دانشجو: در روایات اسلامی، روایات بسیار دیده میشود که در آنها آمده: فلان امام معصوم ـ علیه السّلام ـ فلان مبلغ کلان را به یک نفر شاعر، یا نیازمند، یا افراد مختلف دیگر بخشیده است، آیا این روایات صحیح هستند.
استاد: ممکن است بعضی از این روایات سند استواری نداشته باشد، ولی به قدری اینگونه روایات بسیار هستند،که نمیتوان همه آنها را انکار کرد، قطعاً بخشی از آنها دارای سند خوب هستند، به عنوان نمونه، در اینجا به چهار روایت زیر توجّه کنید:
1. عبدالرّحمن سلمی، سوره حمد را به فرزند امام حسین ـ علیه السّلام ـ آموخت، امام حسین ـ علیه السّلام ـ هزار دینار و هزار حُلّه (لباس خوب آن عصر) به او جایزه داد و دهان او را پر از «دُرّ» کرد.[1]
2. مسافر درماندهای به حضور امام رضا ـ علیه السّلام ـ آمد و گفت: توشه راه سفرم تمام شده، مبلغی که مرا به وطنم برساند، به من بدهید، وقتی که به وطن رسیدم، به همان اندازه به نیّت شما به فقراء صدقه میدهم. امام رضا ـ علیه السّلام ـ برخاست و به اندرون خانه رفت، کیسهای محتوی دویست درهم آورد و به او داد، و فرمود: « این مبلغ را به تو بخشیدم، وقتی به وطن رسیدی لازم نیست از جانب من به همان اندازه، صدقه بدهی».[2]
3. امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ دوازده هزار درهم برای «فرزدق» شاعر که در زندان به سر میبرد، فرستاد، و پیام داد که تو را به حقّ من، این مبلغ را بپذیر، و فرزدق پذیرفت.[3]
4. دِعْبِل شاعر حماسهسرای اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ قصیدهای در مدح و سوگ امامان ـ علیهم السّلام ـ سرود، حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ کیسهای محتوی صد دینار پول برای او فرستاد، دِعْبِل آن سکّهها را که نام امام بر آنها بود، به شیعیان عراق فروخت، در برابر هر دینار صد درهم گرفت، و وضع زندگی خود را سامان بخشید.[4] و امثال اینگونه روایات که فراوان است.
دانشجو: اگر این روایات، درست هستند، پس چرا امام علی ـ علیه السّلام ـ در مصرف «بیتالمال» آنهمه سختگیری میکرد، و آن را به طور مساوی، تقسیم مینمود، مثلاً برادرش عقیل، مقداری بیش از سهمیّه خود (آرد) برای رفع نیازهای ضروری خود، از آن حضرت درخواست کرد، او آهنی را با آتش سرخ کرد و آن را به بدن عقیل نزدیک نمود، وقتی که عقیل احساس داغی آهن کرد، آه وناله جانسوز کشید، امام علی ـ علیه السّلام ـ به او فرمود: «زنان در سوگ تو بنشینند ای عقیل! از آتشی که انسان برای بازی خود آن را گداخته، نعره میکشی، ولی مرا به سوی آتشی میکشانی که خداوند جبّار آن را از خشم خود افروخته است، تو از آزار کوتاه، ناله میکنی، ولی من از آتش افروخته طولانی دوزخ، ناله نکنم؟».[5]
استاد: اشتباهی که شما میکنید این است که تصوّر میکنید، منابع درآمد امامان ـ علیه السّلام ـ تنها بیتالمال بوده است، از اینرو بین آن بذل و بخششها، و این سختگیری امام علی ـ علیه السّلام ـ در مصرف بیتالمال، یک نوع تضادّ میبینید. ولی حقیقت این است که منابع درآمد امامان ـ علیهم السّلام ـ مختلف بوده است، آنها در مورد بیتالمال، همان رفتار را مینمودند که امام علی ـ علیه السّلام ـ مینمود، ولی منابع درآمد امامان ـ علیهم السّلام ـ تنها بیتالمال نبود، مثلاً امام علی ـ علیه السّلام ـ در آن 25 سال (عصر خلافت ابوبکر و عمر و عثمان) میدید شیعیان از نظر اقتصادی در مخاطره سختی هستند، از طرفی حفظ شیعه یعنی حفظ اسلام ناب و حقیقی، از اینرو در آن 25 سال مشغول کشاورزی شد، و نخلستانها و قناتهایی احداث نمود، و درآمد آنها را به شیعیان میداد، و با بذل و بخششهای وسیع، آنها را اداره میکرد، و بعد همان باغها و نخلستانها را وقف نمود، تا فرزندان و نوادگان او درآمد آنها را در راه تأمین معاش فقراء و شیعیان به مصرف برسانند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ امام باقر ـ علیه السّلام ـ امام کاظم و ائمه دیگر ـ علیهم السّلام ـ کشاورزی و دامداری مینمودند، و افرادی را برای تجارت، گماشته بودند، آنها میدانستند که ممکن است شیعیان بر اثر فشار فقر، به بیگانگان بپیوندند، از درآمدهای مشروعی که از دسترنج خود و دوستانشان به دست میآمد، برای حفظ شیعه، به مصرف میرساندند، نه اینکه از بیتالمال آن همه بذل و بخشش کنند.
دانشجو: از بیان منطقی شما بسیار خرسند و قانع شدم، ولی از شما تقاضا دارم برای تکمیل این موضوع مهم، یکی دو نمونه از منابع درآمد امامان ـ علیهم السّلام ـ را که از طریقی غیر از بیتالمال است، برای من نقل کنید.
استاد: بسیار تقاضای شایستهای نمودی، در اینجا به ذکر چند نمونه میپردازم:
1. امام علی ـ علیه السّلام ـ سرپرستی دو مزرعه احداثی خود را که دارای آب و زراعت و درخت بود، بر عهده «ابونَیْزَر»، یکی از مسلمانان، واگذار کرد، که نام یکی از آنها «مزرعه ابونیزر»، و دیگری به نام «بُغَیْبُغَه» بود، ابونیزر میگوید: روزی من در باغ بودم، امام علی ـ علیه السّلام ـ وارد باغ شد و فرمود: «آیا غذا در نزد تو هست؟!»
عرض کردم: با کدوئی که از این باغ به دست آمده، و روغن، غذائی آماده کردهام. او غذا را آورد و پس از صرف غذا، آن حضرت کلنگی به دست گرفت و داخل چاه چشمه شد و به لایروبی قنات پرداخت، و پس از مدّتی در حالی که عرق از پیشانی میریخت از چاه بیرون آمد، و بار دیگر داخل چاه رفت و همچنان به لایروبی پرداخت، هنگام کلنگزدن در درون چاه صدای همهمه آن حضرت در بیرون چاه به گوش میرسید، آن بزرگمرد، آن قنات را به گونهای پاکسازی و لایروبی کرد، که به اندازه قطر گردن شتر، به آب آن قنات افزوده شد، سپس با شتاب از چاه بیرون آمد و به ابونیزر فرمود: «خدا را گواه میگیرم که این چشمه و قنات را وقف کردم»، کاغذ و قلم طلبید، حاضر کردم وقفنامه آن را نوشت … روایت شده: امام حسین ـ علیه السّلام ـ مقروض شد، معاویه دویست هزار دینار برای آن حضرت فرستاد تا مزرعه و چشمه ابونیزر را بفروشد، امام حسین ـ علیه السّلام ـ نپذیرفت و فرمود: «پدرم این دو چشمه و مزرعه» را وقف نموده تا صورتش در قیامت، از حرارت آتش دوزخ، محفوظ بماند، بنابراین آن را به هیچ قیمت نمیفروشم».[6]
2. امام باقر ـ علیه السّلام ـ مشغول بیل زدن و آماده نمودن زمین برای کشت بود، زاهدنمائی به نام «محمّدبن منکدر»، به آن حضرت اعتراض کرد و او را حریص مال دنیا خواند و گفت: «اگر در این حال بمیری، به تو بسیار سخت خواهد گذشت». امام باقر ـ علیه السّلام ـ به او فرمود: « سوگند به خدا اگر مرگ در این حال به من برسد، در حالی رسیده که به اطاعت خدا اشتغال دارم، و من با کار و کوشش، دیگر نیازی به تو و سایر مردم پیدا نمیکنم، من آن هنگام از مرگ میترسم که در حال گناه بمیرم»…[7]
نظیر این مطلب در مورد امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز نقل شده است…[8]
3. ابوحمزه میگوید: پدرم گفت: به مزرعهای رفتم دیدم امام کاظم ـ علیه السّلام ـ مشغول بیل زدن است، سراسر بدنش بر اثر زحمت کشیدن، غرق عرق شده بود، عرض کردم: «غلامان و دیگران کجایند که شما بیل میزنی؟»، فرمود: آن کسانی که از من و پدرم بهتر بودند، با دست کار میکردند، گفتم: آنها چه کسانی بودند، فرمود:
«رَسُولُ اللّه وَ اَمِیرُالْمُؤْمِنینَ وَ آبائی کُلُّهُمْ کانُوا قَدْ عَمِلُوا بِاَیْدِیهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْاَوْصِیاءِ وَالصّالِحینَ ؛ رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و امیرمؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ و همه پدرانم، با دستهای خود کار میکردند، کار کردن از خصال پیامبران و رسولان و اوصیاء و افراد شایسته است».[9]
دانشجو: از بیانات روشن و قانع کننده شما متشکّرم، ولی اگر باز مطلبی دارید، بفرمائید تا بیشتر استفاده کنم، و بهرهمند گردم.
استاد: نظر به اینکه در عصر امامان ـ علیهم السّلام ـ شیعیان که رهرو اسلام ناب بودند. در خطر سقوط قرار داشتند، و حقوق آنها قطع شده و سخت در فشار فقر به سر میبردند، و نظر به اینکه نگهداری شیعه، نگهداری کیان و ارکان اسلام بود، و موجب قطع ایادی ضدّ اسلام میشد، از خمس و بیتالمال نیز (به طوری که موجب تبعیض نشود) جایز بود به آنها داده شود، تا به وسیله آنها، اسلام محمّدی ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و علوی ـ علیه السّلام ـ از گزند ناپاکان، حفظ گردد، زیرا یکی از مصارف بیتالمال مواردی است که موجب استحکام و استواری دین و حفظ آن گردد.[1] . مناقب آل ابیطالب، ج4، ص 66.
[2] . اقتباس از فروع کافی، ج4، ص 23 و 24.
[3] . انوار البهیّه، ص 125.
[4] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص 263 و 266.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 224.
[6] . معجم البلدان، ج4، ص 176.
[7] . ارشاد شیخ مفید، ص 284، مستدرک الوسائل، ج2، ص 514.
[8] . فروع کافی، ج5، ص 74، و نظائر آن در همین مدرک.
[9] . فروع کافی، ج5، ص 75ـ76.
دانشجو و استاد