اهتمام به امور مسلمین
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
من أصبح من أمتی وهمّته غیراللّه فلیس من اللّه ومن لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم ومن أقرّ بالذل طائعاً فلیس منّا أهل البیت.
(تحف العقول صفحه 47)
هر کس که صبح کند درحالى که در انگیزهها و نیتهایش رضاى الهى نقش و تأثیر نداشته باشد، جزء جنداللّه و عاملان للّه، محسوب نمىشود و هرکس که صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعه مسلمین بىتفاوت باشد در زمره مسلمین واقعى، به حساب نمىآید.
اهتمام به امور مسلمین مصادیق مختلفى دارد. مصداق اعلایش اهتمام به امور امت اسلامى و عزت و اقتدار و حکومت مسلمین است و مصداق دیگرش رسیدگى به حوائج ضعفاء و مستمندان است. هرکس که با رغبت تن به ذلت دهد از ما اهل بیت نیست. باید دانست که تسلیم با ذلت، تنها در مقابل قدرتمندان سیاسى نیست بلکه ذلت در مقابل ثروتمندان و سرمایهداران را نیز شامل مىشود. انسان نباید براى حرص و طمع و حطام دنیوى، خود را ذلیل کند. در روایتى وارد شده است که مؤمن همه چیز را مىپذیرد جز ذلت را.
رساندن حاجت مؤمن به صاحبان قدرت
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
أبلغونی حاجه من لایستطیع إبلاغی حاجته، فإنه من أبلغ سلطاناً حاجه من لایستطیع إبلاغها ثبت اللّه قدمیه على الصراط یوم القیامه.
(تحف العقول صفحه 47)
مراد از سلطان در روایات، شخص صاحب قدرت است. یعنى هرکس که در حوزهاى، مسئول کارى است و در حد خود قدرتى دارد مثل رئیس یک اداره یا قاضى یک دادگاه یا مسئول یک نهاد و غیره. بهرحال یک فرد صاحب قدرت در هر مرتبهاى که باشد، همه افرادى که حاجت و کارى با او دارند دستشان به وى نمىرسد و هرکس که مىتواند حوائج و مطالب مردم را به آن مسئول برساند پیامبر چنین ثواب بزرگى را به او وعده داده است.
خشوع منافقانه
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
إیّاکم وتخشّع النّفاق وهو أن یُرى الجسد خاشعاً والقلب لیس بخاشع.
(تحف العقول صفحه 60)
مراد از خشوع در این حدیث، خشوع در مقابل خداوند است در حال نماز و دعاء و ذکر، اگر انسان طورى باشد که وقتى کسى به او نگاه مىکند خشوع را در او احساس کرده و توّهم مىکند که داراى قلب خاضعى است، اما در باطن هیچ خبرى نباشد، خشوع منافقانه است.
از دعائى که در صحیفه ثانیه سجادیه به این مضمون نقل شده که «اللهم ارزقنی عقلاً کاملاً و… و لبّاً راجحاً» استفاده مىشود که انسان لبّى دارد و قشرى، قشر او همین ظاهر و لُبّ او باطن وى مىباشد و اگر قشر ما راجح و خاشع و ذاکر باشد و لُبّ ما غافل و غرق در مادیات باشد بسیار مذموم است.
پروردگارا به ما لبّ راجح روزى گردان.