ابن عباس در تفسیر قوم خداوند: «الرجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» می گوید:
روزی رسول خداوند صلی الله علیه و آله سیصد دینار به امیرالمومنین علیه السلام عطا فرمود. امیرالمومنین فرمود آن مبلغ را از رسول خدا گرفتم و با خود گفتم امشب صد دینار آن را برای رضای خدا صدقه می نمایم. چون شب شد صد دینار با خود برداشتم واز خانه بیرون آمدم. زنی را دیدم و صد دینار را به او دادم. چون صبح شد دیدم مردم می گویند: علی بن ابیطالب دیشب صد دینار به یک زن فاجره بدعمل داده. این سخن مرا کاملا پژمرده کرد شب دیگر گفتم امشب صد دینار برای خشنودی و رضای خدا صدقه می دهم صد دینار را با خود برداشتم مردی را دیدم و صد دینار را به او دادم. چون صبح شد دیدم مردم می گویند علی بن ابیطالب علیه السلام صد دینار به یک مرد دزد داده است. و صد دینار نیز شبی دیگر برداشتم و خالصا لوجه الله به مردی دادم. چون صبح شد دیدم مردم می گویند علی علیه السلام دوش صد دینار به مردی غنی داده است. از این سخن اندوه و غم من بسیار شد به خدمت رسول خدا رفتم. آن حضرت فرمود: یا علی این جبرئیل است که در شأن تو می گوید، خداوند صدقات تو را قبول نمود و عمل تو را پاکیزه شمرد. صد دینار اول که به زنی فاجره دادی او به خانه خود برگشت و آن صد دینار را سرمایه خود کرد و اینک در طلب زوج است که با او زندگی کند و اما آن صد دینار را که به دست دزدی دادی او به خانه برگشت و از علم خود توبه کرد و آن صد دینار سوم به دست مرد غنی افتاد و خود را سرزنش کرد که علی بن ابیطالب علیه السلام با این که مالی ندارد مع ذلک صد دینار انفاق می کند. وای بر تو ای نفس که تا چند بخل ورزی و چندین سال است زکات ندادی در حالی که خداوند بر تو واجب کرده بود.
سپس مرد غنی کاملا حساب مال خود را نمود و تمام زکات اموال خود را بیرون کرد.
آری:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مبرا از دغل