امام جواد نهمین امام بر حقّ(ع) به عیادت یکی از اصحابش که بیمار شده بود رفت و در بالین او نشست ودید او گریه می کند و در مورد مرگ ، بی تابی می نماید. فرمود: ای بنده خدا! از مرگ می ترسی ؟ از این جهت که نمی دانی ، مرگ چیست ؟ آیا اگر چرک و کثافت ، تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد، و جراحات و زخمهای پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی که غسل کردن و شستشو در حمام ، همه این چرکها وزخمها را از بین می برد، آیا نمی خواهی که وارد حمّام شوی و بدنت را شستشو نمائی و از زخمها و آلودگی ها پاک گردی ؟ و یا میل نداری به حمّام بروی و با همان آلودگی و زخم ها باشی ! بیمار عرض کرد: البته دوست دارم در این صورت به حمّام بروم و بدنم را بشویم . امام جواد(ع) فرمود:مرگ (برای مؤمن) همان حمام است ، و آن آخرین پاکسازی آلودگی گناه ، شستشوی ناپاکی هاست بنابراین وقتی که به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی ، در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیده ای و به سوی خوشحالی و شادی روی آورده ای . بیمار از فرموده های امام جواد(ع) قلبی آرام پیدا کرد و خاطرش آسوده شد، وعافیت و نشاط پیدا کرد و با آرامشی استوار، دلهره و نگرانیش از بین رفت . آری وقتی که انسان از نظر روانی و روحیه ، و ایمان و عمل خود را آماده سفر آخرت کند ترس را به خود راه نمی دهد و در می یابد که در حقیقت با این سفر، به سوی نجات ورهائی از رنجها، و روی آوردن به شادی ها دست زده است.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی