نویسنده:محمد رضا اکبری
منبع:قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام)
موسی بن قاسم گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم : خواستم به نیابت از شما و پدرت خانه را طواف کنم اما به من گفته شد به نیابت از اوصیاء، طواف کردن جایز نیست . امام علیه السلام فرمود بلکه هر قدر می توانی طواف کن و بدان که طواف از جانب اوصیا جایز است . سه سال از این ماجرا گذشت و با آن حضرت ملاقات کردم و عرض کردم : من سه سال پیش از شما اجازه خواستم تابه نیابت از شما و پدرت طواف کعبه کنم و شما هم اجازه دادید و من آنچه خواستم طواف کردم سپس چیزی به قلبم خطور کرد و مطابق آن عمل کردم .
فرمود: چه چیزی به قلبت خطور کرد؟ عرض کردم : یک روز به نیابت از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله طواف کردم . حضرت جواد علیه السلام سه بارگفت : صلی اللّه علیه و آله . عرض کردم : در روز دوم از جانب امیر مومنان علی علیه السلام طواف کردم ، روز سوم از جانب امام حسن علیه السلام روز چهارم از جانب امام حسین علیه السلام روز پنجم از جانب امام سجاد علیه السلام ، روز ششم ازجانب امام باقر علیه السلام ، روز هفتم از جانب امام صادق علیه السلام ، روز هشتم از جانب امام کاظم علیه السلام ، روز نهم از جانب امام رضا علیه السلام و روز دهم از جانب شما طواف کردم و ایشان هستند که من بر اساس ولایتی که بر من دارند دین خداوند را پذیرفته ام . امام جواد علیه السلام فرمود: سوگند به خدا اکنون دارای دین خدا هستی همان دینی که جز آن از بندگانش پذیرفته نمی شود. عرض کردم : چه بسا به نیابت از مادرتان فاطمه زهرا علیه السلام طواف کردم و گاهی طواف نکردم . فرمود: این کار را بسیار بجا آور، زیرا بهترین عملی که انجام می دهی به خواست خداوند همین است