نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی مریم
گرایش عمومی سوره ی کهف، کاوش در رابطه ی انسان با زیور زندگی دنیا بود، امّا سوره ی مریم، رابطه ی انسان با خانواده و فرزندان یا همان استمرار نسل بشر و چارچوب درست آن را روشن می سازد.
در اینجا دو نکته به چشم می خورد:
اوّل: اسلام تأکید دارد که آدمی باید رابطه ی خود با طبیعت را در چارچوب رابطه ی بزرگتری مشخص سازد که با خدای خود یا خدای طبیعت دارد، چه، همین رابطه است که کردار، رفتار و چگونگی شکل گیری روابط دیگر را مشخص می سازد.
آدمی باید همه چیز را در راه این رابطه، قربانی کند. او بنده ای برای خداست، به خدا مهر می ورزد و دوستان او را دوست و دشمنانش را دشمن می دارد. رابطه ی انسان با طبیعت، رابطه ای ذاتی نیست، بلکه تبعی و در امتداد رابطه ی او با خداست، پس بدان سبب که خداوند ما را فرمان داده تا زمین را آباد کنیم و خانه را بنیان نهیم و خانواده تشکیل داده، فرزندان خویش را دوست داشته باشیم و با آنها مهربانی کنیم، ما نیز در محدوده ی فرمانها و رهنمودهای الهی، چنین رفتار می کنیم.
سوره ی مریم برای بررسی این حقیقت فرود آمده، از این رو در حدیث می خوانیم: هرکس به خواندن سوره ی مریم تداوم بخشد، نمی میرد تا آن که از این سوره در جان، مال و فرزند خویش کمکی دریافت کند. (1)
مراد از تداوم در خواندن این سوره، عمل به آن است و اینکه آدمی باید زندگی و روابط خود را با آموزه های این سوره، سازگار سازد، هرکه چنین کند، در روابط خویش بهره ای بیابد. هنگامی که اسلام، انسان را فرمان می دهد تا رابطه اش با طبیعت و زیورهای زندگی، شامل ثروت و فرزندان و اموری شبیه به اینها را، رابطه ای تبعی و در امتداد رابطه با خدا قرار دهد، این فرمان بدان معنا نیست که اسلام بر آن است انسان را از نعمتهای دنیوی محروم سازد، بلکه می خواهد آدمی از طبیعت، بزرگترین بهره ی ممکن را ببرد، چرا که پروردگار، خود آفریننده ی زندگی و بشر است و به آنچه سودرسان انسانهاست و خیر را نصیبشان می سازد، آگاه تر و اوست که می تواند برای مردم، شیوه ی صحیح رفتار و روابط را ترسیم کند.
دوم: میان نسخه ی پزشک و دارویی که به موجب آن خریداری می کنیم، تفاوت وجود دارد، در حالی که نسخه پزشک اشاره دارد این دارو برای بیمار مفید است، دارو میکروبها را دنبال می کند تا آنها را نابود سازد. کتابهای تربیتی و اخلاقی تا اندازه ی بسیاری به نسخه پزشک می مانند، در حالیکه قرآن، دارو و درمان بیماریهای رفتاری آدمی است، آیات آن، میکربها و بیماریهای درونی انسان را دنبال کرده، نابود می سازد. بر این بنیان، قرآن تنها به این بسنده نمی کند که آدمی را در زمینه ی چگونگی برقراری روابط با فرزندان، اندرز دهد، بلکه ژرفای مشکلات درونی را می کاود تا به ریشه های آن رسد و آن را برکَنَد. قرآن در این راستا، مثالهایی عرضه می دارد و حقایق تاریخی را روشن ساخته، موشکافی می کند.
این سوره به سوره ی مریم نامبردار شده، چه، رابطه ی مریم صدّیقه (علیها السلام) با فرزندش عیسی (علیه السلام)، رابطه ای بی همتا و نمونه بود، به ویژه که آیات این سوره، همانند بسیاری از آیات قرآنی ضمن اهداف خود در پی این هدف است که رابطه ی انسان با زندگی دنیا را رابطه ای سالم قرار دهد.
قرآن کریم در این سوره ما را به درنگ وامی دارد تا این حقیقت ارزنده را روشن سازد: اختلافات عقیدتی در پیرامون عیسی (علیه السلام) که میان مردم انتشار یافت، به سبب عدم شناخت پروردگار سبحان و ناآگاهی از صفات، نامها، قدرت گسترده و مطلق او و چگونگی آفرینش اشیاء است. این اختلاف ها، برخاسته از سستی ایمان به آخرت نیز بوده است… .
امّا هنگام سخن از خانواده؛ می توان گفت که روابط انسان با خانواده اش باید سالم و بر پایه ی ایمان باشد. آدمی در این چارچوب، نیازمند الگوگیری از اولیای صالح خداوند است تا در رفتار و کردار خویش، از آنان پیروی کرده باشد.
قرآن در سوره ی مریم، برخی از این الگوهای شایسته را یادآور می شود که عبارت از پیامبرانی هستند چون: موسی (علیه السلام)، هارون (علیه السلام)، اسماعیل (علیه السلام)، زکریا (علیه السلام)، یحیی (علیه السلام)، مریم (علیها السلام) و پسرش عیسی (علیه السلام). همچنین الگوهایی ناشایست ارایه می دهد که خلاف خواست خداوندی رفتار کردند و با خانواده ی خویش، رابطه ای ناپسند برقرار ساختند. آنان نماز را تباه کردند و پرستش خدای را ترک گفته، به دنبال خواهشهای خویش رفتند.
امّا خانواده ی آرمانی در دنیا، خانواده ای است که در خانه ی خود، بهشتی معنوی بسازد که تا اندازه ای بسیار مانند بهشتهای دنیای آخرت باشد. هر کس در بهشت های معنوی دنیا به سر بَرَد، پس سزاوار اوست به هنگام آخرت نیز در بهشت جای گیرد، چرا که آخرت، تصویر کوچک شده ی کردار، تصورات و اندیشه های دنیوی ماست… . قرآن کریم، آن هنگام که صحنه هایی از رستاخیز را عرضه می دارد، به حقایقی اشاره می کند که این صحنه ها را ساخته اند. قرآن بر آن است تا فهم آدمی را به واقعیت دنیایی کردار خود، نزدیک گرداند و اینکه چگونه کردار دنیوی ما در آخرت به واقعیتی زنده دگرگون می شود.
از آموزه های این سوره ی مبارک، این است که پروردگار درمان جان بشر از بیماری غرور به واسطه ی اموال و فرزندان را، خواهان است. آموزه ی دیگر سوره این است که هدایت آدمی، پیش از دیگران به خود انسان بازمی گردد، جز اینکه خداوند بر هدایت او می افزاید. از مهمترین اموری که پروردگار، بنده اش را بدان راهنمایی می کند، انجام دادن کاری برای آینده است، چه، کارهای شایسته، به نیکی نزد پروردگار بر جای می مانند.
آیات پایانی سوره، رستاخیز را برای ما یادآور می شود تا در دلهای ما معادله ای را بیافریند؛ چرا که ما اگر آغاز و انجام پدیده ای را بدانیم، آن را به گونه ای برتر می شناسیم. از این رو اگر بدانیم زندگانی ما به کجا پایان می یابد و فرجام آن چیست، به شناختی عمیق و مطلوب دست یافته ایم و با زندگی رفتاری درست خواهیم داشت.
پینوشتها:
1. بحارالأنوار، ج89، ص 284، کتاب القرآن، باب 44، ح 2.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.