اثری کهن در نبرد صفین

اثری کهن در نبرد صفین

نویسنده: محمد کاظم رحمتی

أعلام النصر المبین فی المفاضله بین أهلی صفین
« عبدالوهاب بن أبی حیه وراق الجاحظ قال: سمعت الجاحظ عمرو بن بحر یقول: سمعت النظام یقول: علی بن ابی طالب (ع) محنه علی المتکلم، ان وفاه حقه غلاه و ان بخسه حقه أساءه و المنزله الوسطی دقیقه الوزن، حاده اللسان، صعبه الترقی، الا علی الحاذق الذکی».1
اعلام النصر المبین فی المفاضله بین اهلی الصفین
ابی الخطاب عمر بن الحسن بن دحیه الکلبی
دراسه و تحقیق محمد أمحزون، تقدیم سامی الصقار، مراجعه محمود محمد الطناحی
بیروت: دارالغرب الاسلامی، 1998م

مقدمه
تاریخ نگاری اسلامی، در فراز و نشیب خود، در اولین مراحل شکل‌گیری، سمت و سویی تک نگارانه داشت و عالمان اخباری چون ابومخنف لوط بن یحیی، واقدی، ابان بن عثمان بجلی، مدائنی و دیگران آثاری تک‌نگارانه، با تکیه به گردآوری اخبار درباره حوادث نگاشتند. این شیوه در قرن بعد از حیات این مورخان تغییر کرد و با کمک همین منابع تک نگارانه، مورخان بعدی چون بلاذری، یعقوبی و طبری آثار سترگی در تاریخ نگاری اسلامی پدید آوردند. با این حال سنت تک نگاری، کم و بیش در قرون بعدی نیز دوام داشت و اهمیت برخی مسائل گاه باعث می‌شد تا عالم یا مورخی، اخبار و اطلاعاتی را درباره حادثه‌ای گردآوری کند. کتاب مورد بحث این نوشتار نیز یکی از این آثار است که نبرد صفین را به شیوه تک نگارانه بررسی کرده و اخباری از این حادثه را گردآورده است.

مؤلف کتاب
ابو الخطاب عمر بن حسن بن دحیه کلبی (متوفی 633ق) نسب خود را به دحیه کلبی، شخصیت معروف زمان پیامبر که معروف است، جبرییل گاه در صورت وی بر پیامبر نازل می‌شد، رسانده است. مادر وی امه الرحمان دختر ابو عبدالله محمد بن موسی بن عبدالله بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است.2 وی خود را ذو نسبتین یا ذو نسبین نامیده است.3 گرچه عده‌ای در این که از دحیه کلبی نسب ببرد، تردید کرده‌اند.4 ابن خلکان تاریخ تولد وی را 544 ق5 دانسته و به نقل برخی از کسان از قول خود وی تاریخ تولدش را ذیقعده سال 548 ق ذکر کرده است. درباره تاریخ وفات وی، اختلافی میان مورخان نیست و جملگی چهاردهم ربیع الاول 633ق را ذکر کرده‌اند.6
وی از محدثان کثیر السفر بوده است. در آغاز عمر به مغرب سفر کرد و در آنجا از شیوخ حدیث، سماع حدیث نمود. در 564 در مراکش به محضر ابوبکر محمد بن عبدالله عبدری رسید. عبدری در نحو و ادب از سرآمدان زمان خود بود . هم‌زمان در همان جا با ابو عبدالله محمد بن حسین بن حبوس دیدار کرد و از وی سماع حدیث نمود. بار دیگر به اندلس بازگشت و از ابوالقاسم بن بشکوال و ابوعبدالله محمد بن سعید بن زرقوق و ابوعبدالله بن المجاهد و ابوبکر بن خیر و ابوالعباس بن مضاء و ابو محمد بن بونه و ابو القاسم بن حبیش ابو بکر بن جبیر اللمتونی و دیگران سماع حدیث نمود.7
سپس به تلمسان سفر نمود و قاضی آن دیار، ابو الحسن بن ابی حیون را دیدار کرد و از وی حدیث شنید.8 در سفر به افریقیه، در سال 595، از گروهی از عالمان چون ابو عبدالله بن بشکوال، ابوالولید بن المناصف، قاسم بن دحمان، صالح بن عبدالملک، ابو اسحاق بن قرقول، ابو العباس ابن سیده، ابو عبدالله قباعی، ابوبکر بن مفاوز و ابو عباس بلنسی سماع حدیث نمود.9 از دیگر سفرهای وی، می‌توان به سفر به مصر و دیدار محدث مشهور آن دیار، بوصیری و معاصران وی، سفر به شام و عراق و خراسان اشاره کرد. وی در کتاب خود به حضور در نیشابور و محله مشهور آن شادیاخ اشاره کرده است. در بغداد از ابوالفرج بن الجوزی سماع حدیث نمود. به سال 604 ق به شهر اربل سفر کرد و در ولادت پیامبر، کتابی برای امیر اربل، مظفر الدین کوکبری با عنوان التنویر فی مدح السراج المنیر تالیف کرد در ذیل آن قصیده بلندی در مدح کوکبری سرود.
در شهر واسط مسند احمد بن حنبل را از احمد بن ابوالفتح مندایی10، در اصفهان معجم الکبیر احمد بن سلیمان طبرانی را از ابو جعفر صیدلانی،11 و در نیشابور صحیح مسلم را از منصور فراوی، به سند متصل به مؤلفان این کتاب ها دریافت کرد. سپس به مصر بازگشت و به استادی در دارالحدیث الکاملیه رسید.12
مقام علمی وی را ستوده‌اند و به تبحر وی در فقه مالکی و حدیث اشاره کرده‌اند. فهرست آثار وی، گواهی بی مدعا بر گفته این عالمان است.

تالیفات
1 – الآیات البینات فی ذکر ما فی أعضاء رسول الله (ص) من المعجزات. بروکلمان به وجود نسخه‌ای از این کتاب اشاره کرده است.(تاریخ الادب العربی، ج 5 ص 360).
2 – الابتهاج فی المعراج .
3 – استیفاء المطلوب فی تدبیر الحروب .
4 – أعلام النصر المبین فی المفاضله بین أهلی صفین. از این کتاب تنها یک نسخه در کتابخانه اسکوریال به شماره 1693 باقی مانده است.
5 – أنوار المشرقین فی تنقیح الصحیحین.
6 – البشارات و الانذارت المتلقاه من أصدق البراءات.
7 – تاریخ الامم فی أنساب العرب و العجم.
8 – التحقیق فی مناقب ابی بکر الصدیق.
9 – تعلیق علی شهاب الاخبار فی الحکم و الامثال و الآداب من الاحادیث النبویه، نوشته قاضی قضاعی
10 – تنبیه البصائر فی اسماء ام الکبائر بروکلمان به وجود نسخه‌ای از این کتاب اشاره کرده است .13
11 – التنویر فی مولد السراج المنیر. نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه ملی پاریس به شماره 1476 موجود است.
12 – سلسله الذهب فی نسب سید العجم و العرب
13 – شرح اسماء النبی (ص)
14 – الصارم الهندی فی الرد علی الکندی
15 – عصمه الانبیاء
16 – العلم المشهور فی فضائل الایام و الشهور. نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه امام یحیی در یمن به شماره 214 ادب باقی است.
17 – مرج البحرین فی فوائد المشرقین و المغربین بروکلمان به وجود نسخه‌ای از این کتاب اشاره کرده است.14
18 – المستوفی فی اسماء المصطفی
19 – مصنف فی رجال الحدیث
20 – المطرب من اشعار اهل المغرب.این کتاب به تحقیق ابراهیم الابیاری در قاهره و خارطوم به سال 1373 ق / 1954 م به چاپ رسیده است.
21 – النبراس فی تاریخ خلفاء بنی العباس. این کتاب را عباس العزاوی در سال 1356ق / 1946 چاپ کرده است.
22 – نهایه السول فی خصائص الرسول. نسخه‌ای از این کتاب در دار الکتب مصریه (الفهرس، ج 3 ص 179) باقی است.
23 – وهج الجمر فی تحریم الخمر.

وصف نسخه اعلام النصر المبین
از این کتاب تنها یک نسخه خطی باقی مانده است و جزء نفایس مخطوطات اسلامی در کتابخانه اسکوریال اسپانیا است. در این نسخه عنوان کتاب اعلام النصر المبین فی المفاضله بین اهلی صفین آمده است. ولی ابن الابار در تکمله الصله با آن با عنوان اعلام النصر المبین فی المفاضله بین اهل صفین15 و ذهبی در تذکره الحفاظ16 و سیر اعلام النبلاء17 به الاعلام المبین فی المفاضله بین اهل صفین اشاره کرده‌اند.
این نسخه بیست و هفت سانتی متر طول و هجده سانتی متر عرض دارد و 27 برگ است . در هر صفحه بیست و پنج سطر کتابت شده است. تاریخ کتابت نسخه، 850 ق و فاقد نام کاتب است.

مصادر کتاب
یکی از ویژگی‌های کتاب اعلام النصر المبین، بهره‌گیری از مصادر متعدد است. برخی از این مصادر موجود نیست و این خود بر اهمیت کتاب می‌افزاید. فهرست مصادر کتاب چنین است:
1- کتاب صفین ابن دیزیل. ابراهیم بن حسین بن علی همدانی (متوفی 281 ق) معروف به ابن دیزیل یکی از مورخان قرن سوم است که کتابی درباره نبرد صفین داشته است. این کتاب در دست ابن ابی الحدید، شارح مشهور نهج البلاغه بوده و همو قطعاتی از آن را نقل کرده است. ابو الخطاب کلبی نیز به این کتاب اشاره کرده و مواردی را از آن نقل کرده است. نکته جالب توجه، اشاره وی به حجم کتاب و تاءکید بر در دسترس بودن متن آن است.18
ابوالخطاب کلبی سلسله سند روایت کتاب صفین را چنین یاد کرده است:
«حدثنی جماعه عن ابی البرکات عبدالوهاب بن المبارک الانماطی (متوفی 538ق)19 قال: قرأت علی ابی طاهر احمد بن الحسن الباقلانی (متوفی 403ق)20 سنه ثمان و ثمانین و اربع مائه (سال 483ق) قال: اخبرنی ابوعلی الحسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان (متوفی 383 ق)21 قراءه علیه فی شهر رجب من سنه خمس و عشرین و اربع مائه قال: اخبرنا ابوالحسن احمد بن اسحاق بن نیجاب(متوفی 349ق)22 قراءه علیه و أنا اسمع من اصل کتابه فی رجب سنه تسع و اربعین و ثلاثمائه قال حدثنی ابواسحاق ابراهیم بن الحسن بن علی الکسائی المعروف بابن دیزیل بهمذان قال…».23
2 – چند اثر از حاکم نیشابوری (متوفی 405ق) با عنوان‌های الاکلیل(ص 76) ؛ رساله التی ساله جماعه من البغدادیین عن احوال جماعه من الخراسانیین المحدثین (ص 49، 75).
3 – مروج الذهب مسعودی (ص 48). به نام کتاب تصریح نشده و تنها نام مسعودی آمده است.
4 – الالقاب من اسماء نقله الحدیث نوشته عبدالله بن محمد الفرضی (متوفی 403 ق؛ ص 48 – 49 درباره وثاقت ابن دیزیل).
5 – الجرح و التعدیل ابوجعفر محمد بن عمرو عقیلی (متوفی 322ق؛ ص 68) .
6 – الجامع الصحیح محمد بن اسماعیل بخاری (ص 55، 86، 143).
7 – المثلث نوشته ابو محمد عبدالله بن محمد بطلیوسی (متوفی 521 ق ؛ ص 56) .
8 – دلائل النبوه بیهقی (ص 60) .
9 – العلم المشهور فی فضائل الایام و الشهور (ص 61 – 62) از تألیفات خود وی.
10 – معجم الکبیر احمد بن سلیمان طبرانی (ص 65، 82، 125). تمام این کتاب را در اصفهان نزد، ابوجعفر محمد بن احمد بن نصر نوه حسین بن منده به سلسله سندی منتهی به مؤلف سماع نموده است.
11- کتاب الامامه نوشته عبدالقاهر بغدادی. عبارت نقل شده از عبدالقاهر چنین است: «فذکر الامام عبدالقاهر فی کتاب الامامه من تالیفه ما هذا نصه: و أجمع فقهاء الحجاز و العراق من فریقی الحدیث و الرأی منهم مالک و شافعی و ابوحنیفه و الاوزاعی و الجمهور الاعظم من المتکلمین أن علیا مصیف فی قتاله لأهل صفین، کما قالوا باصابته فی قتال اهل الجمل و قالوا أیضا لأن الذین قاتلون بغاه ظالمون له، و لکن لا یجوز تکفیرهم ببغیهم».(ص 83 – 85).
12 – کتاب الارشاد امام الحرمین جوینی. از این کتاب نیز نظر جوینی را درباره کسانی که علی علیه السلام با آنها نبرد کرده، نقل کرده است. نص عبارت وی چنین است: «و قال الامام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله الجوینی فی کتاب الارشاد من تألیفه ما هذا نصه: علی رضی الله عنه کان اماما حقا فی تولیته و مقاتلوه بغاه، و حسن الظن بهم بقتضی أن نظن بهم قصد الخیر و ان أخطاوه». بعد از این عبارت کلبی متذکر شده است که: و هو آخر فصل ختم به کتابه، حدثنی به مجدالدین مفتی العراق ابوسعید عبدالله بن عمر بن الصفار قراءه منی علیه فی مدرسته بشاذیاخ، قال: حدثنا غیر واحد عن ابی المعالی.(ص 85).24
13 – مناقب الائمه ابوبکر باقلانی. این اثر از آثار مهم کلامی ابوبکر باقلانی (متوفی 403 ق) است که هنوز به زیور طبع در نیامده است. این عبارت درباره ماجرای حکمین و برکناری علی علیه السلام از سوی ابوموسی اشعری است. متن این عبارت چنین است:«قال القاضی الامام سیف السنه ابو بکر محمد بن الطیب بن محمد الربعی الاشعری فی کتاب مناقب الائمه الذی حدثنی به الفقیه العالم ابوالحسن علی بن الحسین عن الثقه العدل ابی عبدالله الخولانی25 عن الفقیه العالم ابی عمران الفاسی26 قال: قرأت علی القاضی الامام ابی بکر قال: و معاذ الله أن یکون الحکمان حکما علیه بالخلع و انما حکم علیه بذلک عمرو وحده بغیر موافقه منه علیه. و قد أنکر علیه ذلک ابوموسی الاشعری و أغلظ له فی القول و رد علیه هو و أهل الشام أشد الرد و وبخوه. فما اتفق الحکمان قط علی خلعه، و انما کان ذلک أمر یؤثر عمرو وحده. قال القاضی: و علی أنهما لو اتفقا جمیعا علی خلعه لم ینخلع به حتی یکون الکتاب و السنه المجتمع علیهما یوجبان خلعه أو واحد منهما، علی ما شرطاه فی الموافقه بینهما، أو الی أن یبینا ما یوجب خلعه من الکتاب و السنه. و نص کتاب علی علیه السلام اشترط علی الحکمین أن یحکما بما فی کتاب الله غز و جل من فاتحه الی خاتمه لا یجاوزان ذلک و لا یحیدان عنه و لا یمیلان الی هوی و لا ادهان و أخذ علیهما أغلظ العهود و المواثیق و ان هما جاوزا بالحکم کتاب الله من فاتحه الی خاتمه فلا حکم لهما(ص 115 – 117).
14 – الدفائن فی الاشارات و الحقائق فی فنون. اثری از ابن عقیل حنبلی است. در مورد یکی از صحابه پیامبر به نام عبدالله بن بدیل خزاعی از این کتاب مطلب زیر نقل شده است:«قرأت فی کتاب الدفائن فی الاشارات و الحقائق فی فنون ابی الوفاء بن عقیل: و سئل حنبلی لم کان امیر المومنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه یجب رکوب البغال دون الخیل؟ فقال: لانه لم یکن ممن یفر فیطلب السوابق و لا یطلب الهارب، فاقتصر علی ما یحصل به فارسا دون ما یکون به فارا طالبا»(ص 101).
15 – التحقیق فی مسائل الجنائز، نوشته ابوالفرج ابن الجوزی. از این کتاب یک عبارت درباره عدم نماز بر شهید نقل شده است:«و ذکر صاحبنا جمال الدین ابوالفرج بن الجوزی فی تألیفه المسمی بالتحقیق فی مسائل الجنائز مساله الشهید لا یصلی علیه و هو قول الشافعی و عنه یعنی احمد یصلی علیه و هو قول ابی حنیفه و مالک، فنسب الی مالک غیز مذهبه»(ص 94).
منابع دیگری که کلبی به کرات از آنها بهره برده عبارت‌اند از: صحیح مسلم (ص 66، 74 – 75؛ قرائت آن در مسجد الغدیر قرطبه، 77 – 82، 156)؛ شرح کتاب سیبویه نوشته حسن بن عبدالله سیرافی نحوی (متوفی 368 ق؛ ص 66)؛ العقد الفرید، ابن عبدربه اندلسی (ص 66) ؛ مسند امام احمد بن حنبل (ص 131، 143)؛ تاریخ الکبیر بخاری با عنوان تاریخ البخاری (ص 139) ؛ الاستیعاب ابن عبد البر (ص 82- 83، 124، 138، 151، 153) ؛ التمهید نوشته همو(ص 93) ؛ غریب الحدیث ابن قتیبه (ص 103) ؛ المصباح فی شرح الایضاح نوشته یوسف بن یبقی تجیبی (متوفی حدود 542 ق، ص 108)؛ شرح القصائد السبع، محمد بن قاسم انباری (متوفی 328ق، ص 115) ؛ کتاب الجماهر (ص 120) و کتاب نسب قریش نوشته زبیر بن بکار (ص 124).
توصیف کلبی از امام علی زیبا و دل‌انگیز است. خاتمه بخش این نوشتار گفتاری از کلبی در فضیلت امام است. کلبی درباره فضل و کمال علی علیه السلام، می‌نویسد: «و هو أول من وضع علم النحو للمتعلمین و أعلم الناس بالقرآن و وجوه القراءات و أشدهم احتیاطا لحدیث ابن عمه(ص) و أقومهم بسنه التی هی أصل الدیانات و علیه یحیل الصحابه فی فتاویهم و لم یستفت أحدا قط فی جمیع السؤالات و أعلم الامه بالحساب و الفرائض و الفقه مضافا الیها فی أصول الدیانات»(ص 148).27
این کتاب ارزشمند، برای محققان تاریخ اسلام به دلیل دربرداشتن عبارت‌هایی از متون کهن درباره نبرد صفین، اهمیت فراوانی دارد.

پی نوشت ها :

1- طوسی، الامالی، ص 588 ؛ به نقل از امالی در بحار الانوار، ج 40، ص 125. در متن بحار نام ابوحیه به ابی جبه تصحیف شده است.
2- درباره این علوی ر.ک: ابن میاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، ص 206.
3- ر.ک: ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج 13، ص144.
4- الذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص186 ؛ ابن النجار، ذیل تاریخ بغداد، ص 65 ؛ ابن دمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، ص 208.
5- ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص450.
6- ابن النجار، ذیل تاریخ بغداد، ج 5، ص68 ؛ ابو شامه المقدسی، الذیل علی الروضتین، ص 163 ؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص450 ؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 22،ص 394 ؛ المقری، نفح الطیب، ج 2، ص103.
7- ابن الابار، التکمله لکتاب الصله، ج 2،ص 659 ؛ تقی الدین الفاسی، ذیل التقیید، ص 236.
8- ابن الابار، التکمله لکتاب الصله، ج 2، ص 659
9- همان ، ج 2 ص 659.
10- الذهبی، المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابی عبدالله الدبیثی، ص 288
11- الفاسی، ذیل التقیید، ص 236
12- السیوطی، بغیه الوعاه، ج 2، ص 218
13ــ تاریخ الادب العربی، ج 5،ص360.
14- تاریخ الادب العربی، ج 5 ،ص 360.
15ــ ج 2، ص 660
16-ج 4، ص 1421
17-ج 22 ص 390
18- ذکره ابواسحاق ابراهیم بن الحسن الکسائی الهمذانی المعروف بابن دیزیل فی کتابه صفین من تالیفه و هو عندی فی اربعه اجزاء. ص 48. از این کتاب در صفحات 52، 53، 68،70، 94 – 95، 97، 112، 119، 120 نقل مطلب شده است.
19- درباره وی ر.ک: ابن رجب، الذیل علی طبقات الحنابله، ج 1، ص 240؛ ابن الجوزی، صید الخاطر، ص 114
20- مصحح کتاب وی را به اشتباه ابوبکر باقلانی (متوفی 403ق) معرفی کرده‌است. در صفحه 94 که بار دیگر این سلسله سند تکرار شده، نام وی به صورت کامل‌تر ابوطاهر احمد بن حسن بن احمد بن جراد کرجی باقلانی(متوفی 489ق) آمده و مصحح شرح احوال وی را به کتاب‌های زیر ارجاع داده است. الصفدی، الوافی بالوفیات، ج 6، ص 306 ؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 19، ص 144 ؛ ابن العماد الحنبی، شذرات الذهب، ج 3، ص 392.
21- درباره وی ر.ک: تاریخ بغداد، ج 4، ص 18؛ ابن الجوزی، المنتظم، ج 7، ص 172
22- درباره وی ر.ک: تاریخ بغداد، ج 4، ص 35 ؛ السمعانی، الانساب، ج 8، ص 289 ؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 15،ص 530
23- اعلام النصر المبین، ص 50. همین سلسله سند در صفحه 94 – 95 نیز آمده است.
24- یکی از مسائل کلامی که متکلمان درباه آن بحث کرده‌اند درباره حکم محاربان با علی علیه السلام در نبردهای جمل، نهروان و صفین است. حمیری (متوفی 573ق) در این باره می‌نویسد:«…جمهور المعتزله، و أکثرهم الا القلیل الشاذ منهم، یقولون: ان علیا علیه السلام کان علی الصواب و ان من حاربه فهو ضال، و تبراوأ ممن لم یتب من محاربته و لا یتولون أحدا ممن حاربه الا من صحت عندهم توبته منهم». (الحور العین، ص 205). بحث تفصیلی در این موضوع را شیخ مفید (متوفی 413 ق) در مقدمه کتاب الجمل نقل کرده است.
25- وی احمد بن محمد بن عبدالله مشهور به ابوعبدالله خولانی (متوفی 508 ق) است. در مورد وی ر.ک: ابن بشکوال، الصله، ج 1 ص 73 ؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج 5، ص 209 ؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 19، ص 296.
26- وی موسی بن عیسی فاسی (متوفی 430 ق) است. در مورد وی ر.ک: ابن ماکولا، الاکمال، ج 7، ص 80 ؛ قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج 4، ص 702 ؛ الذهبی، معرفه القراء الکبار، ج 1، ص 312

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید