علی (ع) از دید خلفاء

علی (ع) از دید خلفاء

نویسنده:مهدی فقیه ایمانی

خلقت فرشتگان از نور صورت علی (علیه‌السلام)
علامه خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «همانا که خدا از نور صورت علی بن ابی‌طالب فرشتگانی آفرید که ـ خداوند را ـ تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط کنند».[۱] نیز خوارزمی به سند دیگر از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر که گفت: «همانا که خداوند خلق نموده فرشتگانی را از نور صورت علی بن‌ابیطالب».[۲]

فریاد درخت خرما به مقام وصایت علی(علیه‌السلام)
علامه عینی حنفی با ذکر سند نقل کرده است که ابوبکر گفت: رسول خدا ـ گویا هنگامی که ندائی از درخت خرمائی به گوش حضرتش رسید فرمود: «آیا می‌دانید نخله ـ صیحانی ـ چه گفت؟»
ما گفتیم: خدا و رسولش آگاهتر باشند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «درخت نخله صیحانی فریاد زد: «این محمد رسول الله است و وصیّش علی بن ابیطالب است».[۳]

علی بهترین کسی است که خورشید بر او تابیده
حافظ بن حجر عسقلانی از ابوالاسود دوئلی نقل نموده که گفت: شنیدم ابوبکر می‌گوید: «ای مردم بر شما باد به علی بن ابیطالب، پس همانا که شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: “علی بعد از من بهترین کسی است که خورشید بر او تابیده و غروب نموده”». [۴]

منزلت علی (علیه‌السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) همانند منزلت پیامبر باشد نزد خدا
علامه محب الدین طبری و دیگران از ابن عباس روایت نموده که ابوبکر و علی به قصد زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواستند وارد در محل قبر شوند، پس علی از ابوبکر خواست او اول وارد گردد، اما ابوبکر گفت: «من تقدم و پیشی نمی گیرم به مردی که شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره‌اش فرمود: “مقام و منزلت علی نسبت به من، همانند مقام و منزلت من باشد نسبت به پروردگارم.»[۵] یعنی همان درجه محبوبیت و احترامی که من در پیشگاه الهی دارم علی(علیه‌السلام) هم در نزد من دارد.
و علامه حریفیش حدیث را بدین عبارت آورده است: ابوبکر گفت: من پیشی نمی‌گیرم بر مردی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حقش فرمود: «همانا علی در روز قیامت بیاید در حالی که فرزندانش و زوجه‌اش همه همراه او سوار بر شتران ـ بهشتی‌ ـ باشند.
پس اهل قیامت گویند: این کدام پیامبر است ـ که با این عظمت و تشریفات وارد قیامت شده ـ ؟
در این موقع منادی ندا می‌دهد: این حبیب خدا، این علی بن ابیطالب است.»[۶]

عبور از پل صراط فقط با اجازه علی(علیه‌السلام)
علامه محدث محب طبری ـ به نقل از الموافقه ابن سمان ـ از قیس بن حازم روایت نموده که گفت: ابوبکر برخورد به علی(علیه‌السلام) کرد و چون او را دید تبسم نمود، پس علی گفت: از چه رو تبسم نمودی و لبخند زدی؟
ابوبکر گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «احدی از پل صراط عبور نخواهد کرد، مگر این که علی برای او اجازه عبور بنویسد». [۷] و خطیب بغدادی با ذکر سند از انس بن مالک آورده است که به طور خلاصه ابوبکر به هنگام وفات گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: همانا که بر پل صراط گردنه‌ای باشد که احدی از آن عبور نکند مگر با جواز عبور از علی بن ابیطالب.[۸] اکنون این سؤآل مطرح است که: کسی که برای تصدی امر خلافت زوری و بیعت اجباری گرفتن از علی به اعتراف خودش که گفت: «لیتنی لم اکشف بیت فاطمه و لو اعلن علیَّ الحرب»[۹] تا مرز آتش زدن در خانه علی و سقط جنین زوجه مکرمه‌اش فاطمه دختر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به دار و دسته‌اش اجازه فعالیت و تعقیب داد و دائما علی از ظلم و فشارهای او و همکارانش تظلم و درد دل می‌کرد، چگونه می‌تواند جواز عبور از پل صراط را از علی(علیه‌السلام) بگیرد؟!

نظر به صورت علی(علیه‌السلام) عبادت است
علامه ابن مغازلی و دیگران با ذکر سند از عایشه نقل کرده‌اند که گفت: دیدم ـ پدرم ـ ابوبکر به طور فراوان نگاه به چهره علی می‌کند، پس گفتم: ای پدر از چه رو می‌بینم زیاد به صورت علی نگاه می‌کنی؟
گفت: ای دخترم! شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرمود: «همانا نگاه به صورت علی عبادت است».[۱۰]

برابری کفه عدالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با علی(علیه‌السلام)
علامه ابن عساکر دمشقی و دیگران از حبشی بن جناده نقل کرده‌اند که: نزد ابوبکر نشسته بودم، پس رو به حاضرین نموده و گفت: کیست که از ناحیه پیامبر به او وعده داده شده؟
مردی برخاست و گفت: ای خلیفه رسول الله، پیامبر به من وعده سه مشت خرما داده.
ابوبکر گفت: بفرستید به دنبال علی، و چون حضرتش حاضر شد گفت: ای ابوالحسن! این مرد پندارد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به وی وعده سه مشت خرما داده، پس آن را به او ده، و آنگاه که علی(علیه‌السلام) سه مشت خرما به آن شخص داد‌، ابوبکر گفت: هر یک از سه مشت خرما را بشمارید، و چون شمردند هر یک مشت بدون کم و زیاد شصت دانه بود.
پس ابوبکر گفت: «راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت که از غار بیرون آمده به سمت مدینه می‌رفتیم فرمود: ای ابوبکر کف عدالت من و علی در عدل مساوی است ـ که علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون کم و زیاد شصت دانه بود ـ».[۱۱]

اعتراف ابوبکر به پیشقدمی علی(علیه‌السلام) در بیعت با پیامبر(صلی الله علیه و آله)
علامه مورخ ابن عساکر از طریق ابوالحسن دارقطنی از ابورافع صحابی معروف نقل نموده که گفت: بعد از ماجرای بیعت مردم با ابوبکر نشسته بودم، پس شنیدم ابوبکر به عباس می‌گوید: تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بنی عبدالمطلب و فرزندانش را بدون قریش جمع کرد و تو هم در میان آن‌ها بودی، آنگاه فرمود:
ای فرزندان عبدالمطلب این موضوع به حقیقت پیوسته که خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد مگر آن‌که برای او از اهل خودش برادری و وزیری و صیّی و خلیفه و جانشینی در بین اهلش مقرر نمود، پس اکنون چه کسی از شما به پا خیزد و با من بیعت کند بر اینکه برادر من، وزیر من، وصیّ من و خلیفه من در بین اهلم باشد؟ پس احدی از جا برنخاست.
سپس فرمود: ای بنی عبدالمطلب در ـ راستای برقراری ـ اسلام رؤسا و سرنوشت سازان باشید نه طفیلی و دنباله رو دیگران، به خدا سوگند یا قیام کننده شما بپاخیزد، یا شما در تحت فرمان غیر خود خواهید بود، و آن وقت است که پشیمان خواهید شد.
پس علی از از بین شماها برخاست و حضرتش بر اساس آنچه پیشنهاد نمود و برای وی شرط کرده بود با وی بیعت کرد، و او را به سوی خود فراخواند (یعنی تو دست همکاری به پیامبر ندادی، بلکه علی قبول دعوت و همکاری نمود و بدین ترتیب او نسبت به ارث آن حضرت ذی حق و شایسته و مقدم بر تو است) اکنون بگو بدانم آیا این موضوع را از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای او عملی و رسمی می‌دانی؟
عباس گفت: آری.[۱۲] دوستی و دشمنی با علی و اهل بیت پیامبر(علیهم‌السلام) معیار حلال زادگی و حرام زادگی است
علامه محب الدین طبری و دیگر علمای سنی از ابوبکر نقل کرده‌اند که گفت: دیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خمیه‌ای برافراشته و در حالیکه بر قوسی عربی تکیه نموده و علی و فاطمه و حسن و حسین در داخل خیمه‌اند، فرمودند:
«ای گروه مسلمانان من با کسی که با اهل خیمه سازگار باشد، سازگارم و با جنگجوی با آن‌ها جنگجویم و با دوستداران ایشان دوستم، آن‌ها را دوست ندارد مگر سعید زاده پاک مولد و دشمن ندارد مگر شقی زاده پست مولد».[۱۳] و در روایت خوارزمی با اضافه جمله: «پس مردی به زید ـ که راوی حدیث از ابوبکر است ـ گفت: ای زید! تو خود شنیدی که ابوبکر چنین گفت؟
زید گفت: آری! به خدای کعبه قسم خودم شنیدم.

خلقت فرشتگان از نور صورت علی(علیه‌السلام)
علامه خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «همانا که خداوند متعال خلق فرمود از نور صورت علی بن ابی طالب فرشته هایی را که خدا را تسبیح می‌گویند و تقدیس می‌کنند و ثواب آن را برای دوستان او و دوستان فرزندانش ثبت می‌نمایند.»[۱۴]

عقد اخوت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با علی(علیه‌السلام)
محدث بزرگ اهل تسنن، احمد حنبل آورده است که عمر گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) مراسم اخوت و برادری را بین مسلمانان برقرار کرد و علی(علیه‌السلام) را ترک نمود تا کار به پایان رسید و برادری با علی معرفی نشد.
پس علی(علیه‌السلام) گفت: یا رسول الله مراسم اخوت را بین افراد مسلمان برقرار نمودی اما مرا ترک کردی!
پیامبر فرمود: برای چه پنداشتی تو را ترک کردم؟ همانا تو را ترک نمودم برای خودم. آنگاه فرمود:‌
«تو برادر منی و من برادر تو، پس اگر کسی ـ در این باره ـ به تو سخن گفت، بگو من بنده خدا و برادر رسولش هستم، هرگز کسی بعد از من ادعای این مقام را نکند مگر کذّاب و دروغگو».[۱۵]

جایگاه علی(علیه‌السلام) در تحت عرش الهی
علامه خطیب خوارزمی و دیگران با ذکر سند از عمر بن خطاب نقل نموده که گفت رسو ل خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «بدون شک علی، فاطمه، حسن و حسین در حظیره و جایگاه قدس، در قبه بیضاء و سفید رنگی باشند که سقفش عرش خداوند رحمان است».[۱۶]

پی نوشت ها :

[۱] – مقتل الحسین: ص ۹۷.
[۲] – مناقب خوارزمی: اواخر فصل نوزدهم، ص ۲۳۶.
[۳] – مناقب علی: ج ۱، ص ۱۵.
[۴] – لسان المیزان: ج ۶، ص ۹۱.
[۵] ذخائر العقبی: ص ۶۴.
[۶] – روض الفائق فی المواعظ و الرقائق، شعیب بن عبدالله معروف به حریفیش: ص ۳۸۹.
[۷] ذخائر العقبی: ص ۷۱.
[۸] -تاریخ بغدادی: ج ۱۰، ص ۳۵۷.
[۹] – ای کاش به خانه فاطمه تجاوز نکرده بودم، هر چند بر علیه من اعلان جنگ می‌نمودند. (الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، ج ۱، ص ۲۴).
[۱۰] – مناقب علی ابن ابیطالب: ص ۲۱۰.
[۱۱] – تاریخ بغداد: ج ۵، ص ۳۷.
[۱۲] – تاریخ دمشق: ج ۱، ص ۱۰۴.
[۱۳] – ریاحن النظره: ج ۲، ص ۴۸۹.
[۱۴] – مقتل الحسین: ج ۱، ص ۹۷.
[۱۵] – فضائل الصحابه: ج ۲، ص ۶۱۷، حدیث ۱۰۵۵.
[۱۶] – مناقب: ص ۲۱۴.
منبع:کتاب : امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از دیدگاه خلفا ، تألیف ‌: مهدی فقیه ایمانی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید