مسائل اساسی بعد از ازدواج

مسائل اساسی بعد از ازدواج

نویسنده:اکرم حسین زاده-محمد احسان تقی زاده

مقدمه
بخش اصلی و مهم زندگی مشترک پس از ازدواج شروع می شود.آرزوی زوجین برای داشتن زندگی توأم با صفا،آرامش ،پویا و متحول جهت کسب موفقیت های بیشتردرزمینه های مختلف خانواده و اجتماع ایجاب می کند با خصوصیات و ویژگی های زندگی سالم آشنا شده و راهکارهای عملی را برای دست یابی به اهداف و مقاصد خویش،به کار بندند .باشد تا با بالا بردن سطح مناسبات انسانی و ارتباطات درون خانواده ،شاهد بهره وری و اعتلای زندگی خویش باشند.موضوعاتی که در این فصل به بررسی آنها می پردازیم :ضرورت و راه های شناخت همسرپس از ازدواج،معنی آرامش و عوامل ایجاد کننده ی آن ،جایگاه امورجنسی در روابط همسران ،اهداف بحث از خانواده ی متعادل ،تعریف خانواده و انواع آن،ویژگی های خانواده ی متعادل و راهکارهای عملی برای کسب تعادل و سلامت درزندگی ،خواهند بود.

شناخت پس از ازدواج
سفرزندگی زوجین ،موفقیت ممتاز و بی نظیری برای شناخت آن ها از یکدیگر فراهم می آورد .شناخت بیشترموجب تفاهم و سازگاری بیشتر شده و طبعاًآرامش روانی خانواده را به دنبال دارد.شناخت علایق و آرزوهای همسر ،شناخت جنبه های احساسی و عاطفی زن و مرد ،شناخت نگرش و طرز تفکر هر کدام برای دیگری ،نتیجه ای جز افزایش انس و الفت ،هم گرایی و رشد نخواهد داشت.به این منظور لازم است از شیوه های کاربردی زیر بهره جست:
1-ارتباطات کلامی را توسعه دهید.کلمات تنها وسیله ی برقراری ارتباط نیستند بلکه در ورای کلمات ،روح انسانی نهفته است که با خواندن آن می توان به روح حساس وی نفوذ کرده و با آن مأنوس شد.برای این کار باید خوب گوش کرد و با اظهار فهمیدن ،ارتباط کلامی را توسعه داد.اگرروزی بیست دقیقه برای صحبت کردن بین خودتان اختصاص دهید،در طلاق برای همیشه به روی شما بسته می شود!پیشنهاد می شود از تفاوت های زن و مرد در برقراری ارتباط کلامی با دیگران آشنا شوید.
2-در ذهن خود فهرستی از تمایلات همسرتان را تهیه نمایید.به آنها احترام گذاشته و باسخنان خود به او اظهار کنید که به تمایلاتش واقعاً علاقه مند هستید.
3-با هم دلی و هم احساسی می توانید به ادراک دقیق خواسته ها و طرز فکر او دست یابید.اگرهمسران جوان قدری برخود شیفتگی فایق آیند و بیشتر از خود ،به همسرشان بیندیشند به مرز هم زبانی و هم دلی نزدیک تر می شوند.
4-از طریق تبادلات رفتاری می توان به شناخت بیشترطرف مقابل رسید .هررفتارظاهری حامل پیامی است که مجموعه ی این پیام ها شما را به شناخت بیشتر از او می رساند.سعی کنید عکس العمل های او را در موقعیت های مختلف درنظر بگیرید و با توجه به آنها،قواعد کلی حاکم بررفتار وی را بشناسید.
درپایان توجه به چند نکته ضروریست:
1-شناخت همسر پدیده ای نسبی و مستمر می باشد و با گذر زمان مشخص و محدود، ممکن نخواهد بود.
2-در شناخت همسر،رکن اصلی اخلاق و دیانت است و سایر پدیده ها نقش جانبی و مکمل دارند.
3-منظوراز شناخت ،نه هم رنگی کامل با رفتار و شخصیت او،بلکه تکمیل جنبه های منفی و جبران نقاط ضعف برای به دست آوردن تفاهم بیشتر است.(1)
حرکت به سوی کمال و ترقی=دانش بیرونی و بینش درونی+خودشکوفایی
4-2آرامش
آرامش در لغت با سکینه مترادف است.در قرآن ،کلمه ی «سکن»مشتقات آن در موارد متعدد ،اشاره به سکون و اطمینان می کند.(2)خلق و آفرینش زن و مرد در کنار یکدیگر برای تأمین آرامش روح و روان آدمی است.(3)با وجود محرک های عصبی متعدد ،اشتغال روز افزون و خسته کننده،تضاد بین افکار نسل های پیشین با نسل جدید ،کم رنگ شدن پیوندهای اجتماعی ،تشدید بحران های اخلاقی و مذهبی ،نیاز به محیط امن و آرام ضرورت بیشتر خود را نشان می دهد.برای تأمین چنین فضایی چه باید کرد؟به نظر می رسد چندین عامل درتکوین آرامش مؤثرند:
1-داشتن الگوی زندگی به صورتی که هر فرد موقعیت و منزلت واقعی خویش را دریابد .
2-تطبیق امکانات با انتظارات .هماهنگی میان داشته ها و خواسته ها به جلوگیری از تنش و زیاده خواهی کمک می کند.
3-با تأمین نیازهای اساسی،روان به آرامش می رسد.پاسخ به نیازهایی از جمله نیاز به ایمنی ،مقبولیت ،پذیرش اجتماعی ،موفقیت ،پیشرفت و خود شکوفایی برای دست یابی به سکون و اطمینان مؤثرند.
4-با هم دلی و هم صحبتی در مواقع بحرانی می توان از قدرت ارتباط عاطفی در تسکین روح و روان سود برد.
5-مهم ترین عامل جهت آرامش بخشی به روان پرالتهاب آدمی«یاد و ذکر خدا»است.در عصرحاضر نیازمندی به نوعی تفسیرمعنوی از زندگی برای رهایی از
احساس دشواری و پوچی ضروری می نماید .با تقویت معنویت و جنبه ی روحانی زندگی درحدی که بخشی از زندگی شود،می توان از این شیوه ی مؤثر بهره مند شد.
4-3جایگاه امورجنسی در روابط همسران
در اسلام مسأله ی تمتع و روابط جنسی درقالب ازدواج از سنن الهی و امری مستحب است.اگرچه زناشویی سعادت مندانه تنها تا اندازه ای مربوط به روابط لذت بخش جنسی است ،ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی مشترک است .زیرا اگرقانع کننده نباشد ،منجر به احساس محرومیت ،ناکامی و عدم احساس ایمنی می شود.تحقیقاتی که دراین مورد انجام شده ،نشان می دهد مسأله ی جنسی از لحاظ اهمیت درردیف مسایل درجه اول است .
سلامت روابط جنسی نتایج زیادی دارد ؛از جمله اینکه سبب انس و الفت ،وحدت و یکدلی ،سکون و آرامش شده و به زوجین احساس سبکی می دهد . همچنین باعث می شود دو طرف ،تن به تحمل مسؤولیت ها و محدویت ها داده احساس وابستگی بیشتری بنمایند،از عفت و پاکدامنی سرشارشده ودامن از لغزش دور دارند و بالاخره رابطه ی جنسی موجب تولید و بقای نسل وسببی برای رفع درگیری و اختلاف است.ارتباط عاطفی که درسایه ی چنین رابطه ای پدید می آید،تیرگی را می زداید.
در روابط زناشویی سه عامل اصلی موجود است که سبب ارضاء و ایجاد لذت جنسی خواهد شد:
1-داشتن اطلاعات کافی درمورد امور جنسی .ازدیدگاه اسلام باید زن ومرد ،آمادگی لازم را برای این امر داشته باشند و بدانند درچه موقعیت و شرایطی انجام این اموربهتر است.دراینجا ارائه ی اطلاعات درست از طریق خانواده و مؤسسات صالح ضروری است.
2-آزادبودن از ترس ،تعصبات و انحرفات مربوط به موضوع های جنسی است.دربعضی جوامع نسبت به امورجنسی طرزتفکر منفی وجود دارد.جوانی که درخانواده یاد گرفته که عمل جنسی شرم آور وکثیف است ،طبعاًنمی تواند بعد از
ازدواج آزادانه با ارضای خاطر،رابطه ی معتدلی با همسربرقرار کند و همچنین اگرشخصی قبل ازازدواج دچارافراط و عدم تعادل جنسی و انحرافات آن بوده است،قادر به برقراری رابطه ی سالم نخواهد بود .
3-تناسب و تعادل درمقدار تمایل جنسی در زن و مرد.اگر در زندگی زناشویی یکی ازطرفین احتیاج شدید به رابطه جنسی داشته باشد ولی طرف مقابل،چنین نیازی را حس نکند،اشکالاتی ایجاد می شود و بهداشت روانی و سلامت به مخاطره می افتد،ولی اگراین اختلاف زیاد نباشد،مسئله با صبر و حوصله و رعایت اموردیگر قابل حل است.
4-4خانواده ی متعادل و ویژگی های آن
مباحث و مطالبی که دراین گفتار مطرح می شود،برای دستیابی به اهداف زیر است.(4)
4-4-1دانش افزایی خانواده
خانواده های جوانی که چند سالی است که تشکیل زندگی داده و درحال حاضر مشکل چندانی با همسر و فرزندان خود ندارند ولی مایلند که با تکمیل معلومات و اطلاعات تربیتی خود درخصوص اخلاق تربیت اسلامی و روان شناسی خانواده و تربیت فرزندان،سطح مناسبات و ارتباطات انسانی خود را ارتقا داده واز نیل به درجات کمال بهره مند گردند،می توانند مطالب این قسمت از کتاب را سر لوحه ی خود قرار دهند و دریچه های زندگی را به چشم اندازهای عالی تر و با شکوه تری بگشایند.
4-4-2آسیب زدایی خانواده
خانواده هایی که به دلایلی در معرض آفت ها و آسیب های زندگی واقع شده اند،نمی دانند که چه کسی مقصد است و درکجا باید ریشه ی مشکلات و معایب خود را جستجو کنند.بنابراین،بارها و بارها،رو درروی یکدیگر قرار می گیرند و مشکل را پیچیده تر و راه حل را دشوار تر و دور از دسترس می بینند.این قسمت از کتاب ،با ارائه ی مواردی که عدم رعایت آنها منجربه در هم تنیدن روابط زن و شوهر شده،درخانواده ایجاد بحران می کند ،سعی در طرح دو زمینه فکری دارد:
4-4-2-1آسیب شناسی(پاتولوژی)
در این زمینه، خانواده های متزلزل ،ابتدا با علایم بحران و نشانه های اولیه و ثانویه آنها آشنا شده و تا حدودی به مشکل خود واقف می شوند.شناخت یک مسأله در برخی موارد ،هم درمان را شامل می شود و هم در موارد دیگر ،نوع درمان را مشخص می نماید.
4-4-2-2آسیب زدایی
در این مورد ،زن و شوهر با جرأت و شهامت روحی ،برای حل مشکل خود ،تشریک مساعی نموده و سعی درمصونیت زندگی و جلوگیری از تبدیل خانواده ی متزلزل به خانواده ی از هم پاشیده دارند.
4-4-3هنجار شناسی خانواده
دختران و پسران جوانی که درآستانه ازدواج بوده و یا دوران عقد و نامزدی را می گذرانند و خود را آماده ی تشکیل خانواده می کنند،غالباًخود را با چند سؤال روبه رو می بینند:
-درزندگی مشترک،مرزهای موفقیت از عدم موفقیت کجاست؟
-معیارهای خوش بختی چیست؟
-آیا خوش بختی قابل وصول است؟
-آیا شیوه های موفقیت و شادکامی ،برعلم مبتنی است یا صرفاً تجربیات زندگی ،آنها را تأمین می نمایند؟
-و بالاخره آیا بخت و اقبال در زندگی آنها ،سهمی دارد خیر؟
پاسخ به این گونه سؤالات نیازبه کتاب مستقل و مفصلی دارد ،لیکن ما به قدر مقدور تعادل و خوشبختی درخانواده را ترسیم و تشریح خواهیم نمود.
به طوراجمال باید به جوانانی که درصدد ازدواج و تشکیل کانون خانواده هستند ،نوید داد که عوامل موفقیت در زندگی ،براصول و قواعد علمی و اخلاقی مبتنی است و چنان چه این قواعد را به درستی بشناسیم و پایه های زندگی مشترک را برآنها بنا کنیم،زندگی ما قرین سعادت و شادکامی خواهد بود.
یافته های روان شناسی و علوم تربیتی،معارض با قواعد اخلاقی و فطری بشر نیست،زیرا این یافته ها ازمتن طبیعت بشری استخراج شده است و منطبق با تعالیم اسلام و معنویت می باشد.لذا با رهانیدن فکرها از نفوذ پدیده هایی نظیر بخت و اقبال،با مؤلفه های دانش (معرفت خانواده،و زندگی)و ارزش(معیار ها و قواعد اخلاقی )و توکل به خدا ،باید با دلی سرشار از امید و ذهنی آکنده از معرفت و قلبی مالامال از عشق به خدا،به استقبال زندگی مشترک رفت و مرحله ای جدی و تعیین کننده را درتکامل حیات روانی و معنوی آغاز نمود.با امید به موفقیت همه ی راهیان مصمم و پرتلاش دراین راه.
قبل از ورود به بحث زیبایی ها و زشتی ها درعرصه ی خانواده نظر به ضرورت از امورجنسی و لزوم آن در ثبات زندگی زناشویی بحث می شود.
4-5خانواده و انواع آن
صاحب نظران معتقدند خانواده از نخستین نظام های نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تمام دارد و ازهمه نهادهای اجتماعی ،طبیعی تر و خودی تر است.
خانواده را ازحیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام آنها می توان به سه نوع تقسیم نمود که هریک ویژگی ها و مفاهیم خاص خود را داراست:
الف)خانواده ی متکامل
ب)خانواده ی متعادل
ج)خانواده ی متزلزل
د)خانواده ی فروپاشیده
متکامل
متعادل
متزلزل
فروپاشیده
از الگوهای خانوادگی مذکور،ابتدا خانواده ی فرو پاشیده و متزلزل را به خاطر آسیب پذیری و آسیب زدایی آن درمورد بحث و بررسی قرار می دهیم و ویژگی های آن را ارائه می کنیم.
4-5-1خانواده ی فروپاشیده
خانواده فروپاشیده شده خانوادهای است که زوجین به دلایل عدم تفاهم ،در ابعادروحی ،و اخلاقی ،ارتباطی و رفتاری از یکدیگربه طورشرعی قانون طلاق گرفته اند.به عبارت دیگر ،زندگی مشترک در زیر یک سقف که با یکدیگر زندگی کنند ،وجود ندارد .
4-5-2خانواده ی متزلزل
1-خانواده ی متزلزل ،ازاهداف اصلی خویش بازمانده ،آرمانش را از دست داده است .
2-خانواده ی متزلزل ،از دورن تهی گشته و با هرضربه، بیشتر می ریزد.
3-خانواده ی متزلزل ،از روابط خصمانه و غیردوستانه آکنده است .
4-درخانواده ی متزلزل ،مسؤولیت به کناررفته ،«وانهادگی »برآنها حاکم است .
5-درخانواده ی متزلزل ،مدیریت تجزیه شده وتصمیم گیری درآن به غایت دشوار است .
6-درخانواده ی متزلزل ،جاذبه ای مکفی برای پای بندی اعضای آن به میثاق زندگی مشترک ،وجود ندارد.
7-در خانواده ی متزلزل ،فردای روشن وآینده ی امید بخش وجود ندارد .
8-در خانواده ی متزلزل ،انتقاد به شکلی ظالمانه ،مستقیم ومستمرتوسط اعضای آن از یکدیگر به عمل می آید .
4-5-3خانواده ی متعادل
4-5-3-1معنا ومفهوم اعتدال
بدون شک ،همه ی افراد درپی دست یافتن به الگوی خانواده ی متعادل هستند و با انگیزه به ازدواج روی می آورند،لیکن ابتدا باید معلوم نمود که خانواده ی متعادل چیست شیوه ی تحقیق آن کدام است ؟تا براساس آن ضابطه ،بتوان داوری نمود و اختلاف ها را ازمیان برد .
برای پی بردن به مفهوم خانواده ی متعادل ،ابتدا واژه ی «اعتدال »رامورد بررسی قرار می دهیم .پدیده یا شی ءرا زمانی دارای اعتدال وتوازن می دانیم که حداقل برخی از ویژگی های ذیل را دارا باشد :
-(نقطه )مرکز ثقل آن مشخص و معلوم است .
-تساوی کششها و جاذبه ها در پدیده ی متوازن ،محزر است .
-شی ءمتعادل ،پس از مختصرحرکت ویا ضربه وارده ،واژگون نمی شود و مجدداً به تعادل پایدار خود برمی گردد .
درپدیده ی متعادل ،هرجزئی از اجزا درموقعیت و جایگاه خویش قرارگرفته است .
-توازن و تعادل ،زیبایی می آفریند ؛شیءمتعادل موزون و جذاب است .
4-5-3-2معنا و مفهوم خانواده ی متعادل
تصویر واقع بینانه ازخانواده ی متعادل نوعی بصیرت و اعتماد به نفس در انسان می آفریند.منظور ازخانواده ی متعادل ،سازمان فاقد عیب نقص نمی باشد ،بلکه این مفهوم به شبکه ای از روابط متقابل اطلاق می شود که اعضای آن در گیربا مشکلات و موانع احتمالی بوده و ضعف های کم و بیش قابل اعتنایی نیزدارند،لیکن درمقابله با
موارد مذکور،شیوه منطقی اتخاذ می کنند و برای مسایل ،اهمیتی درخورآنها قائل می شوند(تناسب بین کنش و واکنش )و دربرابر موقعیت های دشوار که ناگزیرازانتخاب باشند،تصمیم به موقع و مقتضی اتخاذ می کنند .به طور خلاصه ،خانواده ی متعادل به مجموعه ای اطلاق می شود که علاوه برحفظ موقعیت و جایگاه هریک ازاعضای آن ،دارای ویژگی هایی باشد که در ادامه ی همین مبحث ،پانزده خصوصیت خانواده ی متعادل را با خانواده ی متزلزل مقایسه نموده و برای هرکدام توضیح مختصری خواهیم داد.
4-5-4مقایسه ی خانواده ی متعادل و متزلزل
در جدول زیر،مهم ترین ویژگی های خانواده ی متعادل به طور تطبیقی با خانواده ی متزلزل مورد بررسی قرار گرفته است:

 

خانواده ی متعادل

خانواده ی متزلزل

برخوردار از بینش تکاپویی

برخوردار از بینش جزمی (دگماتیک)

تبادل عاطفی

انجماد عاطفی

مثبت گرایی

منفی گرایی

تفاهم

تخاصم

هم گرایی (رفاقت)

واگرایی (لجاجت)

همسر به مثابه ی «بال»

همسر به مثابه ی «وبال»

مشارکت

مفارقت

منطق (حق سالاری)

زور(زن سالاری،مرد سالاری،فرزند سالاری)

خودشکوفایی

خود زیانی

شادکامی

تلخ کامی

آگاهی

نا آگاهی

بزرگ منشی

کوچک منشی

عیب پوشی

عیب جویی

انتقاد سازنده

انتقاد مخرب

راز داری

راز گرایی

4-5-4-1بینش تکاپویی دربرابر بینش جزمی «دگماتیک»
بینش را اگر به منزله ی طرز تلقی به خصوص ،نحو ه ی خاص برخورد با مسائل و نوع ویژه ای از نگریستن به موضوعات در نظرگیریم،تعیین کننده ی شیوه ها و خط مشی های زندگی ما می باشد.بینش ها،روش ها را می آفرینند و تنظیم کننده ی روابط ما با جهان درون و جهان بیرون هستند .در خانواده ی متعادل ،زن و مرد از بینش تکاملی و تحولی برخوردارند.این ویژگی فرد را برمی انگیزد تا نقطه نظرثابت و غیرقابل تغییری نسبت به زندگی و همسر خود اتخاذ ننماید.به عنوان مثال ،نگرش تحولی ،روابط زندگی را پدیده ای بسته ،جبری و گریز ناپذیر نمی پندارد،بلکه آن را همچون جریان سیال و انعطاف پذیری تلقی می کند و برای دگرگونی آن درخود،جسارت و جرأت اقدام می بیند .
به طورخلاصه شخص رشید و متعادل نسبت به همسرخویش نگرشی متکی برسه عنصر دارد:
1-اورا به عنوان فردی با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی می پذیرد .
2-اورا فردی مستعد به کمال و تحول می پندارد.
3-علاقه مند به پیشرفت و ترقی او می باشد.
چنین بینشی در شخصیت انسان ،عرصه ی زندگی را بر روی نو آوری ها می گشاید و کانون خانواده را از زوال و فرسایش تدریجی مصون می سازد.

آنتروپی و زندگی
آنتروپی(Entropy)را به کهولت و مرحله ی نهایی تحلیل ماده و نیروی پدیده ی مرحله ی رکود و از بین رفتن شکل و کیفیت پدیده ،تعبیرنموده اند .(5)مطابق
اصل دوم ترمودینامیک ،انرژی درونی یک پدیده به مرور زمان تبدیل و تغییر می پذیرد وبه تدریج در آن نوعی استحاله و استهلاک به وجود می آید.زندگی نیز به سان یک پدیده ،مشمول چنین قاعده ای می باشد.بینش های ایستا و راکد ،یعنی بینش هایی که به تحول شخصیت و امکان دگرگونی آن با دیده ی تردید می نگرد،آنتروپی زندگی را تسریع می نماید.برای مقابله با این پدیده ،باید زندگی را از درون و بیرون تقویت نمود .از درون باید به زیبایی های باطنی مانند لذت تفکر ،لحظه های اوج عارفانه و خلوتهای شخصی پرداخت و این زمینه ها را پرورش داد.
در بعد دوم شخصیت باید با اخذ تجارب اجتماعی ،فرهنگی و اخلاقی ،به مبارزه علیه آنتروپی ،اقدام نمود .این کیفیت تحت عنوان ضد آنتروپی( Neo-Entropy)مرسوم است.
4-5-4-2تبادل عاطفی در برابر انجماد عاطفی
هم دردی ،سرآغاز توانایی است.(6)حضرت مسیح(ع)
از بهترین و پرشکوه ترین تجلیات زندگی متعادل ،سرمایه گذاری انسانی یا داد و ستد عاطفی بین زوجین است.در هیچ مرحله ای از مراحل زندگی ،نمی توان احساس بی نیازی از عواطف نمود .داد و ستد عاطفی در دو زمینه قابل بررسی و مطالعه است:
-تبادل عاطفی در ابتدای زندگی
-تبادل عاطفی در ادامه ی زندگی
تبادل عاطفی درآغاز ازدواج،با شور و حرارت خاصی،حضور وافرو مؤثری دارد،لیکن پس از مدتی ،به لحاظ عدم آگاهی و غفلت یکی از زوجین یا هر دو ،نبض زندگی کند می شود و عواطف سرشار و با حرارت ،فروکش می کند و
لحظه های ملال ازراه می رسد و گله ها و شکوه ها،هرآن بر پیکره ی زندگی،تازیانه می زند و زن و شوهر ،مستأصل و درمانده،متغیرند که چرا زندگی به این مرحله تنزل نموده است.آنها ازاین حقیقت غافلند که عاطفه به همان اندازه که برای یک شروع خوب ضروری است،برای ادامه ی زندگی خوب نیز لازم است.

شیوه های داد و ستد عاطفی
-شیوه ی قلبی
-شیوه ی کلامی
-شیوه ی عملی
رسول اکرم(ص)می فرماید:«کسی که به همسرش بگوید:تورا دوست دارم ،این جمله هرگز از دل او خارج نخواهد شد»(7)
موانعی که درمسیر ابرازمحبت،راه را سد می کنند ،عبارتند از :
-عدم معرفت.
-غرور بیجا
-حجب و حیای افراطی
در خصوص ابراز محبت ،دانستن اینکه طرف مقابل ازچه محبتی احساس رضایت می کند ،لازم است.افراد بنا بر خصوصیت شخصیتی خود درگرفتن ابزار محبت مختلفند؛سمعی،بصری،لمسی و برخی تلفیقی از این موارد.باید با شناخت علاقه ی همسر ،همان گونه که او دوست دارد،ابرازمحبت نمود و ویژگی های فردی خویش را نیز در این مورد برای او توضیح داد.
4-5-4-3مثبت گرایی دربرابر منفی گرایی
«یا أیُّهَا الَّذین ءامنوا اجتنبوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ انّ بعض الظنّ إثم (8)»
ای کسانی که ایمان آورده اید!از گمان بد بپرهیزید،همانا بعضی از سوءظن ها گناه است.
از مهم ترین ویژگی های خانواده ی متعادل،توانایی برخورد مثبت و سازنده با جهان پیرامون و یا به عبارتی «مثبت گرایی»است.افراد و یا خانواده های واجد این خصیصه ،شایستگی آن را دارند که درمراجعه با مسایل انسانی و پدیده ها،جنبه های مثبت،آموزنده و الهام بخش آن را مورد توجه قرار دهند و جنبه های منفی ،حتی المقدور ،مورد اغماض قرارگیرد .چنین حالتی ،متأثر ازکیفیت روحی و نفسانی فرد است و تبلور باطن زیبا ،سیرتی دوست داشتنی و غنای درونی شخص می باشد.
مثبت گرایی را می توان «هنر خوب دیدن»نامید،وزمانی قابلیت آن را می یابیم که چشم هایمان را این گونه تربیت کنیم .شخصیت های بزرگوار و کریم النفس ،آن چنان برتمامی اعضاءو جوارح خود تسلط دارند که آن طورکه بخواهند و اراده کنند ،می بینند.از این رو مقدمه ی «مثبت گرایی »،«مثبت نگری »؛ابتدا باید خوبی ها و مثبت ها را دید و سپس بدانها گرایید.

توصیه های تربیتی و عملی
1-فهرستی ازقابلیت های همسران را در ذهن داشته باشیم و به عنوان یک اصل در زندگی به آن اهمیت دهیم .
2-در گفتگوهای متقابل به قابلیت های اواشاره نموده تا فضای صحبت ها ،اثر مثبت بر وی داشته باشد.
3-چنان چه مایل هستیم جنبه ای را در همسرمان ببینیم ولی در واقعیت آن را مشاهده نمی کنیم ،ضروری است با تلقین مثبت به وی،تدبیری بیندیشیم که به تدریج این جنبه را احراز نماید.
4-در جریان مثبت گرایی برای پرهیز از رشد خود بزرگ بینی درهمسر،لازم است به تأیید و تقدیر جنبه های خوب شخصیت وی اکتفا نموده ،از تحسین و تأیید تمامی شخصیتش خودداری کنیم.
5-گام عملی بعدی برای مثبت گرایی ،کشف جنبه های مشترک روحی میان خود و همسر است.
4-5-4-4تفاهم در برابرتخاصم
«تفاهم،اساس ترقی است»(9)حضرت مسیح (ع)
تفاهم،بهترین راه حل برای مشکلات زناشویی است و بزرگترین عامل رشد و توسعه زندگی مشترک زن وشوهر است .اگر بتوانیم خود را در نقطه نظر همسرمان قرار دهیم به گونه ای که نحوه ی تفکر و بینش اورا نسبت به مسایل درک کنیم،به مرز تفاهم رسیده ایم.مبنای تفاهم در خلوت،احساس ارزشی است که هر یک برای شخصیت مقابل ،قائل است.بااین زمینه ی مناسب ،زوجین فرصت می یابند که در حضوردیگران تفاهم خود را حفظ نمایند و حریم یکدیگر را مراعات کنند.
توصیه های تربیتی و عملی برای رسیدن به تفاهم
1-احساس نیاز به عنوان مقدمه ای برای رفع نیاز
2-کوشش و تلاش مقابل
3-حاکمیت ایمان و فرد
4-پذیرش و احترام به تفاوت های فردی
5-تلاش برای حل مشکلات به جای تشخیص مقصر
6-کنار گذاشتن تعصبات و موانع ذهنی
7-شناخت درست در خصوص ریشه و علل مشکلات
8-گوش دادن به سخنان یکدیگر با نهایت دقت و احترام
9-مطالعه درحالات و روحیات همسر خود و تهیه ی فهرستی از علائق و تمایلات وی
10-پرهیز از مقایسه ی همسر با دیگران
11-استفاده از واژه و کلماتی که بار عاطفی مثبت دارند
12-پذیرش صداقت به عنوان پل ارتباطی مؤثر از درون خویش به جریان گفتگوها و مناسبات با همسر ،زیرا رستگاری در راستی است.
4-5-4-5 هم گرایی در برابر واگرایی
یکی ازعوامل تعیین کننده ی موفقیت یا عدم موفقیت درزندگی،نحوه ی مدیریت کانون خانواده است.چنان چه خانواده به صورت یک حوزه ی متشکل و وحدت یافته و منتظم اداره شود،تصمیمات،اندیشه ها ،کنش ها به سوی یک کانون جهت گیری می شود و مرکزیت مقتدرو متحدی به وجود می آید .بنای خانواده ی متعادل برمهر و مدیریت استوار می شود .شواهد قرآنی هم چون «الرِّجال قوَّامونَ علی النِّساءِ»نشان می دهد اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت و تأمین هزینه و تعهد کارهای اجرایی ،ازوظایف مرد است.از ویژگی های خانواده ی متعادل ،تشخیص مصلحت گرایی زندگی و ترجیح آن برمنفعت شخصی است و این خصوصیات درپرتو هم گرایی زوجین،امکان پذیر است.قراردادها و مقررات دراین خانواده،مورد احترام است ولی آنجا که پای مصلحت بزرگتری درمیان باشد،هریک از زوجین از انعطاف پذیری روحی خاصی برخورداراست که خواسته های فردی را فدای پیشبرد اهداف زندگی خواهد نمود.

توصیه های تربیتی و عملی
1-هم گرایی درزندگی مشترک میان زن و شوهر ،امری نسبی است،به این مفهوم که هرگز نمی توان انتظار داشت که زوجین درتمامی موارد توافق داشته و هم گرا باشند،بلکه اتخاذ سیاستی هماهنگ در برخورد با مسایل،مورد انتظار است.
2-هم گرایی ارتباط نزدیکی با شناخت دارد،لذا زنان و مردان جوان نباید در اولین گام های زندگی ،انتظار هماهنگی کامل و تمام عیار را از همسرشان داشته باشند.
3-همه ی خصوصیات همسر را نباید تغییر داد.این امر منجر به ایجاد مقاومت در او شده ،اعتماد به نفسش را زایل می کند.
4-درتصمیم گیری ها و انتخاب راه حل ها و برنامه ریزی های زندگی برای همسرخود ،حق قائل شوید و نقش او را در زندگی مورد اهمیت قرار دهید.
5-به محض نارضایتی ازهمسر،اورا کنار نگذارید و جایگاهش را همچنان حفظ کنید.
روح حاکم برخانواده ی «هم گرا»صمیمیت،یکدلی،یکرنگی،و در یک کلمه «رفاقت»است و جو غالب بر خانواده ی «واگرا»بیگانگی،فاصله ی عاطفی و در یک کلمه لجاجت است.اولین گام برای تحصیل روحیه ی رفاقت درزندگی مشترک،پذیرش همسر است.آنهایی که همسرشان را آن گونه که هست می پذیرند نه آن چنان که می خواهند باشد،به این مرحله ی ارزشمند نائل می شوند که دوستی و رفاقت در روابط متقابلشان موج می زند .پذیرش همسر درنگرش تحلیلی ،شامل پذیرش شخصیت ،افکار،علائق و سهم او در مدیریت زندگی است.
لجاجت و رقابت ناسالم چهره ی دیگری از روابط زن و شوهر را به تصویر می کشد.زنان و مردانی که به همسرخود همچون رقیبی آشتی ناپذیر می نگرند ،تجسم«واگرایی»و «تزلزل»در زندگی مشترک هستند.این امر به ویژه در زوج هایی که همسن بوده و یا اختلاف کمی با یکدیگر دارند ،مشهود است.آنان بعضاً درپذیرش مدیریت زندگی دچار مشکل هستند و کانون اولیه ی اختلافات از همین جا نشأت می گیرد.
4-5-4-6«بال»در برابر «وبال»
خانواده ی متعادل ،سازمان بسته و محدودی ازحیثیت ترقی و شکوفایی نیست.اعضای این خانواده قلمرو زندگی را گسترش داده و هریک زمینه ساز رشد دیگری است.ازآنجا که انسان در حرکت به سوی مرزهای کمال،محدودیت ندارد،خانواده ی متعادل نیز ازامکان توسعه ی نامحدودی برخوردار است،مشروط برآنکه
زن و شوهر،عامل محرکی در راه به کار انداختن انرژی های ذخیره شده و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه ی یکدیگر باشند.
برخی از زنان و مردان با وقف نمودن جوانی و سلامتی خویش و کنار گذاشتن آرزوها و خواسته هایشان ،خالصانه درراه پیشرفت و تحول همسرشان می کوشند و با فداکاری و درحقیقت به منزله ی بال برای پرواز همسرشان بر قله ی بلند افتخارو موفقیت ،سکوی پرتاب آنان می شوند.بااین همه،ندای فطرت از درون آدمی نهیب می زند که آیا پاداش نیکی ،جزنیکی است؟(10)
علی رغم وجود این گونه انسان های آزاده که «نیکی»را پاس می دارند و خود «نیکی»می آفرینند ،دو دسته از زوجین با دشواری های خاص خودشان ،ظهور می نمایند:
الف)آنهایی که برای همسرشان «بال»هستند ولی متقابلاً نشانی از قدر شناسی و منزلت درهمسر نمی بینند .
ب)آنهایی که نه تنها برای همسرشان «بال»نیستند ،بلکه درحقیقت وبال زندگی او می باشند.

توصیه های تربیتی و عملی
1-فقط به اظهارمحبت نسبت به همسرتان اکتفا نکنید،بلکه کردار خود را با گفتارتان هماهنگ کنید.
2-بخشی از اوقات زندگی خود را از صمیم قلب صرف پیشرفت همسرتان نمایید.
3-تلاش کنید که واقعاً شخصیت همسرخود را تکمیل کنید ،چون بخشی از شخصیت همسرتان ،مرهون تلاش های شما خواهد بود .
4-به جای وابستگی و تملک شدید به همدیگر ،به محبت و عواطف سالم و رشد دهنده بپردازید .
5-قبل از اینکه همسرتان را علاقه مند به خود سازید ،استعداد محبوبیت را در خود افزایش دهید .
6-همسرانی می توانند برای شریک زندگی خود در حکم بال پرواز باشند که خود شیفته نشوند.(غرور بی جا )
4-5-4-7مشارکت در برابرمفارقت
در مشارکت زناشویی نه تنهاسرمایه گذاری مالی ومادی مدنظراست ،بلکه صحبت از عالی ترین سرمایه های انسان یعنی قلب ،روح ،عواطف ،احساسات وآرزوهای بشری است که به مشارکت گذاشته می شود.زن وشوهر درچنین پیوندی باید خود را برای پذیرفتن هرگونه عواقب احتمالی ،اعم از موفقیت وشکست ،مهیا کنند و به نسبتی که مطلوب است ،سهمی را برعهده گیرند .چنین تصویری از مشارکت درخانواده ی متعادل ،آنگاه شکل می گیرد که هریک از زوجین دستی ازآستین همت برآورند و با همیاری و قبول مسؤولیت در زندگی ،بهترین جلوه ی مشارکت را به نمایش بگذارند.

انواع مشارکت
براساس موقعیت های که زن وشوهر به یاری هم برخیزند،مشارکت ،جلوه متناسب با آن موقعیت را پیدا می کند .به طورعمده دو نوع مشارکت قابل تبیین و توصیف است:
الف)مشارکت درشرایط عادی
ب)مشارکت درشرایط ویژه
زمانی که زندگی دربسترطبیعی خویش جریان می یابد،هریک از زوجین مسؤو لیت هایی را عادلانه تقبل نموده ودر پی انجام آن برمی آیند.این کیفیت ،پیوسته متضمن وظایف کلیشه ای نیست ،بلکه بخشی ازامور مرتبط به همسر را نیزدر برمی گیرد.به عنوان مثال ،خانمی که علاوه بروظیفه ی مشخص در زندگی ،بااظهارعلاقه مندی به کار وشغل همسرش ،خود را بیگانه با آن نشان نمی دهد و حتی براساس شناخت نسبی از پیشه و حرفه ی همسر،مشاورمطمئن دراین گونه مسائل خواهد بود ،درامورهمسرش شرکت یافته است ،دست کم ابراز علاقه به شغل همسر،مرد را نسبت به اهمیت کارش مطمئن می سازد و آن را جدی ترمورد توجه قرار می دهد .
در مثال دیگر،ازمردی یاد می کنیم که علاوه برانجام وظیفه درخارج از منزل ،حصاری میان خود و مسئولیت های زن نمی بیند و هرگاه احساس نیازشود ،مشتاقانه به یاری برمی خیزد و بخشی ازوظایفی را که به طور مرسوم بر عهده ی زن است ،بردوش گرفته و انجام می دهد .چنین روشی،زن را بیش از پیش به ارزش کارش دلگرم می نماید و علاوه برآن احساس ارزش شخصی نیز به وی دست می دهد و درنهایت،به سهولت کارها و زندگی و شادکامی ناشی از آن می انجامد.
حضرت رسول (ص)می فرماید :اگرمردی همسرش را در امور خانه یاری کند،خداوند او را به یکی از طرق زیرپاداش خواهد داد:
-یا در زمره ی شهداء قرار می گیرد.
-یا در زمره ی صدیقین قرار می گیرد.
-یا درزمره ی کسانی قرارمی گیرد که خداوند،خیردنیا و آخرت را برایشان اراده فرموده است.
اگرزنی برای رضای خدا،ظرف آبی به دست همسرش بدهد،خداوند اجر زنان بزرگی چون آسیه را برای او در نظرمی گیرد.(11)

شرایط ویژه برای خانم ها
-کثرت اولاد(مضاف شدن مسئولیت زن در قبال نگهداری و تربیت آنها)
-بیماری و از کارافتادگی زن .
-افسردگی زن(به ویژه درایام خاصی که در هر ماه پیش می آید)
-نازایی زن
-فرزندان دو قلو
-از دست دادن فرزند
-مهمان داری زیاد و بیش ازحد توانایی
-مشاغل اجتماعی
-وجود فرزند معلول یا عقب مانده ی ذهنی درخانواده
-وضعیت نامناسب مسکن(به ویژه سکونت مشترک با خانواده ی دیگری که محدودیت زیادی برای زن به وجود می آورد)

شرایط ویژه برای آقایان
-داشتن بیش از یک شغل(به منظور تأمین درآمد زندگی)
-داشتن حرفه ی خاصی که بابرنامه ی معمول زندگی مطابقت ندارد.(نظیر خدماتی که شبانه روزی بوده و یا فقط درمحل کار حضور می یابد)
-کارهای تحقیقی و فکری و نویسندگی و هنری که مرد ناچار است درمنزل کار کند.
-محرومیت عاطفی مرد در دوران کودکی و نوجوانی
-نقص عضو و معلولیت مرد،به عنوان نمونه جانبازان
-بیماری صعب العلاج مرد(بیماری کلیوی ،دیابت و نظایر آن که شرایط ویژه ای را برای زندگی پیش می آورد)
-شغل هایی که نیازبه مأموریت رفتن و مسافرت های زیاد داخل و خارج کشور دارد.
-وجود یک بیمار درخانواده
-از دست دادن شغل و حرفه
-ورشکستگی مالی و اقتصادی

توصیه های تربیتی و عملی به آقایان
در سیره ی پیامبر(ص)،آن بزرگ مردی که پشت دو ابر قدرت زمانه ی خویش ،یعنی امپراطوری بیزانس روم و پادشاهی ساسانی را به خاک رسانید، آمده است که با آن عظمتش در منزل کار می کرد.
1-هرگزتصور نکنید که کار بیرون از منزل با ارزش و کار درون منزل بی ارزش است.زیرا ارزش کار را محیط و پول تعیین نمی کند بلکه انگیزه ها ی انسانی و اخلاقی و سود دهی برای انسانها مشخص می نماید.
2-کار کردن مرد در منزل علاوه برخشنودی خداوند باعث افزایش نفوذ،محبوبیت و قدرت رهبری او می شود.
3-اگر به دلیل مشغله ی زیاد و مسئولیت سنگین ،نمی توانید عملاً با همسرتان همیاری نمایید،حداقل انگیزه و نیت خود را به اطلاع او برسانید تا ازحمایت فکری
شما احساس دل گرمی کند.انگیزه ی همکاری و مشارکت،مهم تراز خود همکاری است.زیرا مقدمه ی هرعملی ،انگیزه ای است که در پشت آن عمل نهفته است.
4-اگرفرصتی برای همیاری با همسرتان ندارید ،حتی المقدور با انجام امور شخصی و حفظ و تمیزی محیط خانواده،زحمت او را کم کنید و به لطف و شاد کامی زندگی بیفزایید و این،درصورتی عملی است که بدانید همسرتان انتظار چه رفتارهایی را از شما در محیط خانه دارد.

توصیه تربیتی و عملی به خانم ها
1-کار های خانه را طوری تنظیم نمایید که با آوردن وقت اضافی بتوانید به همسرتان کمک کنید.
2-نوع همیاری به شوهر می تواند مقدار و سطح کارهای مؤثر و مهم او را بالا ببرد و نیزامتیاز و محسنات خاصی به کار شوهر می بخشد.
3-بدون اطلاع و معلومات کافی از کار شوهر ،کسی قادربه انجام کمک به او نیست .همین قدرکه زن به کار و احتیاجات او آشنا باشد ،با صمیمیت و تفاهم بیشتری با هم زندگی خواهند کرد.
4-بخش اعظم زندگی و علاقه ی مرد ،صرف حرفه و شغلش می شود.برای زن امتیازبزرگی است که به کار علم و آشنایی داشته باشد که تمام ساعات بیداری همسرش را اشغال کرده است.
وقتی در مجلس ترحیم همسرعلامه ی طباطبایی(ره)،صاحب تفسیر نفیس المیزان ،آن عالم بزرگوار را خیلی ناراحت و متأثر می بینند ،ازایشان می پرسند:چرا شما بیش ازحد برای فقدان همسرتان اندوه ناکید؟
ایشان می فرمایند:اگر زحمات و مساعدت های همسرم نبود ،من توانایی نوشتن المیزان را پیدا نمی کردم.
معروف است که کتاب «جنگ و صلح»اثربرجسته ی تولستوی که یکی از ده کتاب جاودان ادبیات جهان است ،توسط همسرفداکار تولستوی بیش ازدهها بار پاکنویس شد تا چنین اثری به جامعه بشری ارائه گشت.(12)

همیاری با اضافه کاری شوهر
1-اگر همسرتان کارسنگین و اضافه ی زیادی انجام می دهد،غذاهای مقوی و پروتئین داربرایش آماده کنید.
2-به جای گوشه گیری خود را با مطالعه یا هنرهای سالم، سرگرم کنید.
وضع کار و موقعیت همسررا به فرزندانتان توضیح داده تا انتظارات آنها تعدیل شود.
4-درحضور بستگان و نزدیکان از همسرتان و کارش حمایت کنید.
5-به همسرتان اطمینان بدهید که کاملاًوضع او را درک می کنید.
6-در فرصت های فراغت به همسرتان آرامش،انرژی و امید بدهید.
4-5-4-8 منطق دربرابر زور (حق سالاری در مقابل مرد سالاری )
از نشانه های فرد با ایمان این است که:
«غرض او ازسخن گفتن،زورگویی و فخرفروشی و تحمیل به دیگران نیست»(13)
یکی بی خود ازخشمناکی چو مست
یکی بر زمین می زند هردو دست
فتادند درعقده ی پیچ پیچ
که درحلّ آن ره نبردند هیچ
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
اگرزوجین براساس عقلانیت،اخلاق ملایم و تربیت صحیح،بتوانند به جای اعمال سلیقه ی شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه ی زندگی،پایه های استوار و مطلوبی را برای حل اختلاف سلیقه های خود بیابند و منطق درصحنه ی زندگی شان حاکم و نافذ باشد ،به سعادت و خوش بختی نزدیک ترند تا تفکرات و کردار های توأم با خشونت و پرخاش گری .
زوجین،به خصوص مردها باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت ،قدرت نمی آفریند بلکه اززور و قدرت ،زمانی استفاده می شود که فرد از راه های دیگر مأیوس گردد و دراثر ضعف و عجز ،به مکانیسم زور روی آورد .حضرت باقر(ع)می فرمایند:حق را بگویید؛گرچه علیه خودتان باشد.(14)
درجوامعی که خانواده براساس مرد سالاری اداره می شود،غالباً منطق و حقیقت به کنارمی رود و زور و قدرت،حاکمیت مطلق می یابد.دراین گونه موارد روابط تیره ای برفضای خانواده حاکم خواهد شد و زن و فرزند همچون اسیرانی دردست حاکم مطلق العنان،قدرت هیچ گونه تصمیم گیری را ندارند.با قبول این واقعیت که زن سالاری نیز درخانواده ی متعادل جایی ندارد و قابل دفاع نیست ،به این مطلب می رسیم که چه چیزی باید حاکم برزندگی باشد؟در جواب خواهیم گفت :حق و حقیقت.حق،چه ازجانب مرد و چه ازجانب زن،باید پذیرفته شود .جنسیت و سن وسال و تحصیلات ،موقعیت اجتماعی و اقتصادی ،هیچ کدام در برابرکلام منطق و حق ،نباید ارجحیت پیدا کند.
در کشورهای پیشرفته ی صنعتی90-80درصد جدایی ها،ناشی از نارسایی های روانی و هیجانی (برخورد غیرمنطقی)طرفین ازدواج می باشد.(15)
4-5-4-9خود شکوفایی دربرابر خود زیانی
حق نفس تو برخودت این است که در آخرین حد توانایی ،وجود خود را به کمال برسانی.(16)
ساحل افتاد ه گفت:گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم گشت،آه که من کیستم
موج خروشنده ای،تیزخرامید و گفت:
هستم اگرمی روم گر نروم نیستم
خصیصه ی کمال پذیری و کمال جویی ،منحصربه انسان است و هیچ موجودی در این امربا انسان وجه مشترک ندارد.ازکودکی که کنجکاوانه با پرسش های بی امان خویش همه را تحت تأثیر قرارمی دهد،تا نوجوانی که به جستجوی ارزش های جدید برمی خیزد،همه مظاهری ازکمال طلبی انسان را به نمایش می گذارند.نیروی محرکه ی بشردر ابداعات و اختراعات بشری ،خصیصه ی کمال طلبی اوست.
اندیشه ی ترقی و شکوفایی حرکتی برعلیه روز مرگی است.اندیشه خود شکوفایی اگربا دانش برونی و بینش درونی پیوند بخورد،آدمی را در جاده کمال و نوسازی به پیش می برند .

توصیه های تربیتی و عملی
1-برای خود شکوفایی ،شناخت تضادهای درونی خود و وحدت بخشی به شخصیت ضروری است.تضادهای دورنی مانع رشد شخصیت وتصمیم گیری به موقع و صحیح درآدمی می شود.
2-بالا بردن اطلاعات درمورد زندگی،همسر و فرزندان ،ضمن مقابله با غافل گیرشدن ،موقعیت واعتمادبه نفس دربرخورد با مشکلات را افزایش می دهد.
3-بخش عمده ای ازخود شکوفایی درپرتوفضیلت های اخلاقی،ارتباط با خدا،دیانت و معنویت امکان پذیراست.این نوع ازخود شکوفایی ،روحی مقاوم در برابر هجوم ناملایمات روحی به ما دست می دهد.
4-مفهوم عمیق خود شکوفایی با حسابرسی ازخود،خودشناسی و محافظت بر آن،معنی می دهد.
4-5-4-10شادکامی دربرابرتلخ کامی
انسان با ایمان اندوهش را دردل و خوشرویی را برچهره دارد.(17)امام علی (ع)
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست
عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست
یکی از مهم ترین عوامل تعادل درخانواده ،مسرت زندگی و خوش رویی است که گویی تمام جنبه های حیات انسانی را درخود متبلورمی کند.از ویژگی های برجسته ی پیامبران الهی و اولیای بزرگ پروردگار،خوش خلقی وگشاده رویی با مردم واطرافیان ذکرشده است و شخصیت رسول اکرام (ص)درمیان همه ی آنان ازحیث نرمی اخلاق و خوشرویی و نفوذ درانسان ها،ممتاز است . قرآن کریم درسوره ی آل عمران آیه ی 159،به این ویژگی پیامبراسلام اشاره فرموده است .

توصیه های تربیتی وعملی
1-شاد کامی به عنوان یک احساس درونی بایستی ازباطن شروع شود تا آثار آن درچهره و کردارما نمایان شود.
2-هریک از زن و مرد ،درشادکامی زندگی نقش برجسته ای دارند.مرد به لحاظ مدیر بودن درخانواده مسئولیت سنگین تری دارد.
3-هرگزاجازه ندهید بی حالی ،بی حوصلگی ،افکارمنفی و یأس آلود،چون موریانه ریشه های شادکامی را از بین ببرند.
4-ادراک صحیح ازواقعیات،ما را شادکام ترخواهد کرد.همیشه به دست آوردن چیزی ،سود و ازدست دادن چیزی ،ضررنخواهد بود.آن چیزهایی که نظیر مال و منال ،به دست آوردنش ممکن است،برای فقدانش متأسف نشوید.(18)
5-ازاحساس نفرت و انزجارو بدبینی نسبت به خود و گذشته،فاصله بگیرید.
6-خود را آماده ی کسب تجربه ازهمسر و دیگران نمایید و ارزش های موجود زندگی تان را برشمرید.
7-توجه به جهان بیرون ازخود ،انطباق با دگرگونی ها و نترسیدن ازآینده و پذیرش مشکلات،همه آرامش بخش و شادی افزا هستند.
4-5-4-11 آگاهی دربرابر ناآگاهی
پایه و اساس درد شناسی و درمان و پیش گیری ازمسایل زناشویی ،فهم و آگاهی درست است.
مردم اندرحسرت فهم درست
آنچه می گویند به قدر فهم توست
داستان فیل درشب تاریک درمثنوی حضرت مولانا حکایت از شناخت ناقص و آگاهی کم است.
هرکسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
چهار مرد یک چیز را طلب می کردند ،به خاطرعدم آگاهی از زبان و منظور همدیگر،اختلاف بینشان بالا گرفت.اولی عنب می خواست،دومی انگور،سومی اوزوم،چهارمی استافیل.فردی دانا جنگ و اختلاف را در بین آنها تبدیل به صلح و صفا کرد.

مراحل تکوین آگاهی
1-داشتن یک تصویرو تصورانسانی مطلوب از همسر
2-شناخت دقیق حقوق درزندگی مشترک که شامل حقوق قانونی خود و همسر می شود.
3-تطبیق انتظارات خود از همسر با حقوقی که وی از آن برخوردار است.
4-ایفای وظیفه متقابل و انجام مسئولیت هایی که هریک در قبال دیگری به آنها متعهد شده است.

حقوق مرد برزن
آنچه در شرع مقدس اسلام به عنوان حقوق مرد در مقابل زن آمده است ،عبارتند از:
1-تمکین و پذیرش جنسی
2-اجازه از شوهر برای بیرون رفتن از منزل.برای زنان شاغل،اجازه ی اولیه کفایت می کند و اجازه ی هرروز طبق فتوای مراجع تقلید،لازم نیست.
3-پرداخت صدقه،بخشش و نذربا اجازه ی شوهر.
4-پذیرش رهبری مرد در نظام خانواده(به شرط درایت و توانایی)

حقوق زن برمرد
1-فراهم نمودن وسایل خوراک وپوشاک (نفقه برعهده ی مرد)
2-گذشت نسبت به همسر
3-خوش رفتاری
4-مهجور و رهانکردن او
5-الزام به انجام وظایف زناشویی
حضرت سجاد (ع)دراثرمشهور به رساله ی حقوق ،حق زن را برشوهر این گونه بیان می فرماید :
1-باید وی را گرامی بداری .
2-با وی از درتکریم(احترام )و رفق و ملایمت درآیی ،بااو به نرمی وملا طفت رفتارنمایی و مدارا کنی .
3-درخوراک و پوشاک او به نیکی اقدام کنی .
4-واگردرکاری به نادانی رود ،بر وی بخشایش آوری.
4-5-4-12بزرگ منشی دربرابر کوچک منشی
حق آن کس که به تو بدی کرده ،این است که از اوبگذری ومشمول عفوش قراردهی(19).امام سجاد (ع)
شنید م که مردان راه خدا
دل دشمنان را نکردند تنگ
تو را کی میسرشود این مقام
که با دو ستانت خلافست جنگ
واژه ی انسانیت پیوسته با کرامت و عزّت نفس عجین بوده است و لحظه ای نمی توان قامت انسان را بی پیرایه ی بزرگواری ،مجسم نمود ،آن گونه که خدا هم کرامت را به انسان تخصیص داده است:
«و لقد کرَّمنا بَنِی آدم (20)»به تحقیق فرزندان آدم را مقام کرامت
بخشیدیم .
بزرگواری و بزرگ منشی چه به عنوان یک خصیصه ی فردی و چه به عنوان یک خصیصه ی اجتماعی ،زیباترین جلوه ی اخلاقی را ترسیم می نماید،لیکن در مناسبات اجتماعی به ویژه درزندگی مشترک ،حضورموّثرتر و نافذتری خواهد داشت .
«دربهشت ،درجه ای است که کسی به آن مقام نمی رسد،مگرزمامدار عادل ،عیال وارصابر،خوش رفتار و گذشت کننده.»رسول اکرم (ص)
از لوازم بزرگ منشی ،گذشت،عفو و تغافل (21)است.نقطه ی مقابل چنین خصیصه ای ،روش مقابله به مثل ،شتاب زدگی درانتقام ،سیاست ضربه در برابرضربه است که تحت عنوان کوچک منشی از آن یاد می شود.افراد بزرگ منش درپی یافتن عیوب خود و رفع واصلاح رفتار خویش و دیگران و افراد کوچک منش درجستجوی کشف عیوب دیگران و غفلت از نواقص شخصیت خود هستند.
عیب دیگران منگر و احسان خویش
دیده فرو بربه گریبان خویش
امام علی (ع)می فرمایند:کسی که به عیب خویش توجه کند ،از توجه به عیوب دیگران باز می ماند.(22)
ای خنک جانی که عیب خویش دید
هر که عیبی گفت،آن برخود خرید
غافلند این خلق ازخود ای پدر
لاجرم گویند عیب یکدگر
هرکسی گرعیب خود دیدی زپیش
کی شدی غافل ،وی از اصلاح خویش
4-5-4-13عیب پوشی در برابر عیب جویی
حضرت علی (ع)فرمود:«با چشم پوشی از چیزهای کوچک،خود را بزرگ کنید وبرقدر و منزلت خویش بیفزایید.(23)»بزرگ منشی و گذشت ،ما را ملزم می کند که نسبت به همسرمان عیب پوشی را به جای عیب جویی برگزینیم و تغافل را که به معنای وانمود کردن بی اطلاعی خود از اشتباه طرف مقابل است،سرلوحه ی مناسبات خود با همسر قرار دهیم و همان گونه که علاقه مندیم دیگران نسبت به ما گذست داشته و عیوب ما را نادیده انگارند،متقابلاً نسبت به اطرافیان و همسرخود ،این گونه باشیم.

آثار تربیتی و اخلاقی عیب پوشی(چشم پوشی)
1-اعتلای کرامت و بزرگواری فرد
2-فرصت بخشی برای اصلاح خطا کار
3-تقویت آرامش در خانواده
4-پرهیز ازاشاعه ی بدی ها و زشتی ها
عیب جویی،صفتی است که ناشی از درونی معیوب وتصفیه نشده از رذائل اخلاقی است.بهترین راه حل برای درمان این مشکل روحی و اخلاقی را می توان دروادار کردن خود به دیدن جنبه های خوب و مثبت دیگران ،کم دیدن جنبه های منفی و بد دیگران،انداختن نورافکن قوی به تاریک خانه دل خویش و تلاش برای اصلاح
حالت مگس صفتی نفس،دیدن جنبه های روانی و اخلاقی خوب دیگران همانند زنبورکه روی شهدگل می نشیند،برشمرد.
4-5-4-14انتقاد سازنده دربرابرانتقاد مخرب
افزایش میزان انتقاد درخانواده باعث کاهش اعتماد به نفس و گسترش روحیه ی ستیزوتلخ کامی دربین زن وشوهرمی شود و روابط محبت آمیز به خصومت تبدیل می گردد.
انتقاد اگردرجای خود و با روش صحیح و مناسب انجام شود،یک شیوه ی تربیتی کارآمد و مؤثرخواهد بود .ولی انتقاد با روش نادرست و تحریک آمیز و درجهت تخریب شخصیت همسر،دیگرانتقاد نخواهد بود ،بلکه انتقام است.
طرح موضوع «تغافل»درصفحات قبل ،هرگز به این معنا نیست که از ایرادها و عیوب همسرخود ،همیشه چشم بپوشیم،بلکه تغافل در برخی موارد معنا پیدا می کند ودرسایرموارد ،باید با شیوه ی صحیح و سنجیده ای به اصلاح رفتار وی پرداخت.
همسرانی که به جای سازنده ،با تعریف نابجای خود،مشکل را پیچیده تر می کنند ،خود نیز درحلقه هایی ازمشکلات جدید گرفتار می شوند و همسرشان را دچار آفت خود بزرگ بینی می کنند.سعدی ضمن اشعاری به این موضوع پرداخته است:
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم ،هنرو کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تاعیب مرابه من نماید
ریشه های انتقاد مخرب
-بی ایمانی و کم انصافی
-معرفت ناقص
-تربیت ناسالم
-منفی گرایی و بد بینی
-غرض ورزی و انتقام جویی
-دوست نداشتن طرف مقابل ازعمق جان

ویژگی های انتقاد سازنده
نصیحتی کنمت بشنوو بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت ،بپذیر
«حافظ»
1-همیشه با بیان یکی ازجنبه های مثبت طرف مقابل،اطمینان او را جلب کرده و مقاومت اورا برای پذیرش انتقاد کم کنید.
2-جنبه ی محکومیت،آمرانه و تحکیم آمیزنداشته،بلکه غیرمستقیم و با عبارات استفهامی شروع کنید؛مثلاً آیا بهترنبود ؟آیا صلاح می دانی ؟و…
3-درخلوت و درغیاب دیگران مطرح کنید.
اگرانتقاد ازدوست را درحضور دیگران انجام دادی ،او را خوار و ذلیل کرده ای و اگرانتقاد را درتنهایی به عمل آوری ،اورا عزت بخشیده ای .(24)امام صادق (ع)
4-درهرنشست انتقادی ،همه ی جهات همسررا مورد انتقاد قرار ندهید و به یک موضوع اکتفا کنید.
5-درمراحل اولیه ی انتقاد،ایما و اشاره و رعایت ادب و درستی،پذیرش انتقاد را بیشتر می کند.درسیره نبوی آمده است که وقتی به پیامبر اکرم (ص)درباره رفتارنامناسب شخصی اطلاع می دادند ،پیامبربدون آنکه از او نام ببرند ،می فرمودند :چرا بعضی ها چنین و چنان می کنند ؟و از این طریق ضمن اصلاح رفتار آن شخص آبروی او نیز محفوظ می ماند.

مقایسه ی انتقاد سازنده و انتقاد مخرب:

ویژگی های انتقاد سازنده

ویژگی های انتقاد مخرب

انتقاد با نیت خیرخواهانه انجام می شود

انتقاد با سوء نیت انجام می شود.

لحن انتقاد کننده ،مشفقانه است.

لحن انتقاد کننده ،سرد و بی روح است.

هدف انتقاد:ارشاد و اصلاح

هدف انتقاد:تخریب شخصیت

انتقاد،درخلوت (تنهایی)انجام می شود.

انتقاد ،در حضور دیگران انجام می شود.

انتقاد،با توجه به ظرفیت روانی همسرانجام می شود

انتقاد،بدون توجه به ظرفیت روانی همسر انجام می شود.

انتقاد،با عبارات پیشنهادی ارائه می شود.

انتقاد،با عبارات تحکمی و آمرانه ارائه می شود.

انتقاد،صرفاً از رفتار و کار خطا به عمل می آید

انتقاد،متوجه تمام شخصیت خطا کار می گردد.

انتقاد،بدون توهین و تحریک عصبی انجام می شود

انتقاد،با توهین و تحریک عصبی همراه است.

انتقادگر،فرصتی برای جبران به انتقادشونده می دهد.

انتقادگر،هیچ گونه فرصتی برای جبران قائل نیست.

انتقاد،ازیک جنبه ی مثبت طرف مقابل آغازمی شود..

انتقاد،بلافاصله از یک جنبه ی منفی طرف مقابل آغاز می شود

روش انتقادگر،عیب پوشی و راز داری است.

روش انتقاد گر،عیب جویی و افشای راز است.

انتقادگر،درحین انتقاد برخود تسلط دارد.

انتقادگر درحین انتقاد ،دستخوش هیجانات و عواطف خود است.

4-5-4-15راز داری در برابررازگویی
یکی ازمهمترین عواملی که به نگه داری حریم خانوادگی لطمه می زند و تعادل آن را در هم می ریزد،بازگو کردن اسرار و راز های درون خانواده نزد دیگران است.ضروری است زن وشوهر درجهت دست یابی به تفاهم ،اسرار یکدیگر را در خارج از کانون زندگی ،نزد دیگران فاش نکنند و آن را امانتی ازجانب یکدیگر نزدخودشان تلقی نمایند.
راز گویی چه برای همسروچه برای دیگران،صفتی اخلاقی و خدا پسندانه است.خداوند مهربان ستارالعیوب است و با تخلق به «اخلاق اللّه»بایستی چنان باشیم که آبرو و شخصیت خود و دیگران را از نابودی مصون داریم.

آثارمطلوب راز داری
1-افزایش درجات ایمان
2-افزایش خویشتن داری
3-جلب اعتماد دیگران و بالاخص همسر
4-تأثیر عمیق برهمسر
5-مشکل گشایی اززندگی خود و دیگران

آثار نامطلوب رازگویی
1-پرورش و توسعه ی شخصیت منفی
2-کاهش درجه ی ایمان و اعتقاد به خدا
3-غفلت و انحطاط اخلاقی
4-اشاعه و گسترش بدی
5-کاهش اعتماد به دیگران
کسی که ازمسلمانی کارزشتی را با چشم خود ببیند ویا سخن بدی را باگوش خویش بشنود و بین مردم نشردهد (افشاکند )،مشمول آیه ی اشاعه ی فحشا ست که دردنیا و آخرت به عذاب درد ناکی مبتلا خواهد شد .(25)امام صادق (ع)
کنکاش وجستجو برای پیدا کردن رازهای مردم برخلاف دستور صریح قرآن کریم است که فرموده است :دراموردیگران تجسس نکنید (26).

عوامل راز گویی (افشای راز )
1-پوشاندن حقارت درونی
کسانی که خود دارای عیوب و نقایصی هستند ،دوست دارند عیوب واسرارمردم را شایع (افشا)کنند تا راه عذرشان توسعه یابد و با احتجاج به عیوب دیگران ،اعتراض مردم را نسبت به خود کاهش دهند .افرادی که به نحوی ازضعف شخصیت رنج می برند وحقارت درون ،آنها را ازخود ناامید و نامطمئن ساخته است ،برای جبران ضعف های خویش دو راه دارند :
الف )به خودسازی و تربیت نفس بپردازند و برکمبود های باطنی خویش فایق آیند .
ب)دیگران را از حیث شخصیت تهی ساخته ،مورد تحقیر قراردهند تاخود ،احساس رنج وآزار روحی ننمایند .
راه اول گرچه طریق مثبتی درحل کاستی های نفس است ولی تنها عده ی معدودی ازآن بهره می جویند و متأسفانه بیشترانسان ها ،طریق دوم را برمی گزینند و با تخریب شخصیت دیگران و افشای اسرار زندگی شان ،روح ِ رنجیده ی خود را تشفی می بخشند و بدین طریق آرامش کاذبی به آنها روی می آورد .
2-فقرارتباطی زن وشوهر
زن و شوهرکه ارتباطات عاطفی و روحی بسیارمحدود و فاقد برنامه ی منظم برخوردارند ،فرصتی نمی یابند تا بخشی ازمشکلات و درد های خویش با یکدیگرسخن بگویند وحتی راز خویش را با همسر و همدم خود درمیان بگذارند ،لذا مسایل ازحریم زندگی به خارج سرایت نموده و علی رغم زشتی عمل ،گاهی مرد یا زن چاره ای جزبیان رازخود به دیگران نمی بینند .
3-انتقاد ناپذیری زن یا شوهر
انتقاد باشیوه ی انسانی وبا قصد اصلاح رفتارطرف مقابل انجام پذیرد ،موجب آسیب زدایی از زندگی خواهد شد.ولی یکی از زوجین ،تحمل شنیدن انتقادهای سالم و سازنده از خود را نداشته باشد ،مطالبی که می توانست دراین فرصت ها مبادله شود ،متراکم وانباشته شده ،از درون آنها رازهای زندگی سربرمی آورد و با دیگران مبادله می شود .
4-الگو گرفتن از روابط والدین
پدر و مادری که درغیاب خود ،فرزند را به مراقبت ازطرف دیگر وادار می کنند ،بذربی اعتمادی را درکانون قلب و روح فرزند خود می پاشند و به میزانی که از او اسرارزندگی همسر را به دست می آورند،به وی رشوه می دهند و دست به بازی خطرناکی می زنند .
آنها نه تنها جواعتماد و اطمینان را ازمحیط خانواده سلب می نمایند ،بلکه دختران وپسرانی را تربیت می کنند که درآینده ،به افشای اسرارزندگی همسر و خانواده و دیگران، می پردازند و همچون اسیری که در قید و بند زنجیرهای سنگین
عادات گذشته گرفتار شده است،درخود قدرت خلاصی از این عادات غلط وشوم را که ریشه درتربیت نادرست خانواده دارد ،نمی یابند .
4-5-5خانواده ی متکامل
پس ازتبیین پانزده خصوصیت خانواده ی متعادل این سؤالات مطرح می شود که آیا خانواده ی متعادل ،منظورنهایی ما را محقق خواهد نمود؟و آیا در ورای دستیابی به خانواده ی متعادل می توان تصویری ازخانواده ی برتر دربستر زندگی پویا،متحول و طیبه ترسیم نمود؟
و سرانجام آیا آرمان ها و هدف های زوجین،پس از نیل به زندگی متعادل از باروری و حرکت بازخواهند ایستاد و زندگی،عقیم و راکد باقی خواهد ماند؟
در پاسخ به این سؤالات،بایستی از خانواده ی متکامل سخن بگوییم که الگوی تمامی عصرها و نسل هاست و ویژگی و خصوصیات متعالی و منحصربه فرد الهی و انسانی آنها را در اهل کساء ببینیم.حرکت به سمت این قله ،مستلزم تسخیرقله ی رفیع خانواده ی متعادل است.اعضای خانواده ی متکامل نه تنها خود ،مشکلی ندارند،بلکه در رفع مشکلات و آسیب های روانی و اجتماعی دیگران حرکت می کنند .چنین خانواده ای فراتر از منافع شخصی مستقل از داوری های دیگران،درپی اتکا به معیارهای مطمئن ،راه درست را برمی گزینند.
امیداست با توفیق ذات اقدس الهی و فهم کامل مطالب و عمل بدان ،به سمت اقیانوس بی کران الگوی حسنه ی انسان ها و خانواده ها یعنی فاطمه،پدرش ،همسرش و پسرانش ،حرکت جانانه ای را آغاز و ادامه دهیم و مشمول این آیه شویم که:کسانی که در راه ما تلاش و مجاهدت می کنند،ما راه را به آنها نشان خواهیم داد.(27)
إن شاءاللّه تعالی خدواند ما را از دوست داران و مریدان اهل بیت نبوت و رسالت -همانانی که خالق هستی ،آسمان بنا شده ،زمین گسترده،ماه روشنی بخش،خورشید درخشنده گر،دریاهای جاری،کشتی های سیرکننده در دریا را به وجود نیاورده مگر درمسیرمحبت آنان-قرار دهد.

پی‌نوشتها:

1-محمدرضا شرفی ،راهنمای ازدواج موفق،ص50.
2-قصص(28)/72،مریم(19)/21،نحل(16)/80،انعام(6)/96.
3-اعراف(7)/189.
4-اصول این گفتار برگرفته از کتاب خانواده ی متعادل اثر دکترمحمدرضا شرفی می باشد.
5-فرهنگ کامل آریان پور،ج2،ص1596.
6-فردریک مایر،تاریخ فلسفه ی تربیتی،ترجمه ی علی اصغر فیاض،ص152
7-کافی،ج5ص569.
8-حجرات(49)/12.
9-فردریک مایر ،تاریخ فلسفه ی تربیتی،ترجمه ی علی اصغر فیاض،ج1،ص152.
10-«هل جزاءُ الإحسان إلّا الإحسانُ»الرحمن(55)/60.
11-محمد رضا شرفی،خانواده ی متعادل،ص86.
12-دیل کارنگی،شادکامی،ص189.
13-«لا یتکلَّمُ لِیَتَجَبَّرَ بهِ علی مَن سِواهُ»کافی،ج2،ص230.
14-«قل الحقِّ و لو علی نفسکَ»بحارالانوار،ج74،ص173.
15-عزالدین معنوی،ازدواج و طلاق ازدیدگاه روان پزشکی ،ص12.
16-امام سجاد(ع)،رساله ی حقوق،ص46.
17-«المؤمِنُ…بِشرُهُ فی وجههِ و حُزنُهُ فی قلبه»کافی ،ج2،ص226
18-«لِکَیلا تأسَوا عَلی ما فاتکُم و لاتفرحوا بما ءاتاکُم»حدید (57)/23
19-وسایل الشیعه،ج15-ص179.
20-اسراء(17)/70
21-تغافل،از ریشه غفلت و به معنای مشاهده ی عیب ونقص در طرف مقابل و عدم توجه به آن و خود را به غفلت زدن است.
22-کافی،ج8ص18.
23-ابن شعبه حرانی ،تحف العقول ،ص224.
24-خانواده متعاادل،ص133.
25-کافی،ج2،ص357.
26-حجرات(49)/12.
27-«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»عنکبوت(29)/69.
منبع:کتاب وصال مهر ورزان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید