نقش قناعت در بهره مندی از زندگی (2)

نقش قناعت در بهره مندی از زندگی (2)

نویسنده:علی حسین زاده*

 

 

آثار قناعت در زندگی

مهم ترین نتایج ارزشمند قناعت، که در زندگی اجتماعی سایه می گسترد، عبارت است از:

1. آسایش، راحتی و رضایتمندی

انسان به صورت فطری طالب راحتی و آسایش است. گاهی به اشتباه مصداق رفاه و آسایش را تشخیص می دهد. برای اینکه اشتباه نکند و حریص نباشد، باید بداند اولین ثمره
شیرین قناعت، آسایش و راحتی است برای کسی که این ویژگی را دارا است. هنگامی که فرد به آنچه در اختیار دارد، اکتفا می کند و در زندگی، خود را با در نظر داشتن امکانات موجود، اداره می کند، سختی بسیاری از امور همچون فعالیت های طاقت فرسا، نگرانی از کمبودها، اظهار نیاز به دیگران و… را از خود دور می سازد. از این رو، رسول خدا(ص) قناعت را عین راحتی دانسته و فرموده اند: «القناعه راحه؛ قناعت راحتی است».(1)
امیرالمؤمنین (ع) راحتی را ثمره قناعت به شمار آورده و فرموده اند: «ثمره القناعه الراحه؛ راحتی و آرامش نتیجه قناعت است».(2) هم چنین حضرت می فرماید: «حرم الحریص القناعه، فافتقد الراحه؛ حریص چون از قناعت محروم است، رحتی ندارد».(3) در حدیثی دیگر می فرماید: «القناعه مال لاینفد؛ قناعت ثروتی پایان نایافتنی است که به دنبال خود عزت می آورد».(4) غزالی می گوید: «هیچ کس را عیش خوش تر از قانع نبود، هیچ کس اندوهگین تر از حسود نبود، هیچ کس سبک بارتر از تارک دنیا نبود و هیچ کس از پشیمان تر از عالم بدکار نبود».(5) در بُعد خانوادگی نیز اکتفا کردن فرد به امکانات موجود، بسیاری از نگرانی ها را از زندگی مشترک دور می سازد. مرد یا زنی که به همسر خود به عنوان دارایی موجود خود نگاه می کند و او را بدون مقایسه با نقاط قوت دیگران می نگرد، در حقیقت آرامش و راحتی خود را تأمین کرده است. همچنان که افرادی که تنها نقاط ضعف همسر خویش را در نظر می گیرند و آن را با نقاط قوت دیگران مقایسه می کنند، همواره روحی ناآرام دارند. سایر امکانات زندگی نیز همین طور است. کسانی که به آنچه دارند، راضی اند و خود را برای به دست آوردن آنچه ندارند، به زحمت نمی اندازند، یا در افسوس نداشتن آن به سر نمی برند، زندگی را با روحی آرام و به دور از دغدغه و نگرانی می گذرانند. در حدیثی از امیرمؤمنان (ع) آمده است: «الرضا ینفی الحزن؛ رضایت و قناعت اندوه را از بین می برد».(6)
انسان به دلیل اینکه فکر می کند هر چه بیشتر داشته باشد، رضایت مندی زیادتری خواهد داشت، حرص می زند. اگر شناخت خود را اصلاح کند و بداند احساس رضایت چیزی نیست که آن را از بیرون به دست آورد، بلکه باید نوع نگاه خود را اصلاح کند، کمتر حرص خواهد زد. ما ممکن است با مقداری ثروت رضایت مختصر و کوتاهی را پیدا کنیم، اما بی شک پس از آن، عطش ثروت در ما زیادتر خواهد شد. هر چه زیادتر تلاش کنیم،
قدرت طلبی و شهرت طلبی ما ارضا نخواهد شد. قدرت و شهرت ما را خشنود نخواهد ساخت. ابتدا انسان احساس رضایت خود را در چیزی می بیند که وقتی به آن رسید، به آن بسنده نمی کند و برتر از آن را مطالبه می کند. گاهی یک جوان فکر می کند اگر شغلی پیدا کند، خانه ای تهیه کند و همسری گزیند، خیالش راحت می شود. با خود می گوید: همین که شغل پیدا کنم، پولدار شوم و ازدواج کنم، راحت می شوم، وقتی به اینها رسید، حس می کند دارایی های بزرگ تر و خیره کننده تری ندارد و خود را برای رسیدن به آن به زحمت فراوان می اندازد.
جانسون می گوید: «برای دست یابی به احساس رضایت، باید شعار ایمان به خدا جای “درست همین که به شغل برسم، دارای خانه شوم، سرمایه دار گردم و…” را بگیرد».(7)

2. برخورداری از زندگی شیرین

راحتی و آسایش ناشی از قناعت، زمینه برخورداری همسران از زندگی دل پذیر و گوارا را فراهم می سازد. این نتیجه ارزشمند با تعابیر گوناگونی در متون دینی بیان شده است. در روایتی از قناعت، به زندگی گوارا تعبیر شده است: «عن الصادق (ع) خمس من لم یکن فیه لم یتهناً العیش الصحه و الا من و الغنی و القناعه و الانیس الموافق؛ کسی که پنج چیز در او نباشد، زندگی برایش گوارا نیست. سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت و همسر موافق».(8)
در برخی از روایات، قناعت را گواراترین زندگی به شمار آورده است: «عن علی (ع) القناعه اهناً العیش؛ گواراترین زندگی قناعت است».(9)
در تعبیری دیگر قناعت مصداق حیات طیبه دانسته شده است: «سئل علی (ع) عن قوله تعالی «فلنحیینه حیاه طیبه، فقال هی القناعه؛ از امیر مؤمنان (ع) درباره سخن خداوند متعال که فرمود: ما به او حیات طیبه عطا می کنیم، سؤال شد. پس حضرت فرمودند: حیات طیبه قناعت است. نه تنها قناعت حیات طیبه است، بلکه پاک ترین زندگی قناعت است».(10)
عن علی (ع): اطیب العیش القناعه؛ پاک ترین زندگی قناعت است».(11)
در جای دیگر حضرت امیر(ع) زیبایی زندگی را قناعت دیده، فرموده اند: «جمال العیش القناعه؛ قناعت زیبایی زندگی است».(12)
همه این تعابیر بیانگر آن است که فرد قانع، از همسر خود راضی، از امکاناتی که در اختیار دارد، راضی و از همه مهم تر از خدای خود راضی است. و بر اساس این رضایت،
ضمن آنکه از باطنی آرام برخوردار است، اعضا و جوارح خود را نیز برای دسترسی به آنچه ندارد، به زحمت نمی اندازد. آیا حیات طیبه چیزی جز این است؟

3. عزت نفس

حرمت نفس یکی از بهترین نشانه های سعادت و خوش بختی است. هر چه فرد از حرمت نفس خویش فاصله می گیرد و به گونه ای خود پنداره منفی پیدا می کند از سعادت فاصله می گیرد. از مهم ترین عواملی که بر رفتار اجتماعی ما تاثیر می گذارد، احساس کفایت و عزت نفس است.(13) هر یک از ما تصوری از خود دارد که به آن پنداره(14) می گویند: آن ترکیبی از شناخت ها و احساساتی است که فرد نسبت به خود دارد. البته «عزت نفس» با مفهوم «خود» مساوی نیست. مفهوم «خود» مجموعه ای از عقاید فرد درباره خود است که بیشتر بر مبنای توصیف است تا اینکه بر مبنای قضاوت باشد؛ چرا که ممکن است بعضی از بخش های مقوم خود، خوب یا بد تلقی نشود. وقتی ویژگی هایی که فرد دارد با ارزش مثبت و منفی مورد قضاوت قرار نگیرد، این خود را از عزت نفس جدا می سازد. پس نگاه به خود، در صورتی که با قضاوت همراه باشد، عزت نفس مطرح می شود. اگر این قضاوت مثبت باشد، به عزت نفس فرد می افزاید. چنان که منفی باشد، عزت نفس او را کاهش می دهد. به عنوان مثال، پسر بچه ای که زیاد دعوا می کند، چنان که این حالت را به عنوان توانایی خود ارزیابی کند و برای آن ارزش مثبت قائل باشد، عزت نفس او افزایش می یابد. ولی چنان که از این حالت خود ناخرسند باشد و آن را حالت بدی ارزیابی کند، عزت نفس او کاهش خواهد یافت.(15) خود پنداشت از نظر مفهوم، گسترده تر از عزت نفس است و به شناخت هایی که فرد از خودش دارد، اشاره می کند.(16)
عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانوده ارتباط دارد. هر یک از افراد خانواده، وقتی دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن پسخوراند و دریافت آن و حل مشکلات به عزت نفس جمعی خانواده بستگی دارد. افراد خانواده در مواقع بحرانی یا استرس زا ممکن است ارتباط با یکدیگر را متوقف سازند تا بدین طریق عزت نفس خویش را حفظ کنند.(17)
جایی که به توان خود اعتماد داریم و حس می کنیم می توانیم از پس مشکلات برآییم و آنها را حل کنیم، از عزت نفس برخورداریم. هر گاه فکر می کنیم می توانیم مسائل را تحلیل
کنیم و با دید باز با آنها رو به رو شویم، عزت نفس داریم. وقتی فکر می کنیم با استانداردهایی که دیگران به ارزیابی افراد می پردازند، نزدیک هستیم، خود پنداره مثبت داریم و به خود امتیاز خوبی می دهیم. وقتی می بینیم خداوند منان درباره ارزش انسان بهشت را مطرح می کند و می فرماید: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه؛ به درستی که خداوند جان و مال مؤمنان را با بهشت خریداری می کند».(توبه: 111) عزت نفس خود را می یابیم. جایی که دیگران به ما بها می دهند و ارزش خاصی برای ما قائل هستند، احساس عزت نفس می کنیم. حضرت علی (ع) می فرماید: «من کرمت علیه نفسه لهم یهنها بالمعصیه؛ کسی که نزد خود عزت و کرامت داشته باشد، با معصیت نفس خود را پست نمی کند».(18)
عزت و نفوذ ناپذیری اثر ارزشمند قناعت است. فردی که به آنچه دارد، قانع نیست، همواره در صدد است که کمبودهای مادی خود را برطرف سازد و چون تأمین این نیازها در موارد زیادی مستلزم در خواست از دیگران است و از سوی دیگر، این کمبودها بی انتها می باشد، نیل به آنچه که فرد در اختیار ندارد، مستلزم ابراز نیاز مداوم به دیگران است. این همان چیزی است که عزت و نفوذ ناپذیری فرد را به شدت به خطر می اندازد. از این رو، در روایات بسیار قناعت موجب عزت دانسته شده است. «عن امیرالمؤمنین (ع): من تجلبب الصبر والقناعه عزّ و نبل؛ هر کس لباس صبر و قناعت بر تن کند، عزیز و با فضیلت می شود».(19) در روایت دیگری حضرت می فرمایند: «القناعه تؤدی الی العزّ؛ قناعت به عزت منتهی می شود».(20)
بعضی از روایات حتی از این مرحله نیز فراتر رفته و قناعت را پایدارترین نوع عزت بر شمرده اند: «القناعه ابقی عزّ؛ پایدارترین عزت قناعت است».(21)
از این رو، وقتی به امام باقر(ع) گفته شد: «عظیم ترین انسان ها کیست؟ حضرت فرمودند: مَن لم یبال الدنیا فی ید من کانت؛ کسی که توجه نداشته باشد به این که دنیا در دست کیست».(22)
روشن است که عزت مهم ترین سرمایه زندگی مشترک است. با وجود آن، می توان بسیاری از کمبودهای زندگی را نادیده گرفت و زمینه آرامش و سازگاری خانوادگی را فراهم ساخت.
بی نیازی و عزت انسان در احساس اوست. چه بسیار افرادی که با همه سرمایه ای که دارند روحیه گدایی بر آنها حاکم است. فیض کاشانی از وجود پیامبر(ص) نقل می کند که حضرت فرمود: « بی نیازی به فراوانی ثروت نیست، بلکه به روحیه بی نیازی است».(23) رهایی از اسارت نفس به قناعت وابسته است. کسی که قناعت پیشه نسازد، به اسارت نفس گرفتار می شود و عزت خود را از دست می دهد. علی (ع) می فرماید: «الحریص عبد المطامع؛ حریص بنده هواهای نفسانی است».(24)

4. اصلاح نفس

علاوه بر آثاری که به آن اشاره شد، این صفت از مهم ترین عوامل خودسازی قلمداد می شود. صفت ناپسند حرص، که سرچشمه بسیاری از رذایل اخلاقی است، با قناعت درمان می شود. ریشه کن کردن حرص نقطه آغازی برای آراسته شدن به مکارم اخلاق خواهد بود. بر این اساس، امیرالمؤمنین (ع) قناعت را عامل مقابله با حرص شمرده و فرموده اند: «انتقم من حرصک بالقنوع کما تنقم من عدوک بالقصاص؛ از حرص خود با قناعت انتقام بگیر همان گونه که از دشمن خود با قصاص انتقام می گیری».(25)
در جایی دیگر، از قناعت به عنوان بیشترین یاری دهنده فرد در جهت اصلاح نفس یاد کرده اند: «اعون شییء علی صلاح النفس القناعه؛ کمک کارترین عامل بر اصلاح نفس قناعت است».(26)
مسلم است فردی که توفیق خودسازی پیدا کرده و از نفس صالحی برخوردار گشته است، از توانایی ایجاد آرامش در جامعه و به حداقل رساندن تنش ها و ناسازگاری ها برخوردار خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

*استادیار دانشگاه کاشان.
1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص 185.
2. عبدالحمید ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 296.
3. محمدباقر مجلسی، همان، ج68، ص 348.
4. محمد بن حسن حر عاملی، همان، ج15، ص 278.
5. محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ص342.
6. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 103.
7. رابرت جانسون، احساس رضایت، ترجمه شهره عبداللهی، ص 107.
8. محمد باقر مجلسی، همان، ج1، ص 83.
9. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، همان، ص 103.
10. همان، ص 393.
11. همان، ص 391.
12. همان.
13. esteem self
14. Self- concept
15. پاول هنری ماسن و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، ص 413.
16. سیدمجتبی هاشمی رکاوندی، مقدمه ای بر روان شناسی زن، ص 137.
17. چارلزل. تامپسون و دیگران، مشاوره با کودکان، ترجمه جواد طهوریان، ص 410.
18. عبدالواحد محمد تمیمی آمدی، همان، ص 231.
19. همان، ص 284.
20. همان، ص 392.
21. همان.
22. تاج الدین شعبری، جامع الاخبار، ص 109.
23. محمد فیض کاشانی، تفسیر صافی، ص 375.
24. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، همان، ص391.
25. همان.
26. همان.

منبع: نشریه معرفت اخلاقی، شماره 4.
ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید