درسی از مکتب امام علی (ع)

درسی از مکتب امام علی (ع)

نقش « فرصت شناسی » در تربیت و پرورش فرزندان
یکی از موضوعات مهم در تربیت و پرورش صحیح فرزندان « فرصت شناسی » می باشد که به صورت پرهیز از هرگونه درنگ و قصور و تسامح پس از یافتن زمینه ها و شرایط مناسب برای به کارگیری روش های کارآمد و تاثیرگذار به ظهور و بروز درمی آید.
فرصت شناسی موجب می گردد که حداکثر بهره وری های لازم و بهینه از شرایط زمانی برای تربیت و پرورش موثر و مفید به عمل آید و زمینه های مساعد از دست نرود و غفلت ها و سهل انگاری ها در عالی ترین موقعیت هایی که فرزندان را از مراحل مختلف تربیت صحیح و بالنده عبور می دهد ظاهر نگردند.
فرصت شناسی در تربیت و پرورش فرزندان تا آنجا حائز اهمیت است که چنانچه به نحو مطلوب مورد توجه وعمل قرار گیرد شخصیت کودکان و نوجوانان به طور جامع و در ابعاد و جلوه های مختلف به رشد ونمو می رسد و به کمال در می آید و در نقطه مقابل اگر در این امور قصور شود و فرصت های مناسب و مساعد از دست برود ضایعات و زیان های به وجود آمده از تربیت نایافتگی جبران ناپذیر می شوند و راه بازگشتی باقی نمی گذارند تا جوانانی که به طرز ناصحیح و تربیت غلط از کودکی و نوجوانی عبور کرده و دچار ضعف و تزلزل های شخصیتی می باشند و آلوده به بزه و گناه و عصیان به سهولت و سرعت اصلاح گردند.
در نظام تربیتی اسلام به اصول فرصت شناسی در تربیت و پرورش فرزندان توجه ای خاص مبذول شده است و آموزه های تربیتی این دین مبین و زندگی ساز به رعایت آن توسط والدین تصریح دارند.
امیرمومنان حضرت علی (علیه السّلام) در کلام ژرف و بسیار غنی و پرمحتوای خویش درباره اهمیت اصل فرصت شناسی چنین می فرماید:
« فرزند عزیزم من در راه تربیت و ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه قلب و دلت سخت شود و عقل و خرد تو به اندیشه های دیگر مشغول گردد به تربیت و پرورشت مبادرت نمودم و وظیفه خویش را انجام دادم . »
این آموزه که در ضمن نامه حضرت امام علی (علیه السّلام) به فرزندنش امام حسن (علیه السّلام) آمده است به روشنی و صراحت اصل بسیار حائز اهمیت « فرصت شناسی » در تربیت و پرورش صحیح و بالنده را مورد توجه قرار می دهد.
براساس این رهنمود تربیتی والدین باید پیش از سخت شدن قلب و دل کودک و نوجوان به پرورش صحیح او اقدام کنند و هیچ گونه درنگ و غفلت و تسامحی در این امر حیاتی روامدارند.
سخت شدن قلب کودک و نوجوان معلول عواملی است که یکی از مهم ترین آنها اشتغال به لهو و لعب و سرگرمی های باطل است . این سرگرمی ها دل و جان را از رشد و کمال باز می دارند و چنان به خود مشغول می کنند که از هرگونه آزادی و رهایی برای عبور از موانع سعادت و صعود به قله های رشد و کمال جلوگیری می نمایند.
یکی دیگر از عوامل سخت شدن دل و قلب معاصی و گناهان است . کودک و نوجوانی که به دروغ و حسد و سخن چینی و هر نوع خلاف و گناه دیگر انس و الفت گیرد به مرور دل و جانش از پذیرش ایمان و پاکی و نیکی ها امتناع می ورزد و چنین می پسندد که همواره در گناهکاری هایی که به آنها اعتیاد پیدا کرده است غرق و آلوده باشد.
فرورفتن در غفلت و بی خبری و پذیرش یک زندگی دم غنیمتی مکرر یکی دیگر از عواملی است که دل و قلب کودک و نوجوان را به سختی و غلظت می کشاند و راه تربیت و پرورش صحیح آن را مسدود می سازد.
جلب و جذب جنبه ها و جلوه های مختلف « مادیت » با پذیرش جاذبه های دنیایی به طور مطلق و با خروج از اعتدال و گرایش به افراط و اسراف یکی دیگر از عوامل سخت شدن قلب کودکان و نوجوانان محسوب می شود. این عامل به موازات نقش آفرینی های مکرر از تاثیرگذاری عامل « معنویت » که از عوامل مهم رشد و کمال و رستگاری می باشد جلوگیری به عمل می آورد.
در رهنمود تربیتی امیرمومنان (علیه السّلام) و برای نمایاندن اصل فرصت شناسی در تربیت و پرورش فرزندان به این نکته ژرف نیز تصریح می شود که پیش از مشغول شدن عقل و خرد به افکار و اندیشه های ناصواب و ناصحیح باید تربیت کودک و نوجوان آغاز گردد.
اشتغال به افکار و اندیشه های ناصحیح دارای ابعاد و انواع گوناگون می باشد که یکی از آنها گرایش نوجوان به اصول و مبانی اعتقادی ناسالم و منحط و انحرافی است .
« الحاد » یکی از انواع مبانی اعتقادی باطل و ناسالم است که به صورت نفی توحید و یگانگی خداوند متعال رخ می نمایاند و نوجوانان را به نفی و انکار معاد سوق می دهد و به این ترتیب هم در « مبداشناسی » و هم در « فرجام شناسی » جوانانی به جامعه تحویل داده می شود که با به ظهور درآوردن معتقدات ناسالم و باطل برای خانواده و اجتماع مشکل ساز می گردند.
« التقاط » یکی دیگر از جریان های اعتقادی و فکری باطل و ناسالم است که در اثر قصور و غفلت در بهره وری های سریع و مناسب از فرصت های تربیتی به وجود می آید.
التقاط آمیزه ای از عقاید حق و باطل است که جوانان را به گمراهی و انحطاط می افکند. این جریان باطل را با پوشش حق به نوجوانان و جوانان عرضه می دارد و به این ترتیب مبانی و اصول اعتقادی ناصحیح و متضاد با توحید ناب و اصیل با آرایه هایی از آموزه های دین مبین اسلام به جوانان معرفی می شود و به مرور آنچه باقی می ماند و اثر آفرینی می کند همان بی دینی و نفی اسلام است !
جریان های فکری باطل دیگری چون « غرب زدگی » که به صورت شیدایی و شیفتگی در برابر جلوه های منحط و بازدارنده از رشد و کمال فرهنگ غربی نمایان می شود و در مقابل فرهنگ غنی و مستقل اسلامی جامعه را به سوی طفیلی گری و رکود و سکون و بازماندگی از علم و صنعت و تکنولوژی و اختراع و اکتشاف و توسعه همه جانبه کشور سوق می دهد یکی دیگر از ابعاد اشتغال به افکار و اندیشه های متضاد با تربیت و پرورش صحیح و بالنده می باشد.
این آموزه تربیتی به همراه سایر آموزه ها و رهنمودهایی که نظام تربیتی اسلام برای نمایاندن نقش ارزنده و مفید فرصت شناسی در پرورش صحیح فرزندان ارائه می دهد همه والدین و مربیان را به کسب بینش های لازم و مراقبت های دقیق و ویژه به منظور بهره وری از تمام فرصت های مناسب و مساعد و منطبق با شرایط سنی و آمادگی جان و روح کودکان و نوجوانان برای تربیت و پرورش فرا می خواند.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید