نقش قناعت در بهره مندی از زندگی (1)

نقش قناعت در بهره مندی از زندگی (1)

نویسنده:علی حسین زاده*

 

 

چکیده

این تحقیق به نقش قناعت در زندگی می پردازد. مباحثی از جمله معنای قناعت، شرایط لازم برای تحقق آن، عوامل ایجاد و تقویت آن، آثار آن در زندگی و فنون دست یابی به قناعت در حیات اجتماعی است. هدف این پژوهش، یافتن راهکار مناسب برای دوری از حرص، آرامش و نشاط اعضای خانواده، رفع نیازمندی ها در ابعاد مختلف، آسایش و برخورداری از زندگی مادی و معنوی، اصلاح نفس، پیدا کردن عزت و رسیدن به سعادت و خوشبختی است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است که بر داده های دینی و تربیتی مبتنی است. یافته های اصلی این تحقیق ضرورت توجه به اهمیت قناعت، عوامل و راهکارهای ایجاد و تقویت آن، زمینه های مقابله با حرص، پدید آمدن آرامش و به کارگیری مهارت ها و فنون برای دستیابی به زندگی سالم است.

مقدمه

یکی از صفاتی که تضمین کننده آرامش و سازگاری در زندگی اجتماعی است و فقدان آن آرامش را از زندگی می رباید، قناعت در افراد خانواده است.
در این زمینه، کتاب های اخلاقی از جمله «محجه البیضای» فیض کاشانی، «جامع السعادات» ملامهدی نراقی و «معراج السعاده» ملا احمد نراقی و سایر کتاب های اخلاقی همچون «کیمیای سعادت» به بحث قناعت اشاره کرده اند. قناعت از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، به حساب می آید.
سؤالاتی که در این زمینه مطرح می شود، عبارت است از:
قناعت چه اهمیتی دارد؟ آیا قناعت قابل تحصیل است یا امری ژنتیکی است؟ اگر قابل تحصیل باشد، چه عوامل و راهکارهایی برای تحصیل و تقویت آن وجود دارد؟ آثار آن چیست؟ با چه فنونی می توان به آن آثار دست یافت؟

مفهوم و اهمیت قناعت:

«قناعت» در لغت به معنای تنازل است تا آنجا که فرد زندگی خود را با امکاناتی که در دست دارد، منطبق سازد. از مصادیق آن، رضایت دادن به چیزی است که به او می رسد.(1) در کتاب های لغت، خرسندی، بسنده کردن به قسمت، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه جویی، خشنودی به آن چه از روزی و معاش قسمت می شود،(2) رضا دادن به سهم خویش،(3) در اکتفا به مقدار ناچیز از وسایل زندگی در حد ضرورت،(4) راضی شدن به مقدار کم از بخشش(5) از معانی قناعت محسوب شده است.
در علم اخلاق نیز ملکه قناعت، ضد صفت حرص و حالتی نفسانی دانسته شده است که موجب می شود آدمی به قدر حاجت و ضرورت اکتفا کند و در تحصیل فضول از مال زحمت نکشد.(6) قناعت آن است که نفس نسبت به امور خوردن، آشامیدن و پوشیدن سخت گیری نکند و هر چیزی را که سد خلل کند، رضایت داشته باشد و خود را به زحمت و مشقت نیندازد.(7) ملامهدی نراقی می گوید: « ضدالحرس القناعه» قناعت ضد حرس است.(8) امام علی (ع) می فرماید: «لن توجد القناعه حتی یفقد الحرص».(9) قناعت جز با نابودی حرص پدید نمی آید. در روایتی پیامبر (ص) اکرم، از جبرئیل سؤال کرد: «ما تفسیر القناعه؟ قال یقنع بما یصیب من الدنیا یقنع بالقلیل و یشکر الیسیر» تفسیر قناعت چیست؟
جبرئیل پاسخ داد: قناعت راضی بودن به همان مقداری است که از دنیا نصیب شخص می شود، به کم قانع است و از نعمت کم نیز سپاسگزاری می کند.(10)
آنچه از مجموعه تعاریف به دست می آید این است که فرد قانع در بعد شناختی، معتقد است هر چه از سوی خدا به او برسد، فضل اوست. در بعد عاطفی به همه محدودیت ها و مقدرات رضایت می دهد و در بعد رفتاری، بر وفق محدودیت ها عمل می کند و با آن کنار می آید. گستره قناعت وسیع است و شامل لباس، مسکن، خوردن، آشامیدن، خواب و… می شود.
اهمیت قناعت در زندگی به حدی است که امام زین العابدین (ع) در پاسخ به فردی که از ایشان جویای برترین اعمال شده بود، فرمودند: «هو ان یقنع بالقوت…» برترین عمل این است که انسان به آنچه در دست او است، قانع باشد.(11) در روایتی دیگر، قناعت آن قدر مهم تلقی شده است که موجب سعادت به حساب آمده است.(12) این صفت، علاوه بر آنکه از صفات ممتاز اخلاقی محسوب شده و به حسن رابطه فرد با مولای خود منجر می شود، در استحکام بنیاد خانواده نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و آثار مهمی بر آن مترتب می شود.

عوامل ایجاد و تقویت قناعت در زندگی خانوادگی

دقت در آثار ارزشمند فردی و اجتماعی، که برای قناعت بر شمرده شد، ما را به این نتیجه رهنمون می سازد که برای برخورداری از زندگی راحت، طیب، زیبا، همراه با عزت و اصلاح نفس، باید خود قناعت پیشه باشیم و زندگی اجتماعی خود را نیز با فرد قانعی انتخاب کنیم. این ایده آل ترین شرایطی است که بر اساس آن می توان اهداف فوق را دنبال کرد و به آن نایل شد.

عامل خانوادگی

در روایت است که فردی به نام ابراهیم کرخی به حضور امام صادق (ع) رسید و عرضه داشت: «همسر موفقی داشتم که از دنیا رفت و اینک قصد ازدواج دارم. حضرت فرمودند:
ببین خود را کجا قرار می دهی…. زنان سه دسته اند: زن زایای مهربان، که شوهر خود را در کار دنیا و آخرتش یاری می رساند و روزگار را بر او سخت نمی کند. زن نازا و بی بهره از
زیبایی، که شوهرش را در امور خیر یاری نمی رساند، و زن پر سروصدا، پا به در و عیب جو که زیاد را اندک می شمارد و کم را نمی پذیرد.(13)
از مجموع این روایات اهمیت انتخاب همسر قانع روشن می شود. فراز آخر روایت اخیر تصریح می کند، زنی که خدمات زیاد همسر را کم به شمار آورد و خدمات کم او را نپذیرد، از جمله زنان شایسته برای گزینش به عنوان همسر نیست؛ ازدواج با او کمتر به آرامش و سازگاری منجر می شود. بنابراین، مهم ترین اقدام در این جهت، انتخاب همسر قانع و قدرشناس است. در روایتی چنین آمده است:
یک روز صبح علی (ع) به فاطمه (ع) فرمود: آیا غذایی نزد تو هست تا از آن تناول کنیم؟ حضرت فاطمه (ع) گفت: قسم به آن کسی که پدرم را به نبوت و تو را به وصایت و خلافت گرامی داشت، چیزی نزد من نیست تا آن را در اختیار تو بگذارم. دو روز است که آنچه داشته ایم، به رغم نیاز خود و حسن و حسینم به دیگران داده ایم. پس علی (ع) فرمود: ای فاطمه، چرا مرا از این قضیه آگاه نکردی تا غذایی برایتان تهیه کنم؟ حضرت فاطمه (ع) گفت: ای اباالحسن، من از خدای خود حیا دارم که تو را برای کاری تکلیف کنم که بر آن قادر نیستی.
از این حدیث ارزشمند، به دست می آید که کتمان نیازها و بازگو نکردن آن در نزد همسر، به ویژه هنگامی که تأمین آن برای او ممکن نیست، از مصادیق بارز قناعت و موجب آرامش هر چه بیشتر زندگی مشترک خواهد بود.
علاوه براین، گاهی مناسب است که فرد با درک شریک زندگی خویش، نه تنها از او درخواستی نکند، بلکه سعی کند او را در اوج مشکلات معیشتی به صبر سفارشی و به توجه به عنایات خداوند متعال و توکل بر او ترغیب کند.
مردی به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: همسری دارم هر گاه وارد منزل می شوم به استقبال من می آید و چون خارج می شوم، بدرقه ام می کند. هر گاه مرا غمگین می بیند، می گوید: چرا ناراحتی؟ اگر برای روزی خود نگرانی، دیگری (خداوند) عهده دار آن است و اگر برای آخرت خود بیمناکی، خداوند دل مشغولی تو را بیشتر سازد. پس رسول خدا (ص) فرمودند: «ان لله عمالاً و هذه من عماله لها نصف اجر الشهید؛(14) به درستی که برای خدا کار گزارانی است و این زن از کارگزاران خدا است که برای او نیمی از پاداش شهید است.
این همسر قانع نه تنها خود با مشکلات کنار آمده است و توقعی از همسر خویش ندارد، بلکه زمینه بروز هرگونه ناراحتی در زمینه معیشت را نیز از همسر خود دور می کند. چنین زن و شوهری در کنار نقش همسری بسیار مطلوب نقش والدینی خوبی نیز ایفا می کنند. با داشتن ویژگی قناعت، پذیرش والدین بالا می رود و با صورت ها و موقعیت های مختلف کنار می آیند. والدینی که درجه پذیرش بالایی دارند، روش فرزند پروری دموکراتیک اتخاذ می کنند و این حرمت و عزت نفس فرزند را به دنبال دارد.(15)

عامل فردی و شخصیتی

یکی از عوامل مهم قناعت در فرد، داشتن ویژگی های شخصیتی مثبت است. برخی، از کرامت و عزت بالایی برخوردار هستند و به راحتی به خود اجازه نمی دهند با حرص ورزی و طمع به دست دیگران چشم بدوزند و حرمت و عزت نفس خود را خدشه دار کنند. هر چه کرامت نفس انسان بیشتر باشد، قناعت بیشتری از او خواهیم دید. افراد که بزرگوار هستند، خود را مدیون دیگران قرار نمی دهند.
برخی افراد از خود تهی با دیدن وضع زندگی دیگران زود برانگیخته می شوند و به چشم و هم چشمی رو می آورند. در مقابل، افرادی هستند که برانگیختگی آنها پایین است و به زودی از ناحیه دیگران تحریک نمی شوند. فردی که همواره چشم به زرق و برق زندگی دیگران می دوزد، از حالت استغنا و بی نیازی دور می شود و همیشه حالت نیاز و کمبود، را در خود زنده نگه می دارد. روشن است که احساس کمبود، فرد را به زندگی موجود خویش بی علاقه می کند و بدون توجه به ویژگی های مثبت زندگی خود، همواره حسرت زندگی دیگران را می خورد. این حسرت، هم خود فرد و هم زندگی مشترک را دچار تزلزل می سازد. رسول اکرم (ص) درباره این پیامد فرموده اند: «من اتبع بصره ما فی ایدی الناس کثر همه و لم یشف غیظه؛ هر کس چشم به دنبال آنچه در دست مردم است بدوزد، اندوهش فراوان گردد و سوز دلش درمان نپذیرد».(16)
فردی که بهره های مادی زندگی دیگران را الگوی خود قرار می دهد، پس از احساس نیاز و کمبود، درصدد جبران آن بر می آید. در این مسیر، هم خود را به زحمت و سختی می اندازد هم موجب می شود که همسر به تلاش فوق طاقت دست زند و از راه حلال یا حرام، مقصود همسر خود را تأمین کند. علاوه بر سلب آرامش در زندگی، افراد را وادار
می سازد که به هر صورت ممکن خواسته خود را تحقق بخشند و به فساد انگیز بودن آن نیندیشند.

عامل شناختی

شناخت صحیح و اعتقادات درست عامل مهمی برای قناعت است. وقتی انسان معتقد باشد که روزی رسان همه خلایق خداست، انسان فقط وظیفه دارد کارهایی را انجام دهد، اما نتیجه در اختیار خداست، حرص نمی شود. قرآن کریم می فرماید: «ما من دابه الا علی الله رزقها؛ هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه رزق و روزی او بر خداست».(هود:6) پس چرا نگران باشیم و به بیش از وظیفه خود فکر کنیم. حضرت صادق (ع) می فرماید: «آن کان الرزق مقسوما فالحرص لماذا؟(17) اگر رزق و روزی به حکم خدا مقدر شده است، پس حرص برای چیست؟ حضرت علی (ع) می فرماید: «ای فرزند آدم، روزی دو گونه است: یکی آنکه تو در جست و جوی آن هستی و دیگری آنکه تو را می جوید. که اگر به دنبال آن نروی، به سراغ تو می آید».(18) این نوع تفکر، که انسان به جز انجام وظیفه تکلیفی ندارد و خداوند منان روزی انسان را به مقدار معین مقدر فرموده است و با حرص انسان بیش از آن به او نمی رسد، باعث می شود روحیه قناعت در او تقویت شده و از حرص فاصله بگیرد. انبیاء به خصوص پیامبر (ص) اعظم حضرت محمد(ص) الگوی ما هستند. زندگی رسول خدا(ص) را که یادآور می شویم، می فهمیم که خوراک ایشان نان جو، شیرینی او خرما و سوختش شاخه نخل بود، آن هم هرگاه که به دست می آمد.(19) اگر انسان بداند در سایه حرص و طمع ضررهای دنیوی و اخروی از قبیل غم و غصه، ناراحتی، سلب آسایش و گرفتاری قیامت و در سایه قناعت راحتی، آسایش، آرامش و سربلندی در روز قیامت به دست می آید، زمینه پذیرش قناعت او بیشتر است.

پی‌نوشت‌ها:

*استادیار دانشگاه کاشان.
1. مصطفوی تبریزی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج9، ص327.
2. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، واژه قناعت.
3. ابن منظور، لسان العرب، ماده قنع.
4. حسین راغب اصفهانی، مفردات قرآن، ماده قنع.
5. ابن اثیر، النهایه، ماده قنع.
6. نراقی، احمد، معراج السعاده، ص 397.
7. محمدرضا حکیمی، الحیاه، ترجمه احمد آرام، ج4، ص378.
8. محمدمهدی، نراقی، جامع السعادات، ص 21.
9. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج8، ص282.
10. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص 194.
11. نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج15، ص232.
12. عبد الواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 391.
13. محمد بن حسن حرّ عاملی، همان، ج 20، ص 27.
14. همان، ص 32.
15. هاری بونارو، سلامت روح، ترجمه محمد حجازی، ص 167.
16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص 315.
17. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص 27.
18. نهج البلاغه، حکمت 379.
19. محمدنصر اصفهانی، اخلاق دینی و اندیشه شیعی، ص 173.

منبع: نشریه معرفت اخلاقی، شماره 4.
ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید