فرهنگ سازی از دیدگاه امام علی (ع) (1)

فرهنگ سازی از دیدگاه امام علی (ع) (1)

نویسنده : محمدمهدى ماندگار

تعریف فرهنگ
در تعریف فرهنگ، تعابیر فراوانی وجود دارد. انسان شناسان کلاسیک، فرهنگ را در یک معنای وسیع، معادل (سبک زندگی) تعریف می کنند؛ ولی جامعه شناسان، فرهنگ را مجموعه ای از اندیشه ها و ارزش ها می دانند.(2) در جای دیگری، فرهنگ مشخص کننده باورداشت ها، مسلک ها و اسطوره ها، یعنی صور ذهنی دسته جمعی یک اجتماع که به تعبیری، عوامل روحی و روانی آن جامعه می باشد، تعریف شده است.(3) به بیان دیگر، فرهنگ، عناصر زیادی را در سطوح مختلف از جمله: عقاید، عواطف، ارزش ها، هدف ها، کردارها، تمایلات و اندوخته ها را در برمی گیرد.(4)
در جای دیگر آمده است که فرهنگ، مجموعه ای است از فضایل و هنرها و آداب و دانش ها و معارف و کلیه نیروهای اخلاقی و روحی که بشر را از حالت بدوی و ابتدایی خارج ساخته و به سوی کمال معنوی سوق می دهد.(5)
(ادوارد تایلور)، مردم شناس انگلیسی، در سال 1871 میلادی در کتاب فرهنگ ابتدایی، فرهنگ را کلیتی در هم بافته شامل: دانش، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و هرگونه قابلیت و عادت که به وسیله انسان، به عنوان عضوی از جامعه، کسب شده است، می داند.(6)
از مجموع این تعاریف، می توان این گونه استنباط و استخراج کرد که: (فرهنگ، مجموعه دانش ها، بینش ها، نگرش ها، منش ها و ارزش های یک ملت) محسوب می شود.
برای این فرهنگ، ویژگی هایی را مطرح می کنند که اولا، هویت دهنده است؛ ثانیا، مصونیت آور است؛ ثالثا، هم پویا و هم پایاست؛ رابعا تاثیرپذیر است؛ خامسا، فطرت ثانوی است.(7)
بنابراین، وقتی که می توان گفت فرهنگ، مجموعه ای از دانش ها، بینش ها، نگرش ها، منش ها و ارزش های یک ملت می باشد، پس می توان گفت که فرهنگ هر جامعه نیز به عنوان پدیده ای بی همتا، به تدریج، در حیات جامعه شکل گرفته و قوام می یابد.
نخستین منبع موثر در شکل گیری فرهنگ هر جامعه، بنیان گذاران، مدیران و رهبران شاخص جامعه می باشند.(8)
فرهنگ سیاسی نیز (مجموعه ارزش ها، باورها و ایستارهای احساسی مردم نسبت به نظام سیاسی خودشان) تعریف شده است. (9)
کارکرد فرهنگ سیاسی را در دو مقوله باید بررسی کرد: اول این که فرهنگ سیاسی، مشروعیت دهنده به نظام سیاسی، فرآیند تصمیم گیری و سیاست گذاری می باشد؛ دوم این که انگیزه مشارکت به مردم می دهد. از این روست که گفته می شود، آنچه نظام سیاسی را شکل می دهد، باورهای سیاسی جامعه است و یا به عبارت دیگر، گفته می شود نظام سیاسی، مانند درختی ریشه در آداب و سنن و رسوم و هنجارهای جامعه دارد. این باورهاست که کنش های اجتماعی و سیاسی خاصی را شکل می دهد و تعامل این کنش ها، زندگی سیاسی و نظام سیاسی خاصی را درست می کند. به بیان دیگر، همین رفتار و کنش های نشات گرفته از باورها و پندارها، موجب بروز نقش های اجتماعی برای انسان می شود و این نقش ها در طول زمان استمرار یافته و به خلق الگوهای جمعی مشترک و مستمر انجامیده و در نهایت، نهادهای اجتماعی از آن متولد می گردد. (10)

ویژگی های فرهنگ جاهلی
آنچه را که می توان به عنوان ویژگی های فرهنگ جاهلی عرب در دوره امام علی(علیه السّلام) بیان نمود، عبارتند از:
1- زندگی قبیله ای که در آن فرد، مسوولیتی ندارد و کل قبیله، حتی در قبال اعمال اشخاص، پاسخ گو می باشد.
2- مبارزه دایمی با طبیعت به دلیل کمبود منابع حیات و به تبع، جنگ و خونریزی و قتل و غارت دایمی.
3- بت پرستی
4-نژادپرستی و تعصب نژادی و به تبع، نابرابری اجتماعی بین عرب و غیرعرب، حتی در قبایل و در بین جنس زن و مرد.
5-فحشا، فساد و حرام خواری.
این ویژگی ها در برخورد با بعثت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ؛ به خصوص در مدینه و در دوران حکومت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، دچار انقلاب شدند و به این ترتیب، زیربنای تمدن اسلامی با فرهنگ ناب توحیدی پایه گذاری شد. اما پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعضی از این ویژگی ها، دوباره زنده شد و حیات مجدد آنها تا زمان حکومت امام علی(علیه السّلام) ادامه یافت.
عمده ترین این ویژگی ها، تعصب نژادی، برتری نژاد عرب و قریش و انتصاب گرایی به جای شایسته سالاری است که اوج این فرهنگ، در زمان خلافت عثمان می باشد. لذا بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عنصر شیخوخیت در فرهنگ عرب (ساختار قبیله ای)، ابوبکر را حاکم نمود و منزلت قریش به وی مشروعیت داد و سپس در سایر خلفای تا دوره علی(علیه السّلام) ادامه یافت.
با توضیحاتی که گذشت، فرهنگ سیاسی عرب را می توان در قالب فرهنگ محدود- تبعی تعریف کرد؛ چون تنها به منافع خود و خویشاوندان می اندیشیدند و مفهوم کشور و منافع ملی برای آنان بیگانه بود.
بر این اساس در جنگ های جمل، صفین و نهروان، مردم متوجه نبودند که حفظ کشور و نظام اسلامی واجب است، اگرچه با کشتن مسلمانان محقق شود؛ لذا علیه نظام اسلامی خروج کردند. و به دلیل این عدم آگاهی، به راحتی تحت تاثیر تبلیغات امثال معاویه در جنگ صفین قرار گرفتند.
دیگر این که با توجه به سطوح چهارگانه ای که در قبیله بود (شیخ، اشراف، اعضای عادی و بردگان)، قشربندی اجتماعی در این زمان عبارت بود از:
1- شیوخ و روسای قبایل:
2- ثروتمندانی که از راه تجارت مال فراوان اندوخته بودند:
3- طبقه متوسط (شامل بازرگانان جزء و عشیره های متنفذ):
4- بردگان و ستم کشان.
امام علی (علیه السّلام) با توجه به این که در دامان پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تربیت شده بودند، شخصیت ایشان با فرهنگ مذهبی اسلام رشد کرده بود و از فرهنگ عرب جاهلی، بسیار فاصله داشت. مراد از فرهنگ مذهبی، فرهنگی است که هنجارها، سنت ها، آداب و رسوم و ارزش های آن، همه از سرچشمه وحی نشات گرفته باشد و یا مورد تایید منبع وحی الهی باشد.
نکته مهم این که فرهنگ مذهبی اسلام که با بعثت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مطرح شد، نتوانست به طور کامل جایگزین فرهنگ سنتی عرب جاهلی بشود: لذا هر چند در زمان حضور پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با توجه به ویژگی های شخصیتی ایشان، حالت غلبه بر فرهنگ جاهلی را نشان می داد: اما در زمان بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشان داد که فرهنگ مذهبی غلبه کاملی بر فرهنگ سنتی عرب جاهلی پیدا نکرده است. اگر چه در زمان خلیفه اول و دوم، به دلیل تقید حفظ ظواهر، بحران تعارض فرهنگ ها خود را نشان نداد: ولی در زمان خلیفه سوم که مدافع ارزش های فرهنگ سنتی عرب جاهلی بود و نیز در زمان حکومت امام علی (علیه السّلام) که به شدت مدافع ارزش های فرهنگ مذهبی اسلام بود و با ارزش های جاهلی مبارزه می کرد، بحران به صورت جدی بروز نمود.

ویژگی های فرهنگ مذهبی اسلام

1- خدا محوری
گفتیم که از ویژگی های فرهنگ سنتی عرب جاهلی، بت پرستی و تکثر در الوهیت بوده است؛ اما آنچه در فرهنگ مذهبی اسلام به عنوان اولین ارزش مورد توجه می باشد، یکتاپرستی و خدامحوری است که در عینیت فرهنگ و سیاست جلوه هایی دارد.

2- عدالت خواهی و تساوی همه افراد در برابر قانون
در فرهنگ سنتی عرب جاهلی، حق و حقوق و قانون، جایگاه مشخصی نداشت تا نیازمند سنجشی به نام عدل باشد. هر آنچه که رئیس قبیله به عنوان حاکم مطرح می کرد، همان قانون و حق بود و بقیه مجبور به اطاعت و فرمان برداری بودند؛ اما در فرهنگ مذهبی اسلام، قانون الهی مطرح است و از فرد و جامعه، هر کدام حقوقی دارند که برای اجرای درست قانون و استیفای دقیق حقوق، سنجش عدالت مطرح است و افراد و حاکمان براساس این معیار عادل و یا ظالم خوانده می شوند. در این که در حکومت امام علی (علیه السّلام) این فرهنگ بیش از شاخصه های دیگر مورد توجه بوده، جای هیچ شک و شبهه ای نیست و در مباحث مختلف این تحقیق نیز به این معنا اشاره شده است.

3- شایسته سالاری
در فرهنگ سنتی عرب جاهلی، شایستگی ها جایگاهی در عزل و نصب ها نداشت؛ بلکه نژاد و خون و نیز انتصاب به قبیله بود که در موقعیت های اجتماعی و سیاسی، بیشترین دخالت را داشت. اما در فرهنگ مذهبی اسلام تقوا (11)، جهاد (12) و علم (13) از جمله ارزش هایی است که برای افراد شایستگی درست می کند و جز مقام انبیا ء و ائمه که نصب خاص الهی دارد، همه جایگاه های دیگر اجتماعی براساس شایستگی های خاص، قابل تعریف می باشد.

4- مصلحت گرایی
آنچه در فرهنگ جاهلی مطرح بود، برتری یک نژاد و افرادی از یک قبیله و این که باید تنها منافع ایشان مدنظر باشد. اما در فرهنگ مذهبی که امام علی (علیه السّلام) معلم و مروج آن است، مصلحت جامعه جایگاه ویژه ای دارد؛ به طوری که امام (علیه السّلام) در مقابل وقایعی که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اتفاق افتاد، با این که امامت و جانشینی از آن حضرت (علیه السّلام) بود؛ ولی وقتی که مصلحت چنین ایجاب کرد که جامعه اسلامی نوپا دچار پراکندگی نشود، از حق فردی خود گذشت و به مصلحت عمومی جامعه اندیشید و نه تنها مخالفتی با آنچه انجام گرفته بود، ابراز نداشت؛ بلکه به شهادت تاریخ، خلفای سه گانه را نیز یاری نمود تا جامعه اسلامی از بحران مصون بماند.

5- مسئولیت فردی و اجتماعی
از شاخصه های فرهنگ جاهلی، این بود که اشخاص در برابر اجتماع و حتی در قبال اعمال خود هیچ مسئولیتی نداشتند و تنها قبیله، پاسخ گوی اعمال ایشان بود اما در فرهنگ مذهبی اسلام، فرد در برابر اعمال خود مسئولیت دارد؛ لذا امام (علیه السّلام) در فرمان حکومتی خود به مالک اشتر، هشدار می دهد که تو و خاندانت و نزدیکانت، همگی موظف هستید که با مردم با انصاف رفتار کنید: (انصف الناس من نفسک و من خاصه اهلک…) (14)
مسئولیت های اجتماعی را نیز حضرت (علیه السّلام) در موارد متعدد یادآور شده است که به ذکر چند مورد اکتفا می کنیم:
حضرت (علیه السّلام) در نامه 31 خود، به چهار ارزش مهم که در واقع، مسئولیت های اجتماعی نیز محسوب می شوند، توصیه می فرماید:
الف: امر به معروف و نهی از منکر؛
ب – تحمل سختی ها و مشکلات در راه حق و در مسیر جهاد فی سبیل لله؛
ج – یاری مستمندان (در این فراز، امام (علیه السّلام) حقیقت انفاق را سرمایه گذاری برای آخرت خود می داند):
د – قرض الحسنه.

6- ملت گرایی
در فرهنگ جاهلی، شاخصه پراکندگی از ویژگی های مهم آن فرهنگ بوده است؛ چون ساختار جامعه، یک ساختار قبیله ای بود. اما با ظهور اسلام و در تحت لوای آن، همه افراد یک جامعه علی رغم داشتن عقاید مختلف، اولاً در برابر قانون مساوی هستند و ثانیاً، از حقوق طبیعی و سیاسی- اجتماعی برخوردار بوده و دولت موظف است که از حقوق همه افراد ولو غیر مسلمان دفاع کند. از این رو، در فرهنگ مذهبی اسلام، پراکندگی وجود نخواهد داشت و مفهوم ملت و کشور به شکل امروز، تحقق پیدا می کند.
در فرهنگ مذهبی که حاکم بر حکومت امام علی(علیه السّلام) بود، حتی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان، زرتشت و…) هم باید احساس امنیت، برابری در برابر قانون و نیز امکان استیفای حقوق خود را داشته باشند؛ لذا حضرت(علیه السّلام) ضمن سفارش زرتشتیان به حاکم فارس، تأکید می نماید که باید با ایشان خوش رفتاری شود و نسبت به شکایت دهقانان این منطقه، به والی فارس هشدار می دهد.(15)
همچنین عتاب امام(علیه السّلام) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،(16) دلالت بر این دارد که امام(علیه السّلام) به کل جامعه و ملت به جهت این که زیر مجموعه نظام اسلامی هستند، توجه خاص دارد.

7- تقواگرایی
از جمله تأکیدات حضرت، ارزش هایی است که انسان را در زمره متقین و پارسایان قرارمی دهد. روایت شده است که یکی از یاران پرهیزکار امام(علیه السّلام) به نام همام بن شریح گفت: ای امیرمؤمنان! پرهیزکاران را برای من، آن چنان وصف کن که گویا آنان را با چشم می نگرم. امام (علیه السّلام) در پاسخ او، درنگی کرد و فرمود: (ای همام! تقوای الهی پیشه کن و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است.)(17) اما همام قانع نشد و اصرار ورزید، تا آن که امام(علیه السّلام) تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید. سپس خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پیامبرش درود فرستاد و صفات متقین را برشمرد.(18)

8- پاسداری از کرامت انسان
در مسیر حرکت امام(علیه السّلام) به شام در جنگ صفین، عده ای از دهقانان شهر انبار به امام(علیه السّلام) برخورد کردند، از اسبان و اشتران خود پیاده شدند و پیشاپیش آن حضرت(علیه السّلام) می دویدند. حضرت(علیه السّلام) فرمود: چرا چنین می کنید؟ گفتند: این کار در فرهنگ و عادت ما، برای بزرگداشت و احترام فرمان روایان می باشد. حضرت(علیه السّلام) فرمود:
والله ما ینتفع بهذا امراوکم و انکم لتشقون علی انفسکم فی دنیاکم و تشقون به فی آخرتکم، و ما اخسر المشقه وراها العقاب، ورابح الدعه معها الامان من النار؛(19) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن، خود را به زحمت می افکنید و در آخرت، دچار رنج و زحمت می گردید، و چه زیان بار است رنجی که عذاب درپی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن، امان از آتش جهنم باشد.
در مورد مشابهی نیز حضرت(علیه السّلام) فرمود:
ارجع فان مشی مثلک مع مثلی فتنه للوالی و مذله للمومن؛ (20) برگرد، که چنین حرکتی از چونان تویی (رئیس قبیله) با چون منی (امام و زمامدار)، زمامدار را عامل انحراف خواهد بود و مؤمن را موجب زبونی.

فرهنگ سیاسی حکومت علوی
نهج البلاغه مجموعه ای از کلمات کسی است که خود را امام، رهبر و هادی جامعه می داند. نهج البلاغه که نقش اول را در فرهنگ سازی دارد، محتوی فرهنگ عمومی و خصوصی جامعه می باشد. در واقع، نهج البلاغه آینه تمام نمای راه ها و چاه ها، سعادت ها و شقاوت هاست. نهج البلاغه یک کتاب تربیت و تکامل در بعد فردی و اجتماعی برای همه زمان ها و مکان هاست و گویی برای امروز و فردا و فرداها نوشته شده است که با مرور زمان کهنه نمی شود، بلکه تازه تر می گردد.
نهج البلاغه پس از قرآن، بزرگ ترین منبع شناخت معارف دین، ارزش ها و ضدارزش هاست؛ لذا خود حضرت(علیه السّلام) می فرماید: (ینحدر عنی السیل ولا یرقی الی الطیر(21)؛ سیل علوم و معرفت، از دمن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه ها به ندای ارزش من نتوانند پرواز کرد.) ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه در این باره می گوید: (وجری الوادی فتم علی القری(22)؛ سیل در بیابان به جریان افتاد؛ ولی به آخر نرسید و در بیابان فرورفت.)
از آن جا که باورهای دینی به جامعه و نهادهای آن، شکل خاصی می دهد و باورهای سیاسی نیز شکل خاصی از نظام سیاسی ایجاد می کند، مردم هر جامعه ای براساس باورهایشان با نظام سیاسی ارتباط برقرار می کنند و همچنان که معیار مشروعیت نظام اسلامی، تبعیت از قرآن و سنت است، معیار مقبولیت (مشروعیت سیاسی) نیز به رابطه حمایتی و نظارتی مردم بستگی دارد. براین اساس، در فرهنگ دینی، فرهنگ سیاسی- مشارکتی معیار و اساس می باشد.

1- فرهنگ سیاسی مشارکتی
بحث فرهنگ سیاسی مشارکت بحثی گسترده است که مجال دیگری را می طلبد. در این جا تنها به عناوینی که در نهج البلاغه، در این باره، مورد استناد قرارگرفته است، اشاره می کنیم:
الف) مقبولیت مردمی (مشروعیت سیاسی مبتنی بر مقبولیت مردم)؛
ب) تقویت نظارت مردمی با ابزارهایی، همچون امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت ائمه مسلمین؛
ج) بهره گیری از رأی زنی؛
د) دوری از راه و رسم مستکبران. حضرت(علیه السّلام) توجه به عاقبت گذشتگان در مطالعه تاریخ پادشاهان و سلاطین و درس آموختن از وضعیت آنانی که با روحیه استکباری و با پیرایه های زور و زر زندگی کردند، را از مظاهر تقوای الهی معرفی کرده و پرهیز از این رویه را توصیه می فرماید؛ (23) و چه زیبا در خطبه قاصعه، سبب دوری ابلیس از درگاه الهی را استکبار و کبرورزی وی معرفی نموده و می فرماید:
فلو رخص الله فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصه انبیائه و اولیائه ولکنه سبحانه کره الیهم التکابر و رضی هلم التواضع…(24) اگر قرار بر این می شد که خداوند به بنده ای از بندگانش کبر را رخصت دهد، بی شک به انبیا و اولیای برگزیده اش چنین رخصتی می داد؛ اما می بینیم که خداوند سبحان، کبرورزی را برایشان ناخوش داشته و فروتنی را پسندیده است. چنان که گونه های خویش را به زمین و جبین هاشان را برخاک می ساییدند و در برابر مؤمنان همواره خفض جناح و فروتنی داشتند و خود از مستضعفان بودند که خداوند با گرسنگی بیازمودشان؛ به سخت کوشی وا داشتشان؛ با حوادث هولناک، امتحانشان کرد و با صافی ناکامی ها، بپالودشان.
هـ- مبارزه با سالوس صفتی. پیش از این یادآور شدیم که از اصول و خط مشی های کلی سیاست حضرت(علیه السّلام) ترویج فرهنگ (تملق گریزی و نصیحت پذیری) بوده است. لذا هم خود بر این ارزش اصرار می ورزید(25) و هم به دیگران نیز چنین توصیه می فرمود که حق گویانی که تلخ سخن هستند، باید برگزیدگان نزد تو باشند و از مجیزگویان شیرین سخن که کارهای ناکرده را بزرگ می شمارند و ثناگویی آنها مایه خودخواهی می شود، بپرهیز.(26)
حضرت(علیه السّلام) در فراز دیگری از نامه 53، به مالک اشتر هشدار می دهد:
وایاک والاعجاب بنفسک، والثقه بما یعجبک منها، وحب الاطرا، فان ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق مایکون من احسان المحسنین؛(27) مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی! و به خوبی های خود اطمینان کنی، و ستایش را دوست داشته باشی، که اینها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به توست؛ و کردار نیک، نیکوکاران را نابود می سازد.
از علائم وجود علم غیب برای امام(علیه السّلام) این که، روزی مردی که در دل نسبت به امام(علیه السّلام) بدبین بود؛ ولی در ظاهر، افراط در ثناگویی امام(علیه السّلام) می کرد، این جملات را از امام(علیه السّلام) شنید: (انا دون ما تقول وفوق ما فی نفسک؛(28) من کم تر از آن هستم که بر زبان آوردی، و برتر از آن هستم که در دل داری).
و- نفی روابط رسمی (ترویج سادگی و صمیمیت). حضرت(علیه السّلام) در جایی از یاران، اطرافیان و مردم می خواهد: و بدان سان که رسم سخن گفتن با جباران تاریخ است، با من سخن مگویید و آن چنان که از زورمندان خشمگین پروا می کنند، از من فاصله مگیرید و با ظاهرسازی با من رفتار نکنید، و گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید، بر من گران آید؛ یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد شد.(29)
اینها همه، زمینه مشارکت مردم را در حکومت و میل به مشارکت را تقویت می کند.
نظامی که براساس اهداف عالی، برقراری عدالت و مساوات، ترویج ارزش های الهی و معنوی، مردم محوری و استکبارستیزی شکل می گیرد، بدیهی است که مردم وظیفه خود می دانند که با حکومت در نیل به اهداف فوق مشارکت کنند و حکومت هم این مشارکت با مغتنم شمرده و از آن در تسریع حرکت نظام به سوی کمال مطلوب استفاده می کند.

2- ترویج لزوم تبعیت از حاکمیت الهی
در این که آیا فرهنگ سیاسی اسلام، وفاق گرا است یا منازعه گرا؛ با وجود شاخصه های ذیل به راحتی می توان گفت که این فرهنگ سیاسی وفاق گراست نه منازعه گرا.
الف) تأکید بر وحدت در منابع اسلامی به خصوص در قرآن و نهج البلاغه؛
ب) تأکید بر نرمش و انعطاف در برخوردهای سیاسی و حکومتی؛
ج) ارزش قرار دادن عقد اخوت در فرهنگ سیاسی اسلام؛
د) تأکید بر تألیل قلوب غیر مسلمین و صرف منابع مالی اسلامی در راه تألیف قلوب.

3- احیای ارزش های دینی، الهی و معنوی
از اهداف عالیه حکومت اسلامی که متذکر شدیم، تربیت است و این تربیت نیازمند آگاهی دادن، جامعه پذیری و تبیین ارزش ها و ضدارزش ها می باشد.

پی نوشت :

1ـ حـجه الاسلام والمسلمین محمد مهدى ماندگار, کارشناس ارشد علوم سیاسى از موسسه آموزش عالى باقرالعلوم(علیه السّلام).
2 ـ برگرفته از: مسعود چلبى, جامعه شناسى نظم, ص 54.
3 ـ مـوریـس دوورژه, جـامـعه شـناسى سیاسى, ترجمه دکتر ابوالفضل قاضى, (تهران: دانشگاه تهران, 1367), ص 160.
4 ـ محمدتقى جعفرى, فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو, ص 22.
5 ـ رضا ثـقفى, (مفاهیم فرهنگ در ادبیات فارسى), مجله فرهنگ و زندگى, شماره 1, سال 1348, ص 25.
6 – Milton Singer “Culture internasional Encyclopedia of social sciencesvol, 3, 1996,P,527.
7 ـ عـلى باقى نصرآبادى, مبانى جامعه شناسى (جزوه درس دانشگاه آزاد کاشان), صص 22 ـ25.
8 ـ لذا گفته مى شود: (الناس على دین ملوکهم).
9 ـ عـبـدالرحمن عالم, بنیادهاى علم سیاست, چاپ چهارم, (تهران: نشرنى, 1377), ص 13.
10 ـ برگـرفـتـه از: مـبـانـى جامعه شناسى, ترجمه غلامعباس توسلى, (تهران: سمت, 1372); نـگرشى جدید به علم سیاست, ترجمه شجاعى, (تهران: دفتر مطالعات, 1367). 11ـ ( ان اکرمکم عندالله اتقیکم) ـ (حجرات / 13).
12 ـ (فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما) ـ (نسإ95/).
13 ـ (هل یستوى الذین یعلمون والذین لا یعلمون) ـ (زمر / 9).
14 ـ نهج البلاغه, نامه 53.
15 ـ نهج البلاغه, نامه 19.
16 ـ نهج البلاغه, خطبه 27.
17 ـ چـنانچه دقت شود, امام با این کلام کوتاه قصد بیان این نکته را داشتند که تـمـام ارزش هـا در دو فـصـل مـهم قـابـل تجمیع مى باشد: الف ـ تقواى الهى; ب ـ نیکوکارى.
18ـ نهج البلاغه, خطبه 184. بعضى در تنظیم صفات به گونه اى شمارش کرده اند کــه عدد 110 را نشان مى دهد.
19 ـ نهج البلاغه, حکمت 36.
20 ـ نهج البلاغه, حکمت 323.
21 ـ نهج البلاغه, خطبه 3.
22 ـ ابن ابى الحدید, شرح نهج البلاغه ج 1, ص 5.
23 ـ نهج البلاغه, خطبه 181.
24 ـ نهج البلاغه, خطبه 234.
25 ـ در جـریان جنگ صفین, هنگامى که حضرت(علیه السّلام) سخنرانى مى فرمود, در اثناى صحبت, مردى از اصـحاب به ثناگویى حضرت(علیه السّلام) پرداخت و حضرت(علیه السّلام) در ادامه صحبت, تملق پذیرى را از پـسـت تـریـن حـالـت هـاى زمـامـداران برشمرده و خود را از این حالت مبرا دانست (نهج البلاغه, خطبه 207).
26 ـ (ثـم لـیـکـن اثرهم عندک اقولهم بمر الحق لک….), ـ (نهج البلاغه, نامه 53).
27 ـ نهج البلاغه, نامه 53.
28 ـ نهج البلاغه, حکمت 80.
29 ـ (فلا تکلمونى بما تکلم به الجبابره ولا تتحفظو منى بما یتحفظ به عندالبادره…) ـ (نهج البلاغه, خطبه207).
ادامه دارد……
منبع:خبرگزاری فارس

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید