (هاگتون 1979، ص249).

پی نوشت ها :

[90]. Jesus’ Histiric Mission
[91]. Confirmation
[92]. Eucharist
[93]. Rite of Christian Initiation
[94]. Holy Orders
[95]. Penance
[96]. Anointing
[97]. Both/and
[98]. either/or
[99]. Seamless – Garment
[100]. Puratory
[101]. limbo
[102]. The Vicar of christ
[103]. The Vicar of Peter
[104]. Sixstus V

منبع: پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید