و رَفضِ أهلِ البِدَعِ، و مُستَعمِلِی الرأیِ المُختَرَع. [۱]
بحث در اموری بود که موجب کمال صفاتی نیکی میشود که در مقطع مورد بحث از دعای مکارم الاخلاق، مطرح شد. امر اول «دوام طاعت» و امر دوم «همراهی اکثریت» بود که در جلسات قبل بیان شد. امر سوم که پایانبخش این مقطع است، طرد اهل بدعت و پیروان آرای اختراعی است.
واژه «البِدَع» جمع «بدعت» است که مصدر ماده «بَدَع» است. این ماده به معناى نوآورى و پدید آوردن چیزى است که پیشتر وجود نداشته و نامى از آن نبوده و شناخته نبوده است.[۲] «بدیع» به معنای کسی که نوآوری میکند، از همین ماده است و یکی از اسمای الهی است.[۳]
بدعت در لسان شارع، مفهومى اصطلاحى دارد، و آن، عبارت است از افزودن به دین و یا کاستن از آن، کسی که چیزی در احکام دین، از خود اختراع کند، اهل بدعت است، زیرا احکام و قواعد دین، توقیفى هستند و باید از سوى خداوند متعال، مشخّص شوند و هیچ کس حق ندارد آنها را کم و زیاد کند. حتی در دعاهای مأثور نیز این مطلب باید رعایت شود، چنانکه وقتی امام صادق (علیه السّلام) دعای «غریق» را به «عبدالله بن سنان» آموخت و فرمود بگو:
یا أللَّهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ القُلوبِ، ثَبِّت قَلبی عَلى دینِک.[۴]
ولی او به جای «یا مُقَلِّبَ القُلوبِ» گفت: «یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الأَبصار»؛ حضرت به وی تذکر داد که همان را بگو که من مىگویم.
بنا بر این، افزودن یا کاستن از دین، مطلقاً مذموم و ممنوع است. از این رو، تقسیم بدعت به بدعتِ خوب و بد، چنان که خلیفه دوم، نماز تَراویح را به «بدعتى خوب» توصیف کرد و پس از وى، براى توجیه این اقدام، بدعت، به خوب و بد تقسیم شد،[۵] صحیح نیست.
پایهگذاری نماز تراویح به گونهای بود که امیر المؤمنین (علیه السّلام) هر کاری کرد که آن را در زمان حکومت خود بربیاندازد، نشد و متأسفانه این بدعت هنوز هم در میان اهل سنت رواج دارد. طبق روایتی که در کافی نقل شده است، حضرت، خطاب به برخی از خاندان و خواص و شیعیانشان فرمودند:
زمامداران پیش از من، کارهایى کردند که برخلاف راه و رسم پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود… من اگر مردم را وادار مىکردم که آنها را ترک کنند، سپاهم متفرّق مىشد… به خدا سوگند، مردم را فرمان دادم که در ماه رمضان، جز براى نماز واجب، اجتماع نکنند و به آنان اعلام کردم که گردآمدنشان بر نافلهها [به صورت جماعت]، بدعت است. [ولی] برخى از لشکریانم که همراه من پیکار مىکنند، فریاد برآوردند که: اى مسلمانان! سنّت عمر، دگرگون شد؛ ما را از نماز مستحب در ماه رمضان، نهى مىکند.[۶]
بنا بر این، کارها و صفات نیک اگر مطابق با آنچه در دین سفارش شده، باشد اجر و ثواب دارد؛ ولی اگر اختراعی و از روی بدعت باشد، نه تنها ثوابی ندارد، بلکه سزاوار دوزخ خواهد بود. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) طبق نقل، میفرماید:
کُلُ بِدعَهٍ ضَلالَهٌ، وکُلُّ ضَلالَهٍ فِی النّارِ.[۷]
هر بدعتى، گمراهى است و هر گمراهىاى در آتش است.[۸]
[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] «البَدعُ: إحداثُ شَى?ءٍ لَم یَکُن لَهُ مِن قَبلُ خَلقٌ وَ لا ذِکرٌ وَ لا مَعرِفَه» کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی (۱۷۵ ق)، ج?۲، ص، ۵۴.
[۳] «بَدِیعُ السَّموَ تِ وَ الْأَرْضِ؛ پدیدآور آسمان?ها و زمین است» سوره بقره: آیه ۱۱۷ و انعام: آیه ۱۰۱.
[۴] کمال الدین، شیخ صدوق (۳۸۱ ق)، ص۳۵۲ ح۴۹.
[۵] ر. ک: فتح البارى، ابن حجر (۸۵۹ ق) ج۱۳ ص۲۱۲.
[۶] «قَد عَمِلَتِ الوُلاهُ قَبلی أعمالًا خالَفوا فیها رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله… مُغَیِّرینَ لِسُنَّتِهِ، و لَو حَمَلتُ النّاسَ عَلى تَرکِها… لَتَفَرَّقَ عَنّی جُندی… وَ اللّهِ لَقَد أمَرتُ النّاسَ ألّا یَجتَمِعوا فی شَهرِ رَمَضانَ إلّا فی فَریضَهٍ، و أعلَمتُهُم أنَّ اجتِماعَهُم فِی النَّوافِلِ بِدعَهٌ، فَتنادى بَعضُ أهلِ عَسکَری مِمَّن یُقاتِلُ مَعی: یا أهلَ الإِسلامِ، غُیِّرَت? سُنَّهُ عُمَرَ! یَنهانا عَنِ الصَّلاهِ فی شَهرِ رَمَضانَ تَطَوُّعاً.» الکافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق) ج۸ ص۵۸ ح۲۱.
[۷] الکافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق) ج۱ ص۵۷ ح۱۲.